📌 مىگوييم مىخواهيم امام را ببينيم و اين يك عشق است، ولى باز نشده و شكل نگرفته.
#عاشق مىخواهد راحت #معشوق را فراهم كند، نه راحت خودش را، چون راحت خودش، همان راحت محدود و مانده و فانى است.
پس بايد تو كارهايى كه به عهدۀ امام است، عهدهدار باشى.
#مالك، #على را نمىگرفت كه #بايست تا اندامت را ببينيم، كه #مىرفت تا رنج على را كم كند و سنگينى على را بردارد، حتى اگر فرسنگها از او دور شود و سالها او را نبيند، كه آنها در جدايى شان باهمند و جمعند، ولى ديگران در جمعشان هم از على جدايند.
عشقى كه شكل بگيرد، #حركت مىشود.
شورِ ديدنى كه شكل بگيرد، كوشيدن مىشود.
شايد امروز اگر بشنوى كه امام در صد كيلومترى است آرام نگيرى و بدوى، ولى هنگامى كه پخته شدى اگر هم بدانى امام در بيست مترى تو است جرأت رفتن ندارى، كه مبادا وجود تو، حضور تو، نگاه تو، حركت دست و پاى تو، بى حساب باشد و رنج امام.
اينجاست كه عشقت چندين برابر شده، ولى راه افتاده و شكل گرفته و مصرف شده و دست و پا و فكر و خيال و زبان و كلام تو را كنترل كرده است و به تو ظرفيت داده، كه بار بكشى، نه اينكه خودت بار باشى.
تو براى آنهايى، نه بر آنها.
كه گفتهاند: «كونوا لنا زينا و لا تكونوا علينا شينا ١» ؛ زينتى براى ما باشيد، نه ننگى بر ما.
📚 #تومي_آيي (ويرايش جديد)، ص87
#استاد_علی_صفایی_حائری
🌿 @JADAZADQOM