اینکه هرکسی باید از رو وجدان وانسانیت رفتارکنه وحقوق دیگران رو زیر پا نزاره به نظرم وابسته به لقمه حلاله اگردرتامین نیازهای خانواده حلال وحرام خداوند رو رعایت کنیم براحتی نمیتونیم به کسی ظلم کنیم وجدان درد نمیزاره تنها راه نجات عمل به قوانین اسلامه
۱۵ فروردین
یکی از راه کارها میتونه این باشه که قبل از انجام هر کاری برای اصل انجام دادن و ندادنش و بعد هم برای چگونگی انجامش حسابی فکر کنیم و همه جوانب را مد نظر قرار بدهیم و بیگدار به آب نزنیم .
سر حوصله و بادقت و در صورت لزوم مشورت موضوع را کارشناسی کرده و بعد از تشخیص وظیفه با استعانت از خداوند متعال اقدام کنیم
اگر همه کار ها اول تبدیل به وظیفه شوند پس از انجام، هر چه که پیش آید خوش آید چون خیالمان راحت است که به تکلیف و وظیفه عمل کرده ایم.
۱۵ فروردین
سلام و عرض ادب
بنظرم دعا و تقویت مسئله خداشناسی و معاد و همینطور تلاش برای بهتر کردن رفتار خودمون میتونه موثر باشه
۱۵ فروردین
سلام
وقتتون بخیر رفقا
لطفا این مباحث را فقط از جنبه اعتقادی بهش نگاه کنید.
اصلا قصد ورود به مباحث سیاسی نداشته و ندارم.
اگر بخواهیم برای نهادینه کردن و تثبیت راستیها و درستیها و اصلاح ناراستیها و ناهنجاریها اقدامی بکنیم اول باید تعریفی از هنجار و رفتار درست داشته باشیم و ملاکهای تشخیص درست و نادرست مشخص بشه.
درست و بجا و مثبت بودن یه رفتار و گفتار را چه کسی تعیین میکنه؟
نظر اول را با هم مرور کنیم و بعد شما نظرتونو بفرمایید.
خداوند متعال ما را اشرف مخلوقات و خلیفه خودش در زمین آفریده و به هر کسی عقل داده و اون شخص با عقل خدادادی میتونه درست و نادرست را تشخیص بده و مسیرشو انتخاب کنه.
در کنارش به ما آزادی و اختیار و اراده و حق انتخاب و تصمیم گیری هم داده.
پس کسی حق نداره از جانب ما و برای ما تصمیم بگیره و قدرت انتخاب و تعیین مسیر زندگی را از ما سلب کنه.
عقل فردی هر کسی میتونه راهنمای اون شخص باشه در زندگی و بندگی و انتخابها.
چقدر موافق یا مخالفید با این نظر؟
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
۱۶ فروردین
#داستان_کوتاه
دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی كار میكردند: كه یكی از آنها ازدواج كرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود.
شب كه میشد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف میكردند یك روز برادر مجرد با خودش فكر كرد و گفت: (( درست نیست كه ما همه چیز را نصف كنیم. من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره میكند. )) بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت. در همین حال برادری كه ازدواج كرده بود با خودش فكر كرد و گفت: (( درست نیست كه ما همه چیز را نصف كنیم. من سر و سامان گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نكرده و باید آیندهاش تأمین شود. )) بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت. سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند كه چرا ذخیره گندمشان همیشه با یكدیگر مساوی است. تا آن كه در یك شب تاریك دو برادر در راه انبارها به یكدیگر برخوردند. آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن كه سخنی بر لب بیاورند كیسه هایشان را زمین گذاشتند و یكدیگر را در آغوش گرفتند.
💫خوبی هیچوقت در دنیا و آخرت از بین نمیرود... از "خوب" به "بد"رفتن به فاصله لذت پريدن از يک نهر باريک است اما برای برگشتن بايد از اقيانوس گذشت!
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
۱۶ فروردین
جبارنامه
سلام وقتتون بخیر رفقا لطفا این مباحث را فقط از جنبه اعتقادی بهش نگاه کنید. اصلا قصد ورود به مباحث سی
سلام
وقتتون بخیر
دیروز سؤالی را مطرح کردیم که آیا عقل فردی میتواند ملاک و معیار مناسبی برای تشخیص حق و باطل و درستی و نادرستی باشد.
دلایل اصلی که عقل فردی به تنهایی نمیتواند ملاک قطعی باشد، عبارتند از:
۱. خطر ایجاد تضادهای اخلاقی
اگر هر فرد تنها بر اساس عقل شخصی خود عمل کند، معیارهای اخلاقی به شدت ذهنی و نسبی خواهند شد. برداشت افراد از "منطق" تحت تأثیر تجربهها، احساسات، و پیشفرضهای فردی قرار میگیرد و ممکن است به تضادهای اخلاقی بینجامد. برای مثال، عملی که از نظر یک فرد عادلانه است، ممکن است از نگاه دیگری ناعادلانه تلقی شود.
۲. خطاهای شناختی
عقل فردی همواره تحت تأثیر خطاهای شناختی (مانند سوگیریهای ذهنی، جهل، یا محدودیت اطلاعات) قرار دارد. انسانها ممکن است ناخواسته تحت تأثیر ترس، تعصب، یا منافع شخصی، قضاوتهای نادرستی داشته باشند.
۳. فقدان چارچوب مشترک
جامعه برای همزیستی مسالمتآمیز نیاز به اصول اخلاقی و حقوقی مشترک دارد. اگر هر فرد تنها بر اساس عقل خود تصمیم بگیرد، امکان ایجاد قوانین یا هنجارهای اجتماعی یکپارچه از بین میرود و هماهنگی جمعی دشوار میشود.
۴. نقش تجربه و دانش جمعی
معیارهای اخلاقی غالباً از تجربههای تاریخی، فلسفه، دین، یا فرهنگ جامعه نشأت میگیرند. عقل فردی ممکن است نتواند به تنهایی این دانش گسترده را در نظر بگیرد یا از آن الهام بگیرد.
۵. تعارض بین عقل و احساس
گاهی رفتارهای اخلاقی (مانند ایثار یا بخشش) با محاسبات عقلانی فردی همخوانی ندارند، اما از نظر ارزشهای انسانی یا اجتماعی پسندیده تلقی میشوند. در چنین مواردی، تکیه صرف بر عقل فردی میتواند به نادیده گرفتن ابعاد عاطفی یا معنوی اخلاق منجر شود.
۶. نیاز به مرجع فرافردی
بسیاری از مکاتب اخلاقی بر وجود معیارهای فرافردی (مانند اراده الهی، سود جمعی، یا اصول جهانشمول) تأکید دارند که فراتر از تشخیص فردی است.
نتیجهگیری:
عقل فردی اگرچه ابزار مهمی برای تفکر انتقادی و تصمیمگیری است، اما به تنهایی نمیتواند معیار کافی برای تشخیص درستی یا نادرستی باشد. ترکیب آن با خرد جمعی، اصول اخلاقی جهانشمول، و توجه به پیامدهای اجتماعی، ضروری است. در بسیاری از موارد، گفتگو، آموزش، و توافق جمعی به تکمیل و اصلاح برداشتهای فردی کمک میکند.
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
۱۷ فروردین
🔸درباره طلسم شرفالشمس
در عرف عمومی انگشترهای با نگین عقیقِ زرد به انگشتر شرفالشمس معروف هستند. در پشتِ نگین زرد این انگشترها معمولاً طلسم و اشکالی رمزی حکاکی میشود که بعضی مردم معتقدند آنها را از حوادث و بلاها میکند و پیروزی و موفقیت را برایشان به همراه میآورد. این طلسم باید در روز ۱۹ فروردین با رعایت آداب خاصی بر روی عقیق زرد حکاکی شود. اما در واقع شرفالشمس نام وضعیت خورشید در این روز است. توضیح اینکه نحوه گردش زمین به دور خورشید موجب میشود که از نگاه ناظر زمینی، در طول سال خورشید در زوایای مختلفی دیده شود. این گردش که در نجوم قدیم به عنوان گردش خورشید به دور زمین تصور میشده است، مداری بیضی شکل دارد. منجمین قدیم زوایای قرار گرفتن خورشید در این مدار را به ۱۲ قسمت تقسیم کردهاند که به آنها برج فلکی میگویند. به کل این مدار نیز دایرة البروج میگویند. در نجوم قدیم مبدأ این برجها را برج حمل مینامیدند که ورود خورشید به برج حمل آغازگر فصل بهار و ساعت تحویل سال نوروزی است. آنها معتقد بودند که هر یک از قمرها یا ستارههایی که حالت گردشی دارند در برج و زاویهای از گردش خود، در کمال شرافت و منزلت قرار میگیرند و در زاویهای در اوج هبوط و پستی خویش هستند. بر این اساس، معتقد بودند که موضع شرافت و منزلت خورشید(شرف الشمس) در برج حمل و در نوزدهمین روز فروردین است. قرار گرفتن خورشید در این موقعیت، موفقیتها و خیرات را به دنبال دارد و بهتر است کارهای مهم در این زمان انجام شود. پس در واقع شرف الشمس نام موقعیت خورشید در روز نوزدهم فروردین است که این نام را بر روی یک طلسم و سپس بر روی نگین یک انگشتر گذاشتهاند.
بعضی حکاکی طلسم بر روی عقیق زرد در روز نوزدهم فروردین را توصیهای دینی میدانند. اما در کتابهای حدیثی هیچ حدیث صحیح یا ضعیفی که دستور به حکاکی حرز یا طلسمی بر روی عقیق یا کاغذ زرد رنگی در این روز کرده باشد، وجود ندارد. طلسم و اشکال رمزی متداولی که هماکنون حکاکی میکنند از کتاب مصباح کفعمی برگفتهاند که در آنجا بحثی از اختصاص آن به موضوع شرفالشمس نیست و کفعمی بدون هیچ استناد روایی مدعی صفت اسم اعظم آن شده است.( مصباح کفعمی، ص311) بعضی با استناد به حاشیه مصباح گفتهاند که طلسمی که در دیوان منسوب به امام علی(ع) برای رفع صُداع(سردرد) آمده است، همین اشکال و حروف رمزی است. ولی انتساب این دیوان به امام علی(ع) صحیح نیست و بیشتر اشعار آن متعلق به دیگران است. سندی نیز برای این اشعار وجود ندارد. با این وجود، در آنجا نیز بحثی از شرفالشمس وجود ندارد.
نکته دیگر اینکه حکاکی این طلسم در روز شرف الشمس بر روی عقيق زرد، در یکی دو قرن اخیر توسط علمای شیخیه بسیار ترویج شده است و ظاهرا رویکرد باطنی و توجه آنها به علم حروف منشأ ترویج این مباحث بوده است. توصیههای صریحی از رهبران شیخیه همچون شیخ احمد احسایی و سید کاظم رشتی در این زمینه وجود دارد. به احتمال زیاد رونق انگشتر شرفالشمس در میان شیعیان نیز متأثر از شیخیه است.
در مجموع طلسمهایی از این دست، افزون بر این که اعتبار دینی ندارد، مردم را از اصل و حقیقت دینداری که توحیدمحوری و اعتماد و توکل به خداست، دور میکند و درگیر خرافاتی شبیه جادو و طلسم میکند. آنها به اعتماد به اشکال رمزی و طلسمهایی که معنای آنها مشخص نیست، موفقیت و نجات خویش را طلب میکنند، در حالی مسیری دینداری در توجه مستقیم به خدا و توکل و درخواست از اوست.
🖌 مهدی مسائلی
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
۱۷ فروردین
#تلنگر
اگر آتش میدانست که سرانجامش خاکستر است،
هرگز با اينهمه غرور زبانه نمی کشید.
💫وقتی عصبانی هستید، مواظب حرف زدنتان باشید.
عصبانیت شما فروکش خواهدکرد، ولی حرفهایتان یک جایی میماند.
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
۱۷ فروردین
▪️قبور ائمه بقيع چگونه تخريب شد؟
در کمتر کشوري به اندازه سرزمين حجاز، آثار مربوط به قرون نخستين اسلام وجود داشته است؛ چرا که زادگاه اصلي اسلام آنجاست و آثار گرانبهايي از پيشوايان اسلام در جاي جاي اين سرزمين ديده ميشود. ولي متأسفانه، متعصّبان خشک مغز وهّابي، بيشتر اين آثار ارزشمند را به بهانه واهي آثار شرک، از ميان بردهاند و کمتر چيزي از اين آثار پرارزش باقي مانده است. نمونه بارز آن، قبرستان بقيع است. اين قبرستان، مهمترين قبرستان در اسلام است که بخش مهمي از تاريخ اسلام را در خود جاي داده و کتاب بزرگ و گويايي از تاريخ مسلمانان به شمار ميآيد.
وضعيت بقيع قبل از تخريب
تا پيش از تخريب و ويراني قبور مطهر بقيع توسط وهابيت متعصب كه براساس معتقدات خود، به تخريب بسياري از آثار تاريخي پرداختند، بر روي قبور پيشوايان و ساير بزرگان اسلام که در مدينه مدفون بودند گنبدها و بناهايي قرار داشت. ائمه بقيع در بقعه بزرگي که به طور هشت ضلعي ساخته شده بود و اندرون و گنبد آن سفيدکاري شده بود مدفون بودند. پس از تسلط وهابيون بر مدينه آنها ضمن تخريب قبور، آثاري که بر روي قبور قرار داشت را نيز از بين بردند. در جريان اين واقعه بارگاه امام حسن مجتبي (ع)، امام سجاد (ع)، امام محمدباقر (ع) و امام جعفر صادق(ع) ويران شد. آنان اضافه بر قبور مطهر ائمه معصومين (ع)، ديگر قبور را هم تخريب كردند كه عبارتند از: قبر منسوب به فاطمه زهرا (س)، عبدالله بن عبدالمطلب و آمنه پدر و مادر پيامبر اسلام، قبر مطهر فاطمه بنتاسد (ع) مادر اميرالمومنين (ع)، قبر مطهر حضرت امالبنين (ع)، قبرعباس عموي پيامبر، ابراهيم پسر پيامبر (ع)، قبر اسماعيل فرزند حضرت صادق (ع)، قبر دختر خواندگان پيامبر (ص)، قبر حليمه سعديه مرضعه پيامبر (ع) و قبور شهداي زمان پيامبر (ص).
نخستين تخريب قبور ائمه بقيع
نخستين تخريب قبور مطهر ائمه بقيع به دست وهابيون سعودي در سال 1220 هجري يعني زمان سقوط دولت اول سعوديها توسط حكومت عثماني روي داد، پس از اين واقعه تاريخي - اسلامي با سرمايهگذاري مسلمانان شيعه و به كار بردن امكانات ويژهاي، مراقد تخريب شده به زيباترين شكل بازسازي شد و با ساخت گنبد و مسجد، بقيع به يكي از زيباترين مراقد زيارتي و در واقع مكان زيارتي - سياحتي مسلمانان تبديل شد.
دومين تخريب بقيع
دومين و در واقع دردناكترين حادثه تاريخي - اسلامي معاصر به هشتم شوال سال 1344 و پس از روي كار آمدن سومين حكومت وهابي عربستان مربوط ميشود؛ سالي كه وهابيون به فتواي سران خود مبني بر اهانت و تحقير مقدسات شيعه، مراقد مطهر ائمه و اهلبيت پيامبر(ص) را مورد دومين هجوم وحشيانه خود قراردادند و بقيع را به مقبرهاي ويران شده و در واقع مهجور و ناشناخته تبديل كردند.
تخريب قبور در مكه، مدينه، جده و كربلا
وهابيون در سال 1343 هجري قمري در مكه گنبدهاي قبر حضرت عبدالمطلب (ع)، ابيطالب (ع)، خديجه (ع) و زادگاه پيامبر (ع) و فاطمه زهرا (ع) و "خيزران" عبادتگاه سري پيامبر (ع) را با خاك يكسان كردند و در جده نيز قبر "حوا" و ديگر قبور را تخريب كردند. در مدينه نيز گنبد منور نبوي را به توپ بستند، ولي از ترس مسلمانان، قبر شريف نبوي را تخريب نكردند آنها همچنين در شوال 1343 با تخريب قبور مطهر ائمه بقيع (ع) اشياء نفيس و با ارزش آن قبور مطهر را به يغما بردند و قبر حضرت حمزه (ع) و شهداي احد را با خاك يكسان و گنبد و مرقد حضرت عبدالله و آمنه پدر و مادر پيامبر (ع) و ديگر قبور را هم خراب كردند.
وهابيون متعصب در همان سال به كربلاي معلي حمله كردند و ضريح مطهرحضرت امام حسين(ع) را كندند و جواهرات و اشياء نفيس حرم مطهر را كه اكثرا از هداياي سلاطين و بسيار ارزشمند و گرانبها بود، غارت كردند و قريب به 7000 نفر از علما، فضلا و سادات و مردم را كشتند. سپس به سمت نجف رفتند كه موفق به غارت نشدند و شكست خورده برگشتند.
منابع:
۱ـ ناصر مکارم شيرازي، وهابيت بر سر دوراهي.
۲ـ جعفر سبحاني، آيين وهابيت.
۳ـ اصغر قائدان، تاريخ و آثار اسلامي مکه مکرمه و مدينه منوره..
۴ـ علي اصغر رضواني، شيعه شناسي و پاسخ به شبهات
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
۱۸ فروردین
#داستان_کوتاه
پسر کوچولو از مدرسه اومد و دفتر نقاشیش رو پرت کرد روی زمین! بعد هم پرید بغل مامانش و زد زیر گریه! مادر نوازش و آرومش کرد و خواست که بره و لباسش رو عوض کنه. دفتر رو برداشت و ورق زد. نمره نقاشیش ده شده بود! پسرک، مادرش رو کشیده بود، ولی با یک چشم! و بجای چشم دوم، دایرهای توپر و سیاه گذاشته بود! معلم هم دور اون، دایرهای قرمز کشیده بود و نوشته بود: «پسرم دقت کن!»
فردای اون روز مادر سری به مدرسه زد. از مدیر پرسید: «میتونم معلم نقاشی پسرم رو ببینم؟»
مدیر هم با لبخند گفت: «بله، لطفا منتظر باشید.»
معلم جوان نقاشی وقتی وارد دفتر شد خشکش زد! مادر یک چشم بیشتر نداشت! معلم با صدائی لرزان گفت: «ببخشید، من نمیدونستم...، شرمندهام.»
مادر دستش رو به گرمی فشار داد و لبخندی زد و رفت. اون روز وقتی پسر کوچولو از مدرسه اومد با شادی دفترش رو به مادر نشون داد و گفت: «معلممون امروز نمرهام رو کرد بیست!» زیرش هم نوشته: «گلم، اشتباهی یه دندونه کم گذاشته بودم!»
💫بیا اینقدر ساده به دیگران نمرههای پائین و منفی ندیم. بیا اینقدر راحت دلی رو با قضاوت غلطمون نشکنیم.
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
۱۸ فروردین
جبارنامه
سلام وقتتون بخیر دیروز سؤالی را مطرح کردیم که آیا عقل فردی میتواند ملاک و معیار مناسبی برای تشخیص ح
🔴 عقل جمعی
بعد از بررسی ابعاد مختلف عقل فردی در تصمیمگیری و شناخت درستی و نادرستی و حق و باطل، سراغ عقل جمعی میرویم.
چالشهای عقل جمعی در تشخیص مسیر درست از نادرست چیست؟
۱. سرکوب نظرات مخالف
گاهی فشار برای حفظ هماهنگی در گروه، موجب سرکوب نظرات انتقادی یا نادیده گرفتن حقایق ناخوشایند میشود. این پدیده میتواند به تصمیمات فاجعهبار منجر شود.
مثال: تصمیمگیریهای نادرست در برخی بحرانهای سیاسی یا اقتصادی به دلیل ترس از مخالفت با اکثریت.
۲. سلطه اکثریت بر اقلیت
عقل جمعی لزوماً به معنای تشخیص «حقیقت» نیست، بلکه ممکن است بازتاب خواست اکثریت باشد که گاه با عدالت یا اخلاق در تضاد است.
مثال: قوانین تبعیضآمیز علیه گروههای اقلیت که با رأی اکثریت تصویب شدهاند.
۳. نسبیگرایی فرهنگی و اخلاقی
اگر عقل جمعی صرفاً بر اساس ارزشهای یک جامعه خاص تعریف شود، ممکن است معیارهای اخلاقی به نسبیگرایی مطلق تبدیل شوند. در این حالت، تشخیص «حق» جهانی ناممکن میشود.
مثال: توجیه بردهداری یا نژادپرستی در برخی جوامع تاریخی با استناد به هنجارهای جمعی.
۴. وابستگی به ساختار و فرایند
کارآمدی عقل جمعی به شفافیت، آزادی بیان، و برابری مشارکت اعضای گروه وابسته است. در غیاب این شرایط، تصمیمات جمعی ممکن است تحریف شوند.
مثال: نظامهای استبدادی که ادعای نمایندگی خرد جمعی را دارند، اما در عمل به سرکوب منتقدان میپردازند.
۵. محدودیت دانش جمعی
حتی دانش جمعی نیز میتواند ناقص یا نادرست باشد، به ویژه اگر مبتنی بر اطلاعات غلط یا نادیده گرفتن شواهد علمی باشد.
مثال: باورهای عمومی نادرست درباره واکسنها که سلامت جامعه را تهدید میکند.
نتیجهگیری
عقل جمعی میتواند ابزاری قدرتمند برای نزدیک شدن به تشخیص حق و باطل باشد، اما به تنهایی کافی نیست. کارآمدی آن به شرایطی مانند آزادی، عدالت، و تکیه بر اصول اخلاقی فرافردی وابسته است. حتی بهترین تصمیمات جمعی نیز نیازمند بازنگری و اصلاح مداوم هستند. در نهایت، ترکیب خرد جمعی با اصول اخلاقی جهانشمول(مانند کرامت انسانی، عدالت، و برابری) میتواند راهی متعادل برای تشخیص درست از نادرست ارائه دهد.
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
۱۸ فروردین
#داستان_کوتاه
ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮﺯﯾﻊ ﮔﻮﺷﺖ ﮐﺎﺭ میکرد. ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﺑﻪ تنهایی ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺮﮐﺸﯽ ﺑﻪ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺩﺭ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺑﺴﺘﻪ شد ﻭ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﮔﯿﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩ ...
ﺁﺧﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩﻭ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﮔﯿﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺶ ﺩﺭ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﺪ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ 5 ﺳﺎﻋﺖ، ﻣﺮﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﺮﮒ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ نگهبان ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺍﺩ.
پس از بهبود حالش، ﺍﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﭼﻄﻮﺭﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺳﺮ ﺯد ...
ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:
ﻣﻦ 35 ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ که ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽﺁﯾﻨﺪ ﻭ ﻣﯽﺭﻭﻧﺪ، ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻌﺪﻭﺩ ﮐﺎﺭﮔﺮﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﻗﻊ ورود با من ﺳﻼﻡ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻟﭙﺮﺳﯽ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﻭ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ من خداحافظی ﻣﯽﮐﻨﯽ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ؛ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮔﺮﻫﺎ ﺑﺎ من ﻃﻮﺭﯼ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﯿﺴتم.
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﻢ ﻣﺎﻧﻨﺪ روزهای ﻗﺒﻞ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺳﻼﻡ ﮐﺮﺩﯼ ﻭﻟﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﯿﺪﻡ؛ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﺎﻓﺘﻦ ﺗﻮ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ سری ﺑﺰﻧﻢ.
ﻣﻦ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﺣﻮﺍﻟﭙﺮسی ﻫﺮ ﺭﻭﺯﻩ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ چون ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺗﻮ، ﻣﻦ ﻫﻢ ﮐﺴﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻡ...
💫ﻣﺘﻮﺍضعانه تر و دوستانه تر وجود هم را لمس کنیم
بی تفاوت بودن خصلت زیبایی نیست...
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
۱۸ فروردین