eitaa logo
متن‌ْآگاهی‌|جعفرعلیان‌نژادی
354 دنبال‌کننده
289 عکس
9 ویدیو
5 فایل
تلاش‌گری در ابتدای راه آگاهی و ایستادگی ارتباط با نویسنده: @Matnagahi
مشاهده در ایتا
دانلود
عمل سیاسی شرط زندگی‌ آزاد ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸در یک نگاه کلان می‌توان اعمال و کنش‌های آدمی را به دو دسته کنش‌های ضروری و اختیاری تقسیم بندی کرد. کنش‌های ضروری همان اقداماتی است که ضامن و شرط بقای و حیات انسان است. تلاش برای تامین مایحتاج معیشتی و تهیه سرپناه از این قبیل است. طبیعی است ثمره کار انسان باید تامین حداقل این نیازها باشد. بنابراین کنش‌های ضروری آنهایی هستند که نیازهای اولیه و حداقلی انسان را حاصل می‌کنند. 🔸در کنار این اعمال، انسان حائز کنش‌های اختیاری است که به طور مستقیم و در لحظه متناظر با بقای و زیست او نیستند اما با قدری تامل و فکر معلوم می‌شود، همین کنش‌های اختیاری است که فضای کنش های ضروری را برای انسان تنگ یا گشاد می‌کند. 🔸ماندن در حد نیازهای زیستی و تلاش برای تامین آن، به مرور منجر به کاهش قدرت انسان در تامین همان نیاز می‌شود. دیگرانی که فهمیده‌اند با کنش اختیاری می‌توانند بر اعمال زیستی حاکم شوند، متوجه می‌شوند، بهبود فضای زندگی، تداوم و ارتقای آن تنها با خلاصی از اسارت نیازهای زیستی حاصل می‌شود. 🔸به یک بیان بهتر، متوجه می‌شوند تلاش برای تحقق وضعیت بهتر، بر زحمت طاقت فرسای روزانه، ارجحیت دارد. چه بسا اگر وضع بهتر شود، حال زندگی معمولی و زیستی آنها هم بهتر شود. بنابراین برای تغییر اوضاع به این نتیجه می‌رسد که باید وارد کنش‌های اختیاری شود. عمل سیاسی همین جا معنا پیدا می‌کند. 🔸عمل سیاسی ناظر به تغییر وضع موجود است. وضعی که تنها محدود و محصور به کنش‌های زیستی شده‌ایم. بی‌تفاوتی سیاسی، ماندن در سطح کنش‌های ضروری است. اما عمل سیاسی به معنای تغیر وضع و حال آدمی است. یک کنشگر اختیاری، از هر فرصت و پنجره‌ای برای نقش‌یابی بیشتر در تغییر اوضاع استفاده می‌کند. مزیت او بر کنشگر ضروری آن است که آگاهی واقعی‌تری دارد و بر سهم خود در تغییر وضع موجود واقف است. 🔸تحریم این فرصت، آنگونه که این روزها از برخی زبان‌ها شنیده می‌شود، بیشتر به لج بازی با خود می‌ماند. عقلانیت حکم می‌کند، فضای زندگی خود را بازتر کنیم و شرایط را برای زیستن دشوارتر نکنیم... @jafaraliyan
انتخابات حافظ روح انقلاب اسلامی ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸هاناآرنت فیلسوف سیاسی مطرح آلمانی که ۳۵ سال منتهی به مرگش را در آمریکا گذراند، در خصوص انقلاب قرن هجده آمریکا می‌نویسد: در تفکر بعد از انقلاب، روح انقلاب فراموش شد، صفاتی که در بنای جمهوری مؤثر بودند، بعداً در آن جایی نیافتند. این صفات «توان‌های عمل و امتیاز عزت‌مندانه آغازگری امری سراسر نو» بودند. 🔸آرنت ادامه می‌دهد، انقلاب به مردم آزادی داد، اما نتوانست فضایی برای بکار افتادن این آزادی فراهم آورد، تأسیس جمهوری نتوانست، روح انقلاب یعنی «عمل» را حفظ کند. قصد نگارنده تأیید آرنت نیست، هم‌چنین نمی‌خواهد بگوید در آمریکا اصلاً آزادی وجود ندارد، اما نکته‌ای در این تحلیل است که بسیار روشن‌گرانه است. 🔸پرسش آن است که چرا در جمهوری بعد از انقلاب آمریکا توان عمل و اعتمادبه‌نفس حرکت ابتکاری از مردم گرفته شد؟ دلیلش آن بود که مردم بعد از آن، تنها در چارچوب حکومت توان عمل داشتند. نوعی قانون اساسی سفت و سخت تدوین شد. آرنت می‌گوید، بنیانگذاران عمل را امری می‌فهمیدند که فقط برای خودشان ممکن است نه مردم. 🔸آن نکته مهم در همین جا رخ می‌نماید. جمهوری محصول اتمام انقلاب بود نه تداوم آن.گویا جمهوری درون خود چیزی کم داشت تا حافظ روح انقلاب باشد. مردم قبل از برقراری جمهوری‌ توانمندی بیشتری برای عمل خلاقانه داشتند، اصلاً به همین دلیل توانستند، حرکت انقلابی علیه نظم قبلی انجام دهند،‌ اما با جمهوری کنترل شدند. 🔸از حالا این جمهوری بود که حدود عمل مردم را تعیین می‌کرد.آزادی عمل هم در همین چارچوب معنا می‌شد.دموکراسی نظامی برای عادت دادن مردم به حدود جمهوری بود.با اینکه ادعا می‌شد مردم همه کاره‌اند،اما هر کاری را نمی‌توانستند انجام دهند.‌حکومت هر روز بیشتر و بهتر موفق به پیش‌بینی و کنترل اعمال غیرمنتظره می‌شد. 🔸در ایران اما جمهوری تداوم انقلاب بود. چون هم توان عمل مردم بیشتر شد و هم برای تداوم روح انقلابش تضمین وجود داشت.اسلام ضامن روح انقلاب و عمل انقلابی مردم بود.هم جمهوری، اسلامی بود.هم اعتماد به مردم اصلی اسلامی بود.جمهوری اسلامی،با تداوم عمل انقلابی جان می‌گرفت و فضای بیشتری برای عمل سیاسی باز می‌کرد. 🔸در ایران مردم آزادی عمل بیشتری داشتند، امکان عمل بیرون از کنترل حکومت بسیار بالا بود. مردم در یک میدان تعریف شده، پیش‌بینی‌پذیر و کنترل‌شده، بازی نمی‌کردند، بلکه زمین بازی را خود تعریف می‌کردند. اصلاً جمهوری انقلابی بر همین بنیان شکل گرفته بود. نتایج انتخابات متعدد آن مؤید این موضوع است. 🔸مردم صاحب نقش واقعی و رأی نافذ بودند. حداقل پنج سلیقه متفاوت سیاسی و مدیریتی را در انتخابات ریاست جمهوری بر کرسی نشاندند. در انتخابات مجلس نیز وضع متکثرتر است. حافظ نهاد انتخابات روح انقلابی جمهوری اسلامی بود که با عمل مردم متجلی می‌شد. روحیه جمعی ما می‌توانیم، مصداق مهم دیگر عزت‌یابی و آغازگری بود. 🔸عدم شکل‌گیری محکم نهادهای واسط بین مردم و حکومت، نظیر احزاب و گروه‌های مدنی، بیش از آنکه مایه ایراد و علامت توسعه‌نیافتگی باشد، نشانگر توان بالای عمل سیاسی مردم است که ترجیح می‌دهند، خود تعیین‌کننده اصلی معادلات سیاسی باشند.‌ بروز عوارضی نظیر قهر، بی‌تفاوتی و لجبازی سیاسی نیز نشانه چنین امکانی است. 🔸نهاد انتخابات در جمهوری اسلامی، معنایی تازه یافته است. این مسأله نه صرفاً یک ادعای بی‌ریشه که همانطور دیدیم، نشانه زنده بودن روح انقلاب است.مردم حس عمل واقعی دارند. توان عمل بالایی دارند. بیش از آنکه مجبور به عمل در چارچوب ضروریات باشند، خود عامل تغییر چارچوب‌ها هستند. معنابخش مشارکت بالا در دنیا. 🔸درک واقعیت تفاوت نهاد انتخابات در جمهوری اسلامی با دیگر کشورها، معنای تحریم آن را بی‌معنا می‌کند. شعار انتخابات آزاد نیز، در کنه خود به معنای سلب توان عمل‌ورزی مردم است. چون به معنای بازی‌دادن به کسانی است که نشان دادند، از بازیگری موثر و نافذ مردم در دوره‌ای از تجربه جمهوری اسلامی نفع حزبی بردند. 🔸انتخابات در پیش است، هر واقعیتی که رقم بخورد، نشانه توان بالای عمل‌ورزی‌ مردم‌ است. هر تحلیلی که معتقد به تضعیف نهاد انتخابات و کاهش توان عمل‌ورزی مردم باشد، از شناختی ناقص و وارداتی نشأت می‌گیرد. انتخابات عالی‌ترین امکان عمل‌ورزی سیاسی و حافظ روح جمهوری اسلامی است و نشان می‌دهد انقلاب ادامه دارد. @jafaraliyan
متوجه امام زمان(عج) هستیم؟ ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸گویا بین توجه کردن به چیزی با متوجه چیزی بودن تفاوت وجود دارد. هر چیزی ممکن است به هر دلیلی توجه ما را به خود جلب کرده و به سمت خود بکشد.اکنون که در نیمه شعبان قرار داریم خودبه‌خود توجه ما به حضرت جلب می‌شود. اما پرسش آن است که آیا ما متوجه امام زمان(ع) هم هستیم، یا خیر؟ توجه ما وجودی است یا تصادفی؟ 🔸همه رمز این پرسش در فهم مسأله حضور است. باید ببینیم آیا نزد خود واقعاً حضور داریم یا خیر. در یک فراز عجیب از زیارت جامعه کبیره، آمده است «و من قصده، توجه بکم» یعنی هر کس آهنگ خدا را داشته باشد، به شما(اهل‌بیت) رو می‌کند. به بیان دیگر برای قرب الهی، راهی بجز توجه به امام(ع) وجود ندارد. امام حاضر کیست؟ 🔸برداشت نگارنده آن است که درک حضور امام، منجر به حاضر شدن خود واقعی فرد، نزد خود می‌شود. حضور واقعی یعنی فائق آمدن بر دو خود وسوسه‌گر(اماره) و خود شکاک یا پرسشگر(لوامه) و حاضرشدن خود آرامش‌بخش(مطمئنه). شرط حاضر شدن خود واقعی، عبور از خواهش‌های دل و پرسش‌های ذهن شکاک به آرامش روح و روان است. 🔸«الا بذکرالله تطمئن‌القلوب». این حضور ممکن نمی‌شود مگر با یاد و آهنگ خدا کردن. با یاد خدا، خود واقعی‌مان حاضر می‌شود. یاد خدا، منجر به تعهد دل‌، آگاهی خرد و بیداری روح می‌شود. حالا اگر آن فراز پرمعنای زیارت جامعه را به یاد بیاوریم، متوجه می‌شویم، آهنگ خداکردن مستلزم رو کردن به امام حاضر(ع) است. 🔸اکنون می‌توانیم پیش خود داوری کنیم آیا متوجه امام‌زمان(عج) هستیم یا فقط گاهی توجه‌مان را مشغول می‌داریم. برای یافتن حضور حاضر امام، نیاز به خودپرسشگری و خودیابی داریم. خودشناسی کلید متوجه ولی خدا بودن است. برای هم‌زمان شدن با امام زمان، سرعت حضور خودمان را بالا ببریم. بی‌امام، بود ما «نمود» است. @jafaraliyan
🔸برای پدرم دعا کنید، حادثه‌ای بدی دیده است، امیدمان به خدا و عنایت امام زمان (عج) است.🔹
نماینده راه‌بلد، کارآمد و خوش‌نام ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸در دوره‌ای از تجربه رأی‌دهی و انتخابات قرار داریم که چگونگی انتخاب از بین نامزدهای متعدد، اهمیت فراینده‌ای پیدا کرده است. مردمی که قصد شرکت در انتخابات 11 اسفند دارند، می‌خواهند با رأیشان، حداکثر اثرگذاری ممکن را داشته باشند. این حس که رأی هر فرد، شکافنده و تغییردهنده واقعی سختی‌ها و درمانگر دردهاست. 🔸هر فرد می‌خواهد، رأیش مهم باشد و هرز نرود. بداند معنای رأیش چیست، برای چه باید رأی بدهد و چه کسانی را انتخاب کند. می‌توان گفت اگر هر فردی ملاک رای و انتخاب خود را پیدا کند، معنای رای و چرایی رای دادن هم برایش معلوم می شود. در واقع حس فایده‌مندی و تأثیرگذاری با انتخابِ «درست»، ممکن می‌شود. 🔸اما آیا انتخاب درست به معنای پیش‌بینی فرد یا لیست پیروز و رأی دادن بر اساس امکان پیروزی آنان است؟ یعنی اگر این پیش‌بینی محقق نشد، حس بازنده داشت و رأی خود را خراب و هدررفته تلقی کرد؟ یا نه انتخاب درست، یعنی رسیدن به نوعی حس اقناع که ثمره منطقی‌شدن انتخاب و ملاک‌دار بودن برای تعیین گزینه نهایی است. 🔸معلوم است که رأی معنادار، حاصل نگاه دوم است. نگاه دوم که حاصل مثلث انتخاب درست است، حس فایده‌مندی و پیروزی را در سه لحظه، قبل رأی‌دهی، حین رأی‌دهی و بعد آن، توزیع می‌کند. اما مثلث انتخاب درست که در سه کلمه «راه، کار و نام»فشرده شده است، به چه معناست؟ ترتیب اول به آخر این سه کلمه، دارای دلیلی مجزاست. 🔸نامداری نامزدی بی‌برنامه و بی‌کارنامه، میان تهی بوده و او فاقد صلاحیت لازم برای انتخاب شدن است. حالا به تفکیک هر کدام از آن سه مفهوم را توضیح می‌دهیم. «راه»: یعنی هم در صراط مستقیم بوده و مداومت در آن داشته و هم برنامه خوبی داشته باشد. در این صورت مشغول حواشی نشده و با حکمت و تدبیر جلو می‌رود. 🔸«کار»:یعنی هم کارنامه خوبی داشته و کارآمد باشد، هم از تخصص لازم برخوردار باشد و هم شناخت خوبی از جامعه ذیل تخصص خود و مردمی که با آن ارتباط دارند،(درک نیاز و فهم درد) داشته باشد.تخصص یعنی مهارت نامزد موردنظر در نگارش طرح و کارکردن تخصصی روی موضوعات ارجاعی به کمیسیون‌ها و لوایح وصول شده از قوه مجریه. 🔸«نام»: خوش‌نامی، خود ثمره راهِ درست و کارِ حسابی است. نام‌دار شدنی که ثمره خوش‌نامی باشد، ملاک است. نه نامداری تهی. شخص خوش‌نام، راه‌بلد و کارآمد، صاحب شخصیتی محکم و مقاوم در برابر فضاهای تحمیلی تهدیدآمیز دشمن داخلی و خارجی می‌شود، جوزدگی ندارد و احتیاجی نمی‌بیند، با تبلیغ ناسالم شناخته شود. 🔸رأی به نامزدهای راه‌بلد، کارآمد و خوش‌نام، همان انتخاب درستی است که حس اقناع، پیروزی، فایده‌مندی، تأثیرگذاری و اهمیت را به رأی‌دهنده می‌دهد. ممکن است نامزدهایی باشند که برای بار اول ثبت نام کرده‌اند، راه‌بلد و کاردان هم باشند، اما هنوز شناخته نشده‌اند، کشف آنان کار سختی بوده و ریسک بالایی دارد. 🔸اما پنجره انتخابات می‌تواند فرصتی برای تبلیغات سالم به آنها بدهد، تا قدری نزد مردم شناخته شوند. نامزدهای پیروز هم با آنها بیشتر آشنا شده و از ظرفیتشان برای مشاورت و مشارکت‌های تخصصی بهره‌مند شوند. جمله آخر آنکه، در انتخابات بازنده وجود ندارد. با انتخاب درست، همه برنده‌اند، حتی نامزدهای رای نیاورده. @jafaraliyan
نظر بنده نهایتاً این شد. به چند دلیل: 🔸جملگی در مسیر تدین و تشرع با وجود اختلاف کیفیت قرار دارند. 🔸تجربه خوبی در کار قانون‌گذاری داشته و از تخصص کافی برخوردارند. 🔸شناخت بهتری نسبت به آنها دارم و با وجود اشتباهاتی، آزموده‌‌تر هستند. 🔸حاصل سازوکار یک اجماع بالا و نظر نخبگان سیاسی جبهه بوده است. 🔸برنامه مشخص و توافق شده‌ای داشته و لیست حاصل نوعی اجماع برنامه‌ای نیز هست. 🔸مسأله کارآمدی بیشتر، از دغدغه‌های مهم بستن این لیست بوده که پیش‌شرط مقابله با فقر و فساد است. 🔸سابقه خوبی در استقلال‌خواهی، نفی تسلط بیگانه و اتکاء به ظرفیت‌های درونی دارند. 🔸حاصل ائتلاف دو جریان اصلی شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی و جبهه پایداری است. 🔸به اشتراکات اصلی مردم کشورمان که مهم‌ترین آن مسأله ایران قوی است، التزام عملی دارند.
مشارکت بالا و خیر کثیر سیاسی ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸می‌توان شرکت در انتخابات را، مصداق عمل حکیمانه دانست. خداوند در قرآن کریم آورده است اگر بخواهیم به کسی خیر کثیر عطا کنیم، به او حکمت می‌دهیم. به نظر می‌آید انتخابات، سازوکاری برای تحقق خیر کثیر عمومی است. هر کس یک رأی دارد، اما با همان یک رأی، در عملی جمعی شرکت می‌کند که دارای خیر بسیار است. 🔸اما چرا مشارکت در انتخابات، عملی حکیمانه است و عامل از خیر کثیر سیاسی برخوردار می‌شود؟ پاسخ، به حِکمی بودن ریشه سیاست در میراث تاریخی و دینی ما برمی‌گردد.‌ ما سیاست را نه یک علم مدرن حول قدرت عریان، که بالاترین و والاترین مرتبه بروز عقلانیت در ساحت عمل می‌فهمیم. سیاست مایه تدبیر است نه‌ طرح فریب. 🔸عمل سیاسی، نمی‌تواند در چنین فرهنگی، تنها معطوف به قدرت باشد. بلکه در وهله اول معطوف به شناخت است. شناخت صلاح و فلاح، لازمه عمل سیاسی است. به منصه عمل رسیدن چنین حکمتی، سیاست نامیده می‌شود. عالی‌ترین مصداق حکمت عملی، سیاست است. چون بیشترین مقدار خیر را برای بیشترین افراد ذیل عقل سیاسی ممکن می‌کند. 🔸معنای انتخابات در چنین بستری، تنها به قدرت رسیدن چند نامزد و نماینده نیست. بلکه زمینه‌ای برای عمل حکیمانه آحاد مردم است که مستوجب خیر کثیر برای همه آنها می‌شود. به بیان رهبری، دادن یک رأی کار راحتی است اما نتایج بزرگ دارد: اداره بهتر کشور، قدرت ملی، امنیت ملی، رشد سیاسی، رفع موانع پیشرفت و پیشرفت کشور... @jafaraliyan
🔸برادران و خواهران گرامی، برای پدرم دعا فرمایید. وارد اتاق عمل شده و نیاز به دعای زیاد داریم. از همه بزرگواران التماس دعا داریم.🔹
🔹با دعای خیر همه دوستان، مخاطبان، بستگان، آشنایان و‌ هم‌ولایتی‌ها، خداروشکر عمل‌ خوب و راضی‌کننده‌ای از نظر آقای دکتر علی‌پور انجام شد، اما کماکان از همه عزیزان خاضعانه خواستارم، با توجه به اهمیت پایداری بدن در ۲۴ ساعت آتی، برای پدرم دعا فرمایید.🔸
پدرم، خادم الحسین (ع)، خادم الحرم(ع)، خادم‌المولا(ع)، آسمانی شد.
خادم الحسین...نوشته‌ای از برادر و دوست عزیزم «سعیدتوتونکار» تقدیم به پدرم سال‌ها پیش در همین ساعات ناگهان بی‌مقدمه خبر رسید که پدرم دست از زندگی این دنیایی شست و به آب حیات آخرت وضوی جاودانگی ساخت. هنوز بغض آن لحظه‌ها و ساعات و روزها با من است و رهایم نخواهد کرد تا در محضر رب العالمین دست‌ها و قدم‌ها و پیشانیش را ببوسم. دقایقی پیش با خبر شدم که او نیز بند تعلق از زمین خاکی برید تا در آغوش آسمان و اهل آن، آنجا که جز نور نیست، آرام بگیرد و با درد و سختی و تنگی قفس نفس بیگانه شده با طبقات عزت و عظمت و جمال و جلال و جبروت آفریدگارش آشنا گردد. بی‌گمان وقتی با او مواجه می‌گردد شاد است. از بین بندگان خدا به سوی خدای بندگان رفتن برای او بی‌تردید باشکوه‌ترین و تکرارناپذیرترین تجربه‌هاست؛ اما.... اما بگذار تعارفات را کنار بگذارم و بگویم خوشا به حالش. وقتی پسرش خواست او را در اضطراب و اضطرار غم و اندوه و حسرت حرمان یاد کند، انگار بی‌اختیار او را با حقیقتش بودنش نامید و یاد ما داد. انگار نامش در آسمان خادم بود. خادم الحسین، خادم الحرم، خادم المولا... پرنده رنجور خیالم را پرواز دادم تا بگوید چه می‌بیند. به کربلا شتافت. آری سحرگاه جمعه است. حسین علیه السلام مهمان دارد. همه انبیاء و اولیاء و اوصیاء و اصفیاء و علماء و صلحاء و شهداء و مؤمنین در مجلس نور اقدس عصمت الله الکبری، حجت الله علی الحجج، صدیقه شهیده، فاطمه زهراء علیهم صلوات الله و سلامه برای. اظهار همدردی و همدلی حاضر می‌شوند. چه سری در این شب‌های جمعه است. خادم الحسین، زائر نیست، مجاور است. او اهل خانه است. بر سر سفره ارباب بزرگ شده و آنجا می‌نشیند. نشنیدم که سفره‌هایشان را از خادمان جدا کنند. شب جمعه انگار روح مؤمن هر بار فرار می‌کند به خانه‌اش. اما باز می‌گردد تا اینکه... تا اینکه یک بار دیگر تاب غربت ندارد. نمی‌تواند بازگردد. از این همه دوری خسته شده. آنقدر دل دل زده، آنقدر اشک ریخته، آنقدر ناله کرده، فریاد زده، بر سر و سینه کوفته و از دوریش استغاثه کرده تا اینکه مثل امشبی، پذیرفتند که دیگر باز نگردد. آری گویا او از این پس در کربلا ساکن است. خادم الحسین... فکر کن وقتی به کسی می‌اندیشی تا دست‌پاچه نامش را صدا بزنی، اولین تبادر ذهنی تو خادم الحسین باشد. من باور نمی‌کنم این عنوان در هیچ آسمانی محدودیت و محرومیت سیر و سفر داشته باشد. نام حسین کلید تمام درهای نور است و امان از تمام دیوارهای آتش. خادم الحسین در شب جمعه ۱۸ اسفند، مصادف با ۲۷ شعبان، تنها ۳ روز مانده تا شهر الله به کربلاییان پیوست تا رمضان امسال را از آن روی بودن ملاقات کند. او امسال قرار است شب‌های قدر را بی‌پرده تجربه کند. با حقیقت شب قدر همراه گردد و زندگی ابدی‌اش را جشن بگیرد. خوشا به حالت حاجی خادم؛ خادم الحسین... آیا دیدی مجلس حسین را... آیا ارباب را زیارت کردی؟!!! آیا دیدی آن سرزمین خودآسمان را؟! آیا بی‌تابی رسول الله را مشاهده کردی؟!!! ضجه‌های فاطمه زهرا را چطور؟! مادر عباس بن علی هم بود؟! زینب چه؟! حسن چگونه برای برادرش می‌گریست؟! گمان من این است که او یک چشم به پدر داشت و یک چشم به مادر. او از بی‌تابی‌های مادرش بی‌تاب می‌شود. او پسر بزرگ فاطمه است. همراه و همسفر کوچه‌های فاطمه تنها اوست.... حاج آقای علیان نژاد خادم الحسین، این هفته رفتی و دل نکندی؟! اینجا اما نفس عزیزانت از حسرت و وحشت و درد دوری تو به تنگ آمده. آنجا دعایشان کن. بگذار فرشته‌های حرم دعای خادم را آمین بگویند. بگذار آرام بگیرند. بگذار آسایش تو را به قیمت فراق تو بپذیرند. حاجی آقا خادم الحسین. حجت مقبول. جان کعبه را زیارت کردی. ما را هم دعا کن و همه کسانی که با خواندن این پیام تسلیت فاتحه‌ای برایت بر بال صلوات می‌نشانند و به خانه دوست، کربلا پرواز می‌دهند. سلام علیکم خادم الحسین و رحمت الله و برکاته.
برای پدر دوستمنوشته‌ای از دوست عزیزم «یاسرحاجی‌زین‌العابدینی» تقدیم به پدرم او را شاید دوبار بیشتر ندیدم. کم‌ترین گفتگوی ممکن را با هم داشتیم همان حال و احوالپرسی رایج. اما در همین حد کوتاه و ناچیز صفا و سادگی‌اش مرا جذب رد. صفا، سادگی و خوب بودن چون جواهری درخشان، در او می‌درخشید و تو را جذب می‌کرد. همان موقع و همیشه و الان غبطه چنین آدم‌هایی را می‌خورم. آدم‌هایی که زلالی وجودشان را در تمام زندگی حفظ می‌کنند خودشان هستند و درک حالاتشان روشن و ساده است شادی و غم‌شان عیان است بی‌هیچ تکلفی. من او را خیلی خیلی کم می‌شناختم اما با ایمان و یقین می‌گویم با رفتنش یکی از آدم‌های خوب از این دنیا کم شد. خدایت رحمت کند کربلایی غلامعلی علیان‌نژاد پدر خوب دوست خوبم.
یادداشت دیگری از برادر بزرگوارم «سعیدتوتونکار» تقدیم به پدرم چند روزی هست که روی مسئله‌ای فکر می‌کنم که ابتدائا عنوانش را ذخایر راهبردی ولایتمداری جامعه انتخاب کرده‌ام. شاید بعدها درست‌تر و دقیق‌تر شود. به این می‌اندیشم که جامعه اندوخته‌ای از صفت ولایتمندی دارد که در ساختارهای مختلف آن خود را ذخیره کرده و در متن امور خود را آشکار می‌کند. در بخشی از این ذهن‌ورزی به مناسبت مصیبتی که این روزها برادر عزیزم جناب آقای دکتر علیان‌نژاد را در خود پیچید و قلب بنده و بسیاری از نزدیکان و آشنایان را فشرد، مرحوم غلامعلی علیان‌نژاد را یاد کردم. توفیق دیدار و همنفس شدن با ایشان را نداشتم اما به سبب مؤانست با فرزند ایشان و رایحه خیری که از به واسطه ایشان از آن پدر عزیز نصیبم شد فرصت سیر وجودی و هم‌نفْسی و همراهی قلبی را برایم فراهم کرد. مردی ساده، پاکیزه، متواضع، بی‌پیراهه و ساکت. مردی که زبان‌دار و زبان‌باز نبود. عملش سخن او بود و تلاشش ادعای او. اینجور آدم‌ها در عین بساطت و سادگی بسیار مستور پنهانند. در ادبیات عمومی از آنها به عنوان آدم‌های قدیمی یاد می‌شود. آدم‌های قدیمی، آدم‌های کهنه نیستند. آدم‌های ریشه‌داری هستند که انسانیتشان آنقدر صورت بهاری آفریده که نیاز ندارند از بهار شعر بسرایند. اگر کمی اهل و اهلی باشی می‌بینی که وجودشان سراسر شعر و شوق. زندگی از آنان سرچشمه می‌گیرد و جاری می‌شود و محیط پیرامونشان را سرسبز می‌کند. این بزرگان کسانی هستند که در عالم معنی و باطن بودن با امر ولایت گره خورده‌اند. ولایت آن طرح زمینه هستی است که با خداوند پیوندی جانانه دارد و هر کس را آفریده‌اند تا نسبت خود را با آن پیدا کند. این آدم‌های ساده بدون اینکه دیده شوند یا به شمار آیند به آسودگی و آسانی با این زمینه پیوند می‌خورند و حیات می‌گیرند. نشاط جان ایشان برگرفته از همین اتصال و ارتباط رازآلود است. تواضع آنان را در عمق فرومی‌برد و بر خلاف اصحاب حباب که از سطح نمی‌توانند فروتر روند و کبر اجازه اتصال به معادن عزت و غنی نمی‌دهد، ایشان محرمانه محرم می‌شوند و به زیارت یار می‌شتابند. شاید سال‌ها در کنارشان بنشینی و سخنی از خوارق عادت نیز از ایشان نشنوی. زیرا ایشان خود همان راز هستند که فاش شده‌اند و از شدت آشکاری پنهانند. جز اهل دل قدر ایشان را نمی‌شناسند و جز در فراق و دوری‌شان شأنشان شناخته نمی‌شود. رحلت ایشان و امثال ایشان برای دنیا، ضایعه‌ای بزرگ به شمار می‌آید که جبران آن آسان نخواهد بود. انسان‌هایی که ده‌ها سال در مسیر اخلاص قدم برداشتند و به عیاری از پاکی و ناب بودن رسیدند که محل نزول انوار ولایت شدند و مرکزیت انتشار آن را در محیط اطراف خود داشتند. ایشان بزرگانی هستند که محبت را به شکل عمل صالح صورت‌سازی می‌کنند و ولایت اجتماعی را غنی می‌بخشند. از دست دادن چنین انسان‌هایی قطعا نیروهای شرّ و شیاطین را که مشغول مبارزه با ایشان بودند خوشحال خواهد کرد؛ اما باعث غم و اندوه ماست. طبیعت کار بر این است که شیاطین از اینکه فارغ شدند از امثال ایشان و فرصت پرداختن به دیگری را یافتند احساس غلبه و پیروزی خواهند کرد اما بشارتی برای ما باقی است که جبران این ضایعه را بنماید. بشارت اول باقیات الصالحاتی است که از ایشان به عنوان میوه‌های ایمان صادق و عمل صالح ظهور و بروز دارد. بشارت دوم شأن شهادت در این بزرگان است که باعث می‌شود با قطع تعلق از مادیات به موقعیتی مشرف و برتر تشرف یافتند و از آن منظر و مقام به مسائل این عالم نگاه کنند و در حل مشکلات و معضلات انسان بکوشند. امیدوارم خداوند متعال ما را مشمول دعاهای این بزرگواران قرار دهد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گوشه‌ای از خدمات پدرم در عتبات عالیات مردی که روی کیسه‌ها ایستاده پدرم است
سلام بابا این اولین سالی است که بی تو سال گذشته را تحویل می‌دهیم و سال نو را تحویل می‌گیریم می‌‌خواستی امسال ماه رمضان، به عتبات عالیات بروی و سال نو را آنجا تحویل بگیری کسی چه می‌داند، شاید به آرزویت رسیده باشی اگر اینطور باشد، باز هم پیش ما نبودی حالا اما می‌دانم، رفتنت بی‌دلیل نبود ما سال نو را بالای سر مزارت، تحویل می‌گیریم جای ما را، خالی کن اگر به نجف، بین‌الحرمین یا کاظمین و سامرا رفتی برای ما دعا کن، سال خوبی داشته باشیم سالی که بشود پایمان به آن اراضی مقدس باز شود دعا کن کربلا قسمتان بشود، نجف و سامرا و کاظمین بیاییم و به یادت آنجا نائب‌الزیاره باشیم زیارتت قبول باباجان‌ خدا پشت و پناهت عیدت مبارک باباجان
یا کاشف الغم... در این شب مهم و عزیز، اگر فرصتی و امکانی دست داد، فاتحه‌ای نثار روح مرحوم پدرم هدیه فرمایید.
چرا در تحقق شعار سال مشارکت کنیم؟ ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸جهش تولید با مشارکت مردم ممکن می‌شود.‌ اما مشارکت مردم به خودی خود حاصل نمی‌شود. باید دانست، در کنار مشوق‌های دستگاه‌های دولتی -نظیر ایجاد ظرفیت‌های لازم و رفع موانع مشارکت-، بوجود آمدن میل مشارکت در مردم، داستان جداگانه‌ای دارد که نیاز به واکاوی و‌ توضیح بیشتر دارد. به عبارت دیگر در کنار وجود مشوق‌های بیرونی برای مشارکت، وجود انگیزه‌های درونی مشارکت، نیز حایز اهمیت وافر بوده و بدون توجه به آن، اساسا امکان جهش تولید میسر نخواهد بود. 🔸وجود انگیزه درونی مشارکت، به این معنا است که هر فرد با خود کنار بیاید یا به این نتیجه برسد که نقشی ولو اندک در چرخه تولید کشور بازی کند. رسیدن به این انگیزه، در گرو دست‌یابی به آگاهی‌های لازم و کافی است. اگر مسأله دانایی هر فرد نسبت به این موضوع حل شود، خروجی آن ایجاد حس فایده‌مندی و تاثیرگذاری در افراد است. اینکه آنها حس کنند، می‌توانند به طور مستقیم و به نوبه خود نقشی جدی در چرخه تولید کشور و سرعت بخشی به آن داشته باشند. 🔸دستگاه دولتی تنها می‌تواند بخش کوچکی از این آگاهی را در اختیار مردم قرار دهد. واقعیت آن است که دانش لازم در این خصوص بیش از آنکه در اختیار نهادهای حاکمیتی و دولتی باشد، در میان مردم پخش و منتشر است. آنها بجای آنکه منتظر باشند برایشان فکر شود، ترجیح می‌دهند خودشان فکر کنند و بگویند چه کاری از دستشان بر می‌آید. بنابراین مشارکت در جهش تولید قبل از آنکه به یک عمل جمعی از سوی مردم تبدیل شود، نیازمند یک فکر جمعی است. فکری که به این سوالات پاسخ دهد. 🔸کدام عمل علاوه بر انتفاع فردی، خیر بیشتری به هم‌وطنان و کشورم می‌رساند؟ در چه جاهایی حاضر هستیم، بجای یک نفع موقت و فردی، نفع پایدار و جمعی را در نظر بگیریم؟ چگونه می‌توانیم با در نظر داشتن چشم‌انداز ملی، به کسب و کار خود معنای جدید بخشیده و تغییراتی مثبت ایجاد کنیم؟ چگونه می‌توانیم، هرجایی که هستیم را نزد خود تبدیل به مرکز عالم کرده و سرشار از انگیزه کار کنیم؟ چه جواب جدیدتر و بهتری برای پرسش فایده‌داری و سودمندی خود برای جامعه و کشور داریم؟ 🔸پاسخ به این سوالات و حتی فکر کردن به آن توسط آحاد مردم کشورمان و طرح و بحث آن نزد یکدیگر، می‌تواند تا حد زیادی انگیزه‌های درونی چنین مشارکتی را تقویت کند. نگارنده نیز به عنوان یکی از آحاد مردم کشورمان، پاسخی به این سوالات داده است که به قضاوت و طرح و بحث عمومی می‌گذارد. از نظر نگارنده، طرح شعار سال توسط ولی فقیه به عنوان یک رهبری دینی و سیاسی، علاوه بر آنکه ناشی از نیازسنجی مادی کشور است، معطوف به نوعی هدایت معنوی جمعی است که در صورت فهم آن، به سوالات طرح شده پاسخ بهتری خواهیم داد. 🔸اگر ما بدانیم، مشارکت فکری و سپس عملی‌مان در تحقق شعار سال، یکی از بزرگترین مصادیق تقوای جمعی در سال جدید است، معنایی والا یافته‌ایم که انگیزه‌های درونی و بیرونی‌مان را صدچندان می‌کند. فهم نگارنده آن است که ولی فقیه در موضوع‌شناسی اجتهادی خویش، مشارکت مردم در جهش تولید را مصداق تقوای جمعی در سال پیش‌رو دانسته است. مصداقی که تحقق آن به سه مقوله حفظ وحدت، ایمان افزایی و امیدآفرینی، بستگی دارد که در سخنرانی نوروزی خود بار دیگر به آن تاکید و سفارش کردند. 🔸درک اهمیت و شناخت تفصیلی این موضوع (جهش تولید) با مقدمات پیش‌گفته توسط مردم می‌تواند، به انگیزه‌های درونی آنها شدت بخشیده و ایمان به این مسیر را در آنان ایجاد کند. این تحول می‌تواند منجر به تغییر روش کاری و منش شغلی مردم شود. حفظ چنین انگیزه‌ها و اقدام متناسب با آن، نیاز به مراقبت عمومی دارد. داوم مشارکت مردم در جهش تولید و تبدیل آن از شعار به کار، عمل به همان تقوای جمعی است. در پایان می توان توصیه کرد، جریان نویسندگان و تبیین‌گران، با چرخاندن این آگاهی‌ها و توسعه آن در مردم، وظیفه خود را در عمل به این تقوای جمعی و جبران نارسایی تبلیغاتی، به نحو احسن بازی کنند. @jafaraliyan
ترکیب وجودی «جمهوری اسلامی ایران» ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸در اغتشاشات سال ۱۴۰۱، اتفاقی عبرت‌انگیز رخ داد که نشان داد، کسانی‌که بر مخالف با جمهوری‌اسلامی اصرار داشتند، در نهایت تبدیل به مخالف ایران شدند. تقریباً در ماه دوم یا سوم اغتشاشات بود که افرادی صراحتا از ایده تجزیه ایران حمایت کردند. به پرچم کشورمان توهین کردند. با شکست و باخت تیم ملی کشورمان، جشن پیروزی گرفتند و... 🔸این حادثه نشان داد، فرض وجود ایران بدون جمهوری اسلامی، در واقعیت ماحصلی جز نابودی کشورمان ندارد. جمهوری اسلامی نیز بدون ایران، امکان تداوم و بقا ندارد.‌ آن ماجراها نشان داد مردم، ایران و اسلام سه واقعیت درهم‌تنیده و تجزیه‌ناشدنی هستند که در جمهوری‌اسلامی جمع شده‌اند. با این توضیح معلوم می‌شود، روز جمهوری اسلامی، همزمان روز ایران، روز مردم و روز اسلام است. 🔸آن اتفاقات نشان داد، جمهوری اسلامی هم نظمی اسلامی، هم نظمی ایرانی، هم نظمی مردمی است. هر نظمی که به هم بخورد، کل بنای این نظام متأثر می‌شود. در واقع جمهوری اسلامی ماحصل و میانگین این سه نظم است. همین است که ماهیت آن را از همه موارد مشابه در نظام‌های دیگر متفاوت کرده است. شاید گویاترین تعریف برای نظم جدید، ترکیب نظم‌انقلابی باشد. 🔸نظام جمهوری اسلامی، توانسته با این نظم انقلابی، مردم را در صحنه نگاه دارد، ایران را سربلند سازد، و اسلام را تعالی ببخشد. الگویی نو ساخته که کهنه نمی‌شود، چون آثارش هم جاری است، هم پایدار است. حرف نو دارد، حرفش هم تمام نمی‌شود، بلکه محکم می‌شود، توسعه یافته و تداوم می‌بخشد. روحش را صادر می‌کند، ملت‌ها را بیدار می‌کند و مقاومت را به نتیجه می‌رساند. 🔸مدل جمهوری‌اسلامی، به تجربه نشان داد، جمهوری‌ای، جمهوری است که اسلامی باشد و اسلامی حاکم می‌شود که مردمی باشد. و مردمی مردم می‌مانند که هم یک خود اسلامی داشته باشند هم یک خود ملی. رمز ماندگاری و شکوفایی این نظام در همین سه مفهوم است نه کم‌تر نه بیشتر: جمهوری اسلامی ایران. @jafaraliyan
روز قدس، سال تحویل مقاومت ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸مقاومت و «یا مقلب‌القلوب و الابصار»: انقلاب اسلامی مردم غزه نه از روز طوفان الاقصی که از رمضان تاریخی سال ۱۳۵۸ با پیشنهاد حضرت امام (ه) شروع شد. برای ثمر دادن نهال انقلاب اسلامی مردم غزه، مستضعفین عالم ۴۵ رمضان منتظر ماندند و حالا در رمضان ۴۶ام، سال جدید را با این انقلاب حیرت‌انگیز تجربه می‌کنند. حالا مستکبرین عالم با شکل جدیدی از مقاومت روبرو شده‌اند: «مقاومت انقلابی» 🔸مقاومت و «یا مدبر‌ الیل و النهار»: مقاومت مایه تدبیر شب‌ها و روزهای مردم غزه شد. چگونه در چنین وضعیت ترس فراگیر، مردم شب را به روز و روز را به شب رساندند. آنها با انرژی و نیروی مقاومت از ظلمت ترس و دهشت دژخیم به نور خیره‌کننده شجاعت و استقامت نائل آمدند. دژخیم‌ می‌خواست با برهم‌ زدن شب و روز مردم غزه، سلاح مقاومت‌ را از دست آنان خارج سازد، اما بی‌خبر از آن بود که مقاومت روز و شب نمی‌شناسد: «مقاومت دائمی» 🔸مقاومت و «یا محول الحول و الاحوال»: مردم غزه در حالی سال گذشته را تحویل داده و سال جدید را تحویل می‌گیرند که احوال عالمی را دگرگون کرده‌اند. دیگر کسی مقاومت جریانات چپ در برابر نظام سرمایه‌داری را باور نمی‌کند. اکنون تغییر معنایی مقاومت، جهانی شده است. مقاومت مستضعفین در برابر مستکبرین حتی در معادلات دنیوی نیز لباس پیروزی بر تن کرده است. مقاومت حالا در موقعیت اقتدار قرار دارد و مستکبرین ظالم را عاجز کرده است. ظلم ادامه دارد، اما اثر قبلی را ندارد، چون حال مقاومت تغییر کرده است: «مقاومت مقتدر» 🔸مقاومت و «حول حالنا الی احسن الحال»: انقلاب اسلامی مردم غزه نشان داد، با مقاومت است که خداوند حال ما را به نیکوترین و بهترین احوال تغییر می‌دهد. مقاومت درس تغییر است. درس تحول است. مقاومت راه تعالی است. راه سرآمد شدن، راه الگو شدن. مقاومت معجزآسای مرم غزه، همه دنیا را متحیر کرده است‌. حال مردم جهان را عوض کرده است. همین مقاومت بود که ما را از وضعیت استضعاف شاهنشاهی به وضعیت اقتدار جمهوری اسلامی رساند. فلسطین را هم پس خواهد گرفت چون مقاومت پیروزی را تضمین می‌کند: «مقاومت پیروز» @jafaraliyan