eitaa logo
متن‌ْآگاهی‌|جعفرعلیان‌نژادی
362 دنبال‌کننده
282 عکس
8 ویدیو
5 فایل
تلاش‌گری در ابتدای راه آگاهی و ایستادگی ارتباط با نویسنده: @Matnagahi
مشاهده در ایتا
دانلود
دیدگاه یکی از مخاطبین در خصوص این مطلب «حقیقتا این بخش از فضای دانشگاهی ما، همچنان، در ادامه‌ی یک روند تاریخی، روحانیت و حوزه را "رقیبِ" خود در نهاد علم می‌بیند و از این جهت آگاهانه نمی‌خواهد جایگاه آن را به رسمیت بشناسد و طبق توضیحات شما، به روحانیت و آنچه برخاسته‌ی از هویت، جهان‌بینی و نظام معرفتی و اندیشگی این نهاد دینی است وقعی نمی‌نهد و از این جهت به خروجی‌های کنش متقابل آنها و جامعه نیز توجهی نمی‌کند. نمی دانم آیا امثال دورکهایم و وبر وقتی به جایگاه دین در اروپای زمانه خود پرداختند، نهاد کلیسا و دین را اینگونه، رقیب خود می‌دیدند یا خیر...»
ایران را ایرانی، ایران می‌کند فوتبال نشان داد، ایران را ایرانی، ایران می‌کند. خدایا شکرت توسل به صاحب‌الزمان(عج) جواب داد.
برنامه خاص دشمن برای خواص چیست؟ (بخش اول) ✍جعفرعلیان‌نژادی 🔸می‌توان گفت، برنامه خاص دشمن برای خواص، مواجه‌کردن آنها با سنخی از شبهات است که پاسخ راحتی برای آنها وجود ندارند. از نظر نگارنده، بیان امروز رهبر انقلاب در خصوص نقش شتاب‌دهنده خواص در حرکت عمومی جامعه، با نظر به همین مساله بیان شد. کارکرد شبهات از این نظر بی‌شباهت به کارکرد تحریم اقتصادی نیست. شبهات قوه و قدرت تحلیل و تشخیص و فکر را تحت تاثیر قرار داده  و کم می‌کند، تحریم اقتصادی هم از قدرت مادی و معیشتی می‌کاهد.  🔸شبهات سخت، منجر به تردید و شک نیروهای پیش‌برنده جامعه می‌شود. همین شک و تردیدها، قدرت تصمیم‌گیری خواص را کم می‌کند. آنها را یا دچار بدتصمیمی می‌کند و مسیرهای انحرافی را پیش پایشان می‌گذارد،  یا دچار بی‌تصمیمی می‌کند و به انفعال و سکوت و بی‌عملی می‌رسد، یا دچار دیرتصمیمی می‌کند و به تعلل و دیر رسیدن و پشیمان‌شدن می‌انجامد. اگر در جامعه‌ای خواص، دچار بی‌تصمیمی، دیرتصمیمی و بدتصمیمی بشوند، باید منتظر تغییر جهت حرکت عمومی آن جامعه بود.  🔸اما ببینیم منظور از شبهات سخت چیست؟ تقریباً می‌توان گفت، تا قبل از شروع دهه نود، اکثر شبهات، ماهیت نظری و تئوریک داشته و نسبت آن چنانی با زندگی روزمره مردم نداشت. پاسخ به آن شبهات هم در محافل فکری و اندیشه‌ای صورت می‌گرفت و انعکاس اجتماعی خود را، تنها در بحث و فحص‌های طلبگی و دانشجویی می‌دید. اما از ابتدای دهه نود، با نوعی دیگری از شبهات مواجه شدیم که ریشه اقتصادی داشت و به سرعت راه خود را در میان مردم باز کرد.  🔸در واقع تحریم‌ها، موتور محرک جریان تحریف و شبهه‌ساز بودند. این وضعیت، زمینه‌ای ایجاد کرد که آرمان و آرزوی لغو بالمره تحریم‌ها با مذاکره، به کلام رئیس‌جمهور خوش خیال وقت هم راه یافت. همین احساس در جامعه هم ایجاد شد که می‌توان تحریم‌ها را با مذاکره و معامله خارجی تماماً رفع کرد. بستر شبهات سخت و تحریف واقعیت در همین نقطه ایجاد شد. ریشه خارجی تحریم به عنوان یک معضل، مانع و مشکل اقتصادی برجسته شد، اما عوامل داخلی آن مورد توجه قرار نگرفت.  🔸یعنی این نکته که یک اقتصاد قوی و مقاوم تحریم‌ناپذیر است و تحقق آن بر مبنای یک حرکت مستمر درونی ممکن است، نه بر مبنای تکیه و خوش‌بینی به عامل تحریم‌کننده. این بستر شبهه‌خیز اقتصادی، جریان تحریف را فعال کرد. معطل شدن بسیاری از کسب و کارهای خرد، تعطیلی تعداد قابل توجهی از کارخانه‌ها، کم شدن میزان تولید داخلی و اعتماد عمومی به ارزهای خارجی، بی‌نسبت با اختلال در همین تشخیص صحیح و درست از عامل واقعی مسائل اقتصادی نبود.  🔸جریان تحریف، با بهره‌گیری از وجود این حس در جامعه، بدقولی طرف خارجی در  عمل به بندهای برجام را نادیده گرفته، پوشانده و انگشت اتهام را سمت نیروهای داخلی می‌گرفت. دولت اول اعتدال به هر ضرب و زوری و برای حفظ آبروی برجام و به قدرت رسیدن دوباره، به شکل دستوری و مداخله گرانه، جلوی رشد منطقی قیمت‌ها، ارز و سوخت را گرفت. بعد از سال 96 موجی از گرانی‌ها بر مشکلات قبلی اقتصادی بار شد و شکلی از آشوب برای اولین بار در دیماه همان سال اتفاق افتاد. @jafaraliyan ادامه 👇
برنامه خاص دشمن برای خواص چیست؟ (بخش دوم) ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸سال 98 هم بعد از آزادسازی قمیت بنزین، همین حوادث تکرار شد. جریان تحریف همچنان پرقدرت مشغول طرح شبهات سخت بود، رئیس جمهور وقت هم بدش نمی‌آمد، با ابراز بی خبری از این موضوع،  بنزین روی آتش حوادث بریزد. رفع مسئولیت و گریز از پاسخ قانع کننده به افکار عمومی در بدنه دولت نیز دیده می‌شد. به هر حال انفعال دولت در  برابر دشمن خارجی، منجر به جسور شدن آن هم شد. هم برجام را پاره کرد، هم با دستور مستقیم فرمان ترور و شهادت حاج قاسم را داد.  🔸ثمره «دادن وعده‌های بی‌شمار و عمل نکردن به آن» و «شبهات جریان تحریف»، راه یافتن استعاره دروغ در مردم، خطاب به مسئولین شد. استعاره‌ای که بعد از ماجرای هواپیمای اوکراینی با وجود صدور بیانیه شرح ماوقع در کمترین زمان ممکن، شاهد مثال پیدا کرد. حالا دیگر مواجهه خواص با شبهات سخت‌تر هم شده بود. در اغتشاشات سال گذشته نیز با وجود تغییر دولت و بازگشت به مسیر ترمیم فضای روانی، این موضوع تاحدی خود را نشان داد.  🔸شبهات سخت را می‌توان همان شبهات عینی نامید. با این مرور سریع، معلوم می‌شود، این شبهات، در یک انگاره اشتباه و خطا ریشه داشت که منجر به رشته‌ای از خطاهای بعدی شد، خطاهایی که دست جریان شبهه‌ساز را برای تاخت و تاز و ایجاد شک و تردید در خواص باز کرد. آن انگاره غلط بازکردن گره مسائل اقتصادی داخلی با اعتماد به نیروهای خارجی بود. حالا مجددا رهبر انقلاب این توجه و تنبه را به خواص داد که دشمن برای آنان برنامه خاص دارد. 🔸نکته مهم این تذکر آن است که  باز شدن گره کور همه شبهات سخت و عینی که به شکل روزمره با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم، به صحیح بودن حرکت عمومی جامعه بستگی دارد. نقش خواص به بیان معظم‌له، شتاب دادن به این حرکت صحیح و حفظ جهت حرکت است. این حرکت به تصمیم قاطع و عزم جدی، بستگی دارد. شبهات عینی بیشتر از آنکه پاسخ گفتاری داشته باشد، نیازمند حرکت عملی است. خواص با فهم و تشخیص ریشه شبهات، می‌توانند سلسله‌جنبان این حرکت عمومی باشند. 🔸رهبر انقلاب دو سال پیش مختصات این حرکت را در سخنرانی خطاب به مردم تبریز بیان کرده بودند. حرکت صحیح عمومی همان استمرار  حرکت انقلاب است. یعنی همه نیازهای کنونی و آتی خود، که ما را به اهداف انقلاب می‌رساند، تأمین کنیم. هدف‌های انقلاب پیشرفت، عدالت اجتماعی، اقتدار، تشکیل جامعه‌ی اسلامی و در نهایت رسیدن به تمدّن نوین اسلامی است. خواص به معنای افراد دارای قدرت تحلیل در همه اصناف، گروه‌ها و مردم، طبیعتاً تشخیص خواهند داد، در وضعیت فعلی، انتخابات، مهم‌ترین ابزار تأمین نیازهای «فعلی و آینده» مردم و حفظ حرکت صحیح آنان با توجه به اهداف انقلاب است. @jafaraliyan
معنای انتخابات ۱۱ اسفند نزد مردم  ✍جعفرعلیان‌نژادی 🔸اول. انقلاب نقطه پایان نظمی  چند هزار ساله بود که مردم در  برقراری و حفظ آن نقش چندانی نداشتند. از طرف دیگر نقطه شروع نظمی جدید بود که در آن صاحب نقشی تاریخی شدند. انقلاب خود به خود رخ نداد،جبر تاریخ هم نبود، هیچ اراده‌ای ورای اختیار مردم یا حاکم بر آن نبود که موجب انقلاب شود. مردم انقلاب را انتخاب کردند، انتخابی که امام(ره) پیش روی آنان گذاشته بود. انقلاب یک نه بزرگ به گذشته بی‌نقشی و بی.ارادگی و یک آری بزرگ‌تر به دوران نقش‌یابی و مسئولیت‌پذیری بود. خود انقلاب اسلامی، فشرده و اجمال آن چیزی بود که مردم خواهانش بودند. آرمان‌هایی که تجربه نشده بود و ارزش‌هایی که دور افتاده بود، در صدر خواهش‌های عمومی بود. مردم برای تداوم انقلاب اسلامی، دست به ترجمه و پیاده‌سازی آن اهداف زدند. اولین تجربه، انتخاب شکل این نظم جدید بود که با رای 98 درصدی «جمهوری اسلامی» شد.  🔸دوم. جمهوری اسلامی خود نیز انتخابی مجمل و تجربه نشده بود که به مرور تفصیل یافت و تجربه‌پذیر شد. مردم اراده خود را برای تجربه واقعی نظم جدید به طور مستقیم از طریق انتخابات اعمال می‌کردند. آنها حدود 40 بار برای اعمال اراده خود، این راه را رفته‌اند. به مرور که از ابتدای انقلاب گذر کرده و به اینجا رسیده.ایم، بر تجربه مردم در این عمل سیاسی، افزوده شده است. می‌توان گفت، به تدریج آن آگاهی اولیه به یک آگاهی پخته‌تر و رشدیافته‌تر تبدیل شده است. به همین نسبت، اراده آنان در پذیرش مسئولیت و حکومت بر خود، بیشتر شده است. سوالات و پرسش‌ها نیز به همین نسبت بیشتر و پیچیده‌تر و جزئی‌تر شده است. همان طور که سطح آگاهی و تحلیل مردم بیشتر شده است، مطالبه پاسخ و دلیل نیز بیشتر شده است. انتخابات برای مردم باید پاسخی معنادار برای همه یا اکثر پرسش‌هایشان باشد. مطالبه شرکت در انتخابات و قبول آن نزد مردم، به طور مستقیم به جواب‌های قانع‌کننده و معناداری مربوط است که به انتخابات ختم می‌شود. 🔸سوم. تبدیل شدن انتخابات به پاسخ پرسش‌های متکثر مردم، نشانه رشد عمل سیاسی آنان است. بر این اساس این مردم هستنند که اقدام به تعریف انتخابات می‌کنند. آنان در این عمر چهل و چند ساله جمهوری اسلامی، مفسران واقعی معنای انتخابات بوده‌اند. در هر دوره‌ای می‌دانستند انتخابات قرار است چه معنایی داشته باشد و چرا باید این چنین باشد و قرار است به چه پرسش‌هایی پاسخ دهد. هیچ نیرویی بیرون از اراده مردم یا ورای آن اراده نمی‌تواند معنای انتخابات را تغییر دهد، میل اجتماعی مردم انتخابات را هدایت کرده و معنا می‌کند. همین تجربه ثابت کرده، نهادهای برگزار‌کننده و نامزدها هم در امتداد همین میل هستند. وقتی پرسش و سوال زیاد می‌شود، بار انتخابات سنگین‌تر می گ‌شود. نشان می‌دهد مردم نیازهای جدیدی پیدا کرده‌اند که با نیازهای دوره‌های قبلی متفاوت است. آنان طی دوره‌های مختلف، تاثیر انتخاب خوب یا بد را در وضع و حال زندگی خود دیده‌اند. 🔸چهارم. مسأله کنونی مردم، آن است که چگونه می‌توان، انتخابات را به امری موثرتر و نافذتر از گذشته تبدیل کرد. اینکه مطمئن باشند، اثر رای خود را به نحو ملموس و عینی، بعد از انتخاب خواهند دید. اینکه مطمئن باشند، کسانی که انتخاب می‌کنند، قوانینی را تصویب خواهند کرد که بیشترین نفع عمومی را با کمترین هزینه ممکن حاصل می‌کند. اینکه قوانینی تصویب خواهد شد که همه یا بیشتر تقاضاها و خواست‌های آنان را پوشش می‌دهد. اینکه کسانی به مجلس راه پیدا کنند که حافظ حق مردم برای تبدیل کردن آن به قانون باشند نه دنبال چرب و شیرین جایگاه و مواهب احتمالی این صندلی. پرسش‌های سخت نشانه ناامیدی نیست، نشانه انتظار بالای مردم از عمل به تکلیف برگزیدگان است. نشانه مطالبه پاسخ است. نشانه آن است که می‌خواهند انتخابات تبدیل به بالاترین و بهترین پاسخ ممکن به مسائلشان شود. طبیعی است بهترین راه، حل مساله است، نه پاک کردن صورت مساله. مردم برای سوالات خود دنبال جواب هستند، انتخابات محمل پاسخگویی است.  🔸پنجم. با این حساب، اگر خواسته باشیم، نقشی برای مردم صاحب تحلیل یا همان خواص جامعه تعریف کنیم، آن نقش باید در هدایت پرسش‌های عمومی به نهاد انتخابات باشد. خواص به شرطی می‌توانند نقش شتاب‌دهنده خود در حرکت عمومی جامعه را بازی کنند که انتخابات را تبدیل به موثرترین پاسخ ممکن به سوالات و مسائل فعلی آنان کند. اگر خواص بتوانند پرسش‌های عمومی را به هر طریق ممکن دسته‌بندی کرده و بیان کنند، نامزدهای انتخاباتی به درک ملموسی از مطالبات اجتماعی رسیده و برنامه‌های خود را منطقا در پاسخ به همین تقاضاها تنظیم خواهند کرد. مردم هم بین سلیقه های مختلف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در پاسخ به مسائل آنان، دست به انتخاب می‌زنند. یعنی میدان رقابت را برای شرکت در انتخابات، باز دیده و در آن شرکت می‌کنند.   @jafaraliyan
مربوطیت پاسداری ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸نظریه‌ای پراهمیت و قوی به نام مربوطیت وجود دارد. در این نظریه مطرح شده همه اشیاء در هستی به نحوی با یکدیگر در ارتباطند. مربوطیت کشف ارتباط چیزی با چیز دیگر است. بنابراین اگر چیزی با چیز دیگر ارتباط داشته باشد وجه و نوع ارتباط آن دو چیز به یکدیگر، مربوطیت نام دارند. 🔸اما وجه مربوطیت پاسداران انقلاب اسلامی یا پاسداری و انقلاب اسلامی در چیست؟ به نظر می‌رسد حداقل به سه اعتبار می‌توان بین پاسدار و انقلاب اسلامی ارتباط برقرار کرد. ▫️پاسداشت انقلاب (کشور و نظام) ▫️پاسداشت اسلام (دین و مذهب) ▫️پاسداشت مردم 🔸این سه محور را گرچه نمی‌توان در بادی واقعیت از یکدیگر تفکیک کرد، اما سه وجه مربوطیت پاسداری است که از ابتدای انقلاب اسلامی تا کنون، تنظیم‌گر وظایف و تکالیف پاسداران انقلاب اسلامی بوده است. تجربه چهل و پنج ساله انقلاب اسلامی نشان داده پاسداری بدون فرض این سه وجه مربوطیت، تهی از معنا می‌شود. 🔸پاسداری مربوط به هر کاری نیست، و هر کاری هم شایسته پاسداری نیست. اما همه کارهایی که مستلزم پاسداشت آن سه وجه است به پاسدار مربوط می‌شود. پاسداری تنها یک شغل نیست، کنشی داوطلبانه است در قامت و قالبی سازمان‌یافته به نمایندگی از مردم. 🔸جان و جهان پاسدار، در خدمت پاسداری از انقلاب و دین و مردم است، حتی اگر دیده نشود. پاسدار گزارش نمی‌دهد، تلاش می‌کند و به زبان نمی‌آورد. آخر او پاسداری را نعمت می‌داند و شکرگذار این نعمت است. او شکر این نعمت را تنها با حفظ انقلاب ادا نمی‌کند، او حافظ تداوم انقلاب است. 🔸نکته آخر آنکه پاسدار، برای شکر نعمت پاسداری، در وهله اول و به طور ویژه، سپاسگزار اسلام و انقلاب و مردم است. بدون سپاسگزاری و تکریم این سه وجه، کنش پاسداری نمی‌تواند جان‌بازانه و ایثارگرایانه باشد. 🔸مربوطیت پاسدار به مردم، انقلاب و اسلام با اراده ایمانی ممکن شده است. همین اراده ایمانی منجر به تکریم می‌شود و همان تکریم مایه اعتبار و افتخار و ارزش پاسداران انقلاب اسلامی شده است. @jafaraliyan
فصل نقل و انتقالات سیاسی ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸کمتر از دو هفته به موعد برگزاری انتخابات ۱۱ اسفند باقی مانده است. اما هنوز برخی گروه‌ها و تیم‌های سیاسی، با مسأله بدهی‌های زیاد به مردم یا طرفداران خود، مواجه‌اند. آنها نتوانسته‌اند حتی به کف وعده‌های خود عمل کنند و نارضایتی به بار آورده‌اند. همین نارضایتی، پنجره نقل و انتقالاتشان را بسته است. 🔸طبیعی است در هر پنجره گردش نخبگان سیاسی، عده‌ای به دلیل عدم پاینبدی به بندهای قرارداد خود با مردم، به پنجره بسته اعتماد عمومی برخورد می‌کنند. باز کردن این پنجره‌ها ارتباط مستقیمی به جلب مجدد اعتماد مردم دارد. برخی تیم‌ها البته میل دارند، از این راه سخت و مستقیم طفره رفته و به فکر دور زدن بیفتند. 🔸راه درست و منطقی برای جلب اعتماد مجدد، شرکت در آزمون آرای عمومی با اذعان به خطا، کم‌کاری، اشتباه و در مرحله بعد قول به جبران با دادن وعده‌های واقعی است. این مسیر هرچند تضمینی برای قبولی آنان حاصل نمی‌کند، اما می‌تواند تا حدی زمینه اعتماد مجدد مردم را حاصل کند. اما برخی راه اشتباه را انتخاب می‌کنند. 🔸یک راه انحرافی، تصمیم به عدم شرکت در آزمون است. برخی تیم‌های سیاسی با این فرض که شانسی برای باز کردن پنجره اعتماد عمومی ندارند، صورت مسأله را پاک کرده و می‌گویند ما این امتحان را قبول نداریم. ترس از شکست، منجر به فرافکنی و زیر سوال‌بردن اصل آزمون می‌شود.مردم اما براحتی دست آنان را می‌خوانند. 🔸یک راه مذبوحانه دیگر، آن است که چون این عده امتحان را قبول ندارند، در شیپور رأی اعتراضی بدمند و امیدوار به جرزنی باشند. یعنی حالا می‌بینند که نمی‌توانند جلوی رأی دادن مردم را بگیرند، لااقل روی کیفیت رأی آنان اثر منفی بگذارند. امیدوار باشند یا رأی آنان باطله، یا سفید و یا احساسی و نسنجیده شود. 🔸راه غلط دیگر،تعمیم وضعیت خود به دیگر تیم‌های موفق است. یعنی فضا را طوری ترسیم کنند که گویی همه تیم‌های سیاسی دچار پنجره‌های بسته شده‌اند و از بی اعتمادی عمومی رنج می‌برند. برای همین به مردم می‌گویند، باید روزنه‌گشایی کنیم. یعنی می‌گویند اگر در این امتحان، نمره تک هم بیاوریم، گویی که قبول شده‌ایم. 🔸در پایان باید گفت راه‌های انحرافی به همین چند مورد،خلاصه نمی‌شود. اما مقصود آن بود که گفته شود، پنجره‌های باز و بسته، بستگی تام و تمامی به عملکرد و برنامه تیم‌های سیاسی دارد. تیم‌های موفق و خوش‌قول، کسانی هستند که می‌دانند درحال انعقاد قراردادی جدی و جدید با مردم هستند. قراردادی با بندهای سفت و سخت. @jafaraliyan
رشد کیفی نهاد انتخابات ✍جعفرعلیان‌نژادی 🔸به نظر می‌آید نهاد انتخابات در تجربه انقلاب اسلامی، به مرور و رفته رفته نوعی رشد کیفی را تجربه کرده است که کمتر مورد توجه و تأکید قرار گرفته است. رشدی که نشان می‌دهد انتخابات تنها شاخصی برای سنجش «مقبولیت نظام سیاسی» نیست، بلکه در عین حال و توأمان تبدیل به محک سنجش «مسئولیت نظام اجتماعی» هم شده است. 🔸مجادلات سیاسی و رقابت‌های دوران انتخابات، شاید کمتر مجالی برای درک این واقعیت باقی بگذارد. خاصه آنکه برخی احزاب سیاسی، حضور و عدم حضور خود را شاخص مقبولیت و عدم مقبولیت نظام سیاسی جلوه داده‌اند و از عدد و رقم بالای محبوبیت خود نزد مردم دم می‌زنند. این عده هیچ‌گاه مایل به حرف زدن از کیفیت آرا نیستند. 🔸کمیت‌باوران در تجربه‌های متعدد برگزاری انتخابات، سعی کرده‌اند به هر طریق تعداد آرای خود را بالا نشان دهند. حال آنکه اگر از زاویه تحلیل کیفی به سبد رای آنها نگریسته شود، متوجه خواهیم شد درصد بالایی از این تعداد، حاصل محبوبیت این طیف نیست، بلکه نتیجه دوقطبی‌سازی‌های کذایی و نه به قطب مخالف است. 🔸همین ذهنیت کمیت‌زده، منجر به توهم حس نمایندگی بیشتر چنین احزابی می‌شود و آنان را مدعی، مطالبه‌گر، منتقد، مخالف و معارض وضع موجود می‌کند. اما در مقابل سیطره این ذهنیت کمی، مردم رفته‌رفته نهاد انتخابات را از شر آرای سلبی (نه گویانه) نجات دادند و بر مسئولیت اجتماعی خویش در «انتخاب خوب»، واقف شدند. 🔸مردم فهمیدند، مسأله آنان در وهله اول این نیست که چه کسانی حق دارند نماینده شوند، بلکه مسأله آنان این است که چه کسانی عرضه نمایندگی دارند. طبیعی است جریان کمیت‌زده، همیشه پیروزی را حق خود دانسته و خود را محق بداند که انتخاب شود، اما مردم حق را به کسی دادند که عرضه کار هم داشته باشد،نه فقط حرف و ادعا. 🔸این تغییر ریل البته برای جریان کمیت‌زده و آمارساز، گران آمد. آنان را با مسأله رأی کیفی مواجه کرد. چون ناامید از پیروزی شدند، طبیعی بود کاری کنند که رأی کیفی، مصداق کمی پیدا نکند. یعنی طوری نشود مردم هم مسئولانه رای بدهند و هم حداکثری. آنان در این 4سال برای کاهش آرای عمومی به هر بهانه‌ای چنگ زده‌اند. 🔸تاختن به شورای نگهبان، عدم معرفی نامزد نهایی در انتخابات ریاست جمهوری، همراهی و همزبانی و همدلی با آشوب‌ها و اغتشاشات سال گذشته و حرکت درمسیر تحریم انتخابات جاری، واکنشی منفعلانه به واقعیت رشدکیفی نهاد انتخابات در ایران است. درمقابل بر اهمیت انتخاب خوب نزد مردم افزوده شده است. تغییری که بی هزینه نیست. 🔸هزینه‌ای که ممکن است بقای جریان آمارساز را با مخاطره جدی مواجه کند. بیانیه 110 نفره اصلاحات، ناشی از درک چنین خطری است. این بیانیه می‌خواهد علائم حیاتی این جریان را حفظ کند. روزنه‌گشایی یعنی همچنان هوایی برای تنفس اصلاحات باقی باشد نه مردم. مردم مدتی است، پنجره باز عمل مسئولانه و انتخاب خوب را یافته‌اند. @jafaraliyan
دانش مردمی مشارکت چیست؟ ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸یکی از مهم‌ترین سوالات به‌حق و منطقی روزهای اخیر طیفی از مردم، پرسش از چرایی مشارکت در انتخابات 11 اسفند مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری است. بیان امروز رهبر انقلاب در دیدار با مردم آذربایجان شرقی، تبیینی عمیق از چرایی مشارکت در انتخابات پیش رو بود. «دانش مردمی مشارکت»، پاسخ به چرایی این پرسش است. 🔸اما ببینیم دانش مردمی مشارکت چیست؟ دانشی که ناشی از انباشت تجربه «عمل به‌هنگام مردم» در لحظات حساس و سرنوشت‌ساز است. یک نقطه نمادین و تاریخی عمل به هنگام، حرکت 29بهمن مردم تبریز در سال56 به مناسبت چهلم شهدای قیام 19 دی مردم قم است. عملی که منجر به تداوم حرکت انقلاب و سراسری شدن آن تا لحظه پیروزی شد. 🔸مردم کشورمان در دقیقه‌ها و لحظه‌های خاص تاریخی، بویژه در دوره انقلاب اسلامی و پس از آن به درکی انضمامی و میدانی رسیده، متوجه نقش خود در تغییر واقعیت‌های منفی شده و به‌موقع دست به عمل جمعی می‌زدند. یعنی در تعیین سرنوشت خود، مشارکت فعال داشتند. این تجربه تدریجاً، منجر به رسوب نوعی دانش عملی شد. 🔸بالاترین تجربه و امیدبخش‌ترین آن، لحظه پیروزی انقلاب اسلامی بود که فصل نخست این دانش عینی، محکات و مبانی آن را پایه گذاشت. مردم بیش از هر چیز به قدرت چنین تجربه و عمل جمعی بی نظیر پی بردند. عملی که یک نظم استبدادی تاریخی و یک نظام وابسته سیاسی را واژگون کرد. این فهم ملموس تداوم پیدا کرد و غنی‌تر شد. 🔸بعد از این، جرأت مشارکت، عمل جمعی و میل به پیروزی، واقعیت‌های پساانقلاب را رقم زد. آن دانسته عینی، با عمل جمعی موفق در جبهه سیاسی و نظامی دنبال شد. مشارکت عمومی در جنگ و میدان سیاست از این دانسته و دانش تغذیه می‌کرد. بعد از جنگ نیز در تمام حوادث بعدی حافظه جمعی، درس‌ها و عبرت‌های جدیدی را می‌آموخت. 🔸فرآیند یادگیری، رسوب و انباشت این دانش میدانی، تداوم داشت. موانع و واقعیت‌های منفی که توسط دشمن درون و بیرون تحمیل می‌شد، آسیب می‌زد و گاهی جلوی سرعت یادگیری را می‌گرفت، اما توقفی در کار نبود. حافظه جمعی مردم قوی‌تر بود، هم تجربه تکانه نخستین را به یاد می‌آورد و هم موفقیت‌های کوچک و بزرگ بعدی را. 🔸بیان امروز رهبر انقلاب بر منهج همین تذکر و یادآوری است. واقعیت‌های ده سال اخیر نشان می‌دهد، دشمن متوجه این دانش عینی و عملی شده است. با اطمینان می‌توان گفت همه طراحی‌های او در این سال‌ها با هدف انسداد یادگیری، فرسایش دانش عینی و حمله به حافظه جمعی مردم، بوده است. تولید دانشی ارتجاعی و انقلابی معکوس! 🔸امروز رهبر انقلاب، برای یادآوری این تجربه انباشته و دانش جمعی حضور، عمل به‌هنگام را در خودشناسی و دشمن‌شناسی تعریف کردند. اینکه به یاد خودبیاوریم چه بودیم و چه شدیم،چه شد که چنین شدیم، و چگونه بهتر از این بشویم. اینکه دشمن چه کرد تا چنین نشویم و چه می‌کند تا بهتر از این نشویم. «خودیابی» کلید معماست. 🔸لازمه خودیابی، هم یادآوری آن دانش انباشته و تجربه عملی کارساز و موفق است،‌ هم شناخت روش‌های جدید دشمن در تغییر دانش حضور. آن دانش به ما یاد داد برای تغییر واقعیت‌های منفی، عمل جمعی واحد، مصمم و امیدوار لازم است. تغییر واقعیت سختی معیشت و اقتصاد ضعیف نیز با همین دانش مردمی مشارکت ممکن است. آدرس غلط نرویم. @jafaraliyan
شکستن سدِ سکندر لجبازی سیاسی ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸همه ما این جمله معروف را شنیده‌ایم که می‌گوید، «کسی که خواب است بیدار می‌شود، اما کسی که خود را به خواب زده بیدار نمی‌شود.» بیدارشدن کسی که خواب است، به وجود یک عامل درونی مثل خواب ترسناک یا یک عامل بیرونی نظیر صدای بلند بستگی دارد. اما خودخواب‌زده با هیچ محرک ثانوی بیدار نمی‌شود، چون واقعا خواب نیست. 🔸خودخواب‌زده کسی است که اراده کرده بیدار نشود، نبیند و چشم‌هایش را قرص و محکم بسته نگاه دارد. بنابراین اراده دیدن به خودش بستگی دارد. اصرار برای بیدارکردن این فرد فایده‌ای ندارد. او باید خود به این نتیجه برسد که بیدار شود. تنها کمکی که می‌توان به او کرد آن است که «فضای تغییر تصمیم» را به او بدهیم. 🔸این روزها با تجربه مجادلات و بحث‌های بی‌حاصل درون خانوادگی و فامیلی مواجهیم. به شکل تجربی، همه متوجه می‌شویم برخی نمی‌دانند برای چه باید در انتخابات شرکت کرد. می‌شود با آنها گعده گرفت و دلایل درستی را عرضه کرد. اما برخی نمی‌خواهند در انتخابات شرکت کنند. اصرار زیاد برای قانع کردن این عده، منطقی نیست. 🔸درواقع این عده دلایل کافی برای نشنیدن دارند. همچون سد نفوذناپذیری نه می‌شنوند، نه می‌گذارند حرفی علیه تصمیم آنها زده شود. حتی به کسانی که خلاف تصمیم و رای آنها اعتقاد دارند، تاخته و شخصیت‌شان را تحقیر می‌کنند. در مقابل این روحیه لجبازی و پرخاشگری، سعه‌صدر و شنیدن یعنی دادن فضای تخلیه و تغییر به آنهاست. 🔸تصور این عده آن است که دیگران خود را به خواب زده‌اند و نمی‌خواهند ببینند و با آنها لجبازی می‌کنند. بنابراین اصرار بیش از حد روی یک حرف حتی منطقی، بی‌شباهت به کنش لج‌بازی نیست. در مقابل برای «ایجاد فضای شکستن لجاجت» باید، رفتاری روادارانه، دگرپذیر و گشوده داشته و حس ارزشمندی به طرف مقابل عرضه کنیم. 🔸اقدام مهم دیگر، پرهیز از زدن برچسب ضدانقلاب یا ضد ایران یا هر چیز توهین‌آمیز دیگر است. توجه داشته باشیم، آن عمل سیاسی جمعی که تاکنون توانسته مسائل اصلی را حل و فصل کند بر محور ید واحده و حفظ اتحاد، ممکن شده است. تعارضات سیاسی نباید منجر به شکاف و اختلاف در هسته مرکزی جامعه، یعنی خانواده و آشنایان شود. 🔸نکته پایانی آنکه شکستن سدسکندر لجبازی سیاسی، با کنش لج‌بازانه ممکن نیست. باری در کنار همزبانی سیاسی، به همدلی اجتماعی نیاز داریم و چه بسا بتوان با کنش همدلانه، سعه صدر و رفتار برادرانه، فضایی برای شکستن اراده‌های لجوج مهیا کرد. نباید با انتخابات لج کرد، بلکه باید آن را تبدیل به فضایی برای لج‌زدایی کرد. @jafaraliyan
عمل سیاسی شرط زندگی‌ آزاد ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸در یک نگاه کلان می‌توان اعمال و کنش‌های آدمی را به دو دسته کنش‌های ضروری و اختیاری تقسیم بندی کرد. کنش‌های ضروری همان اقداماتی است که ضامن و شرط بقای و حیات انسان است. تلاش برای تامین مایحتاج معیشتی و تهیه سرپناه از این قبیل است. طبیعی است ثمره کار انسان باید تامین حداقل این نیازها باشد. بنابراین کنش‌های ضروری آنهایی هستند که نیازهای اولیه و حداقلی انسان را حاصل می‌کنند. 🔸در کنار این اعمال، انسان حائز کنش‌های اختیاری است که به طور مستقیم و در لحظه متناظر با بقای و زیست او نیستند اما با قدری تامل و فکر معلوم می‌شود، همین کنش‌های اختیاری است که فضای کنش های ضروری را برای انسان تنگ یا گشاد می‌کند. 🔸ماندن در حد نیازهای زیستی و تلاش برای تامین آن، به مرور منجر به کاهش قدرت انسان در تامین همان نیاز می‌شود. دیگرانی که فهمیده‌اند با کنش اختیاری می‌توانند بر اعمال زیستی حاکم شوند، متوجه می‌شوند، بهبود فضای زندگی، تداوم و ارتقای آن تنها با خلاصی از اسارت نیازهای زیستی حاصل می‌شود. 🔸به یک بیان بهتر، متوجه می‌شوند تلاش برای تحقق وضعیت بهتر، بر زحمت طاقت فرسای روزانه، ارجحیت دارد. چه بسا اگر وضع بهتر شود، حال زندگی معمولی و زیستی آنها هم بهتر شود. بنابراین برای تغییر اوضاع به این نتیجه می‌رسد که باید وارد کنش‌های اختیاری شود. عمل سیاسی همین جا معنا پیدا می‌کند. 🔸عمل سیاسی ناظر به تغییر وضع موجود است. وضعی که تنها محدود و محصور به کنش‌های زیستی شده‌ایم. بی‌تفاوتی سیاسی، ماندن در سطح کنش‌های ضروری است. اما عمل سیاسی به معنای تغیر وضع و حال آدمی است. یک کنشگر اختیاری، از هر فرصت و پنجره‌ای برای نقش‌یابی بیشتر در تغییر اوضاع استفاده می‌کند. مزیت او بر کنشگر ضروری آن است که آگاهی واقعی‌تری دارد و بر سهم خود در تغییر وضع موجود واقف است. 🔸تحریم این فرصت، آنگونه که این روزها از برخی زبان‌ها شنیده می‌شود، بیشتر به لج بازی با خود می‌ماند. عقلانیت حکم می‌کند، فضای زندگی خود را بازتر کنیم و شرایط را برای زیستن دشوارتر نکنیم... @jafaraliyan
انتخابات حافظ روح انقلاب اسلامی ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸هاناآرنت فیلسوف سیاسی مطرح آلمانی که ۳۵ سال منتهی به مرگش را در آمریکا گذراند، در خصوص انقلاب قرن هجده آمریکا می‌نویسد: در تفکر بعد از انقلاب، روح انقلاب فراموش شد، صفاتی که در بنای جمهوری مؤثر بودند، بعداً در آن جایی نیافتند. این صفات «توان‌های عمل و امتیاز عزت‌مندانه آغازگری امری سراسر نو» بودند. 🔸آرنت ادامه می‌دهد، انقلاب به مردم آزادی داد، اما نتوانست فضایی برای بکار افتادن این آزادی فراهم آورد، تأسیس جمهوری نتوانست، روح انقلاب یعنی «عمل» را حفظ کند. قصد نگارنده تأیید آرنت نیست، هم‌چنین نمی‌خواهد بگوید در آمریکا اصلاً آزادی وجود ندارد، اما نکته‌ای در این تحلیل است که بسیار روشن‌گرانه است. 🔸پرسش آن است که چرا در جمهوری بعد از انقلاب آمریکا توان عمل و اعتمادبه‌نفس حرکت ابتکاری از مردم گرفته شد؟ دلیلش آن بود که مردم بعد از آن، تنها در چارچوب حکومت توان عمل داشتند. نوعی قانون اساسی سفت و سخت تدوین شد. آرنت می‌گوید، بنیانگذاران عمل را امری می‌فهمیدند که فقط برای خودشان ممکن است نه مردم. 🔸آن نکته مهم در همین جا رخ می‌نماید. جمهوری محصول اتمام انقلاب بود نه تداوم آن.گویا جمهوری درون خود چیزی کم داشت تا حافظ روح انقلاب باشد. مردم قبل از برقراری جمهوری‌ توانمندی بیشتری برای عمل خلاقانه داشتند، اصلاً به همین دلیل توانستند، حرکت انقلابی علیه نظم قبلی انجام دهند،‌ اما با جمهوری کنترل شدند. 🔸از حالا این جمهوری بود که حدود عمل مردم را تعیین می‌کرد.آزادی عمل هم در همین چارچوب معنا می‌شد.دموکراسی نظامی برای عادت دادن مردم به حدود جمهوری بود.با اینکه ادعا می‌شد مردم همه کاره‌اند،اما هر کاری را نمی‌توانستند انجام دهند.‌حکومت هر روز بیشتر و بهتر موفق به پیش‌بینی و کنترل اعمال غیرمنتظره می‌شد. 🔸در ایران اما جمهوری تداوم انقلاب بود. چون هم توان عمل مردم بیشتر شد و هم برای تداوم روح انقلابش تضمین وجود داشت.اسلام ضامن روح انقلاب و عمل انقلابی مردم بود.هم جمهوری، اسلامی بود.هم اعتماد به مردم اصلی اسلامی بود.جمهوری اسلامی،با تداوم عمل انقلابی جان می‌گرفت و فضای بیشتری برای عمل سیاسی باز می‌کرد. 🔸در ایران مردم آزادی عمل بیشتری داشتند، امکان عمل بیرون از کنترل حکومت بسیار بالا بود. مردم در یک میدان تعریف شده، پیش‌بینی‌پذیر و کنترل‌شده، بازی نمی‌کردند، بلکه زمین بازی را خود تعریف می‌کردند. اصلاً جمهوری انقلابی بر همین بنیان شکل گرفته بود. نتایج انتخابات متعدد آن مؤید این موضوع است. 🔸مردم صاحب نقش واقعی و رأی نافذ بودند. حداقل پنج سلیقه متفاوت سیاسی و مدیریتی را در انتخابات ریاست جمهوری بر کرسی نشاندند. در انتخابات مجلس نیز وضع متکثرتر است. حافظ نهاد انتخابات روح انقلابی جمهوری اسلامی بود که با عمل مردم متجلی می‌شد. روحیه جمعی ما می‌توانیم، مصداق مهم دیگر عزت‌یابی و آغازگری بود. 🔸عدم شکل‌گیری محکم نهادهای واسط بین مردم و حکومت، نظیر احزاب و گروه‌های مدنی، بیش از آنکه مایه ایراد و علامت توسعه‌نیافتگی باشد، نشانگر توان بالای عمل سیاسی مردم است که ترجیح می‌دهند، خود تعیین‌کننده اصلی معادلات سیاسی باشند.‌ بروز عوارضی نظیر قهر، بی‌تفاوتی و لجبازی سیاسی نیز نشانه چنین امکانی است. 🔸نهاد انتخابات در جمهوری اسلامی، معنایی تازه یافته است. این مسأله نه صرفاً یک ادعای بی‌ریشه که همانطور دیدیم، نشانه زنده بودن روح انقلاب است.مردم حس عمل واقعی دارند. توان عمل بالایی دارند. بیش از آنکه مجبور به عمل در چارچوب ضروریات باشند، خود عامل تغییر چارچوب‌ها هستند. معنابخش مشارکت بالا در دنیا. 🔸درک واقعیت تفاوت نهاد انتخابات در جمهوری اسلامی با دیگر کشورها، معنای تحریم آن را بی‌معنا می‌کند. شعار انتخابات آزاد نیز، در کنه خود به معنای سلب توان عمل‌ورزی مردم است. چون به معنای بازی‌دادن به کسانی است که نشان دادند، از بازیگری موثر و نافذ مردم در دوره‌ای از تجربه جمهوری اسلامی نفع حزبی بردند. 🔸انتخابات در پیش است، هر واقعیتی که رقم بخورد، نشانه توان بالای عمل‌ورزی‌ مردم‌ است. هر تحلیلی که معتقد به تضعیف نهاد انتخابات و کاهش توان عمل‌ورزی مردم باشد، از شناختی ناقص و وارداتی نشأت می‌گیرد. انتخابات عالی‌ترین امکان عمل‌ورزی سیاسی و حافظ روح جمهوری اسلامی است و نشان می‌دهد انقلاب ادامه دارد. @jafaraliyan
متوجه امام زمان(عج) هستیم؟ ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸گویا بین توجه کردن به چیزی با متوجه چیزی بودن تفاوت وجود دارد. هر چیزی ممکن است به هر دلیلی توجه ما را به خود جلب کرده و به سمت خود بکشد.اکنون که در نیمه شعبان قرار داریم خودبه‌خود توجه ما به حضرت جلب می‌شود. اما پرسش آن است که آیا ما متوجه امام زمان(ع) هم هستیم، یا خیر؟ توجه ما وجودی است یا تصادفی؟ 🔸همه رمز این پرسش در فهم مسأله حضور است. باید ببینیم آیا نزد خود واقعاً حضور داریم یا خیر. در یک فراز عجیب از زیارت جامعه کبیره، آمده است «و من قصده، توجه بکم» یعنی هر کس آهنگ خدا را داشته باشد، به شما(اهل‌بیت) رو می‌کند. به بیان دیگر برای قرب الهی، راهی بجز توجه به امام(ع) وجود ندارد. امام حاضر کیست؟ 🔸برداشت نگارنده آن است که درک حضور امام، منجر به حاضر شدن خود واقعی فرد، نزد خود می‌شود. حضور واقعی یعنی فائق آمدن بر دو خود وسوسه‌گر(اماره) و خود شکاک یا پرسشگر(لوامه) و حاضرشدن خود آرامش‌بخش(مطمئنه). شرط حاضر شدن خود واقعی، عبور از خواهش‌های دل و پرسش‌های ذهن شکاک به آرامش روح و روان است. 🔸«الا بذکرالله تطمئن‌القلوب». این حضور ممکن نمی‌شود مگر با یاد و آهنگ خدا کردن. با یاد خدا، خود واقعی‌مان حاضر می‌شود. یاد خدا، منجر به تعهد دل‌، آگاهی خرد و بیداری روح می‌شود. حالا اگر آن فراز پرمعنای زیارت جامعه را به یاد بیاوریم، متوجه می‌شویم، آهنگ خداکردن مستلزم رو کردن به امام حاضر(ع) است. 🔸اکنون می‌توانیم پیش خود داوری کنیم آیا متوجه امام‌زمان(عج) هستیم یا فقط گاهی توجه‌مان را مشغول می‌داریم. برای یافتن حضور حاضر امام، نیاز به خودپرسشگری و خودیابی داریم. خودشناسی کلید متوجه ولی خدا بودن است. برای هم‌زمان شدن با امام زمان، سرعت حضور خودمان را بالا ببریم. بی‌امام، بود ما «نمود» است. @jafaraliyan
🔸برای پدرم دعا کنید، حادثه‌ای بدی دیده است، امیدمان به خدا و عنایت امام زمان (عج) است.🔹
نماینده راه‌بلد، کارآمد و خوش‌نام ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸در دوره‌ای از تجربه رأی‌دهی و انتخابات قرار داریم که چگونگی انتخاب از بین نامزدهای متعدد، اهمیت فراینده‌ای پیدا کرده است. مردمی که قصد شرکت در انتخابات 11 اسفند دارند، می‌خواهند با رأیشان، حداکثر اثرگذاری ممکن را داشته باشند. این حس که رأی هر فرد، شکافنده و تغییردهنده واقعی سختی‌ها و درمانگر دردهاست. 🔸هر فرد می‌خواهد، رأیش مهم باشد و هرز نرود. بداند معنای رأیش چیست، برای چه باید رأی بدهد و چه کسانی را انتخاب کند. می‌توان گفت اگر هر فردی ملاک رای و انتخاب خود را پیدا کند، معنای رای و چرایی رای دادن هم برایش معلوم می شود. در واقع حس فایده‌مندی و تأثیرگذاری با انتخابِ «درست»، ممکن می‌شود. 🔸اما آیا انتخاب درست به معنای پیش‌بینی فرد یا لیست پیروز و رأی دادن بر اساس امکان پیروزی آنان است؟ یعنی اگر این پیش‌بینی محقق نشد، حس بازنده داشت و رأی خود را خراب و هدررفته تلقی کرد؟ یا نه انتخاب درست، یعنی رسیدن به نوعی حس اقناع که ثمره منطقی‌شدن انتخاب و ملاک‌دار بودن برای تعیین گزینه نهایی است. 🔸معلوم است که رأی معنادار، حاصل نگاه دوم است. نگاه دوم که حاصل مثلث انتخاب درست است، حس فایده‌مندی و پیروزی را در سه لحظه، قبل رأی‌دهی، حین رأی‌دهی و بعد آن، توزیع می‌کند. اما مثلث انتخاب درست که در سه کلمه «راه، کار و نام»فشرده شده است، به چه معناست؟ ترتیب اول به آخر این سه کلمه، دارای دلیلی مجزاست. 🔸نامداری نامزدی بی‌برنامه و بی‌کارنامه، میان تهی بوده و او فاقد صلاحیت لازم برای انتخاب شدن است. حالا به تفکیک هر کدام از آن سه مفهوم را توضیح می‌دهیم. «راه»: یعنی هم در صراط مستقیم بوده و مداومت در آن داشته و هم برنامه خوبی داشته باشد. در این صورت مشغول حواشی نشده و با حکمت و تدبیر جلو می‌رود. 🔸«کار»:یعنی هم کارنامه خوبی داشته و کارآمد باشد، هم از تخصص لازم برخوردار باشد و هم شناخت خوبی از جامعه ذیل تخصص خود و مردمی که با آن ارتباط دارند،(درک نیاز و فهم درد) داشته باشد.تخصص یعنی مهارت نامزد موردنظر در نگارش طرح و کارکردن تخصصی روی موضوعات ارجاعی به کمیسیون‌ها و لوایح وصول شده از قوه مجریه. 🔸«نام»: خوش‌نامی، خود ثمره راهِ درست و کارِ حسابی است. نام‌دار شدنی که ثمره خوش‌نامی باشد، ملاک است. نه نامداری تهی. شخص خوش‌نام، راه‌بلد و کارآمد، صاحب شخصیتی محکم و مقاوم در برابر فضاهای تحمیلی تهدیدآمیز دشمن داخلی و خارجی می‌شود، جوزدگی ندارد و احتیاجی نمی‌بیند، با تبلیغ ناسالم شناخته شود. 🔸رأی به نامزدهای راه‌بلد، کارآمد و خوش‌نام، همان انتخاب درستی است که حس اقناع، پیروزی، فایده‌مندی، تأثیرگذاری و اهمیت را به رأی‌دهنده می‌دهد. ممکن است نامزدهایی باشند که برای بار اول ثبت نام کرده‌اند، راه‌بلد و کاردان هم باشند، اما هنوز شناخته نشده‌اند، کشف آنان کار سختی بوده و ریسک بالایی دارد. 🔸اما پنجره انتخابات می‌تواند فرصتی برای تبلیغات سالم به آنها بدهد، تا قدری نزد مردم شناخته شوند. نامزدهای پیروز هم با آنها بیشتر آشنا شده و از ظرفیتشان برای مشاورت و مشارکت‌های تخصصی بهره‌مند شوند. جمله آخر آنکه، در انتخابات بازنده وجود ندارد. با انتخاب درست، همه برنده‌اند، حتی نامزدهای رای نیاورده. @jafaraliyan
نظر بنده نهایتاً این شد. به چند دلیل: 🔸جملگی در مسیر تدین و تشرع با وجود اختلاف کیفیت قرار دارند. 🔸تجربه خوبی در کار قانون‌گذاری داشته و از تخصص کافی برخوردارند. 🔸شناخت بهتری نسبت به آنها دارم و با وجود اشتباهاتی، آزموده‌‌تر هستند. 🔸حاصل سازوکار یک اجماع بالا و نظر نخبگان سیاسی جبهه بوده است. 🔸برنامه مشخص و توافق شده‌ای داشته و لیست حاصل نوعی اجماع برنامه‌ای نیز هست. 🔸مسأله کارآمدی بیشتر، از دغدغه‌های مهم بستن این لیست بوده که پیش‌شرط مقابله با فقر و فساد است. 🔸سابقه خوبی در استقلال‌خواهی، نفی تسلط بیگانه و اتکاء به ظرفیت‌های درونی دارند. 🔸حاصل ائتلاف دو جریان اصلی شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی و جبهه پایداری است. 🔸به اشتراکات اصلی مردم کشورمان که مهم‌ترین آن مسأله ایران قوی است، التزام عملی دارند.
مشارکت بالا و خیر کثیر سیاسی ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸می‌توان شرکت در انتخابات را، مصداق عمل حکیمانه دانست. خداوند در قرآن کریم آورده است اگر بخواهیم به کسی خیر کثیر عطا کنیم، به او حکمت می‌دهیم. به نظر می‌آید انتخابات، سازوکاری برای تحقق خیر کثیر عمومی است. هر کس یک رأی دارد، اما با همان یک رأی، در عملی جمعی شرکت می‌کند که دارای خیر بسیار است. 🔸اما چرا مشارکت در انتخابات، عملی حکیمانه است و عامل از خیر کثیر سیاسی برخوردار می‌شود؟ پاسخ، به حِکمی بودن ریشه سیاست در میراث تاریخی و دینی ما برمی‌گردد.‌ ما سیاست را نه یک علم مدرن حول قدرت عریان، که بالاترین و والاترین مرتبه بروز عقلانیت در ساحت عمل می‌فهمیم. سیاست مایه تدبیر است نه‌ طرح فریب. 🔸عمل سیاسی، نمی‌تواند در چنین فرهنگی، تنها معطوف به قدرت باشد. بلکه در وهله اول معطوف به شناخت است. شناخت صلاح و فلاح، لازمه عمل سیاسی است. به منصه عمل رسیدن چنین حکمتی، سیاست نامیده می‌شود. عالی‌ترین مصداق حکمت عملی، سیاست است. چون بیشترین مقدار خیر را برای بیشترین افراد ذیل عقل سیاسی ممکن می‌کند. 🔸معنای انتخابات در چنین بستری، تنها به قدرت رسیدن چند نامزد و نماینده نیست. بلکه زمینه‌ای برای عمل حکیمانه آحاد مردم است که مستوجب خیر کثیر برای همه آنها می‌شود. به بیان رهبری، دادن یک رأی کار راحتی است اما نتایج بزرگ دارد: اداره بهتر کشور، قدرت ملی، امنیت ملی، رشد سیاسی، رفع موانع پیشرفت و پیشرفت کشور... @jafaraliyan
🔸برادران و خواهران گرامی، برای پدرم دعا فرمایید. وارد اتاق عمل شده و نیاز به دعای زیاد داریم. از همه بزرگواران التماس دعا داریم.🔹
🔹با دعای خیر همه دوستان، مخاطبان، بستگان، آشنایان و‌ هم‌ولایتی‌ها، خداروشکر عمل‌ خوب و راضی‌کننده‌ای از نظر آقای دکتر علی‌پور انجام شد، اما کماکان از همه عزیزان خاضعانه خواستارم، با توجه به اهمیت پایداری بدن در ۲۴ ساعت آتی، برای پدرم دعا فرمایید.🔸
پدرم، خادم الحسین (ع)، خادم الحرم(ع)، خادم‌المولا(ع)، آسمانی شد.
خادم الحسین...نوشته‌ای از برادر و دوست عزیزم «سعیدتوتونکار» تقدیم به پدرم سال‌ها پیش در همین ساعات ناگهان بی‌مقدمه خبر رسید که پدرم دست از زندگی این دنیایی شست و به آب حیات آخرت وضوی جاودانگی ساخت. هنوز بغض آن لحظه‌ها و ساعات و روزها با من است و رهایم نخواهد کرد تا در محضر رب العالمین دست‌ها و قدم‌ها و پیشانیش را ببوسم. دقایقی پیش با خبر شدم که او نیز بند تعلق از زمین خاکی برید تا در آغوش آسمان و اهل آن، آنجا که جز نور نیست، آرام بگیرد و با درد و سختی و تنگی قفس نفس بیگانه شده با طبقات عزت و عظمت و جمال و جلال و جبروت آفریدگارش آشنا گردد. بی‌گمان وقتی با او مواجه می‌گردد شاد است. از بین بندگان خدا به سوی خدای بندگان رفتن برای او بی‌تردید باشکوه‌ترین و تکرارناپذیرترین تجربه‌هاست؛ اما.... اما بگذار تعارفات را کنار بگذارم و بگویم خوشا به حالش. وقتی پسرش خواست او را در اضطراب و اضطرار غم و اندوه و حسرت حرمان یاد کند، انگار بی‌اختیار او را با حقیقتش بودنش نامید و یاد ما داد. انگار نامش در آسمان خادم بود. خادم الحسین، خادم الحرم، خادم المولا... پرنده رنجور خیالم را پرواز دادم تا بگوید چه می‌بیند. به کربلا شتافت. آری سحرگاه جمعه است. حسین علیه السلام مهمان دارد. همه انبیاء و اولیاء و اوصیاء و اصفیاء و علماء و صلحاء و شهداء و مؤمنین در مجلس نور اقدس عصمت الله الکبری، حجت الله علی الحجج، صدیقه شهیده، فاطمه زهراء علیهم صلوات الله و سلامه برای. اظهار همدردی و همدلی حاضر می‌شوند. چه سری در این شب‌های جمعه است. خادم الحسین، زائر نیست، مجاور است. او اهل خانه است. بر سر سفره ارباب بزرگ شده و آنجا می‌نشیند. نشنیدم که سفره‌هایشان را از خادمان جدا کنند. شب جمعه انگار روح مؤمن هر بار فرار می‌کند به خانه‌اش. اما باز می‌گردد تا اینکه... تا اینکه یک بار دیگر تاب غربت ندارد. نمی‌تواند بازگردد. از این همه دوری خسته شده. آنقدر دل دل زده، آنقدر اشک ریخته، آنقدر ناله کرده، فریاد زده، بر سر و سینه کوفته و از دوریش استغاثه کرده تا اینکه مثل امشبی، پذیرفتند که دیگر باز نگردد. آری گویا او از این پس در کربلا ساکن است. خادم الحسین... فکر کن وقتی به کسی می‌اندیشی تا دست‌پاچه نامش را صدا بزنی، اولین تبادر ذهنی تو خادم الحسین باشد. من باور نمی‌کنم این عنوان در هیچ آسمانی محدودیت و محرومیت سیر و سفر داشته باشد. نام حسین کلید تمام درهای نور است و امان از تمام دیوارهای آتش. خادم الحسین در شب جمعه ۱۸ اسفند، مصادف با ۲۷ شعبان، تنها ۳ روز مانده تا شهر الله به کربلاییان پیوست تا رمضان امسال را از آن روی بودن ملاقات کند. او امسال قرار است شب‌های قدر را بی‌پرده تجربه کند. با حقیقت شب قدر همراه گردد و زندگی ابدی‌اش را جشن بگیرد. خوشا به حالت حاجی خادم؛ خادم الحسین... آیا دیدی مجلس حسین را... آیا ارباب را زیارت کردی؟!!! آیا دیدی آن سرزمین خودآسمان را؟! آیا بی‌تابی رسول الله را مشاهده کردی؟!!! ضجه‌های فاطمه زهرا را چطور؟! مادر عباس بن علی هم بود؟! زینب چه؟! حسن چگونه برای برادرش می‌گریست؟! گمان من این است که او یک چشم به پدر داشت و یک چشم به مادر. او از بی‌تابی‌های مادرش بی‌تاب می‌شود. او پسر بزرگ فاطمه است. همراه و همسفر کوچه‌های فاطمه تنها اوست.... حاج آقای علیان نژاد خادم الحسین، این هفته رفتی و دل نکندی؟! اینجا اما نفس عزیزانت از حسرت و وحشت و درد دوری تو به تنگ آمده. آنجا دعایشان کن. بگذار فرشته‌های حرم دعای خادم را آمین بگویند. بگذار آرام بگیرند. بگذار آسایش تو را به قیمت فراق تو بپذیرند. حاجی آقا خادم الحسین. حجت مقبول. جان کعبه را زیارت کردی. ما را هم دعا کن و همه کسانی که با خواندن این پیام تسلیت فاتحه‌ای برایت بر بال صلوات می‌نشانند و به خانه دوست، کربلا پرواز می‌دهند. سلام علیکم خادم الحسین و رحمت الله و برکاته.
برای پدر دوستمنوشته‌ای از دوست عزیزم «یاسرحاجی‌زین‌العابدینی» تقدیم به پدرم او را شاید دوبار بیشتر ندیدم. کم‌ترین گفتگوی ممکن را با هم داشتیم همان حال و احوالپرسی رایج. اما در همین حد کوتاه و ناچیز صفا و سادگی‌اش مرا جذب رد. صفا، سادگی و خوب بودن چون جواهری درخشان، در او می‌درخشید و تو را جذب می‌کرد. همان موقع و همیشه و الان غبطه چنین آدم‌هایی را می‌خورم. آدم‌هایی که زلالی وجودشان را در تمام زندگی حفظ می‌کنند خودشان هستند و درک حالاتشان روشن و ساده است شادی و غم‌شان عیان است بی‌هیچ تکلفی. من او را خیلی خیلی کم می‌شناختم اما با ایمان و یقین می‌گویم با رفتنش یکی از آدم‌های خوب از این دنیا کم شد. خدایت رحمت کند کربلایی غلامعلی علیان‌نژاد پدر خوب دوست خوبم.