eitaa logo
حجت الاسلام دکتر هدایی تبریزی
1.8هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4.7هزار ویدیو
152 فایل
استاد حوزه و دانشگاه وکیل و نماینده مراجع عظام تقلید دارای اجازات علمی از مراجع تقلید دارای دو مدرک دکترای phdدانشگاهی کارشناس عالی مشاوره وراهنمایی کارشناس اخلاق و تربیت کارشناس طب اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 رجوع شیخ رجبعلی خیاط به آیت الله قاضی 🔻 مرحوم شيخ رجبعلي خياط (رضوان الله تعالي عليه) حاصل حوزه تهران هستند؛ فرزند ايشان نقل کرده بود که يک وقتي در حالات ایشان مشکلي پيش آمده بود و مدت‌ها متوسل بوده‌اند، گويا در عالم خواب مي‌بينند که بايد به نجف بروند؛ 🔸 به نجف مي‌روند و خدمت مرحوم آیت الله قاضي می رسند و عرض مي‌کنند: آقا! گياهان با من صحبت مي‌کردند، چشم من و دل من روشن بود، مدتي است که خاموش شده‌ام. در خواب به من گفته شد برو پيش آقا سيد علي قاضي در نجف، ايشان وساطت مي‌کنند دعا مي‌کنند حل مي‌شود. مرحوم قاضي فرموده بودند: دعا مي‌کنم حل مي‌شود!... و مشکل حل شد. 🔹 اينها تالي تلو انبيا و بهترين شيعيان اهل بيت (عليهم اسلام) هستند. کساني که خودشان این مراحل را طي کرده‌اند. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 باخدامعامله کن 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸
🌷 💐 شخصی گرفتاري و مشکل مهمی برایش پیداشده بود. کسی به او عملی یاد داده بود که چهل روزانجام دهد تا مشکلش حل شود. عمل را انجام میدهد و چهل روز تمام میشود اما مشكل برطرف نميشود. 🌾 میگوید : روزی اضطرابی دردلم افتاد و از منزل خارج شدم، پیرمردی به من رسید و گفت: آن مرد را میبینی (اشاره کرد به پیرمردی که عبا به دوش داشت و عرقچین سفیدی بر سر) ؛ گفت : مشکلت به دست او حل ميشود! (بعدا معلوم شد که آن شخص آقا است) 🌿 آقاشیخ رجبعلی آدم خاصی بود، خدابه او عنایت کرده بود.مجتهدین خدمت او زانو میزدند و التماس میکردند نظری به آنها بکند! 🌸 میگوید: خودم را باسرعت به شیخ رساندم و مشکلم را گفتم! تا سخنم تمام شد گفت : چهار سال است که شوهر خواهرت مرده و تو یک سری به خواهرت نزده ای! توقع داری مشکلت حل شود!؟ 🌹 میگوید: رفتم به خانه ی خواهرم ، بچه هایش گریه کردند و گله کردند؛ بالاخره راضیشان کردم و خوشحال شدند و رفتم. ☀️ فردا صبح اول وقت مشکلم حل شد.
🔴 : 💠 بطری وقتی پر است و می‌خواهی خالی‌اش کنی، می‌کنی. هر چه خم شود خالی‌تر می‌شود. اگر کاملاً رو به زمین گرفته شود سریع‌تر خالی می‌شود. 💠 دل آدم هم همین طور است، گاهی وقت‌ها پر می‌شود از ، از غصه، از حرف‌ها و طعنه‌های دیگران. 💠 می‌گوید: "هر گاه دلت پر شد از غم و غصه‌ها، خم شو و به خاک بیفت." این نسخه‌ای است که خداوند برای پیامبرش پیچیده است: "ما قطعاً می‌دانیم و اطلاع داریم، دلت می‌گیرد، به خاطر حرف‌هایی که می‌زنند. سر به سجده بگذار و خدا را تسبیح کن" 📖سوره حجر، آیه ۹۸
🌸 نماز خائفانه بخوان 🌸 🍀 خداوند در توصیف خوان‌ها می‌فرماید : نماز شان با خوف و ترس است. (تَتَجَافَی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَ طَمَعًا ؛ سجده آیه ۱۶) آیا می‌دانید آنها از چه چیزی می‌ترسند؟ 🍀 در توضیح این آیه فرمودند: خوف و طمع در این آیه خوف از فراق است و طمع وصال مانند که در دعای کمیل می فرماید گیرم که بر عذاب جهنم تحمل کنم اما چگونه بر جدایی تو تاب بیاورم؟ (فَهَبْنِي يَا إِلَهِي ... صَبَرْتُ‏ عَلَى‏ عَذَابِكَ‏ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ) 🍀 همچنین یکی از شاگردان این عارف بزرگ می‌گوید روزی ایشان به من گفت: «فلانی! عروس خود را برای که آرایش می‌کند؟» عرض کردم : برای داماد فرمود: «فهمیدی؟» سکوت کردم. 🍀 فرمود: شب زفاف فامیل عروس تلاش می‌کنند او را به بهترین شکل آرایش کنند تا مورد پسند داماد واقع شود، ولی عروس در باطن یک نگرانی دارد که دیگران متوجه نیستند، نگرانی این است که اگر در شب وصال نتوانست نظر داماد را جلب کند یا داماد حالت انزجاری از او پیدا کند، چه کند؟ 🍀 بنده که نمی‌داند [نماز و ] کارهای او مورد قبول خداوند متعال واقع شده است یا نه، چگونه می‌تواند خائف و نگران نباشد؟! آیا تو خود را برای «او» آراسته می‌کنی یا برای «خود» و برای وجهه پیدا کردن میان مردم؟ 🍀 [برخی] اموات وقتی مُردند می‌گویند : خدایا مرا برگردان تا عمل صالح انجام دهم. عمل صالح آن است که خدا بپسندند نه اینکه نفس تو آن را امضا کند. 👌 [ بنابراین ایشان برای خوف نمازگزاران دو علت بیان کردند؛ یکی ترس از فراق و جدایی و دیگری ترس از مورد پسند نبودن نماز در درگاه خدا] 📚 کیمیای محبت، محمدی ری شهری، صفحه ۲۳۶.
. فرزند دو ساله‌ام در منزل شلوار و فرش را نجس کرد. مادرش چنان او را زد که نزدیک بود نفس بچه بند بیاید! خانم پس از یک ساعت تب کرد. تب شدیدی که به پزشک مراجعه کردیم و در شرایط اقتصادی آن روز، ۶۰ تومان پول نسخه و دارو شد ولی تب، شدید‌تر شد! مجدداً به پزشک مراجعه کردیم و این بار هم بابت هزینه‌ درمان، مبلغ زیادی پرداخت کردیم و باز هم نتیجه نگرفتیم. شب‌ هنگام جناب شیخ رجبعلی خیاط را در ماشین سوار کردم تا به جلسه برویم. همسرم نیز در ماشین بود. جناب شیخ که سوار شد، اشاره به خانم کردم و گفتم: والده‌ بچه‌هاست، تب کرده، دکتر هم بردیم ولی تب او قطع نمی‌شود. شیخ همان‌طور که به مقابلش نگاه می‌کردند، خطاب به همسرم فرمودند: بچه را که آن‌طور نمی‌زنند همشیره! استغفار کن، از بچه دلجویی کن و چیزی برایش بخر، خوب می‌شوید! ما چنین کردیم و تب همسرم قطع شد. . 🌹 تقدیم به روح مطهر مرحوم شیخ رجبعلی خیاط صلواتی قرائت بفرمایید 🌹 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•. 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم' باماهمراه باشید👇👇 https://eitaa.com/jafar1353hodaei