eitaa logo
•| عشق‌یعنی‌ایستادگی |•
1.4هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
346 فایل
«پریدن یادمون داده همون که ما رو باور داشت..!» ❤️ کانال ناشناسمون: @Ista_nashenas ••• تـبادلات: @Razaqi48 ••• ارتباط با مدیریت: @Razaqi48 ••• شرایط ِ کپی و..: @Sharayeet 🗓 Channel Created: 1397/12/27
مشاهده در ایتا
دانلود
6.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.‌ 🌤جهانی به درش غرق نیاز است . ‌ ▪️ توی میدون جنگ حماقت و خيانت جفتش يكيه. سرباز وقتی سربازه که لااقل بدونه "چرا"؟ ‌ وگرنه ضربه ش از دشمن کشنده تر نباشه، کمتر نیست . ▪️همینه که همیشه میگم: شیعه مکتب "رفاقته" چون رفيق عين جوابه و جواب، بعد شبهه است و بعد شك _____ ▪️ بدون! حق رو نیازی به نفر نیست، چه برسه سیاه لشگر! ۱۴۰۰ ساله داره رو گرده ی به لشگر ۷۲ نفره میگرده ظهورم همینه! . اونکه نیاز داره تویی... . ☑️ چون این لشگر، سفينة النجاته و بلا و فساد مثل سيلييه بي سيل بند صبر که سمت لشگر، سمت سفينه دونه... . ▪️ یعنی درست وسط گود ... وسط میدون اتیشیه که از جرقه ی بين تجاهل و تفاخر زاييده شده حلقه زده دور خندق... . ♦️ مثل سگی که کمین کرده منتظر لحظه ای یا تا دامنت رو بگیره و غرقت کنه یا بسوزوندت اینجاست که میفهمی چرا فاسد اكثرا بیرون گوده و میگه لنگش کن! ‌ . ▪️دامن آلوده ی زاهد هم از صرف شاهد بودنه... پس هر چند دور... هر چند خام اگر مبتدی هستی باش ؛ اما سالک؛ نه مدعي در نهایت تارک! و این تازه اول راهته... اول جنگت... ‌ 💘اول راه "متهم" بودن... وسط میدون که باشی؛ میزنن که بشکننت! اما محکمتر میشی! و هرچی بیشتر خوردت کنن؛ بزرگتر... . . ✍حبط ، ،مهر ۹۸ . . @hamedzamanioriginal ❤️ @ISTA_ISTA ❤️
👈 .‌ 🌤جهانی به درش غرق نیاز است . ‌ ▪️ توی میدون جنگ حماقت و خيانت جفتش يكيه. سرباز وقتی سربازه که لااقل بدونه "چرا"؟ ‌ وگرنه ضربه ش از دشمن کشنده تر نباشه، کمتر نیست . ▪️همینه که همیشه میگم: شیعه مکتب "رفاقته" چون رفيق عين جوابه و جواب، بعد شبهه است و بعد شك _ ▪️ بدون! حق رو نیازی به نفر نیست، چه برسه سیاه لشگر! ۱۴۰۰ ساله داره رو گرده ی به لشگر ۷۲ نفره میگرده ظهورم همینه! . اونکه نیاز داره تویی... . ☑️ چون این لشگر، سفينة النجاته و بلا و فساد مثل سيلييه بي سيل بند صبر که سمت لشگر، سمت سفينه دونه... . ▪️ یعنی درست وسط گود ... وسط میدون اتیشیه که از جرقه ی بين تجاهل و تفاخر زاييده شده حلقه زده دور خندق... . ♦️ مثل سگی که کمین کرده منتظر لحظه ای یا تا دامنت رو بگیره و غرقت کنه یا بسوزوندت اینجاست که میفهمی چرا فاسد اكثرا بیرون گوده و میگه لنگش کن! ‌ . ▪️دامن آلوده ی زاهد هم از صرف شاهد بودنه... پس هر چند دور... هر چند خام اگر مبتدی هستی باش ؛ اما سالک؛ نه مدعي در نهایت تارک! و این تازه اول راهته... اول جنگت... ‌ 💘اول راه "متهم" بودن... وسط میدون که باشی؛ میزنن که بشکننت! اما محکمتر میشی! و هرچی بیشتر خوردت کنن؛ بزرگتر... . . ✍حبط ، ،مهر ۹۸ . . کپی‌ازپیج @maedeh.sl.istaism60 ❤️ @ISTA_ISTA ❤️
◇[داستان نسل سوخته] 👇 📖این داستان 👈 مدام توی رفتار خودم و بقیه دقت می کردم 👌... خوب و بد می کردم ... و با اون عقل 9 ساله ... سعی می کردم همه چیز رو با بسنجم ... اونقدر با جدیت و پشتکار پیش رفتم 👌... که ظرف مدت کوتاهی توی جمع بزرگ ترها ... شدم آقا مهران 😍... این تحسین برام واقعا بود ... اما آغاز و شروع بزرگ ترین امواج زندگی من شد ...🌹 از مهمونی برمی گشتیم ... مهمونی مردونه ... چهره پدرم به شدت گرفته بود😢 ... به حدی که حتی جرات نگاه کردن بهش رو هم نداشتم😞 ... خیلی عصبانی بود🙁 ... تمام مدت داشتم به این فکر می کردم که ... - چی شده؟🤔 ... یعنی من کار اشتباهی کردم؟ ... مهمونی که خوب بود ... و عجیبی وجودم رو گرفته بود ...😰 از در که رفتیم تو ... مادرم با خوشحالی اومد استقبال مون☺️ ... اما با دیدن چهره پدرم ... خنده اش خشک شد و مبهوت به هر دوی ما نگاه کرد😳 ... - سلام ... اتفاقی افتاده؟☹️ ... پدرم با ناراحتی سرچرخوند سمت من ... - مهران ... برو توی اتاقت 😯... نفهمیدم چطوری ... با عجله دویدم توی اتاق ... 💗 تند تند می زد ... هیچ جور آروم نمی شد و دلم شور می زد ... چرا؟ نمی دونم ...😥 لای در رو باز کردم ... آروم و چهار دست و پا ... اومدم سمت حال ... - مرتیکه عوضی ... دیگه کار زندگی من به جایی رسیده که... من رو با این سن و هیکل ... به خاطر یه الف بچه دعوت کردن ... قدش تازه به کمر من رسیده ... اون وقت به خاطر آقا ... باباش رو دعوت می کنن ...😡 وسط حرف ها ... یهو چشمش افتاد بهم ... با عصبانیت 😡... نیم خیزحمله کرد سمت قندون ... و با ضرب پرت کرد سمتم ...😱 - گوساله ... مگه نگفتم گورت رو گم کن توی اتاق؟ ...😧😭 ...🍃 @modafehh