ایشیقآی
📪 پیام جدید اینکه میگن ما ۴۵ ساله وضعمون همینه جواب چی بدیم #دایگو
اینکه خودمون این شرایط رو انتخاب کردیم دیگه گله واسه چی !
مثال میزنم
طرف اومد مناظره برا دونه دونه مسائل کشور برنامه داد ولی چطور شد ؟
کیو انتخاب کردیم ؟
کسی که هیچچچچ برنامه ای برای کشور نداشت !
خودمون باعث هستیم
میدونی ؟
بعضی از آدما روحیه شون طوریه که همیشه میخوان سرافکنده باشه تحت سلطه بقیه باشن بردگی رو انتخاب کنن بدبختی رو انتخاب کنن با اینکه خودشون نمیدونن
اینو من از هوا نمیگم یکی از نظریه های ارسطوئه
۴۵ ساله اینطوری هستی خودت انتخاب کردی پس از خودت ناراحت باش
اونجایی ملت ما حماقت نشان داد که اومد شخصی مثل روحانی رو دوباره انتخاب کرد ۸ سال مملکت رو به فنا داد !
تا وقتی که اصول گفتگو و فن بیان رو یاد نگیرین تو بحث میبازین حتی اگه خیلی دقیق و علمی صحبت کنین
آقای راجی گفتن که میتونین به مجلس نامه بنویسین مثلا در مورد درد مردم و مشکلات شون کمتر بشه
ایشیقآی
مردم ما در قضیه ایران همدل ( کمک به لبنان و غزه ) نشون دادن که پای کار خیر و انفاق هستن و روحیه همیا
اینو به این شکل میتونیم حلش کنیم
دانشجو ها و طلبه ها و اساتید حوزه و دانشگاه بیایین جمع بشیم این حرکت رو بزنیم
با عنوان جمعی از حوزوی ها و دانشگاهی ها
اگه هستین پیام بدین : @bi_hm128
من کاملا مصمم هستم برای این قضیه
لطفا اراده کنیم و کار رو پیش ببریم
#خودجوش این مسئله رو پیش میبریم
دنبال وابستگی به نهاد و ارگان و... نباشین
اگر شما دشمنی داشته باشی
و کاری مطابق میل او انجام بدهی
یا با او دست دوستی بدهی
و محبت کنی و معذرت خواهی کنی
او با شما دوست می شود اما
نفْسِ شما اینطور نیست ؛
نفس هر چه باب میلش انجام بدهی
شما را بیشتر اذیت می کند
و شما را بیشتر به سمت جهنم می برد
نه تنها با شما دوست نمی شود و
شما را از جهنم نجات نمی دهد
بلکه شمارا بیشتر به دامن شیطان میکشد
نفس مانند اسب سرکش است
اسب سرکش رم می کند و
سر صاحبش را بالای سر در طویله می زند
صاحبش در خون خودش غوطه ور است
اما اسب دارد جو می خورد
پس با نفس تان دشمن باشید
با او دوستی نکنید که دوستی با
نفس نتیجه اش بدبختی و جهنم است
📚 کلاس اخلاق
مشکلی که باهاش دست و پنجه نرم می کنی چیه ؟ :)
https://daigo.ir/secret/2711896611
هدایت شده از [ اصیلا ]
یکی از پرستاران آمد سراغم گفت :
بیمار فلان اتاق می خواهد شما را ببیند
رفتم دیدم همان دختری است که
از زیر آوار نجاتش دادیم
پاهایم سست شد
فکر کردم سراغ خانواده اش را از من بگیرد
خانواده اش شهید شده بودند :)
با صدای گرفته و خسته ای گفت :
از هر کسی پرسیدم چه کسی مرا
از زیر آوار درآورده است شما را نشانم داد
با خود گفتم الان است که بپرسد
مادرم کجاست ؟ پدرم کجاست ؟
در حال کلنجار رفتن با پرسش های
احتمالی اش بودم که پرسید
اگر یک سوال بپرسم راستش را می گویید؟
گفتم اگر جواب سوالت را بدانم حتما
او مثل من فکر نمی کرد پرسید :
فقط می خواهم بدانم
وقتی داشتید من را از زیر آوار در می آوردید
دست نامحرم که به من نخورد ؟
هاج و واج مانده بودم !
دختر شانزده ساله تمام کس و کارش را
از دست داده ؛
دست و پایش شکسته و هنوز معلوم نیست
چه بر سر نخاعش آمده
اما تنها چیزی که براش مهم می آید
آبرویش است :)
📚 دختر تبریز ؛
#روز_مادر