آدمهایی که میگفتند آمدهاند تا همیشه بمانند
طوری رفتند که انگار از اول هم نبودند .
من با دنیا نمیجنگم ، من با نیرویی بزرگتر ؛
با خستگیام از دنیا میجنگم ..
ولی همین زنگ تفریحها و خوردن ساندویچهای بوفه ،
مارو از چه ناراحتیهایی نجات داد(((:
خندههایم دید و گفتا فارغی گویا ز غم
گفتمش ما درد را با خنده کتمان میکنیم (: