#شفای_نابینا_به_دست_پدر_کریم_خان
نقل است روزی به کریم خان زند گفتند یک فردی یک هفته است میخواهد شما را ببیند و مدام #گریه میکند
کریم خان آن شخص را به حضور طلبید ، ولی آن شخص به شدت گریه میکرد و نمی توانست حرف بزند. #کریم_خان گفت وقتی گریه هایش تمام شد بیاریدش نزد من
بعد از ساعت ها گریه کردن شخص ساکت شد و شرف حضور یافت . گفت قربات من کور #مادرزاد بودم به زیارت قبر پدر بزرگوار شما رفتم و شفایم را از او گرفتم
کریم خان دستور داد سریع #چشم های این فرد را کور کنید تا برود دوباره شفایش را بگیرد
اطرافیان گفتند قربان این شفاگرفته ی پدر شماست . ایشان را به پدرتان ببخشید
#وکیل_الرعایا گفت پدر من یک فرد عادی بود من نمیدانم قبرش کجاست و من ، به زور این شمشیر حکمران شدم . پدر من چگونه می تواند شفا دهنده باشد؟ اگر متملقین وچاپلوسان میدان پیدا کنند دین و دنیای مان را به تباهی می کشند.
❄@jafar1352hodaei