🔸این پرسشی است که پاسخی به آسانی خود سوال ندارد. اما اگر قدری پرسش را گسترش داده و از این اجمال دربیاوریم، آنوقت احیانا جوابهایمان مشخصتر شود.
🔹پس بپرسیم کدام عقلانیتر و کاراتر است؟ اینکه برای مراقبت از خود، تنها متکی به خود باشیم، یا حامی و حافظ کسانی باشیم که از ما مراقبت میکنند؟
🔸گمان میکنم، در جامعه پرخطر امروز، هیچکس به خودی خود، قادر به مراقبت کامل از خود نیست. ما وابسته به افراد و نهادهایی هستیم که کارکردشان امنیت روحی و روانی و ایمنی جسمی و عروقی ماست.
🔹اگر بپذیریم در جامعه امروز، نمیتوانیم تنها با اتکا به خود، از خود مراقب کنیم، نسبت ما با مراقبان و نهادهای مراقبتکننده چه باید باشد؟ آیا میتواند چیزی غیر از مراقبت باشد؟
🔸اگر آن نسبت مراقبت باشد، طبیعتاً باید مدافع خوب کار کردن مراقبین و نهادهای مراقبت باشیم و نگذاریم آنها دچار کاهش کیفیت مراقبت شوند.
🔸منطق حمایت از پلیس خوب، پزشک خوب، سیاستمدار خوب، پیشهوران و مصنفان خوب، کشاورز خوب، دامدار خوب، معلم خوب، روحانی خوب و استاد خوب همین است.
🔸منطق حمایت از پاسگاه، بیمارستان، دولت، اصناف، زمین، دامداری، مدرسه، حوزه و دانشگاه همین است.
🔸بر این اساس اگر هر کدام از مراقبین خوب عمل نکردند، مسئولیت مراقبت ما از مراقبین ایجاب میکند، برای بهبود کیفیت کارش با او همکاری کنیم.
🔸اگر این کمک افاقه نکرد، راه بعدی چیست؟ راهش تخریب مراقب نیست، بلکه کمک به اصلاح اوست. یعنی بدانیم مسئولیت ما آن است که مراقب خوبی برای مراقبین جامعه باشیم. دلسوزانه، همدلانه، فعالانه و مومنانه مراقبت کنیم.
متنآگاهی
تبیین علیه پساحقیقت
🔸میتوان گفت، تبیین، نوعی مقاومت شناختی است. اهمیت فهم این موضوع، در زمانه حاضر که به گفته جمعی از متفکرین غربی در دوره پساحقیقت قرار داریم، بسیار حیاتی است. ایستادن روی دوش حقیقت و دفاع از آن در موقعیتی که واقعیتهای پیش چشم گذاشته شده میدان، جملگی گواهی علیه آن میدهند، امری بسیار سخت و پر تکلف است.
🔸بگذارید به صورت روشن بگوییم، افرادی هستند که میدانند مسأله فقط باورکردن آنچه میبینیم نیست، بلکه مسأله باید آن باشد که این واقعیت به چشم آمده و رویتپذیر، چگونه بر باور ما تحمیل میشود. لی مکاینتایر، متفکر آمریکایی ضد ترامپ، پس از روی کارآمدن ترامپ در سال 2016 نوشت: «واقعیتها و حقیقتها در عرصه سیاسی امروز، در خطرند.» به بیان او پساحقیقت خصلت ویژه سیاستورزی آمریکایی است.
🔸براساس تعریف لغتنامه آکسفورد، پساحقیقت امری مربوط به یا دال بر موقعیتهایی است که در آنها برای شکل دادن عقاید مردم، ارجاع به واقعیتهای عینی، تأثیر کمتری از توسل به عواطف و باورهای شخصی افراد دارد. به تعبیر بهتر بسته به هر چیزی که هر فردی میخواهد، یا دوست دارد یا احساس میکند درست است، برخی واقعیتهای از بقیه مهمتر جلوه داده میشوند.
🔸ارزش ایستادن بر آستان حقیقت در اینجا خودنمایی میکند. رهبر معظم انقلاب هوشمندانه انتخاب کردند که در نقطه مقابل تحمیل واقعیتهای گزینشی بر باور مردم، قرار بگیرند. تبیین صحنه یعنی بازگرداندن حقیقت به ساحت واقعیت، یعنی درنظرگیری همه لایهها، ابعاد و جهات واقعیت. یعنی ایستادن در برابر تحلیلهای برگفته از واقعیتهای دلبخواهی. یعنی نشاندادن لایههای به عمد پوشیده شده و گمشده.
🔸حوادث سوریه، بهترین طعمه ممکن برای تحلیلهای پساحقیقی است. به همین دلیل باید گفت اگر استنادات ما برای فهم صحنه، گزارشهای تحلیلی به ظاهر منصفانه خارجی باشد، یعنی خواسته یا ناخواسته پذیرفتهایم در زمین واقعیتهای دلبخواهی پساحقیقی بازی کنیم. پس متوجه میشویم یک بخش مهم از اهمیت تبیین رهبر انقلاب از حوادث سوریه، جنبه تربیتی آن است. تربیت روش شناختی. اینکه چگونه باید تبیین کرد و به کدام واقعیتها باید وزن داد، کدام واقعیتهای تحمیلی را باید رد کرد و چگونه باید سلطه تحلیلهای پساحقیقی را درهم کوفت.
🔸تا میشود باید مفردات و فرازهای این سخنرانی را مرور کرد و نوع تبیین رهبر انقلاب را بازشناخت. راههای عبور از ادراک حسی و هیجانی از میدان به سمت فهم عقلانی از صحنه را یاد گرفت. یاد بگیریم چگونه باید واقعیتهای به چشم آمده را به پرسش گرفت تا اسیر سوالات غلط و شبهات تحمیلی نشویم. از این سخنرانی به راحتی عبور نکنیم.
متنآگاهی
بازیابی عاملیت زنان
✍جعفرعلیاننژادی
🔸میتوان از روح کلام مقام معظم رهبری در دیدار روز گذشته ایشان با بانوان و دیدارهای سالهای اخیر، دغدغهای را دریافت کرد که لازم است قدری در موردش بنویسیم یا گفتگو کنیم. به زعم نویسنده این یادداشت، آن دغدغه «بازیابی عاملیت زنان در جامعه ایرانی» است. عاملیتی که به انحاء مختلف وجود دارد اما گرد حوادث و پدیدههای نوظهور، نمیگذارد، به خوبی دیده شود یا بد دیده میشود و یا در مواردی تغییر فاز میدهد و جهتش تغییر میکند. مجموع بیانات رهبر انقلاب از این نظر هم کارکرد یادآوری دارد، هم معنای بازبینی دارد، هم در آن نوعی فراخواندن است و هم هدایت کردن به جهت مطلوب.
🔸بنابراین در این سخنرانیها، یادآوری جایگاه زنان، بازبینی حرکت زنان، فراخواندن زنان برای ورود جدی به مسائل کشور و جهتدهی و هدیت آنان به سمت الگوی مطلوب، با زبان و بیان روزآمد، دیده میشود. روح حاکم بر مجموع این تنبهات، خارج ساختن زن ایرانی از موضع انفعال به جایگاه کنشگرانه و فعال است. پرانگیزهترین نیروهای مهاجم برای به انفعال کشاندن زن ایرانی به شهادت تجارب سالهای پس از انقلاب اسلامی، کسانی هستند که حرکت مستمر، آهسته، پیوسته، قاعدهمند و طبیعی زنان را یا نادیده گرفتهاند، یا آن را تحقیر کردهاند.
🔸انگارههای بوجود آمده در پی این اقدامات، زنان را در موضع مدافع قرار داده و آنها را غالبا معطوف به مسائل صرفا «زنانه» کرده است. مسأله جنسیت برجسته شده و نوعی جبههگیری در آنان بوجود آورده است. به معنای دیگر، تفاوت بیولوژیک زن و مرد، که یک مساله طبیعی است و بر مبنای همین تفاوت طبیعی، آنها را مستعد شکل متفاوتی از نقش پذیری و مسئولیت داری کرده است، عامل ضعیف فرض کردن زنان در جامعه شده است. این انگاره متاسفانه در زنان تاحدی درونی شده و آنها را صرفاً متوجه مسائل مربوط به زنانگی کرده است. روی همین بستر و ذهنیت است که انواع و اقسام عاملیتهای واکنشی (انفعالی)، در بخشی از زنان بروز و ظهور میکند. دو سوی این عاملیت انفعالی عبارتند از «تن فشانی و دلربایی» از یک طرف و تمایل به «مردانگی و مردنمایی» از طرف دیگر.
🔸استقرار (ناخودآگاه) ذهنیت ضعف زنانه در بخشی از جامعه و به طور ویژه در بخشی از زنان، منجر به آن شده که آنان شخصیت انسانی خود را تابع بیولوژی زنانه تعریف کنند. این نگاه در همین چند ساله اخیر، مباحث بسیار زیادی را به تبعیت از آموزههای غربی، حول موضوع «بدن زن» در ایران، موجب شده است. در بسیاری از مباحثات دانشگاهی، پیرادانشگاهی و موسسات مطالعاتی، گفتگوهایی روی انگاره حق مالکیت بدن زن، درگرفته است و نتیجه آن شده که زنان حق دارند بدنشان را که در این نگاه (خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه) مساوی با شخصیت انسانی آنها قلمداد شده، به نحو مستقلانه، نمایندگی کنند. نوعی استقلال واکنشی یا منفعلانه. به همین جهت، نوع پوشش هم حالت تنانه پیدا میکند، هم مایل به مردانه.
🔸فروکاستن شخصیت انسانی یا بعد فراجنسیتی (که بین زن و مرد مشترک است) به بدن یا بعد جنسیتی آن، عوارض و آسیب های دیگری را نیز موجب شده است. حمله به جایگاه مادری یا همسری، حمله به جایگاه زن در خانواده و چیزهایی از این قبیل. به زعم نگارنده رهبر معظم انقلاب با وقوف به این فروکاست و چنین غفلتی، دغدغه بازیابی عاملیت زنانه در فضای پس از انقلاب اسلامی را دنبال میکنند. عاملیت فعالانهای که با درک شخصیت انسانی (فراجنسیتی) زن ایرانی ممکن می شود. اینکه هر دو جنس زن و مرد در انسانیت مشترکند و از این جنبه بستگی دو طرفه و برابر با یکدیگر دارند. نه مرد انسانتر است و نه زن انسانتر. مساله زوجیت، بر بنیان همین اشتراک، طرح میشود.
🔸ایشان در این فقره مهم بیان کردند: «اگر ما بخواهیم یک منشوری از دیدگاه اسلام دربارهی زن تنظیم بکنیم که موادی داشته باشد این منشور، به گمان من اولین موضوعی که در این منشور باید بیاید، مسئلهی زوجیت است. زوجیت یعنی چه؟ یعنی زن و مرد زوجند، مکمّل یکدیگرند. زن و مرد برای هم خلق شدند. این در قرآن به صراحت بیان شده. «وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا». رهبر انقلاب با نظرداشت همین اشتراک انسانی یا فراجنسیتی بین زن و مرد است که مجددا به بانوان حاضر در جلسه و زنان کشور، یادآوری میکند: «از لحاظ تواناییهای فکری و روحی در هر دو جنس زن و مرد، استعدادهای بینهایت وجود دارد، تفاوتی با همدیگر ندارند. یعنی در علم زن و مرد هر دو میتوانند مسابقه بدهند اینجور نیست که مردها عالمتر از زنها باشند نه، زنهای بزرگی، والایی، دارای مقامات برجستهای از لحاظ علمی در تاریخ بودند امروز البته صدها برابر بیشترش هم در دانشگاه هم در حوزه وجود دارند.از لحاظ علم، از لحاظ هنر، از لحاظ نوآوریهای فکری و عملی، از لحاظ اثرگذاری اجتماعی و فکری و سیاسی، از لحاظ 👇
فعالیتهای اقتصادی این تواناییها در هر دو جنس وجود دارد.»
🔸این فراز پایانی همچنین نوعی فراخوانی زنان کشور به ورود فعالانه و کنشگرانه در عرصههای مختلف علمی، فکری، اجتماعی و سیاسی است. بازیابی و احیای عاملیت از این نظر، یعنی عبور از کنشپذیری صرفا زنانه به کنشگری فرازنانه در جامعه ایرانی. رهبر انقلاب خواهان جدی گرفتن نقش اجتماعی زنان مسلمان و عبور آنها از هالهها و لایههای نقشهای تحمیل شده غربی است. با مشارکت موفق و موثر زنان در حیات اجتماعی و فرهنگی است که کشور می تواند با تمام ظرفیت به سمت اهداف خود حرکت کند. در پایان باید گفت، احیای این عاملیت به معنای درک مکملبودگی زن و مرد در پیشرفت کشور است، نه جبهه گیری آنها در برابر یکدیگر به سیاق گزارشی که در این یادداشت آمد. (وطن امروز)
متنآگاهی
«خوببینی»؛ رمز سازه تبیینی
🔸این روزها، حتی پس از سخنرانی مهم و روح افزای رهبر انقلاب، قلمهایی، جنبههایی از این بیان پرمغز و پر مضمون را برجسته میکنند که کارکردش، خنثیسازی اثر روحبخش آن است. چارچوب و اسکلت یک موضعگیری تبیینی، مصالح نیرومند و مقاومی است که نه تنها بار فشار کلی دیگر بخشهای ساختمان را تحمل میکند، بلکه در مجموع سازهای زیبا میسازد تا در مخاطب حس هارمونی و هماهنگی و لذت ایجاد کند.
🔸اگر عجالتاً بپذیریم که هشدارها، توصیهها و عبرتگوییها، همیشه جنبههای سخت یک سخنرانی تبیینی برای شنونده و مخاطب است، باید گفت نوع بیان آن و نحوه قرار گیری آن در سازه تبیینی رهبر معظم انقلاب طوری است که انگیزه و اراده به حرکت و ترمیم و تحول را ایجاد میکند. کاربست بد این هشدارها در بافتهای کلامی، این روح حرکت را میزداید، در عوض هالهای از یأس و انفعال ایجاد میکند که طبیعتا نقض غرض نویسنده یا گوینده آن مطلب است. فهم کلام در بافت و انتقال آن در بافت مناسب، یعنی پایبندی به روش تبیینی مقام معظم رهبری است. کاری که موجب میشود، پاره ای از روح آن کلام امتداد پیدا کند.
🔸روح امید، گِل وجود این سازه تبیینی است. لازم نیست صراحتا مورد اشاره قرار بگیرد، بلکه در کلیت محتوا باید خود را نمودار سازد. «خوببینی» رمز تزریق روح امید به سازه تبیینی است. خوببینی از این نظر با خوشبینی متفاوت است. خوببینی حاصل دلیل است، اما خوشبینی بدون دلیل بوده و حاصل سادهاندیشی است. نباید خوببینی معظم له را خوشبینی فهم کرد و از آن غافل شد. سوال صحیحی که روایت ما را نزدیک به سازه تبیینی معظم له میکند، کندوکاو در دلایل خوببینی رهبر معظم انقلاب است. ایشان چگونه صحنه را خوب میبینند و چه چیزهایی را در نظر میگیرند که ما نمیبینیم.
🔸مهارت در خوب دیدن، حاصل باورِ نویدهای ایمانی خداوند به مومنان است که منجر به «خوببینی» رهبر معظم انقلاب شده است:
▪️هدایت: میدانستند چه میخواهند و راه رسیدن به آن چه بود.
▪️فهم: فهم قوی از مسیر داشتند و چشم و گوششان باز بود.
▪️تصمیم: عزم و تصمیم راسخ برای حرکت و غلبه بر شک و تردید داشتند.
▪️اطمینان: اطمینان داشتند به هدف خود میرسند.
▪️اصلاح: امکان خطا و اشتباه و تجربه غلط داشتند، یعنی از غفران و رحمت الهی برخوردار بودند.
▪️حمایت: پتششان به نیروی الهی گرم بود و دلسرد نمیشدند.
▪️یقین: در غلبه بر مشکلات و دشمنان و موانع مطمئن بودند.
▪️قدرت: از تمام رقبا و صفوف مخالفین مسیر قویتر بودند.
▪️پیروزی: بر موانع و مشکلات غلبه کامل یافتند.
▪️وصول: به صورت قطعی به هدف رسیدند.
▪️گشودگی: از مواهب آسمانی و زمینی و استعدادی در طول حرکت برخوردار شدند.
▪️خوشبختی: به پاداش و سعادت اخروی بعد از زندگی دنیوی خواهند رسید.
(این فقرات از کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن رهبر انقلاب، گرفته شده است)
متنآگاهی
«زوجیت»؛ ریشه عاملیت فعالانه
🔸میتوان بین دو شکل از عاملیت زنان در عرصه اجتماعی تمایز قائل شد. عاملیت منفعلانه و عاملیت فعالانه. برای فهم تفاوت این دو نوع عاملیت، باید دانست مسأله این نیست که آیا زنان عاملیت دارند یا خیر؟ بلکه سوال درست آن است که عاملیت زنان چگونه است؟
🔸نکته بعدی آن است که فعال بودن یا نبودن، به معنای تند یا کند بودن حرکت عامل نیست، بلکه به معنای حرکت آگاهانه است. اینکه زن بداند، عاملیت او هویتپایه و متناظر با وجه انسانی اوست یا دیگراتکا و متناظر با وجه بدنمند و جنسیتی اوست.
🔸بیان رهبر معظم انقلاب در دیدار امسال با بانوان، سراسر ناظر به صورتبندی زنانگی حقیقی یا «عاملیت فعالانه» زن ایرانی بود. به نظر میرسد اشاره ایشان به تدوین «منشور» حوزه زنان، با وقوف به چنین دغدغهای، طرح شده است. با فهم اصل اول این منشور که در اشاره ایشان، مقوله زوجیت است، عاملیت فعالانه یا همان حرکت آگاهانه معنا میشود.
🔸این فهم که اساس خلقت بنا بر ملائمت، پیوند و همگرایی دارد، یعنی زن و مرد باید اصلاً در چیزی همخوانی داشته باشند که استعداد پیوند پیدا کنند. آن چیز انسانیت است که بین زن و مرد مشترک است. پیوند زن و مرد با یکدیگر، این انسانیت را تکمیل و مضاعف میکند و واقعیت جدیدی به نام خانواده خلق میکند.
🔸عاملیت فعالانه زنان بر بنیان فهم انسانی از هویت انسانی خویش، است که محیط (خانواده و جامعه) خود را انسانیتر میکند و از این نظر شایسته حضور جدی در عرصههای علمی، هنری، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی میشود.
🔸عاملیت منفعلانه، در مقابل بر پایه درک حرکت بر بنیان دیالکتیک هگل است. بر مبنای این نگاه، همخوانی قبلی نه در انسانیت، که در کالبد جسمانی است. بدن مرد و بدن زن قاعدتاً متفاوت است، به بیان دیگر استعداد همگرایی، ریشه در انسانیت آنها ندارد، بلکه در تضاد بیولوژیکی آنان دارد. مرد به حسب قدرت جسمانی بیشتر در موضع فعال و زن به حساب ظرافت تمامه در موضع انفعالی قرار میگیرد.
🔸در این نگاه زن باید برای جبران ضعف خود، حرکت کند، یعنی کاری کند که موضع برابری با مرد داشته باشد. عاملیت انفعالی به همین معناست، یعنی حرکت برای جبران تفاوت که در قالب نفی(ضد) بدن خود در تقابل(نفی یا ضد) با بدن مرد جلوه میکند، از این نفیِ نفی(ضدِضد) است، که سنتزی حاصل میشود و آن سنتز خود نفی دیگری است که در برابر نفی دیگر قرار میگیرد و این حرکت منفعلانه یا ستیز مدام شکل میگیرد.
🔸عاملیت فعالانه نه حاصل نفی تنانه که حاصل تکمیل و تتمیم و ایجاب انسانی است و مسیر هستی را به سمت همگرایی و صلح و ملائمت با حق طی میکند.
متنآگاهی
«مداحی»؛ اراده معطوف به تبیین
🔸هر سال روز میلاد حضرت صدیقه طاهره(س)، گروهی از مادحین و زبانآوران مکتب اهلبیت(ع)، مهمان رهبر معظم انقلاب در حسینیه امام خمینی(ره) هستند. امسال نیز این میهمانی برقرار است. برای کسانیکه بیانات رهبری در سالهای گذشته مرور کردهاند، این سخنرانی، اهمیت و معنای خاصی با خود به همراه دارد.
🔸این معنا که چرا جامعه مداحان، اینگونه مخاطب خاص و ویژه رهبر انقلاب در حوزه جهاد تبیین هستند. چرخ فلک و دور روزگار ما را در سال اخیر با لحظات پر پرسش و سوالی مواجه کرد که به برخی از آنها نمیشد تنها به شکل مکتوب یا گفتن عادی، پاسخ داد. مشکل اینجا بود که سوال برای همه پیش میآمد اما جواب درست به همه نمیرسید. یا اگر میرسید، در مخاطب اثر کافی نمیگذاشت و دلش را قرص نمیکرد.
🔸در این روزها، بیشتر معنای آن سخن مهم رهبر انقلاب که بیان داشته بودند: «امروز بار جهاد تبیین روی دوش مداحان است»، معلوم میشود. هنر مداحی، پاسخ عمیق و دقیق به این لحظات پر پرسش است. مخاطب تبیینی جهت درست و دقیق را تنها وقتی مییابد و با گوش جان دنبال میکند که آن نوای خوش روحش را بنوازد و ارادهاش را به حرکت آورد. نوایی که مملو از معارف اهل بیت و حقایق امور است، نه معروفات و وقایع پیش چشم.
🔸مداحی، اراده معطوف به تبیین است. حقایق از نظر دور شده یا مورد غفلت واقع شده را به مدد تنبهات معارف اهلبیت(ع)، منطق قرآن، تاریخ معصومین(ع) و مصائب این بزرگواران، به یاد میآورد. به بیان دیگر مداحان آشنا به معارف، عربی فهم و سخندان، با کار مداحی، زمینه دگرگونی حال و مقال را در آحاد مخاطبین ایجاد میکند.
🔸اگر ایجاد یأس و ترس را دوروی سکه عملیات روانی دشمنی بدانیم که بر حقیقت ضعف او سایه میاندازد و واقعیت را وارونه جلوه میدهد، فناوری مومنانه روشنگری در این خصوص، مداحی است. به تعبیر رهبر انقلاب میراثدار آن رشته منوری که در طول تاریخ توانسته حافظ مذهب باشد، از معارف حقه دفاع کند، دنیا را متوجه خود کند و در زمان معاصر به اسقاط نظام طاغوت بینجامد، جامعه سخنآوران و خوشنوایانِ مادحین و مرثیهسرایان هستند.
🔸مسئولیت آنهاست که در زمانه حاضر، جامعه را از لحاظ زبانی، فکری و منطقی در برابر امواج سهمگین شبهات، مسلح کنند و نگذارند ناامیدی و یأس از یک طرف و ترس و دلهره از دشمن از طرف دیگر، جامعه را منفعل و بیحرکت کند. آنان میدانند هم توان برانگیختن دارند هم جهت درست دادن، فقط باید مسأله روزشان را بشناسند و سواد تبیینیشان را تقویت کنند.
متن آگاهی
«نهدی»؛ قاعده یا استثناء
🔸هر سال که به روز مهم ۹ دی نزدیک میشوم، برای آنهایی که هنوز به تحلیل درستی از حرکت تکان دهنده آن روز نرسیدهاند، این سوال بوجود میآید که آیا چنین پویاییهایی خصلت وجودی و ذاتی جامعه ایرانی است یا صرفاً واکنشی کوتاهگذر به یک ماجرای سیاسی؟
🔸در این یادداشت کوتاه به عواملی اشاره میکنیم که نشان میدهد، این پویایی و حرکت شکل گرفته نه یک استثناء که یک قاعده بوده و خصلت ماهوی جامعه ایرانی پس از انقلاب اسلامی است.
🔹۱. انقلاب ثمره حرکت: مردم ایران دیرزمانی پیش از وقوع انقلاب و از حدود سالهای ۴۲، تجربهای را تمرین کردند که به نقطه بیبازگشت سال منتهی به انقلاب یعنی ۱۳۵۷ رسید. تجربه حرکت برای احترام به خود ایرانی و استقلال از وابستگی. این تجربه که با انرژی حیات بخش مذهب عجین شده بود، عادت انفعال و کناره جویی را کنار زد و جایش حرکت و به میدان آمدگی را قرار داد.
🔹۲. جمهوری اسلامی؛ نظم تابع حرکت: بعد از وقوع انقلاب، آن حرکتها که در روزهای شیرین خدا یا به تعبیر امام و رهبری یوماللهها، ظاهر میشد، به تاریخ نپیوست، بلکه در نظم نیرومندی به نام جمهوری اسلامی، نهادینه شد. یعنی از این تاریخ به بعد، هر حرکتی درون این نظم و برای این نظم، نمایان میشد. طبیعی بود نظمی که با حرکت انقلابی بوجود آمده، با همان حرکت ادامه یابد.
🔹۳. حرکت علیه بینظمی: هر حرکت مردمی که به نظمی استوار ختم شود، خواهی نخواهی مخالفان و دشمنانی دارد که تحرکات و بینظمیها را ایجاد میکنند. این تحرکات یا شکل آشوب و ناامنی به خود میگیرد، نظیر اتفاقات دهه شصت، یا شکل کودتا نظیرکودتای نافرجام نوژه، یا شکل تجاوز خارجی یا جنگ، نظیر حمله عراق به خاک کشورمان. در همه این وقایع، این حقیقت حرکت مردم علیه چنین بینظمیها یا تهدیداتی بود که به میدان میآمد.
🔹۴. هوشمندی ذهن جامعه در فهم حرکت اصیل: تجربه موفق حرکت مردم علیه تحرکات تخریبی فوقالذکر، منجر به ایجاد نوعی هوشمندی یا ذهنیت پیروز در برابر حوادث در جامعه ایرانی شد. آنان به این ترتیب و در طول سالهای بعد میتوانستند حرکت اصیل را از حرکت بدلی تشخیص دهند و در صورت بروز خطا، به سرعت خود را بازیافته و نگذارند پایههای آن نهاد استوار سست شود. تجربه فتنه ۸۸ از این نظر، نمایش بی نظیری از هوشمندی مردم در تشخیص حرکت اصیل از حرکت بدلی بود.
🔹۵. تجربه ۲۰۲ روز تحمل حرکات بدلی توسط مردم: از روز برگزاری انتخابات تا روز ۹ دی ۲۰۲ روز فاصله بود. فرصتی برای وقوع تحرکاتی که روی شائبه تقلب سامان یافت. بخشهایی از مردم نمیپذیرفتند که درون نظم جمهوری اسلامی، تقلب شده باشد ایامی با ادعای نامزد غیرپیروز همراه شدند، جبههای رسانهای در بیرون از مرزها نیز فضا را غبارآلود میکرد و آب را گلآلودتر. چیزی نگذشت که کمکم چنین دعاوی باطل شد اما لجاجت و اصرار بر تقلب تمام نشد. زمینه برای بینظمی و آشوب فراهم شد و آنقدر این آش شور شد که به مقدسات توهین شد.
🔹۶.بازگشت به قاعده حرکت در نه دی: در فتنه ۸۸ ترکیبی از آشوب خیابانی، دخالت خارجی و ناامنی ذهنی، زمینه تحرکات بدلی را فراهم کرد. از آنجایی که قاعده حرکت در نظم جمهوری اسلامی، کاملا مردمپایه و مبتنی بر تشخیص درست سر بزنگاه است، این بار نیز مردم در لحظه تاریخی ۹ دی، حضور یافتند تا انقلاب شاهد یکی دیگر از روزهای خدا باشد. حرکتی که در آن همه مردم با سلایق سیاسی گوناگون، به میدان آمدند تا آن تجربه تمرین شده را مجددا بازیابند. همان قاعدهای که حافظ نظم جدید بود و علیه استثنا خواهی و استثناطلبی مستبدان و هرج و مرج طلبان بارها ایستاده و باز خواهد ایستاد.🔹🔸
متنآگاهی
https://www.instagram.com/p/DEJ2s4CIQB8/?utm_source=ig_web_copy_link