eitaa logo
تشکل جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد قم
278 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
279 ویدیو
39 فایل
در جنگ نرم، شما جوانهای دانشجو، افسران جوان این جبهه‌‌‌‌‌‌‌‌‌اید. ارتباط با ادمین ها: @admin_jad @admin_jad2 🌐 ble.im/JADAZADQOM 🌐 Eitaa.com/jadazadqom
مشاهده در ایتا
دانلود
✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے 🌹قــسـمـت سـیــزدهـم بعد از تولد زینب و بی حرمتی ای که از طرف خانواده خودم بهم شده بود ... علی همه رو بیرون کرد ... حتی اجازه نداد مادرم ازم مراقبت کنه ... حتی اصرارهای مادر علی هم فایده ای نداشت ... خودش توی خونه ایستاد ... تک تک کارها رو به تنهایی انجام می داد ... مثل پرستار ... و گاهی کارگر دم دستم بود ... تا تکان می خوردم از خواب می پرید ... اونقدر که از خودم خجالت می کشیدم ... اونقدر روش فشار بود که نشسته ... پشت میز کوچیک و ساده طلبگیش، خوابش می برد ... بعد از اینکه حالم خوب شد ... با اون حجم درس و کار ... بازم دست بردار نبود ... اون روز ... همون جا توی در ایستادم ...فقط نگاهش می کردم ... با اون دست های زخم و پوست کن شده داشت کهنه های زینب رو می شست ... دیگه دلم طاقت نیاورد ... همین طور که سر تشت نشسته بود... با چشم های پر اشک رفتم نشستم کنارش ... چشمش که بهم افتاد، لبخندش کور شد ... - چی شده؟ ... چرا گریه می کنی؟ ... تا اینو گفت خم شدم و دست های خیسش رو بوسیدم ... خودش رو کشید کنار ... - چی کار می کنی هانیه؟ ... دست هام نجسه ... نمی تونستم جلوی اشک هام رو بگیرم ... مثل سیل از چشمم پایین می اومد ... - تو عین طهارتی علی ... عین طهارت ... هر چی بهت بخوره پاک میشه ... آب هم اگه نجس بشه توی دست تو پاک میشه ... من گریه می کردم ... علی متحیر، سعی در آروم کردن من داشت... اما هیچ چیز حریف اشک های من نمی شد ... ادامــه دارد... @JADAZADQOM
ها آنجائی که توانستند، بنیانهای و را از بین بردند. در مثل کشور ما که مستقیم وجود نداشت و به برکت مجاهدت یک عده از بزرگان، ‌ها نتوانستند به طور مستقیم وارد شوند، افرادی را عامل خودشان کردند. اگر قرارداد ۱۲۹۹، یعنی ۱۹۱۹ میلادی - که معروف به قرارداد است - در ایران با مقاومت امثال مرحوم و بعضی از دیگر مواجه نمیشد و این قرارداد عملیاتی میشد، استعمار حتمی بود - مثل - مردانی نگذاشتند این اتفاق بیفتد. اما آنها به وسیله‌ی عوامل خودشان، با گماشتن و تقویت او و گذاشتن وابسته‌ی به در کنار او - که باز لازم نیست من اسم بیاورم، دوست ندارم اسم بیاورم - خودشان را بر ما کردند. بعضی از وزرا و دستگاه پهلوی که جنبه‌ی فرهنگی داشتند، اینها عامل غرب بودند برای دگرگون کردن فرهنگ کشورمان؛ و هرچه توانستند، کردند؛ یک مقوله‌اش مسئله‌ی بود، یک مقوله‌اش فشار بر و زدودن حضور روحانیون از کشور بود، و مقولات فراوان دیگری که در دوران رضاخان پهلوی دنبال میشد. ، فرهنگ است؛ هرجا وارد شود، میکند؛ هویت ملتها را از بین می‌برد. فرهنگ غربی، ذهنها را، فکرها را مادی میکند، پرورش میدهد؛ هدف زندگی میشود و ثروت؛ آرمانهای بلند، و تعالی روحی از ذهنها زدوده میشود. خصوصیت فرهنگ غربی این است. ۱۳۹۱/۰۷/۲۳ ایتا EITAA.COM/JADAZADQOM سروش SAPP.IR/JADAZADQOM آی گپ iGap.net/JADAZADQOM بله ble.im/jadazadqom اینستاگرام instagram.com/jad.azadqom گپ gap.im/JADAZADQOM
بهش میگم چرا شراب می خوری؟! میدونی چقدر ضرر داره؟! میگه برا کلیه خوبه! میگم چرا روزه نمیگیری؟ میدونی چقدر برا بدن مفیده؟ میگه برای کلیه ضرر داره! کلا فکر کنم فلسفه وجودی ایشون حراست از کلیه و مجاری ادراریشه! 🔺 امین شفیعی 🔺 @JADAZADQOM
آنچه این روزها رخ می دهد حاوی هیچ تلاش واقعی از سوی برای مقاومت در مقابل های ثانویه نیست. در واقع اساسا میزان صداقت اروپا تا وقتی اولین سری تحریمها در مرداد ماه اعمال نشود به هیچ روشی قابل سنجش نیست. فعلا به جای دلخوش کردن به سخنرانی های مقام های که عمدتا با هدف نگهداشتن ایران در ایراد می شود بهتر آن است که مسئولین اشتباه برجام را دوباره تکرار نکنند و بهوش باشند که کار اصلی هزینه مند کردن هرگونه اجرای عملی تحریم ها از سوی اروپا پس از مهلت های ۹۰ و ۱۸۰ روزه است والا روزی میرسد که اروپایی ها در چشم بر هم زدنی پشت ایران را خالی می کنند و اضافه می خواهند، از این سو هم باز جز مشتی حرف روی کاغذ چیزی در دست ما نخواهد بود. @JADAZADQOM
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتم که به پیری رسم و توبه کنم آن قدر جوان مرد و یکی پیر نشد !!! آیت الله مجتهدی تهرانی @JADAZADQOM
تشکل جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد قم
✨#بـدون_تـو_هـرگـز ✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے 🌹قــسـمـت سـیــزدهـم بعد از تولد زینب و بی
✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے 🌹قــسـمـت چــهــاردهـم زینب، شش هفت ماهه بود ... علی رفته بود بیرون ... داشتم تند تند همه چیز رو تمییز می کردم که تا نیومدنش همه جا برق بزنه ... نشستم روی زمین، پشت میز کوچیک چوبیش ... چشمم که به کتاب هاش افتاد، یاد گذشته افتادم ... عشق کتاب و دفتر و گچ خوردن های پای تخته ... توی افکار خودم غرق شده بودم که یهو دیدم خم شده بالای سرم ... حسابی از دیدنش جا خوردم و ترسیدم ... چنان از جا پریدم که محکم سرم خورد توی صورتش ... حالش که بهتر شد با خنده گفت ... عجب غرقی شده بودی... نیم ساعت بیشتر بالای سرت ایستاده بودم ... منم که دل شکسته ... همه داستان رو براش تعریف کردم... چهره اش رفت توی هم ... همین طور که زینب توی بغلش بود و داشت باهاش بازی می کرد ... یه نیم نگاهی بهم انداخت ... - چرا زودتر نگفتی؟ ... من فکر می کردم خودت درس رو ول کردی ... یهو حالتش جدی شد ... سکوت عمیقی کرد ... می خوای بازم درس بخونی؟ ... از خوشحالی گریه ام گرفته بود ... باورم نمی شد ... یه لحظه به خودم اومدم ... - اما من بچه دارم ... زینب رو چی کارش کنم؟ ... - نگران زینب نباش ... بخوای کمکت می کنم ... ایستاده توی در آشپزخونه، ماتم برد ... چیزهایی رو که می شنیدم باور نمی کردم ... گریه ام گرفته بود ... برگشتم توی آشپزخونه که علی اشکم رو نبینه ... علی همون طور با زینب بازی می کرد و صدای خنده های زینب، کل خونه رو برداشته بود .. خودش پیگر کارهای من شد ... بعد از 3 سال ... پرونده ها رو هم که پدرم سوزونده بود ... کلی دوندگی کرد تا سوابقم رو از ته بایگانی آموزش و پرورش منطقه در آورد ... و مدرسه بزرگسالان ثبت نامم کرد ... اما باد، خبرها رو به گوش پدرم رسوند ... هانیه داره برمی گرده مدرسه ... ادامــه دارد... @JADAZADQOM
یکی از سیئات ، حرکتی است که در مورد انجام دادند. گناه بزرگی که در مورد جنس مرتکب شده است، نه به این زودی قابل پاک شدن است، نه به این زودی قابل جبران شدن است، حتّی نه به‌آسانی قابل بیان کردن است. حالا اسمهای گوناگونی هم میگذارند - مثل همه‌ی کارهایشان - جنایت میکنند، اسمش را میگذارند! ظلم میکنند، اسمش را طرفداری از ملتها میگذارند! حمله‌ی نظامی میکنند، اسمش را میگذارند! یکی از طبایع تمدن غربی، است؛ دوروئی، ، دروغگوئی، تناقض در رفتار و گفتار؛ در قضیه‌ی زن هم عیناً همین جور است. آنها متأسفانه رائج خودشان را در کل دنیا گسترش داده‌اند. امروز در دنیا کاری کرده‌اند که یکی از مهمترین وظائف زن - اگر نگوئیم مهمترین وظائف - این است که کند، زیبائیهای خودش را در معرض التذاذ مردان قرار دهد؛ این شده خصوصیت حتمی و لازم زن متأسفانه الان در دنیا اینجور شده. در رسمی ترین مجالس - مجالس ، مجالس گوناگون - مردها باید با شلوار بلند بیایند، باید با لباس پوشیده بیایند، اما زنها هرچه و بیایند، اشکالی ندارد! این عادی است؟ این طبیعی است؟ این یک حرکت بر طبق طبیعت است؟ آنها این کار را کردند. زن باید خودش را در معرض دید مرد قرار دهد، برای اینکه مایه‌ی التذاذ مرد شود! ظلمی از این بالاتر؟ اسم این را گذاشته‌اند ، اسم نقطه‌ی مقابلش را گذاشته‌اند ! در حالی که زن، قرار دادن زن برای خود، تکریم زن است؛ احترام زن است؛ ایجاد حریم برای زن است. این را شکستند و دارند روزبه‌روز هم بیشتر میشکنند؛ اسمهای گوناگون هم رویش میگذارند. اوّلین یا شاید یکی از اوّلین آثار سوئی که این مسئله گذاشت، ویران کردن بود؛ بنیان خانواده سست شد. وقتی در یک جامعه‌ای خانواده متزلزل شد و از بین رفت، در این نهادینه میشود. ۱۳۹۲/۰۲/۱۱ @JADAZADQOM
✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے 🌹قــسـمـت پـانــزدهـم ساعت نه و ده شب ... وسط ساعت حکومت نظامی ... یهو سر و کله پدرم پیدا شد ... صورت سرخ با چشم های پف کرده ... از نگاهش خون می بارید ... اومد تو ... تا چشمش بهم افتاد چنان نگاهی بهم کرد که گفتم همین امشب، سرم رو می بره و میزاره کف دست علی ... بدون اینکه جواب سلام علی رو بده، رو کرد بهش ... - تو چه حقی داشتی بهش اجازه دادی بره مدرسه؟ ... به چه حقی اسم هانیه رو مدرسه نوشتی؟ ... از نعره های پدرم، زینب به شدت ترسید ... زد زیر گریه و محکم لباسم رو چنگ زد ... بلندترین صدایی که تا اون موقع شنیده بود، صدای افتادن ظرف، توی آشپزخونه از دست من بود ... علی همیشه بهم سفارش می کرد باهاش آروم و شمرده حرف بزنم ... نازدونه علی بدجور ترسیده بود ... علی عین همیشه آروم بود ... با همون آرامش، به من و زینب نگاه کرد ... هانیه خانم، لطف می کنی با زینب بری توی اتاق؟ ... قلبم توی دهنم می زد ... زینب رو برداشتم و رفتم توی اتاق ولی در رو نبستم ... از لای در مراقب بودم مبادا پدرم به علی حمله کنه ... آماده بودم هر لحظه با زینب از خونه بدوم بیرون و کمک بخوام ... تمام بدنم یخ کرده بود و می لرزید ... علی همون طور آروم و سر به زیر، رو کرد به پدرم ... دختر شما متاهله یا مجرد؟ ... و پدرم همون طور خیز برمی داشت و عربده می کشید ... - این سوال مسخره چیه؟ ... به جای این مزخرفات جواب من رو بده ... - می دونید قانونا و شرعا ... اجازه زن فقط دست شوهرشه؟... همین که این جمله از دهنش در اومد ... رنگ سرخ پدرم سیاه شد ... - و من با همین اجازه شرعی و قانونی ... مصلحت زندگی مشترک مون رو سنجیدم و بهش اجازه دادم درس بخونه ... کسب علم هم یکی از فریضه های اسلامه ... از شدت عصبانیت، رگ پیشونی پدرم می پرید ... چشم هاش داشت از حدقه بیرون می زد ... لابد بعدش هم می خوای بفرستیش دانشگاه؟ ... ادامــه دارد... @JADAZADQOM
🔸ما یاد گرفته‌ایم فقط بهانه بیاوریم و غُر بزنیم که نمی‌گذارند کار کنیم یا جامعه منحرف شده و دیگر نمیشود کاری انجام داد و... . در حالی که هرچه مشکلات زیادتر شود، تکالیف بیشتر میشود. 🔸اگر در مملکتی هستی که تمامش تاریک است، این نشان میدهد که تو یک کبریت هم روشن نکرده‌ای. نباید مسأله را توجیه کنیم و بگوییم دیگران اقدام نکرده‌اند. که تو باید فرض کنی کسی جز تو در این عالم نیست. 🔸باید خود شروع کنی و هر مقدمه‌ای را که میخواهد، فراهم نمایی. وقتی اهداف دور را تکه‌تکه و ریز کنی، زود به آنها می‌رسی، ولی وقتی بخواهی قلمبه قلمبه کار کنی، اهداف نزدیک را هم از دست میدهی و محروم میشوی. 💬 📚 اخبات، جلد۱، ليلة القدر - قم، چاپ: اول، ۱۳۸۱ ه.ش. @JADAZADQOM
قرعه کشی در مجلس برای اعزام 6 نماینده به جام جهانی؛ کواکبیان برای تشویق هر چه پرشورتر تیم ملی بدون قرعه کشی اعزام میشود. @JADAZADQOM