eitaa logo
آکادمی آزاد مدرسه اسلامی هنر
1.5هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
156 ویدیو
0 فایل
مدرسه اسلامی هنر #یک_قدم_جلوتر... academy.isoa.ir 02537830811 پشتیبان: @isoapr_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻نقشهٔ اصلی داستان پیرنگ چیه؟ پیرنگ اون طرح، اون نقشهٔ اصلی داستانه که درواقع شبکهٔ منطقی و علی و معلولی داستان رو می‌سازه، و درواقع اون کنش‌ها رو برای ما منطقی می‌کنه. لزوماً پیرنگ توی داستان یا مثلاً بیان علت‌ها به‌صورت مستقیم حضور نداره اما ما از کنش‌ها، از تصمیم‌ها و از اتفاقات می‌تونیم یک پیرنگی رو استخراج کنیم یا یک طرحی رو، که این با خلاصه فرق می‌کنه، استخراج کنیم که اولاً این، رابطهٔ علی‌ومعلولی رو نشون میده و درعین‌حال این توالی زمانی روایت رو هم نشون میده. چرا؟ چون مثلاً در داستانهای جلوتر و در دوره‌های بعد وقتی نگاه بکنید، می‌بینید یک داستانی ممکنه از وسط پیرنگ روایت بشه. برای چی؟ می‌خواد چیکار کنه؟ برای اینکه می‌خواد داستان رو برای ما جذاب کنه. می‌خواد به دلایلی یکسری اطلاعات رو مخفی بکنه اما من وقتی می‌خوام پیرنگش رو استخراج بکنم، باید اون وضعیت خطی پیرنگ رو داشته باشم.  🔺برشی از کارگاه «خوانش خلاق ۱» استاد غلامحسین صدیقی مدرسه اسلامی هنر ... @isoapr
وقتی می‌خندد دستش را می‌گیرد جلوی دهانش. از وقتی دخترِ خانه بوده تا حالا که ۶۷ سالش است، پیش دندانپزشک نرفته. دندان پیشش شکسته است و خنده‌اش را خراب می‌کند. برای همین دستش را جلوی دهانش می‌گیرد. اگنس توی کنسرت هم نمی‌خندید، وقتی با خانم بنفش و خانم صورتی هم شوخی می‌کردم، نمی‌خندید. زیر سقف دنیا محمد طلوعی مدرسه اسلامی هنر ... @isoapr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻من، روایت هستم! گاهی من روایت می‌کنم، و خودم رو، تکه‌تکه‌هایی از خودم رو، روایت می‌کنم و ناظر به چیز خاصی نیستش؛ مثل کاری که خانم جعفریان در «نجات از مرگ مصنوعی» کرده یا خانم مهزاد الیاسی توی دو کاری که نشر اطراف چاپ کرده «کسی نمی‌داند در کدام سرزمین می‌میرد» تکه‌هایی از خودش رو به نسبت اون جغرافیایی که در اونجا قرار گرفته روایت کرده؛ هر جایی یه تکه‌تکه‌هایی از خودش. سفرنامه نیست! اصلاً سفرنامه نیست که بخوای در اون ساختار ببینیش. میگه من توی قم، من توی تهران، من توی مالزی، من توی استرالیا، من توی لندن، من هر جایی یک تجربه‌ای داشتم. اینجا، توی این اتمسفر جغرافیایی، تکه‌هایی از منه. پس باز من دارم خودم رو به صورت تکه‌تکه روایت می‌کنم. کاری که محمد طلوعی توی «ویرانه‌های من» کرده و خودش رو، روزمرگیش رو، حالات آدم رو توی خستگی، توی اضطرارش روایت کرده؛ و اون دوباره میشه چی؟ روایت من نسبت به خودم یا نسبت به اتفاقی که برای من میفته؛ مثل ... 🔺برشی از کارگاه «روایت‌نویسی» استاد سیداحمد بطحایی مدرسه اسلامی هنر ... @isoapr
