eitaa logo
حجت الاسلام دکتر هدایی تبریزی
2.6هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
5.4هزار ویدیو
156 فایل
استاد حوزه و دانشگاه وکیل و نماینده مراجع عظام تقلید دارای اجازات علمی از مراجع تقلید دارای دو مدرک دکترای phdدانشگاهی کارشناس عالی مشاوره وراهنمایی کارشناس اخلاق و تربیت کارشناس طب اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
برخورد ابوریحان با شخص خودفروخته روزی به شاگردان درس میگفت که قاتلی به محل درس و بحث آمد . با خشم به او نگاه میکردند و در دل هم به او بد و بیراه میگفتند که چرا مزاحم آموختن آنها شده است . آن مرد از ابوریحان چند سوال نموده و رفت . فردای آن روز دربار ، به محل درس آمد تا از ابوریحان سوالی بپرسد شاگردان به احترام این شاعر برخواستند و او را مشایعت نموده تا به پای صندلی استاد برسد . که دیدند از خبری نیست هر طرف را نگاه کردند اثری از استاد نبود یکی از شاگردان که دنبال ابوریحان بود در میان جلوی استاد را گرفته و پرسید : چگونه است دیروز قاتلی به دیدارتان آمد پاسخ پرسش هایش را گفتید و امروز شاعری آمده ، محل درس را رها نمودید ؟! ابوریحان گفت یک تنها به خودش و تعدادی لطمه میزند ، اما یک نویسنده و شاعر خود فروخته کشوری را به آتش می کشد ابوریحان بیرونی آزاده ایی بود که هیچ وقت کسب قدرت او را وسوسه ننمود و همواره عمر خویش را وقف ساختن ابوریحان های دیگر کرد 🏴 @jafar1352hodaei
هیچ گاه امید کسی را نا امید نکن ، شاید امید تنها دارایی او باشد خانه یکی از بزرگان شهر میهمان بود. از اندرونی خانه، صدای میزبان را می شنید که در حال اندرز و نصیحت است شخصی به او می‌گفت هر روز نقشی بر دکان خود افزون کنم و خوشبوتر از پیش ، جلوی او بگذارم بلکه عشقم از آنجا گذرد و به زندگیم باز آید میزبان به او گفت که عمر کوتاه‌ست و عقل تعلل را درست نمیداند آن زن اگر تو را می خواست حتما پس از سالها باز میگشت پس یقین دان، دل در گروی مردی دیگر دارد و تو باید به فکر آینده خویش باشی سه روز بعد وقتی ابوریحان در حال خداحافظی از دوست خود بود خبر آوردند همان بنده خدا که نصیحتش نمودید بر مرگ افتاده و سه روز است هیچ نخورده میزبان قصد پوشیدن لباس کرد برای دیدار آن مرد ، ابوریحان دستش را گرفت و گفت نَفَسی که سردی را بر گرمای میدمد مرگ را به بالین او فرستاده . میزبان سر خود را خم کرد و سکوت کرد ابوریحان شخصا به دیدار مرد رفت و با سخن‌های زیبا گرمای امید را به او بخشید و آن مرد هم دوباره آب نوشید. بزرگی میگفت هیچگاه امید کسی را نا امید نکن ، شاید امید تنها دارایی او باشد