eitaa logo
من شیعه هستم
571 دنبال‌کننده
308 عکس
376 ویدیو
20 فایل
✅ شناخت دین اسلام : بدون تعصّب، بدون خرافه، با محوریّت تفسیر المیزان علامه طباطبایی (ره) و سخن بزرگان اهل معرفت ✅ معرفت، اعتقاد، اخلاق ✅ اینجا قم مقدّس است
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹 ❇️ عواملى مانند «وطن دوستى، نوع دوستى، مَدح و تمجيد طلبى» سببيّت اخلاقى ندارد. 💠 و امّا اينكه اين (كه اتفاقاً بسيارى از اهل فضل را به اشتباه انداخته) كه مثلاً «حُبّ وطن، نوع دوستى، ثنا و تمجيد در مقابل صحّت عمل» و امثال اينها بتواند كسى را از تجاوز به حقوق همنوع و هموطن باز بدارد، (توهّمى است كه جايش همان ذهن است، و در خارج وجود ندارد) وخيالى است باطل. چرا كه امور نامبرده، عواطفى است درونى و انگيزه هايى است باطنى كه جز تعليم و تربيت، چيزى نمى تواند آن را حفظ كند و خلاصه : اثرش بيش از نيست و به حدّ سببيّت و نمى رسد تا تخلّف ناپذير باشد. 💠 پس اينگونه حالات، اوصافى هستند اتّفاقى و امورى هستند عادى كه با برخورد موانع زايل مى شوند و اين توهّم مثل توهّم ديگرى است كه پنداشته اند عوامل نامبرده يعنى «حُب وطن»، «علاقه به همنوع»، و يا «عشق به شهرت و نام نيك»، اشخاصى را وادار مى كند به اينكه نه تنها به حقوق ديگران تجاوز نكند بلكه خود را فداى ديگران هم بكند، مثلاً خود را به كُشتن دهد تا وطن از خطر حفظ شود و يا مردم پس از مُردنش او را تعريف كنند. آخر كدام انسان ، انسانى كه مُردن را نابودى مى داند، حاضر است براى بهتر زندگى كردن ديگران و يا براى اينكه ديگران او را تعريف كنند و او از تعريف ديگران لذّت ببرد خود را به كُشتن دهد؟ او بعد از مُردنش كجا است كه تعريف ديگران را بشنود و از شنيدنش لذّت ببرد؟ 💠 و كوتاه سخن اينكه هيچ ، ترديد نمى كند در اينكه انسان (هر چه مى كند به منظور سعادت خود مى كند، و هرگز) بر محروميّت خود اقدامى نمى كند، هر چند كه بعد از محروميّت، او را مدح و ثنا كنند و وعده هايى كه در اين باره به او مى دهند كه اگر مثلاً براى سعادت جامعه ات فداكارى كنى (قبرت به نام مزار عموم مى گردد) و نامت تا ابد به نيكى ياد مى شود و افتخارى جاودانى نصيبت مى شود و ... تمام اينها وعده هايى است پوچ و فريبكارانه كه مى خواهند او را با اينگونه وعده ها گول بزنند و عقلش را در كوران احساسات و عواطف بدزدند. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa 👈 🌸🌸🌸🌸
🌹🌹🌹 ❇️ معناى پاداش خواستن از خدا و اِعراض از غير خدا چيست؟ 💠 چه بسا ساده دلانى كنند كه اگر در عموم كارها، اغراض و پاداشهاى اخروى هدف از زندگى انسان اجتماعى قرار گيرد، باعث مى شود كه مردم نسبت به اغراض زندگى كه نيروى طبيعى، انسان را به تأمين آن مى خواند بى اعتنا شوند، و معلوم است كه سقوط آن اغراض، نظام اجتماع را به كلّى تباه ساخته و جامعه را به سوى انحطاط رُهبانيّت مى كشاند، زيرا به قول معروف : «خوشه يكسر دارد»، چطور ممكن است در يك عمل، هم پاداش هدف باشد و هم تأمين حوائج ؟ با اينكه اين دو نقيض يكديگرند و اجتماع نقيضين امكان ندارد. 💠 ليكن اين توهّم ناشى از به حكمت الهى و به اَسرارى است كه معارف قرآن از آن پرده بر مى دارد. آرى اسلام همانطور كه مكرّر در مباحث گذشته تذكر داديم تشريع خود را بر اساس «تكوين» پى ريزى نموده و فرموده : ❣ فأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها، لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ، ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ —- روى به سوى دين حنيف و معتدل آور، و ملازم آن باش كه دينى است مطابق فطرت و خلقتى كه خدا مردم را بر آن فطرت آفريده، و خلقت خدا تبديل پذير نيست، و دين قيّم و استوار هم همين است كه مطابق با خلقت و تكوين باشد. (سوره روم آيه: 30) 💠 و حاصل مضمون آيه اين است كه آن سلسله اسبابى كه در عالمَ، دست اندر كارند، همه زنجير وار دست به هم داده اند تا در آخر، ايجاد شود و همه آن اسباب بر اين مَجرى جارى شده اند كه انسان را به سوى هدفى كه برايش در نظر گرفته شده سوق دهند، پس بر خود انسان نيز لازم است كه اساس زندگى خود و هدف از تلاش و انتخاب خود را بر موافقتِ آن پايه گذارى كند، و ساده تر بگويم : در هر عملى و تلاشى كه مى كند موافقت با اسباب نامبرده را در نظر بگيرد تا به قول معروف بر خلاف مسير آب شنا نكرده باشد و سرانجام كارش به هلاكت و بدبختى منتهى نگردد و اين معنا (البته اگر متوهّم نامبرده، آن را درك كند) خود، همان است و خلاصه ی دعوت اسلام همين است، و چون ما فوق همه اسباب، يگانه سببى قرار دارد كه پديد آورنده اسباب و مُسبّب آنها است، پس بر انسان لازم است كه در برابر آن «مُسبّب الأسباب» تسليم و خاضع گردد و معناى اينكه مى گوئيم : يگانه اساس و پايه دين اسلام است، همين است. 🔹از اينجا روشن مى گردد كه حفظ كلمه توحيد و تسليمِ خدا شدن و را در زندگى طلب كردن بر طبق جريان ِهمه اسباب قدم برداشتن است و نيز دادن حقّ هر يك از آن سبب ها است. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa 👈
🌹🌹🌹 💠 يك فرد مسلمان با اعتقادش به و لوازم آن، هم شرك نورزيده و هم نسبت به حقِّ هيچ يك از اسباب، مرتكب غفلت نشده. پس يك فرد مسلمان هدفها و اغراضى دنيايى و آخرتى دارد و يا به عبارت ديگر : هم هدف او است و هم و ليكن نسبت به هر يك از آن اهداف، آن مقدار اعتنا مى ورزد كه بايد بورزد (نه كمتر و نه بيشتر). و عيناً به همين جهت است كه مى بينيم كه اسلام، هم مردم را به توحيد و انقطاع از هر چيز و اتّصال به خداى تعالى و اخلاص براى او و رویگردانی از هر سببى غير از او دعوت مى كند، و هم در عين حال به مردم دستور مى دهد بر اينكه از نواميس حيات پيروى كنند و مطابق مَجراى طبيعت قدم بردارند (بخورند، بنوشند، مداوا كنند، كشت و زرع نمايند، ازدواج كنند و ...). 💠 و همين جا است كه فساد يك ديگر، روشن مى شود و آن توهّمى است كه جمعى از علما يعنى آنهايى كه به اصطلاح متخصّص در علم الإجتماع (جامعه شناسی) هستند كرده و گفته اند : و غرض اصلى آن تنها «اقامه عدالت در اجتماع» است و مسائل عبادتى فروعات آن غرض است، و تنها علامتى است براى اينكه معلوم شود كسى كه مثلاً نماز مى خواند متدّين به دين هست، هر چند نماز خواندنش ناشى از عقيده به خدا و به فرض عبوديّت خدا نباشد./ با اينكه بطلان اين سخن حاجت به هيچ استدلالى ندارد و كسى كه در كتاب خدا و سنّت پيشوايان دين و مخصوصاً سيره رسول خدا (ص) دقّت كند براى واقف شدن به بطلان اين توهّم، نيازمند مؤونه اى ديگر و زحمت استدلال نمى شود، با اين حال مى گوئيم اين توهّم لوازمى دارد كه آشناى به معارف دين، ملتزم به آن نمى شود : 💠 يكى اينكه : مستلزم اِسقاط از مجموعه نواميس دينى است، يعنى گوينده اين سخن، اعتقاد به توحيد را لازم نمى داند، دوم اينكه : را نيز از آن مجموعه ساقط مى كند، و سوم اينكه : هدف نهايى دين را كه همانا كلمه توحيد است به يك هدف پَست ارجاع مى دهد، يعنى مى گويد : دين جز براى اين نيامده كه مردم شوند، يعنى بهتر بخورند و بهتر از ساير لذائذ متمتّع شوند. با اينكه قبلاً روشن كرديم كه اين دو هدف ربطى به هم ندارند، نه برگشت توحيد به تمدّن است و نه برگشت تمدّن به توحيد، نه در اصلش و نه در فروعات و ثمراتش. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa 👈
🌹🌹🌹 ❇️ آيا اسلام با همين احكام و شرايعى كه دارد مى تواند انسان را به سعادتش برساند؟ 💠 چه بسا كسانى كه معتقد باشند و يا بگويند : گيرم به خاطر اينكه متعرّض تمامى شؤون انسان موجود در عصر نزول قرآن شده بود، مى توانست انسان و اجتماع بشرى آن عصر را به سعادت حقيقى و به تمام آرزوهاى زندگيش برساند، امّا امروز به كلّى راه زندگى بشر را عوض كرده، زندگى بشر امروز علمى و صنعتى شده و هيچ شباهتى به زندگى ساده چهارده قرن قبل او ندارد، آن روز زندگى منحصر بود به وسايل طبيعى و ابتدايى، ولى امروز بشر در اثر مجاهدات طولانى و كوشش جانكاهش به جايى از پیشرفت و تكامل مدنى رسيده كه اگر فى المثل كسى بخواهد وضع امروز او را با وضع قديمش مقايسه كند، مثل اين مى ماند كه دو نوع جاندار متباين و غير مربوط به هم را با يكديگر مقايسه كرده باشد. با اين حال چگونه ممكن است قوانين و مقرراتى كه آن روز براى تنظيم امور زندگى ساده بشر وضع شده، امور زندگى حيرت انگيز امروزش را تنظيم كند و چطور ممكن است آن قوانين، سنگينى وضع امروز را تحمّل كند و وضع امروز دنيا سنگينى آن قوانين را تحمّل نمايد؟ 💠 جواب اين اين است كه اختلاف ميان دو عصر از جهت «صورت زندگى»، مربوط به كلّيات شؤون زندگى نيست بلكه راجع به جزئيات است، به عبارت ديگر آنچه انسان در زندگيش بدان نيازمند است، غذايى است كه سوخت بدنش را با آن تأمين كند و لباسى است كه بپوشد، خانه اى است كه در آن مسکن گزیند و لوازم منزل است كه حوائجش را برآورد، و وسيله نقليه اى است كه او را و وسايل او را جابجا كند، و جامعه اى است كه او در بين افراد آن جامعه زندگى كند، و روابطى جنسى است كه نسل او را باقى بدارد، و روابطى تجارى و يا صنعتى و عملى است كه نواقص زندگيش را تكميل نمايد؛ اين حوائج كلّى او تغيير نمى كند، مگر در فرضى كه انسان، انسانى داراى اين فطرت و اين بُنيه نباشد، و حياتش حياتى انسانى نبوده باشد. پس بنابر این توضیح، انسان امروز و انسانهاى اوّل هيچ فرقى در اين حوائج ندارد. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa 👈