#پیامناشناس
من فرزند شهیدم چند دفعه اومده بودن خونمون باهم عکس هم داریم وقتی خبر شهادتشون رو فهمیدم مردم و زنده شدم
#پیامناشناس
صبح زود 14 دی بود فرداش امتحان نوبت داشتیم مامانم که تلویزون رو روشن کرد دید غوغایی به پاست من اصلا تا اونموقع حاجی رو نمیشناختم ولی وقتی برا اولین بار تو تلویزیون دیدمش و فهمیدم چجوری شهیدش کردن یهو دلم شکست و صدای شکستنشو فهمیدم فرداش تو مدرسه چه حال و هوایی بود... عکس پروفایل ها همه بچه ها و فک فامیلا عکس حاجی بود حتی غیر مذهبی ها منم نقاش بودم و عکس حاجی رو کشیدم و چند روز بعد با چند تا شاخه گل داد تو مدرسه پخش کردم ولی خداییش هیچ توجه کردین قشنگ بعد حاجی بود که همه چی بهم ریخت؟ حاج قاسم سلیمانی اللهم لا نعلم منها الا خیرا من پای اشکای رهبر فقط جون دادم :) 💔
#پیامناشناس
قشنگ یادمه سال نهم بودم
امتحان داشتم امتحان ریاضی
بیدار شده بودم تا شروع کنم درس خوندن
داشتم صبحونه میخوردم و تلوزیون نگاه میکردم
خیلیی زیاد سردارو نمیشناختم
فقط با اون جمله کمتر از سه ماه پایان داعش میشناختمشون:)
ولی خب وقتی تصویرشونا دیدمم
دنیاممم زیرو روو شددد
یه چیزززی تو اون چهره بود که تو حررفام نمیتونم بیارمش
نااراحت شدممم خیلیی ناراحت شدم
بغض داشتم:)
دوست داشتم برای تشییع برم ولی امتحانا مانع میشدد
غصه خووردم فقط غصه خوردن و حسرت برام امکان داشت
انگاار همون روز فهمیدم
که این رفتن مصیبت میااره
با گریه های حضرت اقا
شکستم واقعا از درون شکستم💔
#پیامناشناس
کرمانی ها
یا اونایی که الان کرمان هستین
رفتین پیش حاج قاسم
من رو هم دعا کنید:)
--------------
اگه رفتین مزار فیلم یا عکسای قشنگتونو بفرستید
#پیامناشناس
سال 97 با حاجی همسفر شدیم برگشت از کربلا ولی من نمیدونسم ایشون کین و وقتی صبح پاشدم خبر شهادتو دیدم کل وجودم خالی شد و مطمنم که اون وجودی که خالی شد هیچ وقت پر نمیشه خیلی با حاجی حرف زدم هی میگفتم شما پاسدارین؟ میگفتن نه ما یه سرباز انجام وظیفه ایم که اهل شوشترم هستیم تموم عملیاتا رو بلد بود میدونستم میخاد نگه من سلیمانی ام من فرمانده سپاه قدسم ولی... بمیرم حاجی جان (: 💔
#پیامناشناس
۱۶ ، ۱۷ سالم بیشتر نبود، نه خودم و نه خونواده ام هم چندان انقلابی نبودیم و چیز زیادی راجع به شخصی به نام قاسم سلیمانی نمیدونستم. ولی هیچ وقت اون صبح جمعه را یادم نمیره، برای کسی که فقط اسمش رو میدونستم و نه بیشتر ساعت ها اشک ریختم. به لطف حاج قاسم مسیر درست را شناختم و تمام سعیم را میکنم تا از راه این انقلاب جدا نشم. هنوز که هنوزه عکس حاجی پروفایلمه...🙂💔
-----------------
خدارو شکر :)
#پیامناشناس
خوب یادمه ۱۳ دی بود ، یک نصفه شب از حرم عبدالعظیم برگشتیم خونه ، تلوزیون روشن نکردیم ولی صبح ک شد با صدای حسرت بار بابام از خواب بیدار شدم ، زیرنویس رو بلند میخوند و بلند ذکر میگف یا فاطمه زهرا ، یا ابلفضل
حاج قاسم نمیشناختم ولی وقتی دیدمش نمیدونم چم شد دلم گرف زار زار گریه کردم ، برا راه پیمایی حاج قاسم رفتم و این اولین بارم بود تو کل عمرم...
حس غریبی بود انگار یه تیکه از قلبمو جدا کرده بودن🖤🥀
#پیامناشناس
من دلم شکسته
حرفمو زدم ولی دوس دارم اینم بگم
تو فامیل های ما جدیدا کسایی هستن که پشت حاج قاسمو آقا حرفای ناجور میزنن وقتی میشنوم نمیتونم جوابشونو بدم اخه اصلا حرفی باسه گفتن ندارم ولی خیلی دلم میسوزه براشون که انقد ناحق پشت کسی که همه هستیشو گذاشته برا اَمصال اینا حرف بد بزنن
ادم دلش میشکنه..🖤🥀
------------------
منم خیلیارو میشناسم قبلا توی راه بودن و الان زدن جاده خاکی ، بعضیاشون تحت تاثیر مشکلات اقتصادی اینطوری شدن
ممکنه سر من و شما هم بیاد ، پس هرروز سعی کنید اطلاعاتتون ، صبرتون و... رو بالا ببرید وخدارو شکر کنید
#پیامناشناس
درحال حاضر خانواده پدریم مذهبی هستن ولی خانواده مادریم ضد انقلاب من دختری بودم ک همیشه بروز میگشتم و زیاد با دین اسلام و اینا اوکی نبودم شب شهادت باباقاسم بود ما با خانواده مادریم بیرون بودیم کلا خانواده پایه ای هسن و هروقت میریم جایی خلاصه بهمون خیلی خوش میگذره ولی اونشب من از اول تا اخر دلشوره ی عجیبی داشتم به مامانمم گفتم گفت چیز خاصی نیستو بیخیال منم اهمیت ندادم اینم بگم اونموقع حتا اسمی هم از باباقاسم نشنیده بودم دیگ ساعت ۱۲ اینا بود رفتیم خونه و خاموشی زدیم ک بخابیم ولی من هیچ جوره خابم نمیبرد و دلم شور میزد با ی بدبختی خودمو سرگرم کردم تا خاب رفتم صبح ک از خواب بیدار شدم جمعه بود و طبق عادت همیشگی جمعه ها میریم خونه مامان بابام دیگ اماده شدم رفتیم تا رسیدیم و رفتم تو دیدم عمم و بابابزرگم و اینا دارن گریه میکنن گفتم چیشده گفتن حاج قاسم دیشب شهید شدن منی ک ن اسمی از ایشون شنیده بودم ن چیزی میدونستم همونجا حالم بد شد و شروع کردم گریه کردن نمیدونم چرا ولی خیلی حس تنهایی بهم دست داد و حالم بد شد بازم اون خبر تاثیری رو اعتقاداتم نداشت و گذشت
ی چندماه پیش با خانواده عمم و دخترخاله بابام برای اولین بار میخاسیم بریم کرمان منم گلزارشهدا نرفته بودم تا اونموقع خلاصه قسمت شد و راه افتادیم ب سمت کرمان شب بود رسیدیم از همونجا ی راست رفتیم گلزار شهدا منم تیپ درست حسابی نداشتم ولی چادرم همراهم بود رفتیم سر مزار بابا وقتی از پله ها اومدم بالا و با عکسی ک بالای مزارشون بود رو به رو شدم ی حال عجیبی اومد سراغم و اشکام سرازیر شد دیگ همون شب یه کتاب خریدم از مغازه ای که توی گلزار هست زندگی نامه ی بابا قاسمه تو همون سه روزی ک کرمان بودم کتابو خوندم و از اونجا به بعد شدم ی دختر بسیجی ک با جون و دل پای کشور و دینش وایساده و برای شهید شدن میجنگه و هیچ چیز نمیتونه از این راهی که رفتم منصرفم کنه:)
#پیامناشناس
راستشزیادحاجقاسمرونمیشناختمساعت6صبحبیدارشدیمواسهنمازمامانمتویگوشیداشتمیچرخیدیهودادزدخداجونموبگیرهازترسصدایبلندشسریعرفتمپیششگفتبروبزنشبکهخبررفتموکاریکهگفتهبودروانجامدادم
عکسحاجیبودزیرنویسخبربدیرومیداد
ازمامانمپرسیدممامانمگهکیهکهاینجوریاشکمیریزیگفتاگهالانایرانهستاگهالانتوخونهداریباارامشزندگیمیکنیهمشبهخاطرهمینحاجیعمقحرفایمامانموگرفتمواشکامسرازیرشد،شروعخوبیبودبرایهممسیرشدنباحاجیوقتیدرککردمچقدبرامونبدشدهکهحضرتاقابراینمازشونشروعبهگریهکردن
چادریشدنمنازنمازجمعههمونروزشروعشدوخوشحالمکهتویمسیرحاجیقرارگرفتم
منکرمانیهستمنائبالزیارههمهدوستانیهستمکهراهدورهستند🙂🌱
#پیامناشناس
ماافغانستانی هستیم ولی تواین کشور متولد شدیم و بحمدلله بشدت عاشق رهبر و حاج قاسم.
صبح جمعه بین خواب و بیدلری بودم که مادر پیامی که از حوزه اومده بود روداشتن میخوندن.بیدارشدم و باور نکردم رفتم تلویزیونو روشن کردم و اولین خبری که دوس داشتم دروغ باشه رو شنیدم..
بااینکه من زیاد شناختی نسبت به ایشون ندلشتم ولی تمام روز اشک میریختم.پدرم که عاشق ایشون بودن و بخاطرشون تایه مدت مشکی پوش بودند.
ان شاالله که هممون مثل سردار عاقبت بخیر بشیم و درراه اسلام به مقام شهادت دست پیداکنیم.
التماس دعا رفقا:(
#پیامناشناس
اصن شما ناشناس رو نیگا میکنید؟؟!!یا الکیهه:(؟!
---------------
خونده میشه ولی بیشترش یا درخواست حمایته یا پیامهای تبلیغاتی:))
کانال جدا بزنیم ویژه پیامهای ناشناس ابوالفتح ؟
اینجا نظرتونو بگین 👇
https://gkite.ir/es/8314258