🌹🌹🌹
#ishia
#جامعه_اسلامی
#قسمت53
#آیه200_سوره_آل_عمران
💠 حال اگر بگويى همه آنهايى كه به عنوان مثال ذكر گرديد، نيز در معرض تحوّل است و نمى تواند در معرض قرار نگيرد، #اعتقادات، #اخلاقيّات كلّى، و امثال آن همه تحوّل را مى پذيرد (چه ما بخواهيم و چه نخواهيم)، زيرا خوب و بد آنها هم با تغيير اوضاع اجتماعى و اختلافهاى محيطى و نيز با #مرور_زمان دگرگون گشته، خوبش بد و بدش خوب مى شود، پس صحيح نيست كه ما منكِر این شويم كه طرز فكر «انسان جديد» با طرز فكر «انسان قديم» متفاوت است و همچنين طرز فكر انسان استوايى با طرز فكر انسان قطبى و انسان نقاط معتدل متفاوت است، و يا منكر شويم كه طرز فكر انسان خادم با انسان مخدوم و انسان صحرانشين با انسان شهرنشين و انسان ثروتمند با انسان فقير فرق دارد. چون افكار و عقايد به خاطر اختلاف عوامل (كه يا عامل زمانى است، يا منطقه اى، و يا وضع زندگى شخصى) مختلف مى شود، و بدون شك هر عقيده اى را كه فرض كنيم - هر قدر هم بديهى و روشن باشد - با گذشت اعصار متحوّل مى گردد.
💠 در پاسخ مى گوئيم : اين اشكال، فرع و نتيجه نظريه اى است كه مى گويد: هيچ يك از علوم و آراى انسانى #كلّيت ندارد بلكه صحّت آنها نسبى است. و لازمه اين نظريه در مسأله مورد بحث ما اين مى شود كه حقّ و باطل و خير و شرّ هم امورى نسبى باشند و در نتيجه : معارف كلّىِ نظرى هم كه متعلق به مبدأ و معاد است و نيز آراى كلّى علمى از قبيل: «اجتماع براى انسان بهتر از انفراد است» و «عدل بهتر از ظلم است» حكم #كلّى نباشد، بلكه درستى آنها به خاطر انطباقش با مورد باشد، و هر جا «مورد» به خاطر زمان و اوضاع و احوال تغيير كرد آن حكم نيز تغيير كند، و ما در جاى خود فساد اين نظريه را روشن نموده و گفته ايم : اگر در بعضى از موارد، بطلان حكمى از احكام ثابت مى شود، باعث آن نيست كه بطور #كلّى بگوئيم هيچ حكم كلّى از احكام علوم و معارف،كلّيت ندارد. و حاصل بيانى كه آنجا داشتيم اين است كه اين نظريه شامل قضاياى كلّىِ نظرى و پاره اى از آراى كلّى عملى نمى شود.
💠 و گفتيم كه در باطل بودن اين نظريه كافى است كه خود نظريه را شاهد بياوريم و نظريه اين بود : «#بطور_كلّى هيچ حكمى از احكام علوم و عقايد كلّيت ندارد»، در پاسخ مى گوئيم : همين جمله كه در داخل پرانتز قرار دارد آيا كلّى است يا استثنا بردار است؟ اگر كلّى است پس در دنيا يك #حكم_كلّى وجود دارد و آن حكم ِداخل پرانتز است، و در نتیجه پس حكم كلّى داخل پرانتز باطل است، و اگر كلّيت ندارد و استثنا بر مى دارد، پس چرا مى گوئيد (بطور #كلّى هيچ حكمى ...)؟ لذا در هر دو حال حكم كلّى داخل پرانتز باطل است.
و به عبارت ديگر اگر اين حكم (كه هر رأى و اعتقادى بايد روزى دگرگون بشود) كلّيت دارد، بايد خود اين عبارت داخل پرانتز هم روزى دگرگون گردد، يعنى به اين صورت در آيد : « #بعضى از آراء و عقايد نبايد در روزى از روزها دگرگون شود».(دقّت بفرمائيد).
ادامه دارد...
📚 #تفسیر_المیزان
💌 کانال " آی💚شیعه " :
🆔@ishiaa 👈