سید گفت: ما علف این خاکیم، از این خاک سبز شدیم، کجا بریم؟ اسرار گنج دره جنی ابراهیم گلستان مدرسه اسلامی هنر ... @isoapr
دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفت آه از آیینه که تصویر تو را قاب گرفت فاضل نظری مدرسه اسلامی هنر ... @isoapr
می‌گفت بهترین کار در یک روز گرم ماه ژوئیه این است که آدم از صبح تا شب برود روی یک تکه چمن وسط بوته‌زار دراز بکشد، زنبورها لابه‌لای گل‌ها با وزوزشان برای آدم لالایی بگویند، چکاوک‌ها بالای سر آدم آواز بخوانند، آسمان آبی و بی‌ابر باشد و خورشید هم مدام بتابد. این کل تصور او بود از سعادت بهشتی.  بلندی‌های بادگیر امیلی برونته مدرسه اسلامی هنر ... @isoapr
من در نفس خویش این قدرت و سرعت می‌شناسم که در خدمت مردان، یار شاطر باشم نه بار خاطر. گلستان سعدی باب دوم در اخلاق درویشان مدرسه اسلامی هنر ... @isoapr
وطن آدم اونجاست که خاطر آدم اونجا باشه. روایت ساکنان شهر اوز مهراوه فردوسی مدرسه اسلامی هنر ... @isoapr
حرف‌هایشان غصه‌دارت نکند چون عزت و آبرو یکسره دست خداست. سوره یونس آیه ۶۵ مدرسه اسلامی هنر ... @isoapr
به جای انتقام، از حقانیت فکرتان دفاع کنید... می‌خواهید جهاد کنید؟ دست از نزاع‌های فرقه‌ای بردارید. رضایت خدا جایی است که تعصب فرقه‌ای نیست. شرط اول علوی‌بودن مسلمان‌بودن است. بروید به جای این زره‌های آهنی و تاج خروس‌ها، زره علم بپوشید تا ایمانتان را حفظ کنید. مسافر ری (۱۳۷۹) داوود میرباقری مدرسه اسلامی هنر ... @isoapr
ناگهان آمدند و ناگهان رفتند. مثل باران آبادان که تا می‌آمدی فکر کنی می‌بارد، دیگر نمی‌بارید. چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم زویا پیرزاد مدرسه اسلامی هنر ... @isoapr
🔻شخصی‌زدایی از یک مضمون شخصی از نقطۀ شروع تا یک جایی، مسیر نوشتن جستار روایی و داستان یکی است. شاید تفاوت‌های کوچکی وجود داشته باشد اما لازمۀ هر دو این است که شما خود را به عنوان یک داستان‌نویس بشناسید. داستان‌نویس شدن کار سختی نیست اما شغل دشواری است؛ باعث می‌شود در زندگی کمتر از چیزی جا بخورید و صبورتر باشید و اگر الان حس می‌کنید از این خصوصیت دورید، باید روی این ویژگیتان کار کنید. شما امروز وارد پروسۀ نوشتن چیزی می‌شوید که شاید یکی دو سال زمان ببرد؛ یعنی فرآیندی است مبتنی بر صبر. وقتی جرقۀ نوشتن چیزی در ذهنتان زده می‌شود، هر چه بیشتر صبر کنید، آن را واضح‌تر می‌بینید، در شما بیشتر ته‌نشین می‌شود و جامع‌الاطراف‌تر می‌توانید به آن نگاه کنید. فرض کنید با کسی دعوایتان شده و کلی چیز بهم می‌گویید. از دعوا که دور می‌شوید، مرتب خودخوری می‌کنید کاش این را هم می‌گفتم، کاش آن را هم می‌گفتم. این «کاش» برای همۀ مشاغل دنیا یک گزینۀ روی میز است به جز نویسندگی! چون وقتی متن‌تان تمام می‌شود، هر آنچه گفتنی بود باید در متن‌تان می‌آمد. 🔺برشی از کارگاه «جستارشخصی» استاد رامبد خانلری مدرسه اسلامی هنر ... @isoapr