🌹🌹🌹
#جامعه_اسلامی
#قسمت66
#آیه200_سوره_آل_عمران
💠 جهت اوّل : كه گفتيم «اجتماعى بودن احكام در موارد مختلف، انواع مختلفى دارد»، دليلش اين است كه مى بينيم شارع مقدّس اسلام در مسأله #جهاد، اجتماعى بودن را بطور مستقيم تشريع كرده و دستور داده حضور در جهاد و دفاع به آن مقدارى كه دشمن دفع شود واجب است، اين يك نوع اجتماعيّت، نوع ديگر نظير وجوب #روزه و #حج است، كه بر هر كسى كه مستطيع و قادر به انجام آن دو باشد و عذرى نداشته باشد واجب است، اجتماعيّت در اين دو واجب بطور مستقيم نيست. بلكه لازمه آن دو است، چون وقتى روزه دار روزه گرفت قهراً در طول رمضان در مساجد رفت و آمد خواهد كرد، و در آخر در روز عيد فطر، اين اجتماع به حدّ كامل مى رسد، و نيز وقتى مكلّف به زيارت خانه خدا گرديد قهراً با ساير مسلمانان يك جا جمع مى شود، و در روز عيد قربان اين اجتماع به حدّ كامل مى رسد.
و نيز نمازهاى پنجگانه يوميّه را بر هر مكلّفى واجب كرده، و جماعت را در آن واجب نساخته، ولى اين رخصت را در روز جمعه تدارك و تلافى كرده و اجتماع براى #نماز_جمعه را بر همه واجب ساخته، البته براى هر كسى كه از محلّ اقامه جمعه بيش از چهار فرسخ فاصله نداشته باشد، اين هم يك نوع ديگر اجتماعيّت است.
💠 و در جهت دوم : يعنى «اختلاف در دستور»، دليلش اين است كه مى بينيم وصفِ اجتماعيّت را در بعضى از موارد بطور #وجوب تشريع كرده كه مثالش در جهت اوّل گذشت، و بعضى را بطور #استحباب، چون گفتيم بطور وجوب ممكن نبوده (و اى بسا واجب كردنش باعث عُسر و حَرَج مى شده و اسلام آمده تا حرج و عسر را از هر جهت برطرف سازد)، مثال آن باز همان استحباب به جماعت خواندن نمازهاى يوميّه است كه مستقيماً واجبش نكرده و ليكن آن قدر سفارش بدان نموده و از ترك آن مذمّت كرده كه بجاى آوردنش سنّت شده، و بر مردم لازم كرده كه بطور كلى سنّت را اقامه كنند، مرحوم شيخ حرّ عاملى در وسائل كتاب الصلاة بابى دارد به عنوان باب كراهتِ ترك حضور جماعت.
رسول خدا (ص) هم خودش درباره عدّه اى كه حضور در جماعت را ترك كرده بودند فرمود : چيزى نمانده كه درباره آن عدّه كه نماز در مسجد را رها كرده اند، دستور دهم هيزم به در خانه هايشان بريزند، و آتش بزنند تا خانه هايشان بسوزد، و اين رويّه كه درباره نماز در مسجد از رسول خدا (ص) مى بينيم رويه اى است كه در تمامى سنّت هاى خود معمول داشته، پس حفظ سنّتِ آن جناب به هر وسيله اى كه ممكن باشد و به هر قيمتى كه تمام شود، بر مسلمين واجب شده است. اينها امورى است كه راه بحث در آنها راه استنباط فقهى است، نه راه تفسير، بر فقيه است كه با استفاده از كتاب و سنّت پيرامون آن بحث كند، آنچه از هر چيز در اينجا مهمتر است اين است كه رشته بحث را به سوى ديگرى بكشيم، يعنى به سوى «اجتماعى بودن اسلام در #معارف_اساسی اش».
ادامه دارد...
📚 #تفسیر_المیزان
💌 کانال " آی💚شیعه " :
🆔@ishiaa
🌹🌹🌹
#جامعه_اسلامی
#قسمت67
#آیه200_سوره_آل_عمران
💠 و امّا #اجتماعى بودنش در تمامى قوانين عملى، يعنى دستورات عبادى و معاملى و سياسى و اخلاقى و معارف اصولى كم و بيش براى خواننده روشن است.
و در #معارف_اساسى اسلام مى بينيم كه مردم را به سوى دين «فطرت» دعوت مى كند، و ادّعا مى كند كه اين دعوت حقّ، صريح و روشن است و هيچ ترديدى در آن نيست، و آيات قرآنى كه بيانگر اين معنا است آن قدر زياد است كه حاجتى به ايراد آنها نيست، و همين اوّلين قدم است به سوى ايجاد اُلفت و اُنس در بين مردم، مردمى كه درجات فهمشان مختلف است؛ چون همه آنها را به چيزى دعوت نموده كه اختلاف فهم ها و تقيّدش به قيود اخلاق و غرائز در آن اثر ندارد، بلكه همه بر درستى آن اتّفاق دارند، و آن اين است كه «حقّ بايد پيروى شود».
و از سوى ديگر مى بينيم كسانى را كه #جاهل_قاصر هستند، يعنى حقّ برايشان روشن نشده و راه حقّ برايشان مشخص نگشته، معذور دانسته، هر چند كه حجّت به گوششان خورده باشد، و فرموده :
❣ليَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ، وَ يَحْيى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ – تا هر كس که هلاك مى شود بعد از روشن شدن حقّ هلاك شود، و آن هم كه زنده مى شود با روشن شدن حقّ زنده شود. (سوره انفال، 42)
❣إلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ، لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا، فَأُولئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً – كسانى كه به نفْس خود ستم كردند در جهنّم جای دارند، مگر مردان و زنان و فرزندانى كه به استضعاف كشيده شده باشند، نه چاره اى دارند و نه راه حقّ را پيدا مى كنند، درباره اینان اميد آن است كه خداى عزّ و جلّ با عفو و مغفرت خود رفتار كند. (سوره نساء، 98- 99)
خواننده عزيز توجّه دارد كه آيه شريفه اطلاق دارد، و اگر جمله : «نه چاره اى دارند و نه راه حقّ را پيدا مى كنند» را نيز به دقّت مورد نظر قرار دهد، آن وقت متوجّه مى شود كه #اسلام تا چه حدّ آزادى در تفكّر داده، البته به كسى كه خود را شايسته تفكّر و مستعدّ براى بحث بداند. اسلام به چنين كسى اجازه داده تا با كمال آزادى در هر مسأله اى كه مربوط به معارف دين است تفكّر نموده، در فهم آن تعمّق كند، و نظر بدهد؛ علاوه بر اينكه قرآن كريم پُر است از آياتى كه مردم را تشويق و ترغيب به تفكّر و تعقّل و تذكّر مى كند.
(در اينجا ممكن است بگويى اين آزادى در تفكّر كه از آيه فوق استفاده مى شود تا چه اندازه است، آيا حدّ و مرزى هم دارد يا نه؟ و با اينكه ما به وجدان مى بينيم كه فهم ها و استعدادها در درك حقايق مختلفند پس چگونه مى تواند حدّ و مرز داشته باشد؟) در پاسخ مى گوئيم بله، معلوم است كه فهم ها مختلفند، زيرا عوامل ذهنى و خارجى در اختلاف فهم ها اثر به سزايى دارد، هر كسى يك جور تصوّر و تصديق دارد، يك جور برداشت و داورى مى كند و اين را هم قبول داريم كه #اختلاف_فهم _ها باعث مى شود تا مردم در درك آن اصولى كه اسلام، اساس خود را بر پايه آنها بنا نهاده مختلف شوند، اين معنا را قبلاً هم اعتراف كرده بوديم. ليكن اختلاف در فهم دو انسان...
ادامه دارد...
📚 #تفسیر_المیزان
💌 کانال " آی💚شیعه " :
🆔@ishiaa