eitaa logo
🎋جوانان انقلابی
202 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
109 فایل
مقام‌معظم‌رهبرے: جوان‌ها‌امروز‌درفضاے‌ مجازے فعالند,فضاےمجازے مےتواندابزارےباشدبراےزدن توے دهان دشمنان✊ #بیاد_شہیدمحسن‌حججے و #شهیدجوادمحمدی «عضو شدن درڪاناݪے ڪہ دم از شہدا میزنہ سعادتـہ» [کپے با ذڪر #صلوات مجاز است✔]
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بنر
5.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.______.🍃🌸🍃.______. می‌فرمود : « هدفِ اسلام؛ تربیتِ انسانِ است...!» چنین انسانی تک بُعدی رشد نمی‌کند! چنین انسانی غیرتش می‌‌شود علوی! در مقابل کفر چون شیر غُرنده‌ست ولی در بین هم‌کیشانش، محبت و رأفتش، می‌شود فاطمی... هم دغدغه‌ی جمع دارد هم در پیِ خودسازی‌ست... . 🌹👈انسانِ عاشقِ عاقل یعنی ! نفرِ اولِ حاضر در روضه‌ها بود و صدای ناله‌هایش بقیه را هم از خود بی‌خود می‌کرد ولی حرفِ نشاندن لبخند بر لب دوستان که وسط می‌آمد از جان و دل، بی‌تکبر بساط مزاح و شوخیش را پهن می‌کرد... چه توصیف زیبایی کرد : زمانی افسر نیروهای هوایی بود و سازمان‌های اطلاعاتی! زمانی هم یک کنش‌گر ِ کفِ جامعه و در پی کار فرهنگی برای جوانان... چاشنیِ تمام رفاقتهایش، محبت بود و عشق و حالا برای شرحِ فراقِ چنین رفیقی، واژه‌ها هم عاجز مانده‌اند... ._______________________. زَبانِ دِل ڪه گفتنۍ نیست! تو بخوان یک دلِ تنگ💔... دلۍ ڪه دارَد دِق میڪند! همین... .______________________. انسانِ عاشقِ عاقل را خدا می‌خرد! جوری زندگی کنیم که مثل خریدنی بشیم! .______________________. ❤️ (س) پیج رسمی اینستاگرام https://instagram.com/Javad_mohammady_310 ✧جَـواݩـانِ اِنقـِلابـے✧ ↓●ڪلیڪ ڪن●↓ http://eitaa.com/joinchat/176947216C4c94613ff4
: «پاسداران آگاهانه انتخاب می‌کنند شجاعانه می‌جنگند غریبانه زندگی می‌کنند مظلومانه شهید می‌شوند و بی‌شرمانه مورد توهین قرار می‌گیرند..» ✧جَـواݩـانِ اِنقـِلابـے✧ ↓●ڪلیڪ ڪن●↓ http://eitaa.com/joinchat/176947216C4c94613ff4
🚨 فلانی دوست می‌دارد بدرخشد! 🔹 امام خامنه‌ای: یکی از تعبیرات شهید بهشتی که به عنوان مطرح می‌کرد و به دل انسان می‌نشست این بود، میگفت فلانی «دوست می‌دارد بدرخشد»، این عیب بود. 🔸 آن‌هایی که دوست می‌دارند مورد ستایش این و آن قرار بگیرند، باید بدانند یک عیبی است در خودشان، ولو یک خدمتی را انجام داده باشند... 📚 قرارگاه‌های فرهنگی، صفحه۵۴ ✧جَـواݩـانِ اِنقـِلابـے✧ ↓●ڪلیڪ ڪن●↓ http://eitaa.com/joinchat/176947216C4c94613ff4
🍃🔹چند ساعتی مهمان بچه‌های اصفهان در دارخوین بودند، شهید مصطفی ردانی‌پور گزارشی از وضع منطقه عملیاتی دارخوین و آمادگی نیروها برای عملیات و نقاط ضعف دشمن ارایه داد و شهید علی نوری هم شعری زیبا در محضر ایشان قرائت کرد. سخنان شهید بهشتی نور امیدی که در دل یاران امام ایجاد شده بود را شعله‌ور کرد تا لحظه وداع فرا رسید. هر طور بود آقای بهشتی را سوار ماشین کردیم. بچه‌ها حال خود را نمی‌فهمیدند و گریه کنان پشت شیشه ماشین دست بیعت می‌دادند. اشک شوق قطع نمی‌شد. ماشین یواش یواش راه افتاد و چند متری که رفت رزمندگان از جای کنده شدند و بی‌اختیار شروع به دویدن کردند. جلوی ماشین روی کاپوت، کنار شیشه، الله اکبر گویان، قیامتی به پا شده بود. 🔻نیروها همه مسلح بودند و مهمات و نارنجک مثل نقل و نبات در سالن و کنار نیروها ریخته بود و و در آن شرایط برای جان شهید بهشتی احساس خطر هم می‌شد. خودرو چند متری رفت و حال وهوای بچه ها که از کنترلشان خارج شده بود ادامه داشت. ما هم مسئولیتی در قبال آقای بهشتی داشتیم تلاش می‌کردیم زودتر موضوع فیصله پیدا کند. آقای بهشتی از بچه‌ها چشم برنمی‌داشت و اشک شوق در چشمانش حلقه زده بود. بالاخره دستور داد ماشین ایستاد و پیاده شدند. آرام و متین با همان لبخندی که در این چند ساعته هنوز قطع نشده بود،چون کوهی استوار، به میان رزمندگان برگشتند و دقایقی ایستادند تا همه نیروها با ایشان مصافحه کردند. لحظات پر برکتی بود. صحنه وداع، صحنه‌ای که برای بسیاری از آنها وداع آخر با دنیای مادی ما بود. 🍃🌷 ↓●ڪلیڪ ڪن●↓ http://eitaa.com/joinchat/176947216C4c94613ff4
🍃🔹چند ساعتی مهمان بچه‌های اصفهان در دارخوین بودند، شهید مصطفی ردانی‌پور گزارشی از وضع منطقه عملیاتی دارخوین و آمادگی نیروها برای عملیات و نقاط ضعف دشمن ارایه داد و شهید علی نوری هم شعری زیبا در محضر ایشان قرائت کرد. سخنان شهید بهشتی نور امیدی که در دل یاران امام ایجاد شده بود را شعله‌ور کرد تا لحظه وداع فرا رسید. هر طور بود آقای بهشتی را سوار ماشین کردیم. بچه‌ها حال خود را نمی‌فهمیدند و گریه کنان پشت شیشه ماشین دست بیعت می‌دادند. اشک شوق قطع نمی‌شد. ماشین یواش یواش راه افتاد و چند متری که رفت رزمندگان از جای کنده شدند و بی‌اختیار شروع به دویدن کردند. جلوی ماشین روی کاپوت، کنار شیشه، الله اکبر گویان، قیامتی به پا شده بود. 🔻نیروها همه مسلح بودند و مهمات و نارنجک مثل نقل و نبات در سالن و کنار نیروها ریخته بود و و در آن شرایط برای جان شهید بهشتی احساس خطر هم می‌شد. خودرو چند متری رفت و حال وهوای بچه ها که از کنترلشان خارج شده بود ادامه داشت. ما هم مسئولیتی در قبال آقای بهشتی داشتیم تلاش می‌کردیم زودتر موضوع فیصله پیدا کند. آقای بهشتی از بچه‌ها چشم برنمی‌داشت و اشک شوق در چشمانش حلقه زده بود. بالاخره دستور داد ماشین ایستاد و پیاده شدند. آرام و متین با همان لبخندی که در این چند ساعته هنوز قطع نشده بود،چون کوهی استوار، به میان رزمندگان برگشتند و دقایقی ایستادند تا همه نیروها با ایشان مصافحه کردند. لحظات پر برکتی بود. صحنه وداع، صحنه‌ای که برای بسیاری از آنها وداع آخر با دنیای مادی ما بود. 🍃🌷 ●ڪلیڪ ڪن●↓ http://eitaa.com/joinchat/176947216C4c94613ff4