هدایت شده از 🍃 شاعران حوزوی 🍃
#نمیدانم
نمیدانم چرا یاران همه بیگانه میگردند
رفاقتهای شیرین در جهان افسانه میگردند
نمی دانم چرا گاهی همانها که توقع نیست
ز جمع عاقلان خارج شده دیوانه میگردند
نمیدانم چرا گنجشکها رفتند از خانه
و با هر کرکس نالایقی هم خانه میگردند
نمی دانم چرا عاشقکشی این روزها باب است
تمام بلبلان بر خارها پروانه میگردند
نمیدانم چرا خوبان ز گردونه برون رفتند
و ناشایستهها در این زمان دُردانه میگردند
نمیدانم چرا مهر و محبت میرود از یاد
و کاخ آرزوهامان گهی ویرانه می گردند
نمیدانم چرا آنان که غرق مکر و تزویرند
به دنبال صداقت در مِی و میخانه میگردند
نمیدانم چرا پیرانِ خوش فهمِ نصیحتگر
کنار دام دنیا در پی یک دانه میگردند
#علی_جباری
💠 در مسجد مقدس جمکران دعاگوی همه دوستان اهلبیت ع هستیم.
#امام_زمان
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
هدایت شده از جبارنامه
#پاییز
پاییز شنگول هم از راه رسید و مهر را نثار دوستدارانش کرد،
مهری ها هم در این گیر و دار حسابی سرحالند و مشغول رتق و فتق هدایای تولدشان.
اما این وسط جنگی هم برقرار است و چه جنگ قشنگی،
پاییز می گوید مهربانی و لطافت مهری ها از لطف و محبت من است و مهری ها مدعی اند که پاییز هم قشنگی و دلبری اش را از ما دارد.
می گویند اصلا پاییز هم اگر دوست داشتنی شده بخاطر تولد ما در پاییز است.
بگذریم از این دعوای شیرین.
مهری ها
صادق و شفافند مثل آب زلال
بودنشان باعث نشاط است مثل نسیم خنک اول صبح
بی دریغ محبت می کنند مثل آسمان
دلشان بزرگ است مثل دریا
خونگرمند مثل خورشید و خواستنی مثل ماه
آرامند مثل نیمه شب و روشنند مثل طلوع
مهری ها زیبایی کلماتند
شعرند
لطیف و ملیحند
اصلا خود مهربانیند
حواسمان به مهری ها باشد
دلشان مثل گنجشک نازک است
هوای مهری ها و مهربانی ها را داشته باشیم
با مهربان ها مهربان باشیم
مهربان ها را از مهربانیشان پشیمان نکنیم
کاری نکنیم محبت و مهر با جامعه ما قهر کند
مهربان ها را با کلمات زیبا استقبال و با لبخند ملیح بدرقه کنیم
این روزها خیلی جای خالی مهربانی اذیتمان می کند.
بیایید یک دگرگونی راه بیندازیم
یک هشتگ
یک مطالبه گری
برای مهر و محبت
بیایید از همین امروز مهربان تر باشیم و محبت دیگران را خوب پاسخگویی کنیم.
خالق مهر و محبت می فرماید:
وَإِذَا حُيِّيْتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّواْ بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا.
وهرگاه شما را به درودى ستايش گفتند، پس شما به بهتر از آن تحيّت گوييد يا لااقل همانند آن را در پاسخ باز گوييد.(نساء آیه ۸۶)
علی جباری
👇👇👇
🆔 @jabbarname
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥نقش رضایت و عدم رضایت والدین
🎥حجت الاسلام سید حسین فاطمینیا
✅ثواب ارسال این پست را به امام زمان عج هدیه کنید.
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
#داستان_کوتاه
فقيری سه عدد پرتقال خريد
اولی رو پوست كَند خراب بود
دومی رو پوست كَند اونم خراب بود
بلند شد لامپ رو خاموش كرد و سومی رو خورد.
..................................................
گاهی وقتا بايد خودمون را به نديدن و نفهميدن بزنيم تا بتونيم #زندگى كنيم...!
وقتى گرسنه اى
يه لقمه نون خوشبختيه
وقتى تشنه اى
يه قطره آب خوشبختيه
وقتى خوابت مياد
يه چرت كوچيك خوشبختيه…
خوشبختى يه مشتى از لحظاته…
يه مشت از نقطه هاى ريز ، كه وقتى كنار هم قرار مى گيرن
يه خط رو ميسازن به اسم
زندگى …
قدرخوشبختى هاتونو بدونيد
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
#مدرسه
امروز ۱۰ مهر ۱۴۰۲ بنا بر دعوت مربی پرورشی هنرستان #شهید_چمران جناب آقای احمدی که از دوستان بنده هستن، رفتم مدرسه تا به مناسبت میلاد #پیامبر ص و #امام_صادق ع چند دقیقه ای در خدمت دانش آموزان باشم.
نمی دونستم از طرف نوجوانها با چه واکنشی روبرو خواهم شد. البته از همون لحظه ورود به مدرسه توقع دو سه تا تیکه و شوخی و متلک را داشتم اما به خیر گذشت و تا دفتر مدرسه هیچ خبری نبود😉
چند دقیقه ای توی دفتر با معلمین و مربیان عزیز هنرستان احوالپرسی و گفتگو کردیم و دعوت شدم برای سخنرانی.
ساعت ۷:۳۰ صبح، بچهها هنوز نیمه خواب، نشستن زیر آفتاب و دیدن یه حاج آقا شاید در نظر بعضیا یه اتفاق ناگوار بود😁
با بسم الله و سلام و بدون حاشیه پردازیهای رایج منبری ها رفتم سر اصل مطلب و با چاشنی طنز و شوخی کارو پیش بردم که دانش آموزان مطالبمو راحتتر بپذیرن و حوصله شون سر نره.
انصافا با توجه به اینکه بچهها زیر آفتاب بودن و اذیت میشدن، مرام به خرج دادن و شنونده خوبی بودن.
منم خودمو کشوندم قسمتی که آفتاب بود تا تبعیض نشه و من زیر سایه نباشم.
یک ربع صحبت درباره ویژگیهای پیامبر ص و تطبیق با مسایل روزمره و رفتیم برای مولودی خوانی.
خودم خوندم و خودم هم جواب دادم و قسمتهایی که باید تکرار میشد را تکرار کردم و تمام.😂
چون نمیشد اون وقت صبح از بچهها توقع همراهی داشت🙂
موقع خروج هم دو سه تا از بچههای با معرفت مدرسه اومدن و خسته نباشید گفتن و خداحافظی کردیم و برگشتم منزل.
امیدوارم بچه ها خیلی اذیت نشده باشن و مطالب براشون مفید بوده باشه.
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
خداوند در قرآن میفرماید:
«مَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَی» (طه۲٫)
حضرت محمّد(ص) به اندازهای به هدایت مردم حریص بود که دوست داشت همه آنها به بهشت بروند و کسی به جهنم نرود، تا اندازهای که خداوند فرمود این قدر خودت را به زحمت نینداز.
رحمت رسول اللّه(ص) شامل حال همه گروهها می شود. حتی مشرکان که اگر خودشان هم نمیخواستند بهشتی شوند، پیامبر(ص) تلاش میکرد آنها را بهشتی کند.
این تعابیری است که درباره پیامبر(ص) و در مورد رحمت للعالمین بودن ایشان نوشتهاند. معلوم است که پیامبر(ص) برای همه جهان است، آخرین نمونه تمدن الهی که باید برای همه مردم نازل میشد و ما بالاتر از ایشان نداریم.
#رسول_اللّه_ص
#حضرت_محمد_ص
#پیامبر_اعظم_ص
#پیامبر_مهربانی
👇👇👇
🆔@jabbarnameh
🌷ای احمدیان به نام احمد صلوات
🍃هر دم به هزار ساعت از دم صلوات
🌷از نور محمدی دلم مسرور است
🍃پیوسته بگو تو بر محمد صلوات
🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد🌷
🌷میلاد نبی اکرم بهانه خلقت و قرآن ناطق، امام صادق"ع" بر همگان مبارک باد.
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
#داستان_کوتاه
💎 مردی وارد کاروانسرایی شد تا کمی استراحت کنه کفشاشو گذاشت زیر سرش و خوابید !
طولی نکشید که دو نفر وارد آنجا شدند.
یکی از اون دو نفر گفت: طلاها رو بزاریم پشت اون جعبه..
اون یکی گفت : نه اون مرد بیداره وقتی ما بریم طلاها رو بر میداره ! گفتند : امتحانش کنیم کفشاشو از زیر سرش برمیداریم اگه بیدار باشه معلوم میشه !مرد که حرفای اونا رو شنیده بود، خودشو بخواب زد ..
اونها کفشاشو برداشتن و مرد هیچ واکنشی نشون نداد . گفتند : پس خوابه ! طلاها رو بزاریم زیر جعبه ..
بعد از رفتن آن دو، مرد بلند شد و رفت که جعبه طلای اون دو رو برداره اما اثری از طلا نبود و متوجه شد که همه این حرفا برای این بوده که در عین بیداری کفشهاش رو بدزدن !!
یادمان باشد در زندگی هیچ وقت خودمان را به خواب نزنیم که متضرر خواهیم شد
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
#داستان_کوتاه
دو برادر بودند كه يكی از آنها معتاد و ديگری مردی متشخص و موفق بود.
برای همه معما بود كه چرا اين دو برادر كه هر دو در يک خانواده و با يک شرایط بزرگ شده اند، سرنوشتی متفاوت داشتهاند؟
از برادرِ معتاد، علت را پرسيدند. پاسخ داد: علت اصلی شكست من، پدرم بوده است! او هم يک معتاد بود، خانواده اش را كتک می زد و زندگی بدي داشت. چه توقعي از من داريد؟ من هم مانند او شدهام.
از برادر موفق دليل موفقيتش را پرسيدند. در كمال ناباوري او گفت: علت موفقيت من پدرم است! من رفتار زشت و ناپسند پدرم با خانواده و زندگیاش را میديدم و سعی كردم كه از آن رفتارها درس بگيرم و كارهاي شايستهای جايگزين آنها كنم.
طرز نگاه هر کس به زندگی،
دنیا و آخرت او را می سازد.
و تا تو نخواهی، کسی نمیتواند،
طرز نگاه خود را به تو غالب کند.
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹
🔸 نگران #تواناییهای خودتان باشید نه #ناتوانیهایتان! 🔸
در تربیت اولاد، آنچه را که در حد قدرتتان است، انجام بدهید و برای آن قسمتی که خارج از قدرتتان است، اصلاً #نگران_نباشید و کار را به خداوند بسپارید.
گاهی مثلاً شما با برادرتان سر #تخت را میگیرید و در تابستان آن را در حیاط میگذارید. اگر او آدم سالم و قوی و فعالی باشد، شما نگران آن سرِ تخت که او گرفته، نیستید؛ چون میدانید که او چاپک است و قشنگ میتواند ببرد؛ بلکه نگران این طرفی هستید که خودتان گرفتهاید که مبادا پایتان بلغزد و به زمین بخورید. آن سرِ تربیت را خدا گرفته و هر قسمتی که شما نمیتوانید و از عهدهتان خارج است، سهم خداست.
شورِ آن قسمتی را نزنید که خدا گرفته؛ بلکه شورِ آن قسمتی را بزنید که خودتان گرفتهاید. نگران #ناتوانیهای خودتان نباشید؛ بلکه نگران #تواناییهای خودتان باشید. آن چیزی که میتوانید و برایتان ممکن است را اگر نکنید، برایتان خطرناک است؛ اما آن چیزی که نمیتوانید، جزء وظایف شما نیست. اینکه خدای تعالی جزء وظایف شما نگذاشته یعنی چی؟ یعنی آن را جزء وظایف خودش گرفته و خودش عمل میکند: ((لا يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها))
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
#داستان_کوتاه
👠 کفشِ پاشنه خوابونده نباش
یه شب مهمون داشتیم،
کفش ها توی حیاط جفت شده بود،
همشون مرتب بودن به جز یک کفش که پاشنه هاش خوابونده شده بود !
هرکس میخواست بیاد تو حیاط اون کفش ها رو میپوشید ،
میدونی چرا؟
چون پاشنه هاش خوابونده شده بود !
یه کم که فکر کردم دیدم بعضی از ما آدم ها مثل همین کفش های پاشنه خوابونده هستیم ،
برامون مهم نیست کی سوارمون میشه !
یادت باشه که اگر سر خم کنی،
اگر خودت به خودت احترام نذاری،
اگر ضعیف باشی، همه میخوان ازت سواری بگیرن و کسی هم بهت احترام نمیذاره !
کفشِ پاشنه خوابونده نباشیم
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
✅ دیدی بانک میخواد جایی سرمایه گذاری کنه به نسبت پیشرفت پروژه سرمایه در اختیار مجری قرار میده. کمک و حمایت خدا هم به نسبت تلاش ما شامل حالمون خواهد شد. تا اقدامی نکنیم خبری از حمایت و کمک نیست.
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
💌فقط روی #خدا حساب کن🙏
💚یعنی چی که فقط روی #خدا حساب باز کنم؟
💌یعنی اینکه کسی کارت رو انجام نداد ناراحت نشو به خودت بگو #خدا درست میکنه...
💚یعنی اینکه کسی تهدیدت کرد نترس به خودت بگو من به #خدای درونم وصلم کسی نمی تونه بهم آسیب بزنه...
💌یعنی اینکه اگه کسی که دوسش داری به هر دلیلی ترکت کرد بگو #خدا یکی دیگه رو بهتر از این میاره توی زندگیم..
💚یعنی اینکه زمانی مشکلی توی کسب و کارت داری و مضطربی، آرامشت رو حفظ کن، روی ذهنت حساب نکن، بگو #خدا جواب مشکل رو از درون خود مشکل بهم می گه...
💌یعنی اینکه زمانی که همه به خاطر اهدافت مسخرت میکنن دلسرد نشو با خودت بگو یه حامی دارم که همیشه باهامه نیازی به کس دیگه ای ندارم...
💚وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ(طلاق۳٫)
🤍 و کسی که بر خدا توکل کند، خدا برایش کافی است.
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
🔴 چقدر اخلاق محمدی داریم؟
حضرت امیرالمؤمنین على (عليهالسلام) فرمودند:
«كانَ صلى الله عليه و آله لا يَذُمُّ اَحَدا وَ لا يُعَيِّرُهُ وَ لا يَطْلُبُ عَثَراتِهِ وَ لا عَوْرَتَهُ وَ لا يَتَـكَلَّمُ اِلاّ فيما رَجا ثَوابَهُ؛
رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) هرگز بدگويى كسى را نمىكردند، سرزنش نمىنمودند، در پى لغزشها و اسرار ديگران نبودند و دربارۀ ديگران چيزى جز خير و خوبى نمىگفتند.
📚عيون اخبار الرضا، ج1، ص319
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
#داستان_کوتاه
یکی از شاگردان کلاس به معلممان گفت : من چیزهای زیادی بخشیدم ولی در قبال آن فقط یک نگاه توهین آمیز دریافت کردم!
معلممان گفت: بیایید وقتی چیزی بخشیدیم به فرد و شخص ندهیم؛ بلکه آن را به خدا بدهیم.
آن شخص فقط برایمان مانند یک صندوق پست و رابطی بین ما و خدایمان باشد.
وقتی چیزی را برای خدا بفرستیم دیگر عکس العمل واسطه برای ما مهم نیست و از او توقعی هم نداریم؛ خداوند، خود عوض آن را هم در دنیا به ما میدهد و هم به طور بهتر، در قیامت، زمانی که به آنها احتیاج داریم.
.
یادمان باشد مقصد ما خداست...
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
پیامبرگرامی اسلام (ص) :
حُبُّ عَلی بنِ ابیطالبٍ یأکُلُ الذُّنوبَ کما تَأکُلُ النارُ الحَطَبَ.
محبّت و دوستی علی بن ابیطالب (آنچنان) گناهان را نابود میکند همانند آتش که (با حرص و وَلَع) هیزم را میخورد و نابود مینماید.
📚(کنزالعمال، ج ١١، ص ٦٢١ ـ الفردوس، ج ٢، ص ١٤٢ ـ الریاض النضره، ج ٣، ص ١٩٠)
#پیامبر_اعظم_ص
#امیرالمومنین_علی_ع
#حدیث
#محبّت
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
چای☕️ را که آوردی خودت هم بنشین...من چای قندپهلو دوست دارم❣😊
#عاشقانه
#زندگی
#همسرانه
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
#تک_بیت
نه با چاقو دو دستم را که با دندان زبانم را
بریدم لحظه ای کز گوشه چشمت نظر کردی
#علی_جباری
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
#داستان_کوتاه
💎روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و بود.
علت ناراحتی اش را پرسید. شخص پاسخ داد :
در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.
سقراط گفت : چرا رنجیدی ؟
مرد با تعجب گفت: خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است.
سقراط پرسید : اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد به خود می پیچد؟
آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی ؟
مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم. آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود.
سقراط پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟
مرد جواب داد : احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.
سقراط گفت : همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی،آیا کسی که رفتارش نا درست است، روانش بیمار نیست ؟
بیماری فکری و روان نامش "غفلت" است. و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد.
پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر.
بدان که هر وقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است.
#داستان
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
💠 در مسجد مقدس جمکران دعاگوی همه دوستان اهلبیت ع هستیم.
#امام_زمان
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
#داستان_کوتاه
💢ارزش مکان
مادرى قبل از فوتش به دختر خود گفت: این ساعت را مادر بزرگت به من هدیه داده است و تقریبا ۲۰۰ سال از عمرش میگذرد. پیش از اینکه به تو هدیه بدهم، به فروشگاه جواهرات برو و بپرس که آن را چه مقدار میخرند.دختر به جواهر فروشی رفت و برگشت به مادرش گفت: صد و پنجاه هزار تومان قیمت دادند.
مادرش گفت: به بازار کهنه فروشان برو، دختر رفت و برگشت و به مادرش گفت:
ده هزار تومان قیمت کردند و گفتند بسیار پوسیده شده است.
مادر از دحترش خواست به موزه برود و ساعت را نشان دهد.
دختر به موزه رفت و برگشت و به مادرش گفت:
مسئول موزه گفت که پانصد میلیون تومان این ساعت را میخرد و گفت موزه من این نوع ساعت را کم دارد و آن را در جمع اشیای قیمتی موزه میگذارد.
مادر گفت: میخواستم این را بدانی که، جاهای مناسب ارزش تو را میدانند. هرگز خود را در جاهای نامناسبت جستجو مکن و اگر ارزشت را هم پیدا نکردی خشمگین نشو. کسانی که برایت ارزش قائل میشوند، از تو قدردانی میکنند. در جاهایی که کسی ارزشت را نمیداند حضور نداشته باش؛ ارزش خودت را بدان!
گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی
صبر کن پیدا شود گوهر شناس قابلی
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
#داستان_کوتاه
چوپانی ماری را ازمیان بوته های
آتش گرفته نجات داد
ودرخورجین گذاشته وبه راه افتاد.
چندقدمی که گذشت مار از
خورجین بیرون آمدوگفت:
به گردنت بزنم یابه لبت؟
چوپان گفت:آیاسزای خوبی این است؟
مار گفت:سزای خوبی بدی است...!!!
وقرارشدتاازکسی سوال کنند،
به روباهی رسیدندوازاوپرسیدندچاره ی کار را.
روباه گفت:من تاصورت واقعه
رانبینم نمی توانم حکم کنم.
برگشته ومار را درون بوته های آتش
انداختند، ماربه استمداد برآمد و روباه گفت:
بمان تارسم خوبی ازجهان بر افکنده نشود.
نه باید مثل چوپان خوب خوب بود.
نه مثل مار بد بود
بایدمثل روباه بود و دانست
چه کسی ارزش خوبی کردن دارد!
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh