✍️ دن آریلی
🖊دزدی ملایم!
در دوران دانشجویی، پنیرتان را از یخچال مشترک خوابگاه کش رفتهاند؟ راستش را بگویید آن سالها با دیدن شیشهٔ مربای هویج متعلق به یکی از دانشجویان، بی آن که به او بگویید، کمی از آن را نخوردهاید؟! نه شما «دزد» بودید و نه آن دانشجو یا دانشجویانی که پنیرتان را یواشکی برداشته بودند. اگر به جای پنیر یا مربا، داخل یخچال «پول» دیده بودید، آن را بر نمیداشتید و آن دانشجویان هم همینطور.
این موضوعِ آزمایش دکتر «دن آریلی» بود که در زمینهٔ اقتصاد رفتاری پژوهش میکند. او در تعدادی از یخچالهای خوابگاه دانشجویی دانشگاه MIT آمریکا ۶ بسته کوکاکولا قرار داد. همهٔ نوشابهها ظرف ۷۲ ساعت توسط دانشجویان برداشته شدند. آریلی در ادامه به جای نوشابه، در یخچالها پول گذاشت. همان دانشجویانی که نوشابهها را برداشته و خورده بودند، به پولها دست نزدند و سرانجام خود دکتر آریلی، پولها را جمع کرد.
او آزمایشهای بیشتری انجام داد. مثلاً در یک آزمایش به دانشجویان تعدادی سوال دادند؛ به آنها گفته شد به ازای هر پاسخ صحیح، مبلغی پول نقد میگیرند. به گروه دیگر گفته شد در قبال هر پاسخ صحیح، ژتونی میگیرند و میتوانند آن ژتون را در همان اتاق، به پول نقد تبدیل کنند. نکته این بود که هر دانشجو، خودش تعداد پاسخهای صحیحاش را میشمرد و به ممتحن اعلام میکرد و بر اساس خوداظهاری، «پول» یا «ژتون قابل تبدیل به پول» میگرفت.
فکر میکنید دانشجویان کدام گروه بیشتر مرتکب تقلب شدند؟ دانشجویانی که قرار بود پول بگیرند، کمتر تقلب کردند ولی گروه دیگر با ناراستی، نمرات خود را بیش از واقعیت اعلام کردند.
علت این است: «انسان ها نسبت به پول حساسیت بیشتری دارند و اگر درستکار باشند، هرگز به پول دیگران تعدی نمیکنند اما این حساسیت در قبال اشیاء دیگری که آنها نیز ارزش پولی دارند، کمتر میشود؛ شاید اسم این پدیده را بتوان «دزدی ملایم» گذاشت.
آزمایش دانشجویان و پول و ژتون را مرور کنید: وقتی قرار بود پول بگیرند، کمتر تقلب میکردند ولی وقتی قرار بود ژتون بگیرند بیشتر تقلب کردند و حال آن که میدانستند میتوانند آن ژتونها را در همان اتاق تحویل دهند و در مقابلش پول بگیرند.
به عنوان یک انسان درستکار، حواستان به این باشد که ممکن است در قبال اموال غیرپولی دیگران، حساسیت کمتری داشته باشید و ناخودآگاه به حقوق آنها تعدی کنید.
مثلاً وقتی حواس رئیس تان نیست، ممکن نیست یواشکی از جیبش ۱۰ هزار تومان بردارید (اصلاً در شأن شما نیست و حتی فکر کردن به آن هم توهین آمیز است) اما بارها و بارها از تلفن اداره برای کارهای شخصیتان استفاده کردهاید در حالی که تلفن همراهتان روی میزتان قرار داشت. در واقع با این کار، از جیب مدیرتان حتی بیش از ۱۰ هزار تومان برداشتهاید.
شما ممکن نیست از حسابداری شرکتتان ۵ هزار تومان پول بردارید، ولی به راحتی یک دسته کاغذ را از شرکت به خانه میبرید.
مثالهای دیگر: کارگری که پولی را مستقیم نمیدزدد ولی کمکاری می کند و مسافری که از پتوی مسافرتی که داخل پرواز به او دادهاند خوشش میآید و آنرا داخل کیف خود میگذارد.
یادمان باشد هرآنچه ارزش مالی دارد، درست مانند خود پول است و همانطور که در قبال پول و دزدی آن، حساس هستیم دربارهٔ دیگر چیزهایی که ارزش پولی دارند نیز حساس باشیم.
نابخردیهای پیشبینیناپذیر،
مترجم: رامین رامبد
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مصاحبه
بخشی از مصاحبه در سیمای قم در تاریخ ۹۵/۵/۹ با موضوع شخصیت علمی امام صادق ع.
شهادت امام صادق ع، رئیس مذهب حقه اثنی عشری را خدمت همه دوستان عزیز تسلیت عرض می کنم.
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
◾️امام صادق (ع):
🍃دوست داشتني ترين اعمال نزد خدا:
🍁شاد کردن مؤمن
🍁رفع گرسنگي
🍁رفع گرفتاري
🍁پرداخت بدهيش
📘كافي ج 3 ص 276
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
💢روایتی که برای نجات ما کافیست
✅گروهی از شیعیان کوفه، از امامصادق علیهالسلام خواستند تا آنها را نصیحت کنند.
امام صادق فرمودند:
"شما را به تقوای الهی و اطاعت از خدا و دوری از گناه توصیه مینمایم و وصیت میکنم که مُبلّغ ساکت ما باشید."
آنها پرسیدند:
"چگونه در سکوت، مردم را به سوی شما دعوت نماییم؟"
امام صادق علیه السلام فرمودند:
"با مردم به دوستی، عدالت و امانت تعامل کنید. اگر مردم چیزی جز خوبی از شما نبینند، تنها با مشاهده شما خواهند گفت:
خداوند امامشان را رحمت کند که چنین اصحابی را تربیت کرده است!"
📚دعائم الاسلام ج ۱ ص ۵۵
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
🔺رزمنده ها و فوتبالیست ها
یک رزمنده قدیمی دیروز و پیر خانه نشین امروز که دیگر در این هیاهوی روزگار کسی با او کاری ندارد تشبیه جالبی کرده که قابل تامل است.
بخوانید و فراموش نکنید
چه خوب بود که دوربین بود!
اون موقعی که بیرانوند پنالتی بهترین بازیکن جهان رو مهار کرد و توپ و جوری محکم بغل گرفت که شهره خاص و عام شد
خدا رو شکر دوربین بود!
دوربین بود که ثبت کنه این رشادتها رو!
اما یه جاهایی هم بود که فرزندان این مرز و بوم جای توپ فوتبال، مین فسفری رو محکم تر بغل میکردن
مین ها به قدری حرارت داشت که هرچیزی رو تو خودش ذوب میکرد!
داغ بود، خیلی داغ، ولی عملیات نباید لو میرفت!
اما تو اون بیابان و میدون مین، زیر نور ماه، جز خدا و ملائکش هیچ دوربینی و هیچ تماشاگری نبود که ببینه و زوم کنه رو صورت این رزمنده ها، این شیر بچه ها که ثبت بشه برای حفظ وطن چه ها که نکشیدن!
اونجا که میلاد محمدی توپ و جلو انداخت جوری دویید که همه از جون مایه گذاشتن رو دیدیم!
خدا رو شکر دوربین بود!
یه جاهایی هم یه عده جوون رعنا و تازه داماد بودن، تیربار و آرپیجی روی دوششون میزاشتن و زیر بارون گلوله از سینه خاکریز جوری بالا میرفتن، جوری پائین میومدن و جوری به قلب دشمن میزدن که حسرت ندیدن این صحنه ها تا قیامت روی دل ماست!
حیف اونجا دوربین نبود!
اونجایی که بچه های تیم ملی با غیرت عجیبی روی خط دروازه جلوی اسپانیا دیوار گوشتی درست کرده بودن و روی هم افتادن تا دروازه ایران باز نشه!
خدا رو شکر دوربین بود!
یه روز هایی هم تو تاریخ این سرزمین بود که تو مرز شلمچه، همین جوون های بیست 25 ساله ایران، جلوی موتور جنگی عراق، جلوی لشگر زرهی، جلوی توپ و تانک دیوار گوشتی ایجاد کردن تا پای اجنبی به شهرها نرسه!
اونجا راوی تو شلمچه میگفت، دیگه کار از نفر و دسته گروهان گذشته بود، گردان گردان جوون میرفت و برنمیگشت، آخه صحبت ناموس و وطن بود!
ای کاش، ای کاش دوربین بود ما میدیدیم مردامون چجوری جنگیدن!
یه جاهایی بود تو تاریخ ایران که جای کف و سوت و هورای تماشاچی ها، گاز شیمیایی خردل و عامل اعصاب بود!
یه جاهایی بود سه نفر بودن و دوتا ماسک!
یه جاهایی بود سیاهی زمستون غواص ها به شط میزدن!
یه جاهایی بود که تیربار ضد هوایی رو به موازات زمین افقی گذاشته بودن و مثل داسی که گندم درو میکنه، هرچیزی که ارتفاع داشت و از زمین بلند می شد رو درو میکرد!
ولی یه عده از همین شیر پاک خورده ها بلند میشدن، سر و سینه شونو سپر سرب داغ میکردن تا تیربار و از کار بندازن!
قهرمان بود!
ولی دوربین نبود!
خدا رو شکر تو جام جهانی دوربین بود.
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
☘️رزق چیست؟☘️
رزق کلمه ای است بسیار فراتر از آنچه که مردم می دانند.
زمانی که خواب هستیم و ناگهان به تنهایی و بدون زنگ زدن ساعت بیدار میشویم؛
این بیداری رزق است!
"چون بعضیها بیدار نمیشوند"
زمانی که با مشکلی رو به رو
می شویم خداوند صبری به ما
می دهد که چشمانمان را از آن بپوشیم،
"این صبر، رزق است"
زمانی که در خانه لیوانی آب به دست پدر یا مادرمان می دهیم،
"این فرصت نیکی کردن، رزق است"
گاهی اتفاق می افتد که در نماز حواسمان به گفته هایمان نباشد ؛
ناگهان به خود می آییم و نمازمان را با خشوع می خوانیم ،
"این تلنگر ، رزق است"
یکباره یاد کسی می افتیم که مدتهاست از او بی خبریم و دلتنگش می شویم و جویای حالش ،
"این یادآوری؛ رزق است"
رزق واقعی
رزق خوبی هاست ،
نه ماشین خوب و نه درآمد خوب ،
اینها رزق مال است که خداوند به همه ی بندگانش می دهد ،
اما رزق خوبیها را فقط به دوستدارانش می دهد.
و در آخر همینکه عزیزانمان هنوز در کنارمان هستند و نفسشان گرم است و سلامت ؛
"این بزرگترین رزق خداوند است"
☘️ان شالله نصیب شما پاک ترین و زیباترین رزق ها باشد☘️
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
مناظره حجتالاسلام رفیعی و سیدحسن آقامیری برگزار و در آن درباره شبهاتی چون عدم جاودان بودن جنایتکاران و مشرکان در جهنم، انجام عمل و امکان جبران گناه در قیامت، ایجاد یأس در جامعه و... بحث و گفتوگو شد.
به گزارش خبرنگار قرآن و فعالیتهای دینی خبرگزاری فارس میزگرد و مناظره بین حجتالاسلام ناصر رفیعی و سیدحسن آقامیری از ساعت ۱۰:۳۰ امروز به میزبانی حجتالاسلام سرلک برگزار و این گفتوگو به صورت زنده و مستقیم از طریق فضای مجازی پخش شد.
در آغاز این گفتوگو حجتالاسلام رفیعی با اشاره به استقبال مردم از این برنامه گفت: طی چند روز اخیر در خیابان، خودرو و فرودگاه همه مردم راجع به این برنامه با من سخن میگفتند که نشان دهنده دغدغه مردم است و ضروری است متولیان فرهنگی، سازمان تبلیغات و حوزههای علمیه باب این گفتوگوها را باز کنند و به جای اینکه یک نفر بنشیند و برای مردم سخن بگوید دو به دو بنشینیم درباره موضوعات صحبت و بحث کنیم.
بخش اول منا
رفیعی: مطالب آقای آقامیری یا به ما کامل نرسیده و یا در آن اشتباه راهبردی وجود دارد
رفیعی که آغازگر بحث بود سه محور برای صحبتهای آقامیری برشمرد و گفت: صحبتهای آقای آقامیری سه محور دارد، یکی مسائل اجتماعی است که در این زمینه خود من هم سخنهای زیادی دارم و معتقدم اگر با برخی افراد تعامل میکردیم میتوانستیم آنها را حفظ کنیم. حوزه دیگر صحبتهای آقای آقامیری موضوعات اقتصادی است که در این راستا هم خود من هم صحبتهایی دارم و هم فعالیتهایی دارم اما اینها موضوع بحث امروز ما نیست بحث امروز ما درباره حوزه دین است که من در این راستا با آقای آقامیری حرف دارم.
احساس من این است که یا مطالب شما به ما کامل نرسیده و یا در فرمایشات شما اشتباه راهبردی وجود دارد. مطالبی که ما مطرح میکنیم یا کوچه و خیابانی است و یا مبنای درستی دارد. اگر مبنای صحبتهای ما قرآن است دیگر نمیتوانیم در آن حرفی بیاوریم زیرا سخن قرآن حجت کامل است و من در این زمینه با آقای آقامیری اختلاف نظر دارم زیرا گاهی سخنان وی دارای اشتباهاتی است.
آقامیری: گاهی سخنان من تقطیع و منتشر میشود
در ادامه سیدحسن آقامیری به تقطیع برخی از سخنانش اشاره کرد و گفت: یکی از مشکلاتی که وجود دارد این است که گاهی سخنان ما را تقطیع میکنند و جملات را به گونهای در کنار هم میچینند که کاملاً قابل باور میشود اما باید توجه داشت برخی صحبتها اصلاً به چهره و خط فکری طرف نمیآید و نباید آن را باور کرد. مثلاً ممکن است ببینیم یک آخوند میخواهد علیه نماز حرف بزند که با عقل جور در نمیآید. من هم اینجا باید بگویم بسیاری از صحبتهایی که در فضای مجازی از من نقل میشود تقطیع شده است و حرف من نیست.
درباره برگزاری این جلسه هم باید بگویم مردم بسیار خوشحال شدهاند که ما میخواهیم با هم سخن بگوییم و به نتیجه برسیم، البته من واقعاً نگران بودم که عدهای حرمت آقای رفیعی را نگه ندارند و همه سعیام را کردم که این حرمت حفظ شود و امیدوارم این اتفاق آغازی باشد که باب این گفتوگوها باز شود و این مشکلات حل شود.
در ادامه حجتالاسلام رفیعی گفت: البته مبنای صحبتهای من صفحه شخصی شما است و موضوعاتی است که در پیج رسمی خود شما منتشر شده که امکان تقطیع در آنجا وجود ندارد.
موضوعات اسلام مانند پازل است و باید همه قطعات کنار هم قرار بگیرند
این نکته را خدمت شما عرض کنم که دین ما مجموعه و پازلی است که باید همه این پازل در کنار هم قرار بگیرد و اگر یکی را برداریم موضوع ناقص میشود مثلاً اگر حدود را ببینیم اما عفو را نبینیم بحث کاملاً به انحراف میرود. در دین ما جنبه عفو و رحمت بسیار گسترده است من بارها گفتهام ما مواردی داریم که اگر انجام بدهیم مانند روز تولد پاک میشویم اما نمیتوانیم نقاط روبروی این حرف یعنی موضوع عذاب راهم نادیده بگیریم.
رفیعی: در یکی از صحبتهای شما دیدم که بحث خلود، یعنی عذاب دائمی در جهنم را زیر سؤال بردید و گفتید قرار نیست تا ابد کسی در جهنم بماند. در حالی که این آیه قرآن است که کافر اگر همه آنچه در زمین است را بدهد و دو برابر آن را هم بدهد عذاب جهنم را از او بر نمیدارند و یا عذاب بر آنها تخفیف هم داده نمیشود.
من در یکی از صحبتهای شما دیدم که بحث خلود یعنی عذاب دائمی در جهنم را زیر سؤال بردید و گفتید قرار نیست تا ابد کسی در جهنم بماند. در حالی که این آیه قرآن است که کافر اگر همه آنچه در زمین است را بدهد و دو برابر آن را هم بدهد عذاب جهنم را از او بر نمیدارند و یا عذاب بر آنها تخفیف هم داده نمیشود. حال شما میآیید و میگوید خدا میبخشد و کافر و مشرک هم از جهنم بیرون میآیند. خدا میبخشد اما نه هر کسی را.
به عنوان مثال کلیپی از شما منتشر شد که راجع به موضوع عذاب صحبت کردید که در آیهای آمده که بکشید، دست و پا را قطع کنید و... شما فرمودید: آقای فلانی شما قرآن را نفهمید
ید و موضوع را کلاً زیر سؤال بردید. با این توضیحات شما مخاطب میگوید: این چه دینی است؟ این از داعش بدتر است. درحالی که آیه شان نزول دارد: عدهای نزد پیامبر آمدند و گفتند: میخواهیم مسلمان شویم، پیامبر (ص) هم قبول کرد. آنها رفتند بیرون از مدینه و در جای خوش آب و هوا ساکن شدند و پیامبر هم برای آنها امکانات حتی چوپانی فرستاد. اما این افراد چوپان را کشتند، دست و پایش را قطع کردند و همه اموال را غارت کردند و متواری شدند اینها مستقیماً با پیامبر و با خدا وارد جنگ شدند که این آیه صراحتاً برای آنها نازل شد.
رفیعی: نوع سخن گفتن شما خلاف عدالت است/ اگر امثال صدام به بهشت بروند عدل الهی زیرسؤال میرود
در عین حال شما گاهی به گونهای سخن میگویید که خلاف عدالت است مثلاً مدام از موضوع بخشش و رحمانیت سخن میگویید. بله درست است دین اسلام، دین رحمانیت است و چندین برابر غضب، آیات رحمت در قرآن آمده است اما این گونه سخن گفتن ممکن است در ذهن مخاطب تلقی شود که گناه کردن اشکالی ندارد و همه چیز بخشیده میشود و هر کاری که دلمان میخواهد انجام بدهیم. در این صورت اگر قرار است هرگونه گناه و هر خطایی بخشیده شود تکلیف شخصی مثل صدام چیست؟
این خوب است که ما درباره رحمت و بخشش خداوند صحبت کنیم اما باید در این زمینه تعادل را هم حفظ کنیم و اگر قرار است از رحمت و بخشش صحبت میکنیم از موضوع عقوبت گناه هم سخن بگوییم یعنی هم از خوف حرف بزنیم و هم از رجا.
آقامیری: جهنم ظاهرش عذاب است اما باطنش رحمت است، زیرا اگر جهنم نبود بهشت معنی نداشت
سیدحسن آقامیری در ادامه در پاسخ به این سخنان حجتالاسلام رفیعی گفت: در دعای ابوحمزه ثمالی امام سجاد (ع) میگوید: از عقوبت به خدا پناه میبرم. جهنم ظاهرش عذاب است اما باطنش رحمت است. زیرا اگر جهنم نبود بهشت معنی نداشت، گاهی ما عذاب را به گونهای به مردم نشان میدهیم که مثلاً اگر این آقا نماز نخواند عدهای در جهنم منتظر هستند تا بیاید و او را رنده کنند.
ما باید بپذیریم که در فقه اختلاف نظر وجود دارد، مثلاً امسال عید فطر شاهد بودیم که مقلد یک مرجع افطار کرد و مقلد مرجعی دیگر روزه گرفت. اختلافات فقهی وجود دارد و باعث نمیشود که کسی دیگری را کافر بشمارد، اما گاهی ما این اختلافات را به رسمیت نمیشناسیم. در معارف نمیتوانیم یک آیه را بگوییم و آیات دیگر را نادیده بگیریم باید همه قرآن را با هم بیان کنیم در مورد موضوع خلود در جهنم خداوند میگوید: «خالدین فیها» مگر این که خدا نخواهد.
آخرت هم مانند دنیا قوانینی دارد و همه میتوانند از جهنم بیرون بیایند
در این زمینه امام علی علیهالسلام میگویند: مگر میشود خدا کسی را تنها بگذارد شاید انسان مشترک خدا را رها کند اما خدا بندهاش را هیچگاه رها نمیکند. من میگویم باید برخی ادعیه را به عنوان تفسیر قرآن از دید اهل بیت (ع) نگاه کنیم. آیه قرآن موضوع عذاب را مطرح میکند، این عذاب برای این نیست که خداوند انتقام خود را از ما بگیرد یا خودش را خالی کند، عذاب برای این مطرح شده که بندگان برگردند. همه حرف من این است که عذاب برای ادب کردن است. خداوند همانطور که در این دنیا مکانیزمی را قرار داده، برای آخرت هم مکانیزمی را قرار داده که اگر درست عمل نکنیم انتهای آن مکانیزم به عذاب ختم میشود یعنی خداوند کسی را عذاب نمیکند بلکه ما به گونهای عمل میکنیم که انتهای این عمل ما به عذاب ختم میشود. یعنی کسی کسی را به جهنم نمیبرد بلکه انسانها با پای خودشان به جهنم میروند و با پای خودشان از آن بیرون میآیند. سؤال اینجاست که آیا واقعا راه برگشت از جهنم وجود ندارد؟ و برخی نمیتوانند از جهنم بیرون بیایند؟ چرا به نظر من همه میتوانند.
رفیعی: اینگونه که شما سخن میگویید یک مشرک چگونه میتواند از جهنم خارج شود؟ شخصی چون ابوجهل چگونه میتواند بازگردد و از جهنم بیرون بیاید؟ آیا شما عقیده دارید که ما در برزخ هم میتوانیم رشد کنیم و عمل انجام دهیم و کار خیر و نیک انجام دهیم و دنیا را جبران کنیم؟
آقامیری: یک فرد مشرک حتی اگر در جهنم دست از شرکش بردارد و بگوید که پشیمان است باز هم میتواند بازگردد
آقامیری: اینکه ما آیه بیاوریم که مشرک به جهنم میرود، باید بگویم کسی که ذرهای گناه دارد هم نمیتواند به بهشت برود زیرا حتی اگر حقالناس را هم از او بردارند باید ابتدا دست از عمل و عقیدهاش بردارد و بازگردد تا بتواند به بهشت برود، حال اگر مشرک هم در قیامت دست از عملش بردارد میتواند از جهنم خارج شود و به بهشت برود. یک فرد مشرک حتی اگر در جهنم دست از شرکش بردارد و بگوید که پشیمان است باز هم میتواند بازگردد. مگر میشود خدا حتی در جهنم به بنده بگوید نه دیگر پشیمانی سودی ندارد و این قبول نیست و شما دیگر فرصتی ندارید.
رفیعی: اینکه خداوند بخشنده است در آن شکی نیست. روزی زنی پیامبر (ص) را صدا زد و در منزل هنگامی که تنور روشن
بود به پیامبر (ص) گفت: این فرزندان من را خیلی اذیت میکنند اما هر چقدر با خودم کلنجار میروم هیچگاه نمیتوانم ببینم که آنها در این آتش تنور بیفتند و بسوزند. پیامبر (ص) گریست و گفت: خدا از این مادر هم مهربانتر و بخشندهتر است.
نمیشود بگوییم یک فرد در این عالم هر عملی را که میخواهد انجام بدهد و از کردهاش دست بر ندارد و پشیمان هم نشود و در این حالت بمیرد و در روز قیامت دست از عقیدهاش بردارد و بتواند بازگردد. حتی اگر قرار است چنین سخنی را هم مطرح کنیم بهتر است آن را به عنوان یک احتمال مطرح کنیم نه اینکه قطعی بگوییم که حتی مشرک و کافر هم میتوانند در روز قیامت باز گردند. البته من به هیچ وجه این سخن را قبول ندارم زیرا حرف قرآن نیست
اما این دلیل نمیشود که ما بگوییم یک فرد در این عالم هر عملی را که میخواهد انجام بدهد و از کردهاش دست بر ندارد و پشیمان هم نشود و در این حالت بمیرد و در روز قیامت دست از عقیدهاش بردارد و بتواند بازگردد و حتی اگر قرار است چنین سخنی را هم مطرح کنیم بهتر است آن را به عنوان یک احتمال مطرح کنیم نه اینکه قطعی بگوییم که حتی مشرک و کافر هم میتوانند در روز قیامت باز گردند. من به هیچ وجه این سخن شما را قبول ندارم زیرا حرف قرآن نیست و اگر هم قرار است چنین سخنانی مطرح شود باید آن را به عنوان یک احتمال بیان کرد و در کنار آن احتمالات دیگر را هم بیان کرد، در این صورت است که میتوان سخن گفت. اما شما به گونهای مسائل را مطرح میکنید که انگار قطعی است و هیچ احتمال دیگری وجود ندارد.
آقامیری: روایت داریم که رحمت خداوند به گونهای است که شیطان هم در روز قیامت طمع به رحمت خدا را میکند. بله درست است که انسان باید در این دنیا بکارد و در آخرت برداشت کند اما قیامت هم برای خود قوانین و قواعدی دارد و کار تمام شده نیست.
بخش دوم مناظره
آقامیری: بشارت خدا به جهنم وعید است پس قطعی نیست
به گزارش فارس، در ادامه پنج دقیقه جلسه برای استراحت تعطیل شد و پس از پایان زمان استراحت سیدحسن آقامیری گفت: ما یک وعده داریم و یک وعید، خلف وعده به هیچ وجه ممکن نیست، اما خلف وعید ممکن است، حال بزرگانی مانند آیتالله بهجت میگویند: عذابهایی که در قرآن آمده وعید است و قطعی نیست، قرآن برای پیشگویی نیامده بلکه برای پیشگیری آمده، به عنوان مثال ما گاهی میخوانیم که خوراک جهنمیان چرک و خون است در حالی که خداوند به همه بندگان در هر حالتی رزق میدهد. چگونه میشود که در جهنم رزق بنده از چرک و خون باشد.
این توضیح دارد: امام علی علیهالسلام پیش از شهادت برای ابن ملجم شیر فرستاد، ابن ملجم از آن شیر فاصله گرفت و گفت: این کثافت است، چگونه آنرا بخورم؟ وقتی معرفت نداشته باشیم بهترین خوراک را هم زهر و چرک و خون میبینیم. این موضوع حتی در همین دنیا هم صدق میکند. در جهنم کافر رزقش را به دلیل ناپاکی قلبش چون چرک و خون میبیند و این نشانه عمل خودش است در حالی که حتی در جهنم هم یک کافر و مشرک رزقش چرک و خون نیست. آنچه بر سر ما میآید به خاطر عمل خودمان است، خداوند ما را عذاب نمیکند بلکه ماه راهی را میرویم که آخرش به عذاب ختم میشود اما در عین حال خدا و اهل بیت (ع) دست در دست هم دادهاند که ما را از این عذاب نجات دهند.
همانطور که در دنیا ابزارهایی برای بازگشت مانند بخشش، رحم و... داریم در آخرت هم ابزارهایی وجود دارد
در دنیا ابزارهایی مانند بخشش، رحم کردن، خدمت کردن، محبت و... داریم که به وسیله آنها میتوانیم بازگردیم و از عذاب نجات پیدا کنیم. به عقیده من در آخرت و در قیامت هم ابزارهایی برای بازگشت وجود دارد و میتوان آنجا هم مورد رحمت قرار گرفت. حرف من موضوع بازگشت است و این بازگشت میتواند هم در این دنیا باشد و هم در آن دنیا.
رفیعی: قرار نیست اینجا من از یک بُعد دفاع کنم و شما از بعدی دیگر. هدف این است که اگر ما یک نکتهای را میگوییم باید ابعاد دیگر آن نکته را هم مطرح کنیم. من میگویم مبنای سخن ما چیست؟ آیا مبنای سخن ما کلام یک شخص یا یک منبری است؟ یا اینکه مبنای سخن ما قرآن است؟
رفیعی: این نوع بیان شما موضوع پیشگیری را زیر سؤال میبرد، زیرا به گونهای مطرح میکنید که شخص هیچ ترسی از گناه ندارد زیرا او میگوید حتماً بخشیده میشود. این نوع سخن گفتن پیشگیرانه نیست و اثر موضوع وعید که خودتان مطرح کردید را میگیرد
دین هم حب دارد و هم بغض، پیامبر (ص) هم «اشداء علی الکفار» است و هم «رحماء بینهم». اینکه شما گفتید قرآن برای پیشگیری است این سخن بسیار خوبی است، اما این نوع بیان شما موضوع پیشگیری را زیر سؤال میبرد، زیرا به گونهای مطرح میکنید که شخص هیچ ترسی از گناه ندارد زیرا او میگوید حتماً بخشیده میشود. این نوع سخن گفتن پیشگیرانه نیست و اثر موضوع وعید که خودتان مطرح کردید را میگیرد. خدا بسیار مهربان است و قطعاً بیشتر مردم به بهشت میروند اما ای
نکه بگوییم همه بدون هیچ حسابی به بهشت میروند با عدل خدا جور در نمیآید. این همه جنایاتی که در دنیا رخ میدهد، کودکان بسیاری کشته میشوند انسانهای بیگناهی حقشان پایمال میشود، آیا این درست است که آنها بهشت بروند و شخصی که مهربان است و همه زندگیاش را وقف مردم میکند او هم به بهشت برود این کاملاً خلاف عدالت است.
ما باید مبنای حرفمان قرآن و احادیث باشند، برخی موضوعات آیه صریح قرآن هستند و به هیچ وجه نمیتوانیم خودمان تعبیر کنیم و یا در آن دست ببریم، حداقل اگر میخواهید برداشتهای دیگر را از آیات قرآن بگویید، باید آنها را به عنوان احتمالات بگویید و در عین حال احتمالات دیگر را هم بیان کنید.
نباید مشکلات را به گونهای مطرح کرد که مخاطب از انقلاب پشیمان شود
یکی دیگر از موضوعاتی که من درباره سخنان آقای آقامیری باید بگویم این است که گاهی در موضوعات سیاسی، اقتصادی و مدیریتی شما به گونهای سخن میگویید که مردم از انقلاب پشیمان میشوند در حالی که من میبینم شما از امام سخن میگویید و از کتابش مثال میآورید، این نشانه این است که انقلاب را قبول دارید اما در سخنان به گونهای مسائل را مطرح میکنید که مخاطب بگوید کلاً اشتباه کردیم انقلاب کردیم.
آقامیری: ما اینگونه بزرگ شدیم که با ظلم مخالفیم، اما مشکل اینجاست که گاهی با ظالم مخالف میشویم نه با ظلم. اگر ما با ظلم مخالف باشیم آن مسیر را نمیرویم و راه ظالم را ادامه نمیدهیم، حال ظلم را هر کسی که میخواهد انجام بدهد فرقی ندارد متأسفانه مسائل در کشور ما بقدری جناحی شده که انسان نمیتواند آزاده باشد و هر سخنی میگوید مفهومی جناحی پیدا میکند و فوراً به یک گروه می چسبانند. در حالی که صحبت من صحبت ظلم است و ظالم هر که میخواهد باشد، از هر گروه و جناحی.
رفیعی: این را همهگونه میشود بیان کرد اما شما جنبه نقدت به نحوی قوی است که یک موضوع را از ریشه زیر سوال میبرید و به مسائل یک سویه نگاه میکنید، در حالیکه باید به موضوعات جامع نگاه کنیم یعنی اگر ضعفها و اشکالات را میگویید نقاط مثبت و نقاط قوت را هم بگویید تا مردم کاملاً از آن موضوع روی برنگردانند، ضمن اینکه همان طور که یکبار هم گفتم در سخنان اگر احتمالات را میگویید جنبههای دیگر را هم مطرح کنید و قاطعانه نگویید که حتماً مشرکان هم به بهشت میروند.
عادل کسی است که هم مأیوس نکند و هم به گونهای امید ندهد که طرف به گناه بیفتد
درست است که باید به مردم امید داد ولی عادل کسی است که هم مأیوس نکند و هم به گونهای امید ندهد که طرف به گناه بیفتد. ما در گذشته به پای منبر برخی از اساتید میرفتیم، چنان درباره امام زمان (عج) سخن میگفتند که گمان میکردیم ایشان فقط قوه قهریه دارند اما در حوزه علمیه دریافتیم که امام زمان (عج)، امام مهر است اما برای ما فقط قهر امام را برجسته میکردند. ما باید همه جوانب را ببینیم هم مهر و هم قهر.
نکته دیگری که باید بگویم این است که گاهی شما سخنی از یک نفر میشنوید و آن سخن را به پای دین میگذارید مثلاً درباره موضوع قبر شما به گونهای ماجرا را نقد میکردید که انگار نظر دین درباره قبر این است که عالم قبر، همین قبر دنیایی است، در حالی که روایات مختلفی داریم که عالم قبر عالم متفاوتی است.
آقامیری: در آن سخنان من کاملاً صریح گفتم که عالم قبر ربطی به قبر دنیا و جسم ندارد و اینکه ما از تنگی قبر و سؤال و جواب سخن میگوییم مربوط به عالم قبر است و این اتفاق در داخل قبری که در دنیا است نمیافتد، اما این صحبتهای من تقطیع شده است. یعنی فایل صوتی که شما شنیدهاید دقیقاً نیمی از سخنان من بود، صحبت من ناظر به بازگشت است، من میگویم حتی اگر فرعون هم که باشید نباید ناامید شوید و میتوانید بازگردید.
رفیعی: بله، اما باید این را هم بگویید که باید فرعون خودش بخواهد که بتواند بازگردد و اگر نخواهد نمیتواند بازگردد. همچنین شما در جای دیگر گفته بودید که بهشت برای مردان است در حالی که بخشی از بهشت و نعمتهای آن اصلاً ربطی به مرد ندارد.
آقامیری: در این زمینه هم صوتی که در اختیار شما قرار گرفته بود ناقص بود و کاملش را در صفحه منتشر کردم به هیچ وجه این نظر من نبود که بهشت جای خانمها نیست و فقط برای مرد است و آن سخنان کاملاً تقطیع شده بود و میتوانید صوت کامل آن را در پیج شخصی من دوباره گوش دهید.
به گزارش فارس با پایان زمان گفتوگو دو طرف تأکید کردند که این گونه برنامهها می تواند در رفع شبهات بسیار موثر باشد.
حسن آقامیری هم در پایان ضمن تقدیر از حجتالاسلام سرلک برای فراهم کردن این گفتگو گفت: من خودم درخواست کردم که آقای سرلک در این گفتوگو حضور داشته باشند و الان هم در منزل ایشان هستیم. جا دارد بسیار از وی تشکر کنم، البته در این زمینه به آقای سرلک بیاحترامیهایی هم شد که من از ایشان معذرت میخواهم. این را هم بگویم که من خودم مسئول اعما
ل و رفتار خودم هستم و ممکن است فردا هم سخنانی بگویم که در آن شبهاتی وارد شود، امیدوارم که صحبتهای من را به آقای رفیعی نسبت ندهند.
حجتالاسلام رفیعی هم در پایان گفت: امیدوارم آقای آقامیری روی حرفهای من تأمل کنند و خوشحال هستم که بخشی از شبهات را توضیح دادند. این جلسه، جلسه مچگیری نبود و سعی من این بود که نکات و شبهات برطرف شود و امیدوارم طلایه دار این گفتوگوها صدا و سیما باشد و در آینده آنها از این گفتوگوها برگزار کنند و ترسی هم نداشته باشند.
🖌خبرگزاری فارس
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
#مناظره
🔴متن مکتوب مناظره حجة الاسلام و المسلمین دکتر رفیعی و آقای سید حسن آقا میری در کانال جبارنامه برای علاقمندان قرار داده شد.
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
#عمر
خوش بحال اونایی که تو کار و زندگیشون برنامه ریزی دارن
خوش بحال اونایی که لحظه های عمرشونو خوب مدیریت کردن
خوش بحال اونایی که وقتشونو به بطالت نگذروندن
خوش بحال اونایی که حسرت گذشته ها را نمی خورن
خوش بحال اونایی که قدر زندگیو دونستن
خوش بحال اونایی که از جوانیشون خوب استفاده کردن
خوش بحال اونایی که بندگی کردن
خوش بحال اونایی که دستی گرفتن
خوش بحال اونایی که دلی شاد کردن
خوش بحال اونایی که پناه بی پناهی شدن
خوش بحال اونایی که مرهم دردی شدن
خوش بحال اونایی که باعث وصلی شدن
خوش بحال اونایی که گرهی باز کردن
خوش بحال اونایی که مریضی را مداوا کردن
قدر عمر و جوانی و آدمای اطرافمون و زندگیمونو بدونیم که لحظه ها به سرعت برق و باد دارن سپری میشن.
حق نگهدارتون باشه
#علی_جباری
۳۰ خرداد ۹۹
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
#داستان_کوتاه
زنی شوهرش فوت کرد. او دختری زیبا از شوهر داشت و در سن ازدواج، بسیاری از جوانان راغب ازدواج با دختر زیبا بودند.
ولی مادر، شیر بهایی هنگفت به مبلغ ۱۵۰ میلیون تومان شرط کرده بود و بر شرطش اصرار داشت
جوانی خوش سیما نیز عاشق دختر شده بود ولی ۲۰ میلیون بیشتر نداشت، پدرش را مطلّع نمود. پدر گفت پولی را که داری بیاور تا برویم خواستگاری. جوان گفت : اما پدر، مادرِ دختر ۱۵۰ میلیون شرط کرده!
پدرگفت : میرویم و میبینی چگونه میشود
پدر و پسر جهت خواستگاری نزد مادر رفتند، پدرِ پسر به مادر دختر گفت: پسرم عاشق دختر شماست و این ۱۰ میلیون هم برای شیربها، مادر گفت : ولی من ۱۵۰ میلیون شرط گذاشتم!
پدر گفت: صحبتم را قطع نکن و این هم ۱۰ میلیون دیگر تقدیم به تو جهت ازدواج با من
مادر عروس لبخندی زد و گفت: علی برکت الله
جوانان شهر اعتراض کردند و گفتند: شرط اینگونه نبود؟؟؟؟؟
مادر عروس گفت: قیمت تکی با عمده فرق میکند.
سازمان مدیریت ازدواج آسان 😉😁
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
📜 #حــڪایتآمـــوزنده
✍به بهلول گفتن: ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺁﻣﺪﺕ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻣﯿﭽﺮﺧﻪ؟؟ ﮔﻔﺖ: ﺧـﺪﺍ ﺭﻭ ﺷﮑﺮ، ﮐﻢ ﻭ ﺑﯿﺶﻣﯿﺴﺎﺯﯾﻢ ﺧـــﺪﺍ ﺧﻮﺩﺵ میرﺳﻮﻧﻪ.
🔻گفتند : ﺣﺎﻻ ﻣﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻏـــﺮﯾﺒﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﻟﻮ
ﻧﻤـــﯿﺪﯼ؟ ﮔﻔـﺖ: ﻧﻪ ﯾﻪ ﺧــﻮﺭﺩﻩ ﻗـــﻨﺎﻋﺖ
ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﻫـﻢ کاﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯼ ﺟﻮﺭ
ﺑﺸﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪﻡ ﺧﺪﺍ ﺑﺰﺭﮔﻪ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻩ ﺩﺳﺖ
ﺧﺎﻟﯽ بمــونم.
گفتند: ﻧﻪ ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﮕﻮ ﮔﻔﺖ: ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ
ﺁﻭﺭﺩﻡ ﯾﻪ ﺟـﻮﺭﯼ ﺣﻞ ﺷﺪﻩ ﺧﺪﺍ ﺭﺯاﻗـــﻪ
ﻣﯿـﺮﺳﻮﻧﻪ گفـــــتند: ﻣﺎ ﻧﺎﻣـــﺤﺮﻡ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ
ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﮕﻮ دﯾﮕﻪ!!
ﮔـﻔﺖ: ﺗﻮ ﻓـﮑﺮ ﮐﻦ ﯾﻪ ﺗﺎﺟــﺮ یـهودی
ﺗـــﻮﯼ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺴﺖ ﻫﺮ ﻣــﺎﻩ ﯾﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﭘﻮﻝ
ﺑﺮﺍﻡ ﻣـــــﯿﺎﺭﻩ ﮐﻤﮏ ﺧــﺮﺟﻢ ﺑﺎﺷﻪ گفـتند:
ﺁﻫﺎﻥ ﺩﯾﺪﯼ ﮔﻔﺘﻢ! ﺣﺎﻻ ﺷﺪ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﭼﺮﺍ
ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺭﺍﺳﺘـﺸﻮ ﻧﻤﯿﮕﯽ؟!
👌ﮔﻔﺖ: ﺑﯽ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﺳــﻪ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺪﺍ
ﻣﯿﺮﺳﻮنه ﺑﺎﻭﺭ نکردی یڪ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻪ
تاجـــر یهـــــودی ﻣﯿـﺮﺳﻮﻧﻪ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩﯼ!!
ﯾﻌﻨﯽ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺍﻧــﺪﺍﺯﻩ ﯾﻪ تاجـر یهـودی
ﭘﯿـﺶ ﺗﻮ ﺍﻋـــﺘﺒﺎﺭ ﻧــﺪﺍﺭﻩ؟!😏😳
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
🔹 استادى از شاگردانش پرسید:
چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟
چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند،
صدایشان را بلند میکنند و سر هم داد میکشند؟
شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها گفت:
چون در آن لحظه، آرامش وخونسردیمان را از دست میدهیم.
استاد پرسید:
این که آرامشمان را از دست میدهیم، درست است!
امّا چرا با وجود اینکه طرف مقابل کنارمان قرار دارد، داد میزنیم؟
آیا نمیتوان با صداى ملایم صحبت کرد؟
چی میشه که هنگام خشمگین شدن داد میزنیم؟
شاگردان هر کدام جوابهایى دادند؛
امّا پاسخهاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.
سرانجام او چنین توضیح داد:
هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلبهایشان از یکدیگر فاصله میگیرد؛ آنها براى این که فاصله را جبران کنند، مجبورند که داد بزنند؛ هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر کنند ...
سپس استاد پرسید:
هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند، چه اتفاقى میافتد؟
آنها سر هم داد نمیزنند؛
بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت میکنند؛
دلیلش چیه؟ چون قلبهایشان خیلى به هم نزدیک است ...
فاصله قلبهاشان بسیار کم است ...
استاد ادامه داد:
هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد،
چه اتفاقى میافتد؟
آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمیزنند ...
و فقط در گوش هم نجوا میکنند ،،،
و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر میشود ...
سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بینیاز میشوند، و فقط به یکدیگر نگاه میکنند ...
این هنگامى است که دیگر هیچ فاصلهاى بین قلبهاى آنها باقى نمانده باشد.
این همان عشق خدا به انسان و انسان به خداست است ...
که خدا حرف نمیزند اما همیشه صدایش را در همه موجودت میتوانی حس کنی ...
اینجا بین انسان و خدا هیچ فاصلهای نیست؛
میتوانی در اوج همهی شلوغیها
بدون این که لب به سخن باز کنی، با او حرف بزنی ...
زندگیتان مملو از عشق به خدا
و امیدتان همیشه فقط به خدا ...
خدایی که همین نزدیکی است ...👌🌸
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
♦️اهل نماز نیست،
روزه نمی گیرد،
مشروب می خورد،
با نامحرم ارتباط غیر شرعی دارد،
مال حلال و حرام برایش معنا ندارد،
خلاصه گناهی نمانده که نکرده باشد...
🔷اما خانه بزرگ، ماشین خوب، حساب پر پول، بدن سالم، تفریحات دائمی و همه جور نعمت و امکاناتی دارد.
⁉️پس چرا بعضی از بندگان بخاطر خطاهایشان مجازات نمی شوند؟
💎گاهی به بعضی از افراد مهلت می دهیم تا اصطلاحا چوب خطشان پر شود و دفتر حساب بدی هایشان پر و پیمان شود تا سخت ترین مجازات ها را برای آنها در نظر بگیریم.
✅هر فرصتی، نعمت نیست.
💠وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ (آل عمران/۱۷۸)
🌸كافران مپندارند كه در مهلتى كه به آنها مىدهيم خير آنهاست. به آنها مهلت مىدهيم تا بيشتر به گناهانشان بيفزايند، و براى آنهاست عذابى خواركننده.
#علی_جباری
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
💠مأمور جارو خواست تا کف بیت المال را جارو کند، چون همه چیز تقسیم شده بود و غیر از یک تکه نان چیزی نمانده بود.
همه خوشحال بودند که بیت المال طوری تقسیم شده که فقط خاک کف آن مانده.
همینکه مردم خواستند به خانه هایشان برگردند امیرالمؤمنین علی ع گفت صبر کنید.
آن تکه نان باقی مانده بیت المال را از مأمور گرفت و به هفت تکه تقسیم کرد و هر تکه را به گروهی داد. بعد گفت: به سلامت.
#بیت_المال
#عدالت
#امیر_المؤمنین_ع
📚مناقب ابن شهرآشوب ج ۲ ص ۱۱۲.
(با اندکی تلخیص و تصرف )
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
👌سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید:
این روزها پیکر شهدای زیادی رو پیدا میکنن و میارن ایران...
به نظرتون کارخوبیه؟؟
کیا موافقن؟؟؟ کیامخالف؟؟؟؟
اکثر دانشجویان مخالف بودن!!!😏
بعضی ها میگفتن: کار ناپسندیه نباید بیارن...
بعضی ها میگفتن: ولمون نمیکنن ...گیر دادن به چهار تا استخوووون... ملت دیوونه ان!!"
بعضی ها میگفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته!!!
تا اینکه استاد درس رو شروع کرد ولی خبری از برگه های امتحان جلسه ی قبل نبود...📝
همه سراغ برگه ها رو می گرفتند.....ولی استاد جواب نمیداد...🤔
یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت: استاد برگه هامونو چیکارکردی؟؟؟ شما مسئول برگه های مابودی؟؟😑
استاد روی تخته ی کلاس نوشت: من مسئول برگه های شما هستم...✋
استاد گفت: من برگه هاتون رو گم کردم و نمیدونم کجا گذاشتم؟
همه ی دانشجویان شاکی شدن.
استاد گفت: چرا برگه هاتون رو میخواین؟
✍گفتند: چون واسشون زحمت کشیدیم، درس خوندیم، هزینه دادیم، زمان صرف کردیم... .🙁
هر چی که دانشجویان میگفتند استاد روی تخته مینوشت... .
استاد گفت: برگه های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم هرکی میتونه بره پیداشون کنه؟
یکی از دانشجویان رفت و بعداز چند دقیقه با برگه ها برگشت ...
استاد برگه ها رو گرفت و تیکه تیکه کرد.
صدای دانشجویان بلند شد.
استاد گفت: الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین! چون تیکه تیکه شدن!
دانشجویان گفتن: استاد برگه ها رو میچسبونیم.
👈برگه ها رو به دانشجویان داد و گفت:شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید،
پس چطور توقع دارید مادری که بچه اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ؛ الان منتظره همین چهارتا استخونش نباشه!!؟؟😔
بچه اش رو میخواد، حتی اگه خاکستر شده باشه.😭
چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد!
و همه ازحرفی که زده بودن پشیمون شدن!!😔😭
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
#ﻭﺻﯿﺖ_ﻧﺎﻣﻪ_ﻣﺮﺩ_ﺧﺴﯿﺲ
ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺩ ﺧﺴﯿﺴﯽ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻤﺮﺵ ﺭﺍ ﺻﺮﻑ ﻣﺎﻝ ﺍﻧﺪﻭﺯﯼ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﻮﻝ ﻭ ﺩﺍﺭﯾﯽ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺳﺨﺖ ﺑﯿﻤﺎﺭﺷﺪ.
"ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺑﻪ ﺯﻧﺶ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﻣﻮﺍﻟﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺒﺮﻡ."
ﺍﻭ ﺍﺯ ﺯﻧﺶ ﻗﻮﻝ ﮔﺮﻓﺖ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﭘﻮﻝ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺩﺭ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﺩﻓﻦ ﮐﻨﺪ . ﺯﻥ ﻧﯿﺰ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﮐﻨﺪ.
ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﻣﺮﺩ ﺧﺴﯿﺲ ﺩﺍﺭ ﻓﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﻭﺩﺍﻉ ﮔﻔﺖ ...
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺎﻣﻮﺭﺍﻥ ﮐﻔﻦ ﻭ ﺩﻓﻦ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ، ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ: ﺻﺒﺮ ﮐﻨﯿﺪ، ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻭﺻﯿﺖ ﺷﻮﻫﺮ ﻣﺮﺣﻮﻣﻢ ﻋﻤﻞﮐﻨﻢ .
ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺗﺎﺑﻮﺗﺶ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ، ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺁﻥ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺁﯾﺎ ﻭﺍﻗﻌﺎً ﺣﻤﺎﻗﺖ ﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﺑﻪ ﻭﺻﯿﺖ ﺁﻥ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻋﻤﻞ ﮐﺮﺩﯼ؟
ﺯﻥ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﻗﻮﻟﻢ ﻋﻤﻞ ﮐﻨﻢ، ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺩﺍﺭﺍﯾﯽ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﺎﺑﻮﺗﺶ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ ﻭ ﻣﻦ ﻧﯿﺰ ﭼﻨﯿﻦ ﮐﺮﺩﻡ،
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﻦ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺩﺍﺭﺍﯾﯽ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻭﺟﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﺎﻧﮑﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﺫﺧﯿﺮﻩ ﮐﺮﺩﻡ، ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﭼﮑﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺒﻠﻎ ﺩﺭ ﻭﺟﻪ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﺎﺑﻮﺗﺶ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ، ﺗﺎ ﺍﮔﺮ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻭﺻﻮﻝ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻣﺒﻠﻎ ﺁﻧﺮﺍ ﺧﺮﺝ ﮐﻨﺪ !!!
😂😂😂😂
ﺷﯿﻄﺎﻥ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺟﺮﺍ، ﺍﺳﺘﻌﻔﺎ ﻧﺎﻣﻪ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﮐﻼﺳﻬﺎﯼ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻗﻠم ﭽﯽ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺻﻔﺮ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻨد😐😉
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
*۱۲ خاطره زیبا از شهید مظلوم بهشتی*
🔹گفتند حالا که «مرگ بر شاه» همهگیر شده؛ شعار جدید بدیم. «شاه زنازاده است، خمینی آزاده است». آشفته شدهبود. گفت: رضاخان ازدواج کرده، این شعار حرام است. از پلکان حرام که نمیشود به بام سعادت حلال رسید.
🔸از بهشتی پرسید؛ روحانی هم میتونه تو شورای شهر بره؟ گفت: روحانی همه جا میتونه بره به شرط اینکه علم اون رو داشته باشد نه اینکه تکیهاش به علوم حوزوی باشه.
گفت: صرف روحانی بودن به فرد صلاحیت ورود به هر کاری رو نمیده.
🔹بنیصدر که فرار کرد زنش رو گرفتند. زنگ زد که زن بنیصدر تخلفی نکرده باید زود آزاد بشه. آزادش نکردند. گفت با اختیارات خودم آزادش میکنم. بهشتی میگفت: هر یک ثانیه که در زندان باشه گناهش گردن جمهوری اسلامیه.
🔸به جمع رو کرد و گفت: قدرت اجرایی و مدیریتی رجوی به درد نخستوزیری میخوره. حیف که التقاط و نفاق داره، اگر نداشت مناسب بود.
تو بدترین حالت هم، انگشت میگذاشت روی نکات مثبت.
🔹الآن بهترین موقعیته، برای کمک به پیروزی انقلاب هم هست! نیت بدی هم که نداریم. آمار شهدای ١۵خرداد رو بالا میگیم، خیلی بالا، این ننگ به رژیم هم میچسبه!
بهشتی بدون تعلل گفت: با دروغ میخواهید از اسلام دفاع کنید؟ اسلام با صداقت رشد میکنه نه دروغ!
🔸بهشتی اسم جوان رو داده بود برای شورای صدا و سیما. گفته بودند ولی این مخالف شماست، کلی علیه شما دنبال سند بوده! گفت: او جویاست و کنجکاو. چه اشکالی دارد که سندی پیدا کند و مردم رو آگاه کند.
🔹همه جمع شده بودند برای جلسه. باهنر رو فرستاده بودند که بهشتی رو بیاره. اومده بود که آماده شید بریم؛ همه منتظر شمایند. بهشتی عذر خواسته بود. گفته بود جمعه متعلق به خانواده است، قرار است برویم گردش.
اخم باهنر رو که دید گفت: بچهها منتظرند، سلام برسونید، بگید فردا در خدمتم
🔸به قاضی دادگاه نامه زده بود که: «شنیدم وقتی به مأموریت میروی ساک خود را به همراهت میدهی. این نشانه تکبر است که حاضری دیگران را خفیف کنی.»
قاضی رو توبیخ کرده بود. حساس بود، مخصوصاً به رفتار قضات…
🔹مترجم ترجمه کرد؛ «هیأت کوبایی میخواهند با شما عکس یادگاری بگیرند». همه ایستاده بودند تو کادر جز مترجم! پرسید مگه شما نمیآیی؟ گفت: همه میدونند من تودهایم، برای شما بد میشود. خندید؛ باید شما هم باشید، دقیقاً کنار من! کادر کامل شد.
🔸بهش میگفتند انحصارطلب، دیكتاتور، مرفه، پولدار. دوستانش دوستانه گفته بودند چرا جواب نمیدهی؟ تا كی سكوت؟ میگفت مگر نشنیدهاید قرآن میگوید «ان الله یدافع عن الذین امنوا». یعنی وظیفه من این است كه ایمان بیاورم، كار خدا این است كه از من دفاع كند. دعا كن من وظیفه خودم را خوب انجام بدهم. خدا كارش را خوب بلد است.
🔹رفته بودند سخنرانی، منافقین هم آدم آوردهبودند. جا نبود. بیرون شعار میدادند. آخر سر گفتند، حاج آقا از در پشتی بفرمایید که به خلقیها نخورید. گفت: این همه راه آمدهاند علیه من شعار بدهند. بگذارید چند «مرگ بر بهشتی» هم در حضور من بگویند. از همان در اصلی رفت…
🔸با بیادبی بلند شد به توهین کردن به شریعتی. بهشتی سرخ شد و گفت: حق نداری راجع به یک مسلمان اینطور حرف بزنی.
هول شدند و چند نفر حرف تو حرف آوردند که یعنی بگذریم. گفت: شریعتی که جای خود! غیر مسلمان را هم نباید با بیادبی مورد انتقاد قرار بدیم.
📚کتاب «صد دقیقه تا بهشت»
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
بابام هر وقت که وارد اتاقم میشد میدید که لامپ اتاق یا پنکه روشنه ومن بیرون اتاق بودم بمن میگفت چرا خاموشش نمیکنی وانرژی رو هدر میدی؟
وقتی وارد حمام میشد ومیدید آب چکه میکنه با صدای بلند فریاد میزد چرا قبل رفتن آب رو خوب نبستی وهدر میدی
همیشه ازم انتقاد میکرد و به منفی بافی متهمم میکرد ...بزرگ وکوچک در امان نبودند ومورد شماتت قرار میگرفتن...
حتی زمانی که بیمار هم بود ول کن ماجرا نبود.
تا روزی که منتظرش بودم فرا رسید وکاری پیدا کردم...
امروز قرار است در یکی از شرکت های بزرگ برای کار مصاحبه بدم
اگر قبول شدم این خونه کسل کننده رو برای همیشه ترک میکنم تا از بابام و توبیخاش برای همیشه راحت بشم.
صبح زود ازخواب بیدار شدم حمام کردم بهترین لباسمو پوشیدم و زدم بیرون
داشتم با دستم گرده های خاک را رو کتفم دور میکردم که پدرم لبخند زنان بطرفم اومد با وجود اینکه چشاش ضعیف بود و چین وچروک چهره اش هم گواهی پاییز رو میداد بهم چند تا اسکناس داد و گفت :مثبت اندیش باش و خودت رو باور داشته باش ،از هیچ سوالی تنت نلرزه!!
نصیحتشو با اکراه قبول کردم ولبخندی زدم و تو دلم غرولند میکردم که در بهترین روزای زندگیم هم از نصیحت کردن دست بردار نیست...مثل اینکه این لحظات شیرینو میخواد زهرمار کنه
از خونه بسرعت خارج شدم یه ماشینو اجاره کردم و بطرف شرکت رفتم...
به دربانی شرکت رسیدم خیلی تعجب کردم
هیچ دربان ونگهبان و تشریفاتی نداشت فقط یه سری تابلو راهنما
به محض ورودم متوجه شدم دستگیره ازجاش در اومده ...اگه کسی بهش بخوره میشکنه.
بیاد پند آخر بابام افتادم که همه چیزو مثبت ببین. فورا دستگیره رو سرجاش محکم بستم تا نیوفته!!
همینطوری و تابلوهای راهنمای شرکت رو رد میکردم و از باغچه ی شرکت رد میشدم که دیدم راهروها پرشده از آب سر ریز حوضچه ها ..به ذهنم خطور کرد که باغچه ی ما پر شده است یاد سخت گیری بابم افتادم که آب رو هدر ندم ...شیلنگ آب را از حوضچه پر، به خالی گذاشتم وآب رو کم کردم تا سریع پر آب نشه.
در مسیر تابلوهای راهنما وارد ساختمان اصلی شرکت شدم پله ها را بالا میرفتم متوجه شدم ...چراغک های آویزان در روشنایی روز بشدت روشن بودن از ترس داد وفریاد بابا که هنوز توی گوشم زمزمه میشد ، اونارو خاموش کردم!!
به محض رسیدن به بخش مرکزی ساختمان متوجه شدم تعداد زیادی جلوتر از من برای این کار آمدن.
اسممو در لیست ثبت نام نوشتم ومنتظر نوبت شدم...وقتی دور و برمو نیم نگاهی انداختم چهره ولباس وکلاسشنو دیدم ،احساس حقارت وخجالت کردم ومخصوصا اونایی که از مدرک دانشگاهای آمریکایی شونو تعریف میکردن
دیدم که هرکسی که میره داخل کمتر از یک دقیقه تو اتاق مصاحبه نمیمونه و میاد بیرون
با خودم میگفتم اینا با این دک وپوزشون و با اون مدرکاشون رد شدن من قبول میشم ؟!!!عمرا
فهمیدم که بهتره محترمانه خودم از این مسابقه که بازنده اش من بودم سریعتر انصراف بدم تا عذرمو نخواستن...!!!
بیاد نصحیت پدرم افتادم: مثبت اندیش باش و اعتماد بنفس داشته باش ...
نشستم ومنتظر نوبتم شدم انگار که حرفای بابام انرژی و اعتماد به نفس بهم میداد واین برام غیر عادی بود
در این فکر بودم که یهو اسممو صدا زدن که برم داخل.
وارد اتاق مصاحبه (گزینش)شدم روی صندلی نشستم و روبروم سه نفر نشسته بودن که بهم نگاه کرده ولبخند میزدن ... یکیشون گفت کی میخواهی کارتو شروع کنی؟
دچار دهشت واضطراب شدم، لحظه ای فکر کردم دارن مسخرم میکنن یا پشت سر این سوال چه سوالاتی دیگه ای خواهد بود؟؟؟
بیاد نصیحت پدرم درحین خروج از منزل افتادم : نلرز و اعتماد بنفس داشته باش!
پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم :ان شاءالله بعد از اینکه مصاحبه رو با موفقیت دادم میام سرکارم.
یکی از سه نفر گفت تو در استخدامی پذیرفته شدی تمام!! باتعجب گفتم شما که ازم سوالی نپرسیدین؟! سومی گفت ما بخوبی میدونیم که با پرسش از داوطلبان نمیشه مهارتهاشونو فهمید، به همین خاطر گزینش ما عملی بود، تصمیم گرفتیم یه مجموعه از امتحانات عملی را برای داوطلبان مد نظر داشته باشیم که در صورت مثبت اندیشی داوطلب در طولانی مدت از منافع شرکت دفاع کرده باشد وتوتنها کسی بودی که از کنار این ایرادات رد نشدی وتلاش کردی از درب ورودی تا اینجا نقص ها رو اصلاح کنی ودوربین های مداربسته موفقیت تو را ثبت کردند
در این لحظه همه چی از ذهنم پاک شد کار ، مصاحبه، شغل و ...هیچ چیز رو بجز صورت پدرم ندیدم!
پدرم آن انسان بزرگی که ظاهرش سنگدلیست اما درونش پر از محبت و رحمت و دوستی و آرامش است.
دل زده نشو از نصایح پدرانه، زیرا در ماوراء این پندها محبتی نهفته است که حتما روزی از روزگاران آن را خواهی فهمید وچه بسا آنها دیگر در کنارت نباشند ...
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh