eitaa logo
من شیعه هستم
571 دنبال‌کننده
308 عکس
376 ویدیو
20 فایل
✅ شناخت دین اسلام : بدون تعصّب، بدون خرافه، با محوریّت تفسیر المیزان علامه طباطبایی (ره) و سخن بزرگان اهل معرفت ✅ معرفت، اعتقاد، اخلاق ✅ اینجا قم مقدّس است
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹 ❇️ شش چیز در شش جا 🔸 گاه سؤالاتی در زندگی انسان مطرح است که این حدیث به پاسخ اهمّ آنها پرداخته است : 1. چرا در دنیا مشکلات داریم؟ 2. چرا دعاهای ما مستجاب نمی شود؟ 3. چرا به علم و عزّت نمی رسیم؟ 4. چرا به ثروت و مال نمی رسیم؟ 🔹 خداوند بلند مرتبه به حضرت موسی (ع) چنین وحی کرد : «ای موسی! شش چیز را در شش محلّ پنهان کرده ام؛ ولی مردم در جای دیگر دنبال آن می گردند؛ ولی (آنها را در آنجا) نخواهند یافت : 1. همانا راحتی را در قرار دادم؛ ولی مردم در دنیا دنبال آن می گردند. 2. همانا علم را در و تلاش قرار دادم؛ ولی مردم در سیر بودن دنبال آن می گردند. 3. به راستی ع‍زّت را در (و نماز شب) قرار دادم؛ ولی مردم عزّت را در خانه حاکمان می جویند. 4. همانا بلندمرتبگی و مقام را در و فروتنی قرار دادم؛ ولی مردم در تکبّر و خودبرتر بینی، دنبال آن می گردند. 5. همانا اجابت دعا را در قرار دادم؛ ولی مردم در قیل و قال (و داد و فریاد)، دنبال اجابت دعا می گردند. 6. به راستی من بی نیازی را در قرار دادم؛ ولی مردم آن را در زیادی مال و ثروت جستجو می کنند، و هرگز آن را نخواهند یافت. 📚 مواعظ العدديۀ، ص446 ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
🌹🌹🌹 💠 جهت اوّل : كه گفتيم «اجتماعى بودن احكام در موارد مختلف، انواع مختلفى دارد»، دليلش اين است كه مى بينيم شارع مقدّس اسلام در مسأله ، اجتماعى بودن را بطور مستقيم تشريع كرده و دستور داده حضور در جهاد و دفاع به آن مقدارى كه دشمن دفع شود واجب است، اين يك نوع اجتماعيّت، نوع ديگر نظير وجوب و است، كه بر هر كسى كه مستطيع و قادر به انجام آن دو باشد و عذرى نداشته باشد واجب است، اجتماعيّت در اين دو واجب بطور مستقيم نيست. بلكه لازمه آن دو است، چون وقتى روزه دار روزه گرفت قهراً در طول رمضان در مساجد رفت و آمد خواهد كرد، و در آخر در روز عيد فطر، اين اجتماع به حدّ كامل مى رسد، و نيز وقتى مكلّف به زيارت خانه خدا گرديد قهراً با ساير مسلمانان يك جا جمع مى شود، و در روز عيد قربان اين اجتماع به حدّ كامل مى رسد. و نيز نمازهاى پنجگانه يوميّه را بر هر مكلّفى واجب كرده، و جماعت را در آن واجب نساخته، ولى اين رخصت را در روز جمعه تدارك و تلافى كرده و اجتماع براى را بر همه واجب ساخته، البته براى هر كسى كه از محلّ اقامه جمعه بيش از چهار فرسخ فاصله نداشته باشد، اين هم يك نوع ديگر اجتماعيّت است. 💠 و در جهت دوم : يعنى «اختلاف در دستور»، دليلش اين است كه مى بينيم وصفِ اجتماعيّت را در بعضى از موارد بطور تشريع كرده كه مثالش در جهت اوّل گذشت، و بعضى را بطور ، چون گفتيم بطور وجوب ممكن نبوده (و اى بسا واجب كردنش باعث عُسر و حَرَج مى شده و اسلام آمده تا حرج و عسر را از هر جهت برطرف سازد)، مثال آن باز همان استحباب به جماعت خواندن نمازهاى يوميّه است كه مستقيماً واجبش نكرده و ليكن آن قدر سفارش بدان نموده و از ترك آن مذمّت كرده كه بجاى آوردنش سنّت شده، و بر مردم لازم كرده كه بطور كلى سنّت را اقامه كنند، مرحوم شيخ حرّ عاملى در وسائل كتاب الصلاة بابى دارد به عنوان باب كراهتِ ترك حضور جماعت. رسول خدا (ص) هم خودش درباره عدّه اى كه حضور در جماعت را ترك كرده بودند فرمود : چيزى نمانده كه درباره آن عدّه كه نماز در مسجد را رها كرده اند، دستور دهم هيزم به در خانه هايشان بريزند، و آتش بزنند تا خانه هايشان بسوزد، و اين رويّه كه درباره نماز در مسجد از رسول خدا (ص) مى بينيم رويه اى است كه در تمامى سنّت هاى خود معمول داشته، پس حفظ سنّتِ آن جناب به هر وسيله اى كه ممكن باشد و به هر قيمتى كه تمام شود، بر مسلمين واجب شده است. اينها امورى است كه راه بحث در آنها راه استنباط فقهى است، نه راه تفسير، بر فقيه است كه با استفاده از كتاب و سنّت پيرامون آن بحث كند، آنچه از هر چيز در اينجا مهمتر است اين است كه رشته بحث را به سوى ديگرى بكشيم، يعنى به سوى «اجتماعى بودن اسلام در اش». ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ما جامعه اسلامی نداریم ولی این به معنای نا امیدی نیست.. بلکه حرکت کشور، رو به و در حال پیشرفت است. ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
🌹🌹🌹 💠 پس وقتى به حكم اين آيات، عمل هر يك از دو جنس مرد و زن -چه خوبش و چه بدش- به حساب خود او نوشته مى شود، و هيچ مزيّتى جز با براى كسى نيست، و با در نظر داشتن اينكه يكى از مراحل تقوا، اخلاق فاضله (=ايمان با درجات مختلفش، عمل نافع، عقل محكم و پخته، اخلاق خوب، صبر و حلم) است، پس يك زنى كه درجه اى از درجات بالاى ايمان را دارد، و يا سرشار از علم است، و يا عقلى پخته و وزين دارد، و يا سهم بيشترى از فضائل اخلاقى را دارا مى باشد، چنين زنى در ذاتاً گرامى تر و از حيث درجه بلندتر از مردى است كه هم طراز او نيست، حال آن مرد هر كه مى خواهد باشد، پس هيچ كرامت و مزيّتى نيست، مگر تنها به تقوا و فضيلت. و در معناى آيه قبلى بلكه روشنتر از آن، آيات زير است، كه مى فرمايد : ❣منْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً، وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ — هر آن كس كه عمل صالح بجا آورد، چه مرد باشد و چه زن، به شرطى كه عملش توأم با ايمان گردد، بر او زندگى طيّب و پاكى داده و اجرشان را بر طبق بهترين عملى كه مى كردند مى دهيم. (سوره نحل، 97) ❣و مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ، يُرْزَقُونَ فِيها بِغَيْرِ حِسابٍ — و هر كس عملى صالح كند، چه مرد باشد و چه زن، به شرط اينكه ايمان داشته باشد، چنين كسانى داخل بهشت مى شوند و بدون حساب روزى خواهند داشت. (سوره مؤمن،40) ❣و مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ، وَ لا يُظْلَمُونَ نَقِيراً — و كسى كه عملى را از اعمال صالحه انجام دهد، چه مرد باشد و چه زن، البته به شرط آنكه داراى ايمان باشد، چنين كسانى داخل بهشت مى شوند و به اندازه خردلى ستم نمى شوند. (سوره نساء، 124) 💠 علاوه بر اين آيات كه صريحاً بين زن و مرد را اعلام مى كند، آيات ديگرى هست كه صريحاً بى اعتنايى به امر زنان را نكوهش نموده، از آن جمله مى فرمايد : ❣و إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ، يَتَوارى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ، أَ يُمْسِكُهُ عَلى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ، أَلا ساءَ ما يَحْكُمُونَ — و هر گاه يكى از آنان اطّلاع حاصل مى كند كه خداوند دخترى به او داده، صورتش شروع به سياه شدن مى كند و اين در حالى است كه مالامال از خشم است و خود را از شرمسارى، از مردم پنهان نموده، فكر مى كند آيا پيه و روغن اين ذلّت را بر خود بمالد و دخترش را نگهدارد و يا براى رهايى از اين ننگ، او را زنده زنده در خاك كند، آگاه باشيد كه در اين طرز تفكّر سخت خطا كرده اند. (سوره نحل، 59) و اينكه مى فرمايد «خود را از شرمسارى از مردم پنهان می كند»، براى اين است كه ولادت را براى پدر ننگ مى دانستند، و منشأ عمده اين طرز تفكّر اين بود كه مردان در چنين مواقعى تصوّر مى كردند كه اين دختر به زودى بزرگ خواهد شد، و ملعبه و بازيچه جوانان قرار خواهد گرفت، و اين خود نوعى غلبه مرد بر زن است، آن هم در يك امر جنسى كه به زبان آوردن آن مستهجن و زشت است، و در نتيجه، ننگ زبان زد شدنش به ريش پدر و خاندان او مى چسبد. همين طرز تفكّر، عرب جاهليت را واداشت تا دختران بى گناه خود را زنده زنده دفن كنند. سبب ديگر قضيه را كه علّت اوّلى اين انحراف فكرى بود در گذشته خوانديد، و خداى تعالى در از اين عمل نكوهيده، تأكيد كرده و فرمود : ❣و إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ، بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ — روزى كه از دختر زنده به گور شده مى پرسند به چه گناهى كشته شد. (سوره تكوير، 9) از بقاياى اينگونه بعد از ظهور اسلام نيز در بين مسلمانان ماند، و نسل به نسل از يكديگر ارث بردند، و تا كنون نتوانسته اند لكّه ننگ اين خرافات را از صفحه دل بشويند، به شهادت اينكه مى بينيم اگر زن و مردى با يكديگر زنا كنند، ننگ زنا در دامن زن تا ابد مى ماند، هر چند كه توبه هم كرده باشد، ولى دامن مرد ننگين نمى شود، هر چند كه توبه هم نكرده باشد؛ با اين كه اسلام اين عمل نكوهيده را هم براى زن ننگ مى داند و هم براى مرد، هم او را مستحقّ حدّ و عقوبت مى داند و هم اين را، هم به او صد تازيانه مى زند و هم به اين. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️یا ایّتها النفس المطمئنة ▪️ارجعی إلی ربّک راضیةً مرضیةً 🌹روحت شاد و راهت پاینده ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
5abddfde6ae135636622e1e9_-3059660911684828993.mp3
1.9M
❇️ وداع با ماه مبارک 😭 کمی آهسته تر... 🌹 التماس دعا ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
این، عید کسی است که خداوند روزه او را پذیرفته و عبادتش را قبول کرده است، و هر روزی که در آن، خدا نشود، آن روز، عید است. 📚 نهج البلاغه، حکمت 428 ❤️عیدتان مبارک❤️ ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
🌹🌹🌹 💠 و امّا بودنش در تمامى قوانين عملى، يعنى دستورات عبادى و معاملى و سياسى و اخلاقى و معارف اصولى كم و بيش براى خواننده روشن است. و در اسلام مى بينيم كه مردم را به سوى دين «فطرت» دعوت مى كند، و ادّعا مى كند كه اين دعوت حقّ، صريح و روشن است و هيچ ترديدى در آن نيست، و آيات قرآنى كه بيانگر اين معنا است آن قدر زياد است كه حاجتى به ايراد آنها نيست، و همين اوّلين قدم است به سوى ايجاد اُلفت و اُنس در بين مردم، مردمى كه درجات فهمشان مختلف است؛ چون همه آنها را به چيزى دعوت نموده كه اختلاف فهم ها و تقيّدش به قيود اخلاق و غرائز در آن اثر ندارد، بلكه همه بر درستى آن اتّفاق دارند، و آن اين است كه «حقّ بايد پيروى شود». و از سوى ديگر مى بينيم كسانى را كه هستند، يعنى حقّ برايشان روشن نشده و راه حقّ برايشان مشخص نگشته، معذور دانسته، هر چند كه حجّت به گوششان خورده باشد، و فرموده : ❣ليَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ، وَ يَحْيى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ – تا هر كس که هلاك مى شود بعد از روشن شدن حقّ هلاك شود، و آن هم كه زنده مى شود با روشن شدن حقّ زنده شود. (سوره انفال، 42) ❣إلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ، لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا، فَأُولئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً – كسانى كه به نفْس خود ستم كردند در جهنّم جای دارند، مگر مردان و زنان و فرزندانى كه به استضعاف كشيده شده باشند، نه چاره اى دارند و نه راه حقّ را پيدا مى كنند، درباره اینان اميد آن است كه خداى عزّ و جلّ با عفو و مغفرت خود رفتار كند. (سوره نساء، 98- 99) خواننده عزيز توجّه دارد كه آيه شريفه اطلاق دارد، و اگر جمله : «نه چاره اى دارند و نه راه حقّ را پيدا مى كنند» را نيز به دقّت مورد نظر قرار دهد، آن وقت متوجّه مى شود كه تا چه حدّ آزادى در تفكّر داده، البته به كسى كه خود را شايسته تفكّر و مستعدّ براى بحث بداند. اسلام به چنين كسى اجازه داده تا با كمال آزادى در هر مسأله اى كه مربوط به معارف دين است تفكّر نموده، در فهم آن تعمّق كند، و نظر بدهد؛ علاوه بر اينكه قرآن كريم پُر است از آياتى كه مردم را تشويق و ترغيب به تفكّر و تعقّل و تذكّر مى كند. (در اينجا ممكن است بگويى اين آزادى در تفكّر كه از آيه فوق استفاده مى شود تا چه اندازه است، آيا حدّ و مرزى هم دارد يا نه؟ و با اينكه ما به وجدان مى بينيم كه فهم ها و استعدادها در درك حقايق مختلفند پس چگونه مى تواند حدّ و مرز داشته باشد؟) در پاسخ مى گوئيم بله، معلوم است كه فهم ها مختلفند، زيرا عوامل ذهنى و خارجى در اختلاف فهم ها اثر به سزايى دارد، هر كسى يك جور تصوّر و تصديق دارد، يك جور برداشت و داورى مى كند و اين را هم قبول داريم كه _ها باعث مى شود تا مردم در درك آن اصولى كه اسلام، اساس خود را بر پايه آنها بنا نهاده مختلف شوند، اين معنا را قبلاً هم اعتراف كرده بوديم. ليكن اختلاف در فهم دو انسان... ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa
هدایت شده از من شیعه هستم
🌹🌹🌹 ❓سوال : راجع به که وارد است «وعند ذلک یتکلّم الرّویبضه». مقصود از رویبضه چیست؟ و منظور از دجّال؟ و کیفیّت احوال یأجوج و مأجوج که بیان شده است؟ ✅ پاسخ : ❣در أشراط السّاعه یعنى علامت آمده است که در آن وقت رویبضه سخن مى گوید؛ ظاهراً منظور از رویبضه کسانى هستند که در جامعه قرب و منزلت ندارند و بحساب نمى آیند، آنها تکلّم مى کنند. کنایه از اینکه امور مردم را در شئون اجتماعى در دست مى گیرند و ریاست بر مردم مى نمایند. ❣راجع به اصل دجّال یعنى شخص دروغ زن و دروغ پرداز، روایات بسیارى وارد است که قبل از ظهور ارواحنا فداه خروج مى کند؛ و مردم را گمراه مى نماید؛ و امّا درباره خصوصیّاتش روایاتى وارد است که قابل اعتماد نیست؛ مثل اینکه دجّال شخصى است که به الاغى سوار مى شود و حرکت مى کند؛ و یمیناً و یساراً (= از طرف راست و چپ او) جنّت و نار با او حرکت مى کنند. در روایات نیز دجّال آمده است؛ و تولّد دجّال هم روایت شده؛ و حتّى روایت است که به رسول الله خبر دادند و حضرت تشریف بردند و یا او آمد، یک حرفهائى زده شده است که البتّه قابل اعتماد نیست. مثل اینکه مثلا طول الاغش یک فرسخ است؛ الاغ یک فرسخى؟؟ ❣و امّا راجع به یأجوج و مأجوج ظاهراً دو دسته از مردم باشند که در سدّ کوه قفقاز واقع شده و آن سدّ شواهدى دارد که بین آنها کشیده است و از حمله به این سرزمینها جلوگیرى کرده است؛ و بعضى گویند دو طائفه از مغول هستند، و قرآن مجید درباره أصل یأجوج و مأجوج آیه دارد؛ و حتّى دارد که از هر بلندى آنها سرازیر خواهند شد: «حَتَّى إِذا فُتِحَتْ یَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ هُمْ مِنْ کُلِّ حَدَبٍ یَنْسِلُونَ». و لیکن در خصوصیّات خلقت آنها روایاتى وارد شده است، مثل اینکه گوش هاى آنها به اندازه اى بزرگ است که یکى را فِراش مى کنند و بر روى آن مى خوابند؛ و گوش دیگر را بعنوان لحاف به روى خود مى کشند. این روایات از عامّه (= اهل سنّت) است؛ و معلوم است که ساختگى است على الظّاهر؛ و قابل قبول نیست. 📚 در محضر علامه طباطبائی ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
قابل توجه طلاب و حوزویان عزیز ساکن شهر مقدس قم 👆
🌹🌹🌹 💠 یکی از علماء از کربلا و نجف برمی گشت ولی در راه برگشت در اطراف کرمانشاه و همدان گرفتار دزدان شده و هر چه او و رفقایش داشتند، همه را سارقین غارت نمودند. آن عالم می گوید: «من کتابی داشتم که سالها با زحمت و مشقّت زیادی آن را نوشته بودم و چون خیلی مورد علاقه ام بود در سفر و حضر با من همراه بود، اتفاقاً کتاب یاد شده نیز به سرقت رفت، به ناچار به یکی از سارقین گفتم من کتابی در میان اموالم داشتم که شما آن را به غارت برده اید و اگر ممکن است آن را به من برگردانید زیرا بدرد شما نمی خورد». آن شخص گفت: «ما بدون اجازه رئیس نمی توانیم کتاب شما را پس بدهیم و اصلاً حق نداریم دست به اموال بزنیم». گفتم: «رئیس شما کجا است». گفت: «پشت این کوه جایگاه او است». لذا من به همراهی آن دزد به نزد رئیسشان رفتیم، وقتی وارد شدیم دیدم که رئیس دزدها نماز می خواند. موقعی که از نماز فارغ شد آن دزد به رئیس خود گفت: «این عالم یک کتابی بین اموال دارد و آن را می خواهد و ما بدون اجازه ی شما نخواستیم بدهیم». من به رئیس دزدها گفتم: «اگر شما رئیس راهزنان هستید، پس این نماز خواندن چرا؟ نماز کجا؟ دزدی کجا؟». گفت: «درست است که من رئیس راهزنان هستم ولی چیزی که هست، انسان نباید رابطه ی خود را با خدا به کلّی قطع کند و از خدا تماماً روی گردان شود، بلکه باید یک راه آشتی را باقی گذارد. حالا که شما عالمید به احترام شما اموال را برمی گردانیم». و دستور داد همین کار را کردند و ما هم خوشحال با اموالمان به راهمان ادامه دادیم. پس از مدّتی که به کربلا و نجف برگشتم، روزی در حرم امام حسین - علیه السّلام - همان مرد را دیدم که با حال خضوع و خشوع گریه و دعا می کرد. وقتی که مرا دید شناخت و گفت: «مرا می شناسی؟» گفتم: «آری!» گفت: «چون نماز را ترک نکردم و رابطه ام با خدا ادامه داشت، خدا هم توفیق توبه داده و از دزدی دست برداشتم و هر چه از اموال مردم نزد من بود، به صاحبانشان برگرداندم و هر که را نمی شناختم از طرف آنها صدقه دادم و اکنون توفیق توبه و زیارت پیدا کرده‌ام ». 📚 کتاب پاداشها و کیفرها ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ زندگی شخصی امام خمینی(ره) — بر لبش قفل است و بر دل رازها — لب خموش و دل پر از آوازها ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
🌹🌹🌹 ❇️ زن و موقعيّت زن در اسلام اسلام بين زن و مرد از نظر تدبير شؤون اجتماع و دخالت اراده و عمل در اين تدبير، برقرار كرده. علّتش هم اين است كه همانطور كه مرد مى خواهد بخورد و بنوشد و بپوشد، و ساير حوائجى كه در زنده ماندن خود به آنها محتاج است به دست آورد، زن نيز همين طور است، و لذا قرآن كريم مى فرمايد : ❣بعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ — شما زنان و مردان از جنس همديگر مى باشيد. (سوره آل عمران، 195) پس همانطور كه مرد مى تواند خودش در سرنوشت خويش تصميم بگيرد و خودش مستقلاً عمل كند و نتيجه عمل خود را مالك شود، همچنين چنين حقّى را دارد بدون هيچ تفاوت : ❣لها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَت — سود و زيان كارش، عايد خودش مى شود. ( سوره بقره، 286) ❣و يُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ — خداوند آنچه حقّ مى داند، حقّ واقعى است. (سوره يونس، 82) پس به حکم این دو آیه، زن و مرد در آنچه كه اسلام آن را حقّ مى داند ، چيزى كه هست خداى تعالى در آفرينش زن دو خصلت قرار داده كه به آن دو خصلت، زن از مرد امتياز پيدا مى كند. ❇️ دو خصلت در آفرينش زن 🔹اوّل اينكه : زن را در مَثَل به منزله كشتزارى براى تكوّن و پيدايش نوع بشر قرار داده، تا نوع بشر در داخل اين صدف، تكوّن يافته و نمو كند تا به حدّ ولادت برسد، پس بقاى نوع بشر بستگى به وجود دارد، و به همين جهت كه او كشتزار است مانند كشتزارهاى ديگر احكامى مخصوص به خود دارد و با همان احكام از مرد ممتاز مى شود. 🔹دوم اينكه : از آنجا كه بايد اين موجود، جنس مخالف خود يعنى مرد را مجذوب خود كند، و مرد براى اين كه نسل بشر باقى بماند به طرف او و ازدواج با او و تحمّل مشقّت هاى خانه و خانواده جذب شود، خداوند در آفرينش، خلقت زن را قرار داد، و براى اينكه زن مشقّت بچه دارى و رنج اداره منزل را تحمّل كند، شعور و احساس او را لطيف و رقيق كرد، و همين دو خصوصيّت، كه يكى در جسم او است و ديگرى در روح او، تأثيرى در وظائف اجتماعىِ محوّل به او دارد. اين بود مقام و موقعيّت اجتماعى زن، و با اين بيان، موقعيّت اجتماعى مرد نيز معلوم مى شود و نيز پيچيدگى و اشكالى كه در احكام مشترك بين آن دو و احكام مخصوص به هر يك از آن دو، در هست حلّ مى گردد، هم چنان كه قرآن كريم مى فرمايد : ❣و لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ، لِلرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا، وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ، وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ، إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً — هرگز آرزوى اين را نكنيد كه آنچه ديگران بيش از شما دارند داشته باشيد، مردان از آنچه بدست مى آورند، بهره اى داشته و زنان از آنچه كسب مى كنند بهره اى دارند، و همواره فضل خدا را از خدا بخواهيد كه خدا به هر چيزى دانا است. (سوره نساء، 32) و منظورش از اين گفتار آنست كه اعمالى كه هر يك از زن و مرد به اجتماع خود هديه مى دهد باعث آن مى شود كه به فضلى از خدا اختصاص يابد، بعضى از فضل هاى خداى تعالى فضل اختصاصى به يكى از اين دو طائفه است، بعضى مختصّ به مردان و بعضى ديگر مختصّ به زنان است. مثلاً مرد را از اين نظر بر زن فضيلت و برترى داده كه سهم او دو برابر زن است، و زن را از اين نظر بر مرد فضيلت داده كه خرج خانه را از گردن زن ساقط كرده است، پس نه مرد بايد آرزو كند كه اى كاش خرج خانه به عهده ام نبود، و نه زن آرزو كند كه اى كاش سهم ارث من برابر برادرم بود. بعضى ديگر برترى را مربوط به عملِ عامل كرده، که نه اختصاص به زن دارد و نه به مرد، بلكه هر كس فلان قسم اعمال را انجام بدهد، به آن فضيلت ها مى رسد (چه مرد و چه زن) و هر كس انجام نداد نمى رسد (باز چه مرد و چه زن) و كسى نمى تواند آرزو كند كه اى كاش من هم فلان برترى را مى داشتم، مانند فضيلت ايمان و علم و عقل و سائر فضائلى كه دين آن را فضيلت مى داند. اين قسم از فضيلت، فضلى است از كه به هر كس بخواهد مى دهد، و لذا در آخر آيه مى فرمايد : وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ — و همواره فضل خدا را از خدا بخواهيد. دليل بر آنچه ذكر كرديم آيه شريفه : الرِّجالُ قَوَّامُونَ علی النّساء (سوره نساء، 34) است، به آن بيانى كه به زودى خواهد آمد. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa
🌹🌹🌹 ❇️ احكام اختصاصی و احكام مشترك زن و مرد در اسلام 💠 و امّا احكام مشترك بين زن و مرد و احكامى كه مختصّ به هر يك از اين دو طائفه است : در زن در تمامى احكام عبادى و حقوق اجتماعى شريك مرد است، او نيز مانند مردان مى تواند مستقل باشد، و هيچ فرقى با مردان ندارد (نه در ارث و نه در كسب و انجام معاملات، و نه در تعليم و تعلّم، و نه در به دست آوردن حقّى كه از او سلب شده، و نه در دفاع از حقّ خود و نه احكامى ديگر) مگر تنها در مواردى كه طبيعت خود اقتضا دارد كه با مرد فرق داشته باشد. و عمده آن موارد، مسأله عهده دارى حكومت و قضا و جهاد و حمله بر دشمن است (و امّا از صِرف حضور در جهاد و كمك كردن به مردان در امورى چون مداواى آسيب ديدگان محروم نيست) و نيز مسأله ارث است كه نصف سهم مردان ارث مى برد، و يكى ديگر حجاب و پوشاندن مواضع زينت بدن خويش است، و يكى اطاعت كردن از شوهر در هر خواسته اى است كه مربوط به تمتّع و بهره بردن باشد. و در مقابل، اين محروميّت ها را از اين راه تلافى كرد كه «نفقه» را يعنى هزينه زندگى را به گردن پدر و يا شوهرش انداخته، و بر شوهر واجب كرده كه نهايت درجه توانايى خود را در حمايت از همسرش به كار ببرد، و حقّ فرزند و پرستارى او را نيز به زن داده است. و اين تسهيلات را هم براى او فراهم كرده كه : جان و ناموسش و حتّى آبرويش را (از اينكه پشت سرش حرف بزنند) تحت حمايت قرار داده، و در ايّام عادت حيض و ايّام نِفاس، عبادت را از او ساقط كرده، و براى او در همه حالات، ارفاق لازم دانسته است. 💠 پس، از همه مطالب گذشته، اين معنا به دست آمد كه زن از جهت كسب ، بيش از علم به اصول معارف و فروع دين (يعنى احكام عبادات و قوانين جاری در اجتماع) وظيفه وجوبى ديگر ندارد، و از ناحيه هم همان احكامى را دارد كه مردان دارند، به اضافه اينكه اطاعت از شوهرش نيز واجب است، البته نه در هر چيزى كه او بگويد و بخواهد، بلكه تنها در مسأله مربوط به بهره هاى جنسى، و امّا تنظيم امور زندگى فردى يعنى رفتن به دنبال كار و كاسبى و صنعت، و نيز در تنظيم امور خانه، و نيز مداخله در مصالح اجتماعى و عمومى، از قبيل دانشگاه رفتن و يا اشتغال به صنايع و حرفه هاى مفيد براى عموم و نافع در اجتماعات، با حفظ حدودى كه برايش معيّن شده، هيچ يك بر زن واجب نيست. و لازمه واجب نبودن اين كارها اين است كه وارد شدنش در هر يك از رشته هاى علمى و كسبى و تربيتى و امثال آن، فضلى است كه خود نسبت به جامعه اش تفضّل كرده، و افتخارى است كه براى خود كسب نموده، و اسلام هم اين تفاخر را در بين زنان دانسته است، بر خلاف مردان كه جز در حال جنگ نمى توانند تفاخر كنند، و از آن نهى شده اند. اين بود آنچه كه از بيانات گذشته ما به دست مى آمد كه سنّت پیامبر(ص) هم مؤيّد آن است، و اگر بحث ما بيش از حوصله اين مقام طول نمى كشيد، نمونه هايى از رفتار رسول خدا (ص) با همسرش خديجه (س) و دخترش فاطمه (س) و ساير زنانش و زنان امّت خود و آنچه درباره زنان سفارش كرده و نيز شمّه اى از طريقه ائمه اهل بيت (ع) و زنانشان مانند زينب دختر على (ع) و فاطمه و سكينه دختر حسين (ع) و غير ايشان را نقل مى كرديم، و نيز پاره اى از كلماتى كه در مورد سفارش درباره ، از ايشان رسيده مى آورديم، و شايد در بحث هاى روايتى مربوط به آيات سوره نساء بعضى از آن روايات را بياوريم ان شاء اللَّه، خواننده محترم مى تواند به جلدهاى بعدى (تفسیر المیزان) مراجعه كند. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️یاد پیاده روی اربعین افتادم... ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
🌹🌹🌹 💠 ليكن در فهم دو انسان (بطورى كه در علم معرفة النفس و در فن اخلاق و در علم الإجتماع آمده) بالأخره منتهى مى شود به چند امر، يا به اختلاف در خُلق هاى نفسانى و كه يا ملكات فاضله است و يا ملكات زشت كه البته اين صفات درونى تأثير بسيارى در درك علوم و معارف بشرى دارند، چون استعدادهايى را كه وديعه در ذهن است مختلف مى سازند، يك انسانى كه داراى صفت حميده «انصاف» است داورى ذهنيش و درك مطلبش نظير يك انسان ديگر كه متّصف به چموشى و سركشى است نمى باشد، يك انسان معتدل و با وقار و سكينت، معارف را طورى درك مى كند و يك انسان عجول و يا متعصّب و يا هواپرست و يا هر هرى مزاج (كه هر كس هر چه بگويد مى گويد تو درست می گويى) طورى ديگر درك مى نمايد و يك انسان ابله و بى شعورى كه اصلاً خودش نمى فهمد چه مى خواهد و يا ديگران از او چه مى خواهند طورى ديگر. و ليكن به خوبى از عهده حلّ اين اختلاف بر آمده، براى اينكه دستور العمل هاى اسلام در عين اينكه دستور عمل است، ولى طورى صادر شده كه اخلاق را هم اصلاح مى كند (در حقيقت ورزش و تمرين براى اخلاق اسلامى است)، و اخلاق اسلامى هم (اگر نگوئيم اصول عقايد اسلامى را به دنبال دارد حدّاقل) ملايم و سازگار با اصول دينى و معارف و علوم اسلامى است. به آيات زير توجّه فرمائيد : ❣كتاباً أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ — كتابى كه بعد از موسى نازل شد، در حالى كه كتب آسمانى قبل از خود را قبول دارد و به سوى حقّ و به سوى طريق هدايت مى كند. (سوره احقاف، 30) ❣يهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ يَهْدِيهِمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ – خداى تعالى به وسيله آن، هر كسى را كه تابع خشنودى خدا باشد به سوى راههاى سلامتى هدايت مى كند و به اذن خود از ظلمت ها به سوى نور خارج مى سازد و به سوى صراط هدايت مى كند. (سوره مائده، 16) ❣و الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ – و كسانى كه در راه ما جهاد مى كنند بطور قطع و به سوى راه هايمان هدايتشان مى كنيم و محقّقاً خدا با نيكوكاران است. (سوره عنكبوت، 69) و انطباق اين آيات بر مورد بحث ما روشن است. 💠 و يا برگشت اختلاف، به است، چون عمل آن كسى كه مخالف حقّ است به تدريج در فهم و ذهنش اثر مى گذارد، زيرا عمل ما يا معصيت است و يا اقسام هوسرانيهاى انسانى است كه از اين قبيل است اقسام اغواها و وسوسه ها كه همه اينها افكار فاسدى را در ذهن همه انسانها و مخصوصاً انسانهاى تلقين مى كند و ذهن او را آماده مى سازد براى اينكه آرام آرام شُبهات در آن رخنه كند و آراى باطل در آن راه يابد، و آن وقت است كه باز فهم ها مختلف مى گردد، افكارى حقّ را مى پذيرند و افكارى ديگر از پذيرفتن آن سر باز مى زنند. اسلام از عهده برطرف كردن اين نوع اختلاف هم بر آمده، براى اينكه ... ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa
🌹🌹🌹 💠 از عهده برطرف كردن اين نوع اختلاف هم بر آمده، براى اينكه : اوّلاً جامعه را وادار به اقامه و پند و تذكّر دائمى و بدون تعطيل نموده، (و معلوم است كه در چنين جامعه اى عموم مردم به سخن دسترسى دارند، و هر جا بروند آن را مى شنوند و در نتيجه گناه گسترش پيدا نمى كند، تا در فهم ها اثر بگذارد). و ثانياً جامعه را به امر به معروف و واداشته، (در نتيجه اگر كسى مرتكب گناهى شود مورد ملامت همه قرار مى گيرد، و گناه در چنين جامعه اى چون سگ ماهى در آب شيرين است، كه محيط اجازه رشد به او نمى دهد و از بينش مى برد). ❣و لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ، وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ، وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ – بايد از ميان شما (جامعه اسلام) طايفه اى باشند كه به سوى خير دعوت نموده، امر به معروف و نهى از منكر كنند. (سوره آل عمران 104) پس دعوت به خير با تلقين و تذكّرش باعث ثبات و استقرار عقايد حقّه در مى شود، و امر به معروف و نهى از منكر موانعى را كه نمى گذارد عقايد حقّه در دلها رسوخ كند از سر راه بر مى دارد، و خداى تعالى در اين باره مى فرمايد : ❣و إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا، فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ، وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ، وَ ما عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ، وَ لكِنْ ذِكْرى لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ وَ ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً، وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا، وَ ذَكِّرْ بِهِ، أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ (تا آخر آيات) و چون ببينى كسانى را كه از در عناد، در آيات ما خرده مى گيرند، از ايشان روى بگردان تا به سخنى ديگر بپردازند، و اگر شيطان اين دستور را از يادت برد، همين كه به يادت آمد ديگر با مردم ستمگر منشين ... و كسانى را كه دين خود را به بازى و گرفتند و زندگى دنيا مغرورشان كرده به حال خودشان واگذار، تنها با دين خدا تذكّرشان بده، به اين اميد كه در بين آنان كسى باشد كه تذكّر تو در دلش اثر كند. (سوره انعام 70) 💠 خداى تعالى در اين آيه شريفه نهى مى كند از شركت در بحث و بگو مگويى كه خوض و خرده گيرى در معارف الهيّه و حقايق دينيّه باشد، و اهل بحث بخواهند در مسائل دينى و يا اعتراض و يا استهزا كنند هر چند که لازمه گفتارشان اشاره به اين معانى باشد؛ و علّت اينگونه بحث كردن و اعتراض و استهزا را عبارت مى داند از اينكه در اينگونه افراد جِدّ و باورى نسبت به معارف دينى نيست، يعنى معارف دينى را جدّى و امورى واقعى ، بلكه آن را شوخى و بازى و سرگرمى مى پندارند، و منشأ اين پندارشان هم غرور و فريفته شدن به حيات دنيا است، كه تربيت صالح و درست، و يادآورى مقام پروردگار است، كه گفتيم اسلام بطور كامل مؤونه اين تذكّر دادن را كفايت كرده. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa
💙 می گفت : جنگ نرم مثل خمپاره 60 می مونه، نه صدا داره نه سوت. فقط وقتی متوجّه میشی که رفیقت نه مسجد میاد، نه هیئت. ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
🌹🌹🌹 ❇️ حيات اجتماعى سعادتمندانه، حيات منطبق با و فطرت است. و امّا آن اساسى كه احكام نامبرده را بر آن اساس تشريع كرده، همانا «فطرت و آفرينش» است، و كيفيّت اين پايه گذارى در آنجا كه درباره مقام اجتماعى زن بحث مى كرديم، روشن شد، ولى در اينجا نيز توضيح بيشترى داده و مى گوييم : براى جامعه شناس و اهل بحث، در مباحثى كه ارتباط با جامعه شناسى دارد، جاى هيچ شكى نيست كه وظائف اجتماعى و تكاليف اعتباری كه منشعب از آن وظائف مى شود، سرانجام بايد منتهى به «طبيعت» شود، چون اين خصوصيّت، توان طبيعى انسان بود كه از همان آغاز خلقتش او را به تشكيل «اجتماع نوعى» هدايت كرد، به شهادت اينكه مى بينيم هيچ زمانى نبوده كه نوع بشر، داراى چنين اجتماعى نوعى نبوده باشد، البته نمى خواهيم بگوئيم اجتماعى كه بشر طبق مقتضاى طبيعتش تشكيل مى داده، همواره هم بوده، نه، ممكن است عواملى آن اجتماع را از مَجراى صحّت و سلامت به سوى مَجراى فساد كشانده باشد، همانطور كه ممكن است عواملى بدن طبيعى و سالم آدمى را از تماميّت طبيعى آن خارج نموده و به نقص در خلقت گرفتارش كند، و يا آن را از صحّت طبيعى به در آورده و مبتلا به بيمارى و آفتش سازد. پس اجتماع با تمامى شؤون و جهاتش چه اينكه اجتماعى صالح و فاضل باشد و چه فاسد، بالأخره منتهى به مى شود، چيزى كه هست آن اجتماعى كه فاسد شده، در مسير زندگی اش به عاملى برخورده است كه فاسدش كرده، و نگذاشته به آثار خوب اجتماع برسد، (به خلاف اجتماع صالح). پس اين يك حقيقت است كه دانشمندان در مباحث اجتماعى خود يا تصريحاً و يا بطور كنايه به آن اشاره كرده اند، و قبل از همه آنان، كتاب خداى عزّوجلّ با روشن ترين و واضح ترين بيان، به آن اشاره كرده و فرموده : ❣الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى — پروردگار ما همان كسى است كه خلقت هر چيزى را داد و سپس آن را هدايت نمود. (سوره طه، 50) ❣الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى، وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى — پروردگارت همان كسى است كه بيافريد و اجزاى آفرينش را متناسب كرد و كسى است كه هر چيزى را تقدير و سپس هدايت فرمود. (سوره اعلى، 3) ❣و نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها — به نفْس سوگند و تناسبى كه در آن قرار داده، آن گاه تقوا و فجورش را به او الهام كرد. (سوره شمس، 8) ❣و آيات ديگر كه متعرّض مسأله قدَر است. پس تمامى موجودات و از آن جمله انسان در وجودش و در زندگيش به سوى آن هدفى كه براى آن شده، هدايت شده است، و در خلقتش به هر جهاز و ابزارى هم كه در رسيدن به آن هدف به آن جهاز و آلات نيازمند است مجهّز گشته و زندگى با قِوام و سعادتمندانه اش، آن قسم زندگى اى است كه اعمال حياتى آن منطبق با خلقت و فطرت باشد، و انطباق كامل و تمام داشته باشد و وظائف و تكاليفش در آخر منتهى به «طبيعت» شود، انتهايى درست و صحيح، و اين همان حقيقتى است كه آيه زير بدان اشاره نموده و مى فرمايد : ❣فأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً، فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها، لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ، ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ — رو به سوى دينى بياور كه افراط و تفريطى از هيچ جهت ندارد، كه بر طبق آفرينش تشريع شده، آفرينشى كه انسان هم يك نوع از موجودات آن است، انسانى كه خلقت او و فطرتش تبديل پذير نيست، دين استوار هم، چنين دينى است. (سوره روم، 30) ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa