eitaa logo
جبارنامه
284 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
562 ویدیو
30 فایل
کانال علی جباری ⌛پژوهشگر و مدرس تاریخ 📗مؤلف کتاب امامان شیعه در منابع اهل سنت 🖋️طلبه،سخنران،مداح و کمی شعر و مقاله 💻مدرس نرم افزار های علوم اسلامی 📻 کارشناس مجری رادیو معارف (برنامه پرسمان تاریخی) راه ارتباطی: @Jabbari1981
مشاهده در ایتا
دانلود
از رفقاست، باسواد و اهل حال، امروز کمی با هم صحبت کردیم، نگران آینده بود، می ترسید که به آرزوهایش نرسد، بیشتر که اعصابش خرد شد گفت فعلا بروم چند دقیقه دیگر بر می گردم، عادت کرده بود هر وقت ناراحت میشد پسته می خورد، رفت خودش را آرام کند و برگردد، بچه سالم و مقیدی بود، اهل عرق و ورق نبود، اینجا بود که تازه فهمیدم چرا او هر روز خوش گوشت تر و فربه تر می شود، چرا او هر چقدر غصه می خورد از نظر جسمی افت نمی کند و من برعکس او هر روز گونه هایم بیشتر فرو می رود و زیر چشم هایم گود می شود و تنم آب می رود. او که غصه می خورد بعدش حسابی به خودش می رسد، جگر و پسته و کباب می خورد که بتواند غصه ها را تحمل کند، ولی من غصه دار که می شوم بی اشتها می شوم و پناه می برم به چای تلخ و سیگار تلخ. هیییی روزگار، غصه خوردن هم پولدار و بی پول دارد، کاش میشد چند روز غصه هایش را البته با همه ‌مخلفاتش با غصه هایم جابجا کنم، شاید تن و بدن من هم کمی روبراه میشد. اصلا غصه که با پسته همراه می شود وزن و قافیه اش هم قشنگ می شود. 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
جبارنامه
از همه که بذل محبت کرده و در مراسم و تدفین شرکت کردند، یا با تماس و پیام ابراز همدردی کردند، صمیمانه تقدیر و می کنم. ان شاءالله در شادی ها تون کنم. خدا عزیزانتونو براتون حفظ کنه. قدر مادراتونو بدونید که بی مادری خییییییلی تلخه.
امروز عصر به مسجد قمر بنی هاشم ع در شهر قم رفته بودم تا دقایقی برای هیئت خواهران مسجد درباره تربیت فرزند و الگوهای تربیتی فاطمه زهراء س صحبت کنم. بعد از جلسه خدمت امام جماعت پاک و باتقوای مسجد رسیدم و یک ساعتی با هم گفتگو کردیم. در خلال صحبت ها به کرامتی از امام رضا ع اشاره کرد که برای خود او اتفاق افتاده بود. ماجرا از این قرار بود: مدتی بود در مشهد مسجدی در اختیار من بود و روزی سه وعده در آنجا نماز جماعت اقامه می کردیم. خیلی دوست داشتم که بتوانیم بعد از نماز از نمازگزاران با چای پذیرایی کنیم، ولی بودجه ای برای این کار نداشتیم. روزی برای زیارت به حرم رفتم، کنار ضریح که رسیدم شخصی سراغم آمد و با ناراحتی گفت کجایید شما؟ چرا اینقدر دیر آمدید؟ و پولی را در دستانم گذاشت. هاج و واج به او نگاه کردم و گفتم: شما را نمی شناسم و نمی دانم چرا از من ناراحتید، اصلا چه کرده ام که شما اینطور ناراحتید؟ آن شخص گفت: من ایرانی و ساکن فرانسه هستم و سالی یک بار به زیارت امام رضا ع مشرف می شوم. چند ساعت قبل که در هواپیما بودم، کمی خوابم برد. در عالم خواب امام رضا ع را دیدم و ایشان نشانی های شما را به من دادند و فرمودند این مبلغ را به شما بدهم و ساعتی است در کنار ضریح منتظر شما هستم. این پول را بگیرید و صرف کاری که صلاح می دانید بکنید. گریه ام گرفت و یاد مسجد و آرزوی چای دادن به نمازگراران افتادم. ۹۷/۱۰/۲ 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
بر آیه های سوره کوثر سلام کن بر روشنای چشم پیمبر سلام کن بر او که در مباهله هم پای مصطفاست بر آنکه با علیست برابر سلام کن بر خانه ای که ام ابیهاست صاحبش بر زخم خورده از لگد و در سلام کن بر پهلوی شکسته ی یک مادر نحیف بر غصه های غربت حیدر سلام کن بر دست های زخمی از تازیانه ها بر دلبر دلاور خیبر سلام کن بر اشک چشم زینب و خون دل حسین بر ناله ی برادر و خواهر سلام کن بر فاطمیه ها به عزادار فاطمه بر روضه های حضرت مادر سلام کن 🏴 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
ای خوشا بر کَرم و مهر و وفای غم تو همه شب خوانده و ناخوانده مرا مهمان است یاد تو یک شب اگر کلبه ما سر نزند کلبه و کوچه و شهرم همه چون زندان است آفرین بر غم هجر تو که از وقت فراق عهد نشکسته هنوزم سر آن پیمان است ناله ام در طلبت نزد هنرمند بصیر خوش تر از زمزمه بلبل خوش الحان است دانه اشک من مضطر بی چاره و چون برتر از لعل گهربار و زر و مرجان است دست هایم به تمنای تو در وقت قنوت اختیارش به کفم نیست همه لرزان است بر در غیر تو حاشا به گدایی بروم گر شنیدی که برفته است بدان بهتان است جان فدای تو و آن چشم پر از بهجت تو کن نگاهی به من غم زده چون احسان است کاش گاهی به دعا نام مرا هم ببری به دهانی که پر از قند و چونان قندان است جان من پیشکش مقدم جانانه توست جان فدایان تو را عید فقط قربان است روزها می رود و عمر گران می گذرد بی تو این زندگیم بی سر و بی سامان است ***چند شب پیش بیت اول این شعر واره را تقدیم دوستانم کردم. استاد بزرگوارم، شاعر ارجمند جناب آقای محسن عزیزی امر فرمودند که بیت را ادامه بدهم. نتیجه اطاعت آن امر این چند بیت است که با احترام در طبق اخلاص پیشکش می شود. 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
❇️به نظر من میزان رضایت مندی افراد از زندگی و شاد یا غمگین بودن آنها در طول عمر، بستگی به چند عامل مهم دارد: ۱_ میزان آگاهی و دانش ۲_ سطح تربیت ۳_ میزان صبر و تحمل ۴_ جهان بینی و دیدگاه اعتقادی ۵_ روش مواجهه با مشکلات ۶_ میزان برخورداری افراد از امکانات دنیوی ۷_ هوشیاری در انتخاب دوست و همسر ۸_ سلامتی تن و روان 🖌 🔺نکات دیگری که به نظرتون می رسه را بفرمایید تا اضافه کنیم. 📝پیشنهادات: @jabbari1981 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
ای انتهای آبی دریای بی کران بالاتر از شکوه پر از مهر آسمان ای ماهتاب کوچه ی پر رمز و راز عشق معشوق هر زمین و تمنای هر زمان ای آفتاب مشرق سینای بندگی وی در دل تمامی صاحبدلان نهان ای مرهم شکایت دل های بی قرار بر کاروان خسته دنیا تو ساربان ای مهربان تر از همه ی مادرانه ها آغوش گرم تو به من خسته آشیان ای معنی نوازش و ای دست پر کرم وی تکه نان سفره بی نان زاهدان ای سوره سوره آیه به آیه نشان حق تنها کتاب درس پر از حرف عارفان ای مقصد تمام غزل های انتظار الهام قلب صاف و مصفای شاعران ای اشک های گوشه چشمان انتظار بر هر دل شکسته و پرپر تو باغبان صبری نمانده بر دل زارم به جان تو دیگر بیا کنار دل عاشقان بمان 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
آنچنان تدبیر کردی حال ما بر باد رفت خنده و تفریح و سرگرمی همه از یاد رفت خنده با لبهای ما دیگر غریبی می کند سرد شد بی روح شد بی داد و بی فریاد رفت قُلّک قلبم چنان خالی شد از مهر و وفا عشق رفت و بعد از او شیرین و هم فرهاد رفت دم زدی از رونق بازار و حال اقتصاد پس چه شد آن وعده ها شهریور و مرداد رفت کارها از رونق افتاد و مشاغل بسته شد کَفتر از فرط گرانی جوجه را پر داد رفت مرغ و ماهی پر کشید از سفره ی ایرانیان گوسفندان حسن تا ناکجا آباد رفت بعد ساعت ها صف از او مرغ نازی خواستم جای مرغ او یک خروس چابک نر داد رفت اعتماد از قاضی و بقال و ساقی پر کشید چون کبابی جای بره فیله خَر داد رفت ای فغان از خودرو ایرانی و از قیمتش کاو هماره شعر افزایش به ما سر داد رفت گاه زِه را محور افزایش قیمت نمود گاه دست مشتری محصول بی در داد رفت 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
جبارنامه
دیشب که به همراه یکی از دوستان عزیزم در شهر مشغول قدم زدن بودم، استاد علی اکبر صنعتی معمار و شهر ساز برجسته قرن ۱۱ ه.ق نظرم را به خود جلب کرد. هنرمندی که مجسمه اش نه در یک شهر عادی بلکه در شهر هنرمندان خودنمایی می کرد. عکسی از آن گرفتم و لحظاتی به فکر فرو رفتم. فکرهایی که هنوز دارد ذهنم را بازی می دهد. نمی دانم بعد از رفتن ما از این دنیا کسی یادی از ما خواهد کرد؟ اگر یادی کردند آیا به نیکی خواهد بود؟ آیا کسی برای نبودنمان آه سردی خواهد کشید؟ آیا کسی هدیه حمدی خواهد فرستاد؟ آیا از فراقمان قطره اشکی بر گونه ای خواهد غلطید؟ آیا دلی برایمان تنگ خواهد شد؟ آیا عکسی از ما تزئین طاقچه ای خواهد شد؟ آیا کسی خواهد توانست نسبتی که با ما داشته را با افتخار ابراز کند؟ خوشا بحال آنان که دیگران برای عکس گرفتن با مجسمه شان به خود می بالند و بدا بحال آنان که نزدیکترین افراد به آنها هم ناچارند نسبت خود را با او پنهان کنند. خوب ها بعد از مرگ هم زنده اند و غیر خوب ها در زندگی هم مرده اند. سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز مرده آنست که نامش به نکویی نبرند اصفهان ۷ اسفند ۹۷ 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
... ای خوش ترین قرار دل بی قرار ما عمری گذشت بر سر پیمان نیامدی موضوع وعده های من و دوستان تویی در دست دوست مانده گریبان نیامدی سرها بریده شد که تو سامان ما شوی چون سر برای بی سر و سامان نیامدی غارت شدست برگ و برِ شاخسار عشق چون جامه بهر شاخه عریان نیامدی طغیان نموده رود جفا در زمین مهر سدی برای کاهش طغیان نیامدی چشم دل از برای فراق تو کور شد محض شفای دیده گریان نیامدی پایم به جاده های وصالت شکسته شد وصلی برای جاده هجران نیامدی ای مشق انتظار زمین صاحب زمان بر انتظار ما خط پایان نیامدی 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
هر دلربا که با تو برابر نمی شود هر دل فریب حضرت دلبر نمی شود چشمان توست جام شراب طهور من هر ظرف پر افاده که ساغر نمی شود ابروی توست قاتل پر رمز و راز من هر ابروی خمیده که خنجر نمی شود با زلف چون کمند تو در دام می شوم آسایشی ز دام تو بهتر نمی شود دار و ندار دل به قمار تو باختم عقلم در این معامله یاور نمی شود گفتی که مِهر بر دل تو قوت غالب است آن حرف و این عمل ز تو باور نمی شود ظلم از حدود رد شد و کار از جفا گذشت دیگر کسی به ظلم تو داور نمی شود 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh