eitaa logo
فرهنگ الفبايي لغت و اصطلاحات
11 دنبال‌کننده
14 عکس
3 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💠14ذوق و سلیقه بین مردم هست شما چگونه اید؟ 💠اول قرآنی با انواع و اقسام مطالب قرآنی صفا می کنند؟ 💠دوم حدیثی از انواع و اقسام مطالب حدیثی لذت می برند؟ 💠سوم سخن بزرگان به انواع و اقسام مطالب از زبان عشق می ورزند؟ 💠چهارم شعر و ضرب المثل و انواع تمثیل که برای آنان لذت بخش است؟ 💠پنجم داستان طنز لطیفه ها را خوب می خوانند و گوش می گنند؟ 💠خصوصا اگر بصورت راحة الحلقوم یعنی موضوعی و دسترسش آسان باشد؟ ✅ « موضوع اسلامی با تمام این ویژگی ها همراه با ها ها و اینجاست👇👇👇 https://eitaa.com/manabe_eslami/159
علماء و دانشمندان حرف م ❇️موضوع : «مفید» احتجاج مفید درباره «مفید» ، «ابن شهر آشوب» رحمت اللّه علیه در «معالم العلماء» در ترجمه شیخ مفید گفته: این لقب را « صاحب الامر علیه السلام » به شیخ مفید داد چنان چه «محدث قمی» در «فوائد الرضویه» فرموده : در توقیع شریف «حضرت بقیۀ اللّه علیه السلام» مرقوم است: »للشیخ السّدید والمولی الرشید الشیخ المفید» . اما بنابرآن چه در میان مردم مشهور است و چنان چه در کتاب های « سرائر» و «مجالس المؤ منین» ودیگران نوشته اند « قاضی عبدالجبار معتزلی» در بغداد در مجلس درس نشسته بود و ائمه فریقین شیعه و سنی همه حاضر بودند شیخ مفید که مجتهد شیعه بود و قاضی نام او را شنیده بود ولی او را ندیده بود در مجلس درس حاضر شد و در محلّ کفش کن مجلس نشست و بعد از لحظه ای خطاب به قاضی کرده گفت: اگر اجازه بدهید از علماء سؤ الی دارم . قاضی گفت: بپرسید . گفت : آن خبر که طایفه شیعه روایت می کنند که پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر درباره علی علیه السلام فرموده : « من کنت مولاه فعلی مولاه » صحیح است یا شیعه آن را ساخته است؟ قاضی گفت : خبر صحیح است . شیخ گفت : پس این خلاف ها وخصومت ها چیست؟ قاضی گفت : ای برادر این خبر روایت است ولی خلافت ابابکر درایت است . آدم عاقل درایت را برای روایت ترک نمی کند . شیخ دوباره پرسید: چه می گوئید درباره خبری که از پیغمبر است که فرمود : « یا علی حربک حربی و سلمک سلمی- یا علی جنگ با تو جنگ با من است و صلح با تو صلح با من است» آیا این خبر صحیح است؟ قاضی گفت: ای برادر آن ها که با علی جنگیدند بعداً توبه کردند . شیخ فرمود : ای قاضی جنگ با علی علیه السلام درایت است ولی توبه کردن آنان روایت است . و به قول شما روایت در مقابل درایت اعتبار ندارد . قاضی نتوانست جواب بدهد مدتی سر به زیر انداخت. بعد گفت: تو که هستی؟ شیخ گفت: من محمد بن محمد بن نعمان حارثی هستم . قاضی برخواست و دست شیخ را گرفت و در جای خود نشاند و گفت: انت المفید حقّاً علماء را خوش نیامد . قاضی گفت: این مرد مرا الزام کرد ، اگر شما جواب او را میدانید بگوئید . همه ساکت ماندند . (1) 1- - فوائد الرضویه، ص2 منبع: داستان هایی از آثار و برکات علماء ، ص12 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم برای ترویج فرهنگ دینی لطفا به اشتراک بگذارید(لطفا عضو کانال شوید وبه دیگران نیز توصیه کنید یاعلی) کانال داستان قرآن در ایتا https://eitaa.com/dastanquran کانال داستان قرآن در سروش http://sapp.ir/dastanquran در تلگرام @Dastanquran
علم الحروف: علمی است که صاحبان آن علم ادّعا دارند که بوسیله علم جفر تمامی حوادث عالم را تا انقراض عالم می‏دانند. و صورت کامل و صحیح این علم مخصوص ائمّه اطهار علیهم السلام است. در مجمع البحرین می‏نویسد که علم جفر و علم جامعه دو کتابی است که علی‏علیه السلام در آن دو کتاب تمامی علوم و حوادث را تا انقراض عالم به طریق علم حروف تهجی و ابجدی با املاء رسول اکرم‏ صلی الله علیه وآله بر پوست بز و پوست گوسفند حتی ارش خراشیدن صورت و پوست، و نصف خراشیدن پوست همه را نوشته است. همه امامان معصوم‏علیهم السلام آن علم را می‏دانند و به آن نگاه کرده بوسیله آن علم حکم می‏کنند. و نیز بر این قضیّه شاهد آورده و حدیثی از امام صادق‏علیه السلام نقل می‏کند که امام صادق‏علیه السلام فرمود: “عندی الجفر الأبیض و الجفر الأحمر” “پیش من علم جفر سفید و جفر سُرخ است.” زید بن ابی العلاء سؤال کرد یابن رسول اللّه چه چیز در جفر سفید هست؟ امام فرمود: در آن (مطالب) زبور داوُد، و تورات موسی، انجیل عیسی، صحف ابراهیم و حلال و حرام مُصحف فاطمه‏علیها السلام است و هر آنچه که مردم در دانستن آن به ما احتیاج دارند و ما به کسی احتیاج نداریم (در آن کتاب موجود است.) و نیز در حدیث دیگر نقل کرده که شخصی از امام صادق‏علیه السلام پرسید: و ما الجفر؟ یعنی جفر چیست؟ امام فرمود: آن علمی است که در پوست بز و گوسفند که روی هم پیچیده (نوشته شده) و در آن سلاح رسول خداصلی الله علیه وآله و تمامی کتب آسمانی و مُصحف فاطمه‏ علیها السلام است.
علم لیمیا علم تسخیرات است. در این شاخه چگونگی تأثیرهای ارادی در صورت اتصالش با موجودات ماورائی مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد. لیمیا منجر به کسب قدرت تسخیر جن و روح می‌شود. منظور از تسخیر آن است که موجودات در اختیار و به فرمان انسان باشند. معمولاً افـراد سودجـو برای رسیدن به اهداف خود(که عمدتاً اهداف غیر معنوی و مادی است) از این موجودات تسخیر شده بهره می‌برند. علمی است که بوسیله آن روح در بدن دیگری انتقال دهند. کیفیّت تمزیج قوای فاعله عالیه با مفعوله سافله تا فعل غریب از آن حادث گردد. علم هیمیا در علم هیمیا، ترکیب قوای عالم بالا با عناصر عالم پایین مد نظر است و به آن علم طلسمات نیز می‌گویند. در طلسم از طریق برخی ابزار و وسایل مادی(عناصر عالم پایین) نیروهای ماورائی جهت انجام کارها به خدمت گرفته می‌شوند. ظاهراً طالع‌بینی نیز زیر مجموعه هیمیا می‌باشد. در طالع‌بینی: اعتقاد بر این است که محل و موقعیت قرار گرفتن ستارگان در لحظه تولد نوزاد، برسر نوشت و آینده او تأثیر می‌گذارد و از این طریق نسبت به پیشگویی در مورد آینده اقدام می‌شود. طالع‌بینان معمولاً با استناد به تأثیرات ماه، خورشید و ستارگان دیگر پیشگویی می‌کنند در کل پیشگویی و اطلاع از اخبار آینده مورد تأیید نمی‌باشد، هر‌چند که ممکن است این کار عملی باشد. اگر لازم بود انسان از آینده با خبرباشد، مسائل آینده در حجاب و پوشش قرار نمی‌گرفت و یقیناً پوشیده بودن آن حکمت الهی داشته و خیر عموم در آن است. علم سیمیا: علمی است که انسان بوسیله یادگیری آن قدرت برای انجام کارهای خارق العاده پیدا می‏کند. ترکیب نیروهای روانی و جسمانی است. به عبارت دیگر هماهنگ ساختن و خلط کردن قوای ارادی با قوای مخصوص مادی می‌باشد. از این علم برای دست‌یابی و تحصیل قدرت در تصرفات عجیب و غریب در امور طبیعی استفاده می‌شود. برای مثال تصرف در خیال مردم و تغییرآن از این دسته است.
اجماع فقهای اسلام امرى حرام است و حتی براى ساحر حدّ معین شده است. از این رو لازم است از آن کاملاً اجتناب شود. ولى اگر براى ابطال سحر دیگران، چاره ای جز آن نباشد، تعلّم و یا اعمال آن، مانعى ندارد. لازم به ذکر است: چنین نیست که افراد توجیه کنند و بگویند: پس ما برای ابطال سحر دیگران، باید برویم و علم سحر بیاموزیم، بلکه مقدماتی، به ویژه در خودسازی و تقوا و سایر علوم لازم دارد. دقت شود که مردمان در امور زندگی خود، آن قدر درگیر سحر و جادو نیستند، مگر آن که خودشان را عمداً به این ورطه بیاندازند.
معرفی بعضی ازعلمای عظیم الشانی که درزمینه علوم غریبه فعالیت داشتند: زعیم بزرگ جهان تشیع ، آیت الله بروجردی (ره) و مرجع اجانین شیعه در عصر خود که قاعدتا با اجانین شیعه ارتباط داشتند شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی (ره) در شاخه های مختلف علوم غریبه احاطه کامل داشتند و شاگردان زیادی تربیت نمودند آیت الله سید علی قاضی طباطبایی (ره) ، عارف شیعه و سالک بزرگ و عالم بزرگ علوم خفیه که در زمینه های مختلف تبحر داشت. این عارف بزرگ شیعه فرمودند که لازمه عرفان یادگیری علوم غریبه هست وحتی به پسرشون سیدمهدی قاضی طباطبایی هم گفته اند که علوم غریبه را فرابگیرد . آیت الله حسن زاده در نوشتاری یادآور شده‌اند: این کمترین چند سالی به محضر انور آن نور ایزدی(سیدمهدی قاضی طباطبایی) افتخار تلمذ در فراگرفتن رشته‌های ارثماطیقی از علم اوفاق، تکسیر، اعداد و غیرها، که در السنه به علوم غریبه سائر و دائر است، اشتغال داشته است…. ایشان در جایی گفته است: «علوم غیر رسمی ‌‌را در محضر آقازاده قاضی مرحوم آقا سید مهدی آموختم. دو به دو بودیم. خصوصی بود. می‌‌گفت: شما باشید، کفایت می‌‌کند. کتب متداول و متعارف در علوم غریبه را که علامه حسن زاده نزد سید مهدی قاضی فراگرفت، عبارتند از: مفاتیح المغالیق، الدر المکنون والسر المکتوم فی علم الحروف و غایه المراد فی وفق الاعداد. ادامه دارد...
💠پاداش شخص عفیف و پاکدامن💠 ✍️ عفَّت به معنای پاکدامنی، حالتی در وجود انسان است که آدمی را از انجام محرمات به ویژه شهوات بازمی‌دارد. (1) در علم اخلاق، عفت یکی از فضایل برتر اخلاقی است. این واژه در قرآن دو بار درباره امور اقتصادی و دو بار درباره امور جنسی به کار رفته است. در روایات عفت‌ورزی را پایه و اساس هر خیری معرفی کرده‌اند. ✅ عفت جنسی، عفت در گفتار، عفت مالی و اقتصادی و عفت شکم و عفت چشم از اقسام عفت بیان شده و آثار و نتایجی مانند استحکام در خانواده، آرامش روانی جامعه و آمرزش گناهان برای آن برشمرده شده است. ✅ در برخی روایات شخص عفیف بالاتر از شهید معرفی و از او به عنوان ملکی از ملائکه الهی نام برده شده است. امام علی (ع) در این خصوص می فرماید: 🌷 و قَالَ(ع) مَا اَلْمُجَاهِدُ اَلشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَکَادَ اَلْعَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ (2) پاداش مجاهد شهید در راه خدا، بزرگتر از پاداش عفیف پاکدامنی نیست که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمیگردد، همانا عفیف پاکدامن، فرشتهای از فرشته هاست _______________ (1) راغب اصفهانی، مفردات، ۱۴۱۲ق، ذیل واژه عفت. (2) نهج البلاغه، حکمت۴۷۴.
حروف ابجد در روایات در برخی روایات به جایگاه حروف ابجد به عنوان مقدمه کتابت اشاره شده است: ● امام علی امیر المؤمنین (علیه السلام) می فرمایند: از رسول خدا در مورد حروف ابجد سؤال شد، آن حضرت فرمودند: «تفسیر حروف ابجد را یاد بگیرید؛ چرا که همه آن شگفتی است، وای بر عالمی که از تفسیر آن جاهل باشد». قال أمیر المؤمنین (علیه السلام): «سأل رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم: ما تفسیر ابجد؟ فقال: تعلموا تفسیر أبجد فإن فیه الاعاجیب کلها، ویل لعالم جهل تفسیره». ● از امام رضا (علیه السلام) روایت شده است: «اولین چیزی که خداوند خلق کرد تا نوشتن را برای مخلوق خود بیاموزد حروف معجم بود». ● مردی یهودی نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: فایده "حروف هجاء" چیست؟ امیرالمؤمنین (ع) در مجلس حاضر بود رسول خدا (ص) فرمود: یا علی (ع) جواب این مرد یهودی را بده و رسول خدا (ص) در حق علی (ع) دعا کرد «اللهمَّ فَقِّههُ و سَدِّدهُ»، امیرالمؤمنین (ع) متوجه مرد یهودی شد و فرمود: «هیچ حرفی نیست مگر آنکه اسمی است از اسماء الله عزَّوجلَّ (خواندن آنها سبب اجابت است بشرط خلوص) اما الف، "اللهُ لا الهَ اِلّا هُوَ الحَیِّ القیّوم". الف اشاره است به اینکه خداوند آنست که هیچ معبودی جز او نیست او زنده و بر پا دارنده است. اما باء، یعنی خداوند متعال باقیست بعد از فانی شدن جمیع خلایق. اما تاء، یعنی توّاب است که قبول کنندﺓ توبه بندگانش می باشد. اما ثاء، یعنی خداوند ثابت بوده و هست و خواهد بود "یُثَبِّتُ اللهُ الّذینَ آمنوا بِالقولِ الثّابتِ. . . " (مؤمنین را خداوند به قول ثابت نگه می دارد) قول ثابت؛ کلمه لا اله الّا الله است. اما جیم، "فَجَلَّ شأنُه و تَقَدَّسَت اسمائُه" (بزرگی و عظمت و جلال و الوهیّت او بالاتر است از اینکه بشر بتواند به او پی ببرد). اما حاء، "فحقَّ" - حی - حلیم (زنده و پاینده و بردبار و حکم کننده بر بندگان است). اما خاء، "فخبیرٌ بِما یَعمَلُ العباد" (با خبر است به آنچه بندگان می کنند). واما دال، "فَدیّانُ یومِ الدّین" (حکم کننده روز جزاء) و اما ذال، "َذُوالجَلالِ و الاِکرام" (صاحب تمام جلال‌ها و کرامتهاست) اما راء، " فَرؤُفٌ بِعبادِه" (مهربانست به بندگان خود). اما زاء، "فَزَیِّنُ المعبودین" (زیبنده معبودیت است و هر چه جز او پرستش شود عاطل و باطل پرستنده کافر است). اما سین، "فالسمیعُ البصیر" (شنوا و بینا است بر مسموعات و مرئیات همه دانا باشد). اما شین، "فالشّاکِرُ لِعِبادهِ المؤمنین" (از بندگان سپاسگزار خشنود است). و اما صاد، "فَصادقُ فی وَعدهِ وَ وَعیدُهُ " (در وعده‌اش به مؤمنین به بهشت و بیم دادن او به بدکاران بدوزخ راستگو است). و اما ضاد، "فَضارُ النافع " (زیان زننده به کفار و سود دهنده به مؤمنین است). و اما طاء، "فالطّاهِرُ المُطهِّر" (از صفات امکانیه، پاک و از ستم منزه است). و اما ظاء، "المُظهرُ لآیاته" (آشکار کننده آیات قدرت اوست). و اما عین، "فعالمُ بعبادهِ" (او به بندگانش داناست). واما غین، "فغیاثَ المستغیثین" (فریادرس فریاد خواهان است). و اما فاء، "فَفالقُ الحبِّ و النَّوی" (شکافنده حبه و دانه است). و اما قاف، "فقادرُ علی جمیعِ خلقهِ" (بر تمام مخلوقاتش تواناست). و اما کاف، "فالکافیَ الّذی لَم یَکن لَهُ کُفُواً احَدٌ و لَم یَلِد و لَم یولَد" (کفایت کننده ایست که برایش کسی همتا نیست و نزاید و زاییده نشده). و اما لام، "فَلطیفٌ بعبادهِ" (ببندگانش مهربان است). و اما میم، "فَمالِك" (مالک همه چیز و پادشاه موجودات است). و اما نون، "فَنَوَّرَ السَّموات و الارضَ بِنورِ عرشهِ" (آسمانها و زمین را به نور عرش خود روشن نموده است). اما واو، "فَواحدُ صَمَد" (او یکی است و صمد؛ میان پر که از او چیزی بیرون نیاید و به او چیزی فرو نرود). و اما هاء، "فالهادی" (پس او رهنمای خلق است). و اما لام، الف "فلا الهَ الّا اللهُ وَحدَهُ لاشریك لَه" (نیست خدایی جز او شریک ندارد). اما یاء، "فید اللهِ باسطهُ علی خلقه" (دست خدا بر خلقتش باز است. نعمتش همه را فراگرفته)». ● شیخ بهائی می گوید: «اعداد روح حروف هستند، یعنی عدد جان حرف میباشد». (الاعداد ارواح و الحروف اشباح) مثلا اسم شریف (محمد) که داراى چهار حرف (م - ح - م - د) است به منزله جسمى است که روح آن 92 است، زیرا که (م = 40 + ح = 8 + م = 40 + د = 4 = 92)، عدد 92 روح است و کلمه محمد جسم آن.
معنای حروف ابجد ● از رسول خدا در تفسیر حروف ابجد پرسیده شد ، فرمودند: «اما ابجد ، "الف" پس آلاء (نعمت‌های باطنه خداوند) است حرفیست از اسماء و اما "باء"، بهجت خداوند است و اما "جیم"، (جنت) بهشت خداوند و جمال خداوند و جلال اوست و اما "دال"، پس دین خداوند می باشد و اما هوز، پس "ها" هاویه است و "واو" فویلٌ لاهل النّار(وای بر اهل اتش) و اما "زاء"، فزاویةٌ فی النار پس زاویه است در آتش ، پس پناه می بریم به خدا از آنچه در زاویه است (زاویه‌های جهنم) و اما حطی، "حاء" آن ریختن خطاهاست از مستغفرین در شب قدر و آنچه جبرئیل با آن با ملائکه نازل می شود تا طلوع آفتاب (فجر) و اما "طاء"، فطوبی لهم و حسن مآب (درخت طوبی) برای آنهاست و گشتنگاه نیک و آن درختیست که خداوند عزّوجلّ آن را نشانیده و در آن روحش دمیده و همانا که شاخه‌های آن از پس دیوارهای بهشت دیده می شوند حُلی و حُلل می رویاند بر دهانشان آویخته است. و اما "یاء" ، یدالله فوقَ خلقِهِ دست خدا بالای دست خلق اوست. سبحانه و تعالی امّا یشرکون. و امّا کلمن ، "کاف"؛ کلام خداست که برای کلمات خدا بدل کردنی نیست و از غیر خدا برگشت دهنده‌ای نیابی و اما "لام"، فرمود آمدن اهل بهشت است بر پیغبر در زیارت و تحیّت و سلام و ملامت اهل آتش است در خودشان. اما "میم"، ملک خداوندی است که زوال ندارد و دوام خداوندی است که فنا ندارد و "نون"، نون والقلم و ما یسطرون است. قلم ، قلمی است از نور و کتابی است از نور در لوح محفوظ که مقرّبون آن را گواهند و خدا در شهادت کافیست. و اما "سعفص"، "صاد" یک صاع بصاع و قصاص بقصاص، یعنی جزا به جزا و هر چه کنی جزا یابی. همانا خدا به بندگان ستم نکند. و اما "قرشت"، یعنی آنها را در قبر از هم پاشد ، پس آنها را زنده کند و در روز قیامت پراکنده نماید و در بین آنها به حق حکم کند و به آنها ستم نمی شود». (بحار الانوار جلد 2 صفحه 318). ● در کتاب خزائن مرحوم نراقی آمده است: «ابجد: یعنى بدان، هوّز: دریاب، حطى: نیک فهم کن، کلمن: نگهدار، سعفص: فرومگذار، قرشت: دانا باش، ثخذ: واقف باش، ضظغ: از پیش بدان، و گویند سریانى هستند» ● علامه حسن زاده آملی در دروس هیئت آورده اند: «فیروز آبادى در قاموس، وصفى پورى در منتهى الارب که ترجمه همان قاموس است، در لغت (بجد) آورده اند که: ابجد، هوز، حطى، کلمن، سعفص، قرشت، ایشان شش تن از پادشاهان مدین بودند و مهمتر ایشان کلمن بود، و ایشان کتابت عربیت را بر عدد حروف اسماى خود وضع کرده اند
فهرست موضوعی بخش ویژه حرف الف حرف ب حرف پ حرف ت حرف ث حرف ج حرف چ حرف ح حرف خ حرف د حرف ذ حرف ر حرف ز حرف س حرف ش حرف ص حرف ض حرف ط حرف ظ حرف ع حرف غ حرف ف حرف ق حرف ک حرف گ حرف ل حرف م حرف ن حرف و حرف ه حرف ی https://eitaa.com/jadid4
✅فهرست موضوعی اعتقادات حرف الف حرف ب حرف پ حرف ت ⁉️تشییع در اصطلاح https://eitaa.com/jadid4/177 = ⁉️تغافل به چه معناست و اصول آن چیست ؟ https://eitaa.com/jadid4/173 حرف ث حرف ج حرف چ حرف ح حرف خ حرف د ⁉️تعریف دين https://eitaa.com/jadid4/172 حرف ذ حرف ر 🌾واژه رافضی https://eitaa.com/masuman/213 حرف ز حرف س حرف ش ⁉️ معنای شفاعت چیست ؟ https://eitaa.com/jadid4/89 = ⁉️مفهوم شیعه در لغت https://eitaa.com/jadid4/175 ⁉️مفهوم شیعه در اصطلاح https://eitaa.com/jadid4/176 حرف ص حرف ض حرف ط حرف ظ حرف ع حرف غ حرف ف حرف ق حرف ک حرف گ حرف ل حرف م ✅پرسش: رجعت به چه معناست ..!؟ https://eitaa.com/jadid4/167 حرف ن حرف و حرف ه حرف ی https://eitaa.com/jadid4