شماره:10
#چرایی_اشتباه_درنتیجه_گیری_عقلی:
📢 قضيهاي كه ميگويد:
«عقل ميتواند به واقع برسد»
(( در حكم قضيه موجبه جزئيه است))
📝و معنايش اين است كه بعضى از احكام منسوب به عقل، به معناى عامش، صحيح است.
👤🗣 بنابراين ممكن است دو نفر در مورد قضيهاي اختلاف پيدا كنند و هر كدام ادعا كند كه قول خودش «عقلى» و حرف طرف مقابل «وهمى» است، يا گفته شود كه در اين جا مغالطهاي صورت گرفته و عقل به خطا رفته است.
☝️ البته «عقل بما هو عقل» خطا نمىكند،
🖋✒️بلكه استنباط اشتباه صورت ميگيرد؛
💻مثل حسابدار كه در حساب كردنش اشتباه ميكند و خطاى او ناشى از خطابودن «قواعد حساب» نيست.
به همين صورت خطاى عقلا هم به خاطر عقلشان نيست؛
🖋بلكه به خاطر اشتباه در به كارگيرى عقل است.
🔍🔍حال اگر بخواهيم به طور دقيق سخن بگوييم،
😩 بايد گفت كه گاهى عقلا در استفاده از عقلشان دچار خطا و اشتباه ميشوند؛
📜چون قواعد منطقى را نمىشناسند يا آنها را به كار نمىبندند.
☄به علاوه، عقل به بعضى از واقعيتها دسترسى ندارد، چون خارج از محدوده عقل هستند؛
🖌🏳🌈مثلا امور محسوس از قبيل ادراك رنگها، بوها و... خارج از محدوده عقل هستند.
☄ عقل در مورد امور كلى حكم ميكند و اين بوى خوشى را كه من حس ميكنم خارج از قلمرو عقل است.
📣به عبارت ديگر، ابزار عقل عبارت است از مفاهيم كلى، و به چيزى غير از آنها حكم نمىكند.
😫خارج شدن از محدوده مفاهيم كلى براى عقل ميسر نيست و هنگامى كه از محدوده اين مفاهيم خارج شويم، از منطقه حكومت و حكم عقل بيرون رفتهايم.
🔆بنابراين هنگامى كه ما به مفاهيم صحيحى دست پيدا كنيم، آن گاه عقل ميتواند با مراعات قواعد منطقى آنها را مرتّب و منظم كند و مورد استفاده قرار دهد.
🖋اندیشه قلم✒️
@islami12🌴
📡Http://Eitaa.Com/islami12 📝
شماره:11
#محدوده_فهم_عقل_ازحکم_وحی:
📢از جمله چيزهايى كه عقل نمىتواند به كنه آن پى ببرد، موضوعاتى است كه انسان مطلقاً نمىتواند آنها را تجربه كند؛
مثلا ما ميخواهيم حقيقت وحى را كه به انبيا نازل ميشده است، بفهميم،
😰ولى اين كار براى عقل امكان ندارد؛
چون هيچ تجربهاي از وحى ندارد و فقط با مفاهيم انتزاعى عام بدان اشاره ميكند.
☄وحى به معناى القاى علم به صورت رمزى و سريع است كه ادراك حقيقت و ماهيت آن براى ساير مردم ممكن نيست.
🇮🇷شاعر معروف ايرانى، مولانا جلال الدين بلخى مَثلى معروف ميزند؛ وى ميگويد
👶💞 اگر بخواهيم به طفل نابالغ، لذتهاى حاصل از زناشويى را بفهمانيم،
⚱بايد بگوييم كه از عسل شيرينتر است؛
😧ولى چه رابطهاي بين لذت جنسى و شيرينى عسل وجود دارد؟!
👶💞 اما از آن جا كه طفل توانايى تجربه اين لذت را ندارد آن را به شيرينى عسل تشبيه ميكنند.
👅👂👁 بنابراين براى تفهيم بعضى از مفاهيمى كه خارج از تجربه بشرى است آن را به امور محسوس تشبيه ميكنند.
هم چنين عقل ميتواند با استفاده از امورى كه انسان آنها را تجربه كرده است، مفاهيمى كلى را انتزاع كند،
📡ولى اگر امورى باشند كه هر چند قابل تجربهاند اما عقل ما هنوز بدان دست نيافته است،
💡 در اين صورت محتاج راهنما و منبع ديگرى هستيم؛
🐷مثلا در مورد اين كه خوردن گوشت خوك حرام است؛ تشخيص مفاسدى كه در خوردن گوشت نهفته است محال نيست و بشر ميتواند روزى به آنها آگاهى پيدا كند؛ اما در حال حاضر، ما تمام مفاسد موجود در گوشت خوك را نمىدانيم.
🔴همين طور در ساير محرمات نيز تمام مفاسدشان را نمىدانيم؛
⛏🔩🔴زيرا در حال حاضر وسايل علمى لازم براى تشخيص همه مفاسد محرمات را در اختيار نداريم.
🖋اندیشه قلم✒️
@islami12🌴
📡Http://Eitaa.Com/islami12 📝
شماره:12
#نجات_دهنده_عقل_ازجهل:
📢بسيارى از امورى كه در زندگى روزمره با آنها سرو كار داريم يا در بين افراد يك جامعه يا ميان ملتها به وقوع ميپيوندد ؛ در حال حاضر تمام مصالح يا مفاسد آنها را نمىدانيم، ولى ممكن است انسان پس از گذشت قرنها به مصالح و مفاسد آنها پى ببرد.
در چنين مواردى بايد به احكام شرعى(حکمی که ازجانب خدا ازطریق رسولان آمده) مراجعه كنيم.
🎯زیراهدف از:
الف: ارسال انبیاء و رسولان.
ب: و تشريع احكام و قوانين الهى.
✨👥 نيز هدايت مردم در اين امور بوده است كه عادتاً بر مصالح و مفاسد آن احاطه ندارند. البته محال نيست كه روزى به واسطه پيشرفت علوم به مصالح و مفاسد اين امور پى ببرند؛
☄اما در حال حاضر به معلّمى مافوق عقل احتياج دارند:
قرآن دراین موضوع فرموده:
وَ يُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ؛(بقره١۵١)
قرآن آنچه را كه نمىدانستيد به شما ميآموزد،
وَ عَلَّمَكَ مَالَمْ تَكُنْ تَعْلَمْ؛(نساء١١٣)
و آنچه را كه نمىدانستى به تو آموخت.
😫 قواى عادى بشر اين امكان را ندارد كه به تمام مصالح و مفاسد پى ببرد؛
به همين دليل، خداوند متعال با فضل و كرمش اين امور را از طريق وحى به انسان شناسانده است.
☄از همين جا به منبع ديگرى براى شناخت پى ميبريم و آن وحى الهى و الهامهاى متعلق به اولياى الهى است؛ مانند علم امام(عليه السلام) كه «علم لدنّى» هم ناميده ميشود و خداوند متعال آن را از طريق غير عادى و از نزد خودش به ائمه(عليهم السلام) تعليم می دهد.
☄✌️پس دلايل اثبات حقايق به دو دسته تقسيم ميشوند:
دلايل عقلى و ☄دلايل نقلى.
📢اما دلايل نقلى را از آن جهت نقلى ميگويند كه ما نميتوانيم مستقيماً و بدون واسطه وحى آن را دريافت كنيم. آنچه را به وحى نسبت ميدهيم بر ما نازل نشده است، بلكه بر پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نازل شده، و ايشان براى ما «نقل» كرده است.
شماره:13
#توهم_تعارض_عقل_باشرع:
در قرآن دستوراتى واحکامی وجود دارد:
😡📣گاهی کسانی به قول خود در مقابل اين حكم قطعى نقلى، حكم متعارض عقلى يا تجربى يا علمى ادعا میکنند.
📢اما در اينجا این علم و عقل را متهم ميكنيم
➕✖️چه بسا در استدلال اشتباه كردهاند.
🔏زیرابسيار از علوم و تجربهها كه پس از مدتى،🔐 بطلان و اشتباه بودنشان مشخص ميشود؛ كه در اين صورت «علم» نبوده،
💤😴بلكه توهم كردهايم كه علم بوده است.
😩وممكن است كه گاهی تعارض آنها را طوری دیگر توهم شود، اما اين توهم به سبب قصور ما است.
📡ما ممكن است حكم شرع را حقيقتاً نشناسيم و حكمى ظنى را به شرع نسبت دهيم كه در اين صورت، در واقع اين حكم شرع نيست،
📡 يا اين كه حكم عقل را به دقت نشناختهايم و از روى گمان حكمى را به عقل نسبت ميدهيم كه در اين صورت، عقل هر شخصى به گونهاي حكم ميكند.
🖋اندیشه قلم✒️
@islami12🌴
📡Http://Eitaa.Com/islami12 📝
شماره:14
#جایگاه_مقدس_عقل_نزد_شرع:
🔵سؤالى مطرح ميشود و آن اين است كه اگر ما با عقل قطعى و از راه منطقى صحيح به امرى پى ببريم، كه هيچ شك و شبههاي در آن نداشته باشيم، آيا در اين صورت محتاج شارع هستيم يا خير؟
😫🔪 مثلا ما كه قبح ظلم را با عقلمان درك ميكنيم،
📣آيا به حكم شرع هم نياز داريم؟
📢پاسخ اين است كه در چنين مواردى 🌍حكم عقل براى تأمين مصالح دنيوى كافى است؛ چون انسان ميتواند با عقلش به حسن عدل و قبح ظلم و... پى ببرد و سعادت دنيويش را تأمين كند؛
💐🌹ولى به صِرف پيروى از عقلش مستحق ثواب آخرتى نميگردد،
مگر اينكه از راه عقل پى به حكم خدا و اراده تشريعى الهى ببريم.
📢(چون: اگر از طريق عقل دانستيم كه اين كار مطلوب خداوند متعال است و بعد هم به قصد انجام دستور الهى به آن قيام كرديم، در اين صورت مستحق ثواب الهى هستيم، زيرا اين كار را به قصد قربت و تقرب به درگاه خداوند متعال انجام دادهایم،پس در چنين مواردى، در واقع، حكمى شرعى را به وسيله عقل كشف كردهايم؛ يعنى از طريق عقل فهميدهايم كه اين امر، مطلوب خداى متعال است. پس در اين موارد، حكم يك حكم شرعى است؛)
😥حقيقت اين است كه انسان محتاج ثواب آخرت است و اصلا تمام دنيا مقدمهاي براى وصول به آخرت و نعمتهاى ابدى آن است و رسيدن به سعادت آخرت در گرو پيروى و اطاعت از دستورات الهى است.
😥😄💐 بنابراين انسان به احكام شرعى نياز دارد تا در سايه پيروى آنها مستحق پاداش الهى گردد و در همين راستا ميتوان از عقل هم پيروى كرد،
💡 به شرط اين كه از مستقلات عقليه باشد
💤😴 و با اوهام مخلوط نشده باشد.
اگر اين خصوصيات به وسيله عقل ثابت شد، استنباط حكم شرعى از خلال اين حكم و اِسناد آن به خداى متعال ممكن است؛
زيرا او اين عقل را به ما اعطا كرده است تا بفهميم از ما چه خواسته است و در اين جا عقل و نقل باهم سازگارى داشته و هيچ كدام با يكديگر تعارض نخواهند داشت.
⚖ اين همان معناى قاعده معروف است كه: كُلُّ مَا حَكَم بِهِ الْعَقْلُ حَكَم بِهِ الشَّرْعُ.
🖋اندیشه قلم✒️
@islami12🌴
📡Http://Eitaa.Com/islami12 📝
هدایت شده از pedarefetneh | پدر فتنه
⭕️ افشاگری نام ۱۰۰ زن ایرانی که در زمان زندگی در اردوگاه ها و کمپ های مجاهدین عمل جراحی(خارج کردن تخمدان و رحم) روی آنها صورت گرفته است
#هزارجلادهزاراشرف
✅به #پدرفتنه بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/3253993472C49609b6f21
شماره:15
#امکان_یاعدم_امکان_درک_واقعیت:
هرکس در هر چيزي شک کند،
☝️😎نميتواند درجود خودش و
☝️ در وجود شکش و
☝️نيز وجود قواي ادراکي،
📣مانند
👂👀نيروي بينايي و شنوايي
👤 و وجود صورتهاي ذهني و حالات رواني خودش شک کند،
📢و اگر کسي حتي در چنين اموري هم اظهار شک نمايد،
يا بيماريست که بايد معالجه شود
👹يا بهدروغ و براي اغراض سوئي چنين اظهاري ميکند.
💡زیرا:
📝1. کسي که به بحث و گفتوگو ميپردازد يا کتاب مينويسد، نميتواند در وجود طرف بحث يا در وجود کاغذ و قلمي که با آن مينويسد شک کند.
🗣حال اگر کسي ادعا کند که
⛔️ «هيچ شناخت يقيني، امکان ندارد»، 📢از وي سؤال ميشود که آيا اين مطلب را ميداني يا درباره آن شک داري؟
🔊اگر بگويد «ميدانم»، پس دستکم به يک شناخت يقيني اعتراف کرده، و بدينترتيب ادعاي خود را نقض کرده است،
🔇 و اگر بگويد «نميدانم»، معنايش اين است که احتمال ميدهم معرفت يقيني ممکن باشد، پس از سوي ديگر سخن خود را ابطال نموده است.
📣🔴اگر کسي بگويد «من درباره امکان علم و شناخت جزمي، شک دارم»،
📢🔵از وي سؤال ميشود که «آيا ميداني که شک داري يا نه؟»،
♨️ اگر پاسخ دهد «ميدانم که شک دارم»،
📢 پس نهتنها امکان، بلکه وقوع علم را هم پذيرفته است،
📣🔴 اما اگر بگويد «در شک خودم هم شک دارم»،
📢😷اين همان سخني است که يا به علت مرض و يا از روي غرض گفته ميشود.
🖋اندیشه قلم✒️
@islami12🌴
📡Http://Eitaa.Com/islami12 📝
شماره:16
#امکان_یاعدم_امکان_کسب_علم_توسط_عقل:
👔شبههاي که سوفيستها و شکگرايان به آن تمسک جستهاند و آن را به صورتهاي گوناگون و با ذکر مثالهاي مختلفي بيان کردهاند اين است:
✋ گاهي انسان از راه حس به وجود چيزي يقين پيدا ميکند،
📛 ولي بعداً متوجه ميشود که خطا کرده است، پس معلوم ميشود که ادراک حسي، ضمانت صحت ندارد.
⛔️به دنبال آن، چنين احتمالي پيش ميآيد که از کجا ساير ادراکات حسي من خطا نباشد، و شايد روزي بيايد که به خطا بودن آنها هم پيببرم.
همچنين گاهي انسان از راه دليل عقلي، اعتقاد يقيني به مطلبي پيدا ميکند،
📛 اما پس از چندي ميفهمد که آن دليل درست نبوده و يقينش مبدل به شک ميشود.
⛔️پس معلوم ميشود که ادراک عقلي هم ضمانت صحت ندارد، و به همان ترتيب، احتمال خطا به ساير مدرَکات عقل هم سرايت ميکند.
⚜نتيجه آنکه نه حس قابل اعتماد است، و نه عقل،
و براي انسان جز شک باقي نميماند.
.
📢📢در پاسخ بايد گفت:
🔴جواب نقضی:
🔺1. معناي اين استدلال آن است که شما ميخواهيد از راه اين دليل به نتيجه منظورتان که همان صحت شکگرايي است برسيد و به آن علم پيدا کنيد و دستکم بخواهيد نظر خودتان را به اين وسيله به طرف بقبولانيد؛ يعني انتظار داريد که او علم به صحت ادعاي شما پيدا کند؛ در صورتي که مدعاي شما اين است که حصول علم مطلقاً محال است!
🔺2. معناي کشف خطا در ادراکات حسي و عقلي اين است که بفهميم ادراک ما مطابق با واقع نيست، پس لازمهاش اعتراف به وجود علم به خطا بودن ادراک است؛
🔺3. لازمه ديگر آن اين است که بدانيم واقعيتي وجود دارد که ادراک خطايي ما با آن مطابقت ندارد، وگرنه خطا بودن ادراک، مفهومي نخواهد داشت؛
🔵جواب حلی:
بيان وجه مغالطه در آن اين است که صحت و خطاي ادراکات حسي را به کمک دلايل عقلي اثبات ميکنيم و اما اينکه گفته شد کشف خطا در يک ادراک عقلي موجب سرايت احتمال خطا به ساير ادراکات عقل ميشود، صحيح نيست؛
📢 📣زيرا احتمال خطا تنها در ادراکات نظري (غيربديهي) راه دارد و اما بديهيات عقلي که اساس براهين فلسفي را تشکيل ميدهند، به هيچوجه قابل خطا نيستند.
🖋اندیشه قلم✒️
@islami12🌴
📡Http://Eitaa.Com/islami12 📝
شماره:17
#عاقبت_شک_گرایی_در_واقعیت:
🖋نتیجه عقیده به شک در واقعیت، گرفتارشدن به مبانى فلسفى و مبانى معرفت شناسانه پلوراليسمی است.
📢🔴 زیرا كسانى كه ابتدا گرفتار مبانى شک گرایی شده اند متمایل به مبانی تفكرى فلسفى خاصى میشوند که بعد بر اساس آن مبانى به پلوراليسم مىرسند.
🔵چون:
⭐️در مسأله شناخت واقعيت و كشف حقيقت،
📢🔆اگر كسى معتقد شود كه عقل مىتواند به حقيقت دست پيدا كند، طبيعتاً وجود حقايق متعدده در مسأله واحد را نخواهد پذيرفت.
☺️چنين كسى به طور فطرى حقيقت را يك چيز مىداند و به دنبال آن است كه اين حقيقت واحد را از طريق دليل و برهان كشف كند.
➗➕ اگر يك مسأله رياضى يا فيزيك به او بدهند، معتقد است كه يك جواب صحيح بيشتر ندارد و اگر به پاسخى دست پيدا كند، مىداند كه اين پاسخ يا غلط است و يا درست و نمىشود پاسخ هاى صحيح متعدد وجود داشته باشد.
🔥اما اگر كسى در مسأله شناخت حقيقت،
📢🔥معتقد باشد كه انسان راهى به واقعيت ندارد و از هر ابزارى، چه عقل و چه تجربه، براى كشف واقعيت استفاده كند حداكثر اين است كه به حقيقت نزديك تر مىشود، اما هيچ گاه به خود واقعيت دست نمىيابد.
🔥 اين جاست كه راه براى انواع نظريه هاى نسبى گرايانه، شك گرايانه و پلوراليستى باز مىشود.
🎃با آنها مكاتب مختلفى همچون:
👤مكتب كانتى، نئوكانتى، شك گرايى و نسبى گرايى،
👥 در اين جهت مشتركند،كه مىگويند:
🕸«ما هيچ گاه نمىتوانيم واقعيت را آن گونه كه هست درك كنيم».
🖋اندیشه قلم✒️
@islami12🌴
📡Http://Eitaa.Com/islami12 📝
هدایت شده از pedarefetneh | پدر فتنه
⭕ پدیده ابردزدی و برف دزدی...
😳🙈
✅ به کانال #پدرفتنه بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/3253993472C49609b6f21
شماره:18
#امکان_یاعدم_امکان_فهم_کلام_الهی:
🗣🗣به عقیده گروهی:
😈📣((ما نميتوانيم به نصوص و به ويژه نصوص سنت تمسك كنيم و نميتوانيم يقين پيدا كنيم كه آيهاي از آيات الهى را فهميدهايم؛ زيرا تمام اينها در معرض خطا و اشتباه و تغيير هستند.))
🔇((یکی از مهم ترین ادعاهایی که در باب کثرت گرایی در فهم دین مطرح می کنند، تز «شریعت، صامت است » می باشد.
🔇😈مدعی هستند که خود شریعت و متن کتاب و سنت، صامت است
🔍😈 و ما هستیم که این متن را به نطق در می آوریم و از آن مطلب می فهمیم.))
📢در این که چرا شریعت صامت است؟
🎙😈 این ها این سؤال را به یک بحث زبانی برمی گردانند
😈📣 و می گویند: زبان، معانی خودش را به ما القا نمی کند; بلکه ماییم که به زبان معنا می بخشیم;
📢 در صورتی که تا به حال، علمای ما می گفتند که الفاظ، بعد از وضع یک معنایی دارند که این معنا دل بخواهی ما نیست.
🔷📝زیرا زبان طبیعی انسان، گرچه اصل آن قراردادی است، ولی بعد از قرارداد موجب می شود که الفاظ در معانی ظهورات واقعی پیدا کنند و دیگر ربطی به خواست ما ندارد.
📢 این تفکری است که علمای ما داشته اند،
😈📣 اما این ها می گویند که معنا را ما به متن می بخشیم.
📢⛔️در جواب باید گفت: اصل این حرف نادرست است; زیرا این سخن علاوه بر این که تالی فاسدی دارد، بنای معقولی نیز ندارد.
📛تالی فاسد آن این است که انسان می تواند آزاد باشد و هر معنایی به لفظ ببخشد.
🖋🖋 اگر بنا است که ما معنا را به لفظ ببخشیم،
🔆پس - به عنوان مثال - می گوییم:
📢 اگر بگویید
لا اله الا الله،ترجمه اش:
🌧 باران می آید،است.
👿 و این جاست که می گویند:
ما نمی خواهیم بگوییم که متن هر معنایی را می پذیرد.
📢پس کلام آنها درست نیست، چون:
.💫وقتی که ما ریشه آن را مورد جست و جو قرار می دهیم، به این بازگشت می کند که رابطه الفاظ و معانی، بعد از وضع، دیگر قراردادی نیست; همان طور که ظهورات قراردادی نیست.
📝درست است که وضع یک قرارداد است،
💡ولی ظهور الفاظ بعد از وضع، دیگر قراردادی نیست; بلکه یک امر تکلیمی است و این که ما از الفاظ قرآن، معانی به ذهنمان خطور کند، چه به دلالت تصدیقی یا تصوری، این ها قراردادی نیست;
💎💎 بلکه یک واقعیت است.
🔵لذا بنا به تعریف فلسفی و کلامی معانی قرآن و سنت، عینی است.
🖋اندیشه قلم✒️
@islami12🌴
📡Http://Eitaa.Com/islami12 📝
شماره:19
#فهم_دین_وابلاغ_وحی_ازجانب_نبی
(الهی یا شخصی وذهنی) :
😈📣صاحب نظريه انحرافی درراستای ترویج صامت بودن شریعت میگويد:
🔴من ادعا نميكنم كه دين تغيير ميكند؛ حقيقت و گوهر دين در نزد خدا موجود است
😥و لی علم ما به آن احاطه پيدا نميكند.
🔥💥او پا رافراتر از گلیم خود میبرد وگوید
((😈📣 😳 حتى انبياى الهى كه داراى فهم بشرى هستند، معرفتشان نسبت به دين، تابع ذهنيات و پيشداورىهايشان نسبت به علوم طبيعى و اجتماعى است؛ حتى اگر قبول كرديم كه خداوند چيزى را بر پيامبرش وحى كرده است، فهم پيامبر ضرورتاً نميتواند مطابق با واقع باشد، زيرا فهم او از وحى، تفسيرى است از علم حضورى به وسيله علوم حصولى)) .
📢ونتیجه میگیرد:
((پيامبر آنچه را به عنوان دين بر او القا شده است با فهم بشرى خودش فهميده است
😈📣و لذا ممكن است كه اشتباه باشد،
😈📣وبه همين ترتيب به طريق اولى فهم دانشمندان دينى هم ممكن است اشتباه باشد.
⚠️ هيچ ضمانتى براى صحت اين فهم وجود ندارد.
🔊پس ناچار بايد گفت كه: هر كسى دين را با فهم شخصى خودش فهميده است و هيچ كس حق ندارد با ديگرى مناقشه كند و نظرش را رد كند؛ زيرا هر كسى دين را بر حسب ذهنيت خويش ميفهمد و هيچ كدام از فهمها بر ديگرى برترى ندارد.
شيعه بر سنّى و سنّى بر شيعه برترى ندارد
📣 و بالاتر اين كه موحدان بر مشركان برترى ندارند؛
🔴زيرا همگى تابع ذهنيات خويش هستند كه علوم عادى، عرف و عادات و ...، برايشان ساخته است)) .
📢⛔️اما................
🚫🚫🚫⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔🚫🚫🚫
📢🔴واقعیت این است که این ادعا، ادعای دینی نیست
📢📢📢📢
اما قرآن صریحا این سخن را رد کرده و می فرماید:
«و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی »; (نجم٣و۴) «پیامبر از سر هوس سخن نمی گوید. این سخن به جز وحیی که وحی می شود نیست.»پس کلام پیامبر همان کلام الهی است.
📢
⛪️اگر بنا باشد معارف قرآن یا انجیل و تورات، تجلیات ذهنی خود انبیا باشد، پس «ما ینطق عن الهوی » چه می شود؟
و یا این که می فرماید: «بالحق انزلناه و بالحق نزل » (اسراء١٠۵) ; «آن [قرآن] را به حق فرود آوردیم و به حق فرود آمد.»
یعنی بدون تفسير خود رای بلکه همان است که خدا فرستاده.
و یا این که می فرماید: «انک لتلقی القرآن من لدن حکیم علیم » (نمل۶)
که مرادش همین قرآن است چه می شود؟
📢⚫️اگر این تفاسیر از خود پیامبر باشد، پس دیگر تعبیر «لتلقی القرآن » غلط می باشد; زیرا ذهنیات پیامبر می شود; نه «من لدن حکیم علیم »
🔱این سخنان نتایجی دارد
👥 که کثرت گرایان از آن ها استفاده میکنند.
🖋اندیشه قلم✒️
@islami12🌴
📡Http://Eitaa.Com/islami12 📝