eitaa logo
متن‌ْآگاهی‌|جعفرعلیان‌نژادی
344 دنبال‌کننده
301 عکس
9 ویدیو
6 فایل
تلاش‌گری در ابتدای راه آگاهی و ایستادگی ارتباط با نویسنده: @Matnagahi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸با این اسطوره‌هاست که امّت می‌شویم.🔸
🔶پیروزی از آنِ مقاومت است🔶
خار و گل میخک (روایت انتقال از حیات برهنه به قدرت زندگی) ✍جعفرعلیان‌نژادی 🔸برای نوشتن این یادداشت چند بار نوک قلم را بر صفحه کاغذ فشردم و چند خطی نوشتم، اما هر چقدر که جلوتر رفتم، قلمم سنگین تر شد. قلم میل آن کرد که به عقب بازگرد و سرخطی نو را دنبال کند. 🔸همه را پاک می کردم و مجدد به کلمه اول باز می گشتم. به این نتیجه رسیدم که شاید نتوان نقطه شروعی برای روایت این عظمت و صلابت پیدا کرد. تصمیم گرفتم از همین جاها شروع کنم، روایت گشت و گذارم در این متن زنده و گیرا. 🔸واقعیت دارد، بهتر است بگویم واقعیت دارد که می توان این کتاب را زندگی کرد، با «یحیی» از همان سال های پس از جنگ شش روزه، خود را شروع کرد. با او در جاجای خاطرات کودکیش، تجربه سال های اشغال را چشید و بزرگ شد. 🔸بزرگ شد، نه اینکه فقط سنمان بالا برود، بلکه بزرگ شد و دید چه شد که آن پسربچه از همه جا بی خبر که غرش و صدای مهیب انفجار و بمب را، نجوای طبیعت می دانست و حول و هراس اطرافیانش را، برنامه زندگی، تبدیل به جوانی مبارز علیه جبر این طبیعت وحشی شد. 🔸خار و گل میخک، حکایت همین انتقال است. انتقال از جبر به آزادی، از سلطه به رهایی، از ترس به شوق، از حیات برهنه به قدرت زندگی، از زبری و تیزی خار به لطافت گل میخک. 🔸لذت زندگی با این رمان، نه در تکنیک های جذاب رمان نویسی که در گیرایی و حیرت عجیب کثرت ماجراهای روزانه مردم در ستیز با تاریخ اشغال آن رژیم منحوس است. هر روز هر فرد یک رمان است و این رمان قرار است، داستان همه آن مردم و همه آن روزها باشد. 🔸برای همین می توان گفت در توصیف این کتاب نه نقطه شروعی و نه نقطه انجامی قابل شناسایی نیست. درست است که گفته اند هر کس داستانی دارد اما با این رمان معلوم می شود هر فلسطینی بجای همه، همه داستان ها را دوره می کند. 🔸این اثر استثنایی، قدرت زندگی فلسطین و فلسطینی ها را روایت می کند. فهم معنای مقاومت بدون زیستن با این روایت گیرا ممکن نیست. این روایت نشان می دهد چرا مقاومت، در رگ و پی مردم فلسطین و غزه ریشه دوانده. 🔸فهم قدرت زندگی فلسطینیان برای چون مایی که در جهان امن ایرانی زندگی می کنیم، بدون زیستن درون چنین داستان هایی ممکن نیست. می‌گویند دو جور نسبت بین قدرت و زندگی حاکم است: قدرت بر زندگی و قدرت در زندگی. 🔸اما فکر می کنم فقط انسان باید یک فلسطینی باشد تا معنای قدرت زندگی را بفهمد. اینکه چگونه می توان علیه آن نظم تحمیلی (قدرت بر زندگی) که می خواهد زندگی را از مردم فلسطین بگیرد و حیات برهنه را به آنان ارزانی دارد، ایستاد. 🔸اینکه چرا مردم غزه علیه آن زیست اردوگاهی که انسان ها را به موجوداتی بی هویت و بی جا و مکان تبدیل کرده، هر روز در حال شوریدن و مبارزه اند. اینکه چرا عصاره این قدرت زندگی می شود یحیی سنوار و چرا عملیات هفت اکتبر، سرگذشت روزانه چنین مردمی است. 🔸همین است که هفت اکتبر برای انسان غیرفلسطینی، هفت اکتبر است اما برای آن مردم که زندگیشان را با شوریدن بر طبیعت اشغال، سپری می کنند، چیز جدیدی نیست و اگر هزار بار غزه با خاک یکسان شود، قدرت زندگی زائل شدنی نیست. 🔸خار و گل میخک، روایت همین جنس از مقاومت است، کتابی زنده که نشان می دهد، چرا مبارزه زنده است و از بین نمی رود، چرا حماس زنده است و زنده خواهد ماند. چرا هر فلسطینی در غزه بدین طریق عضو حماس است و خواهان حماسه. 🔸خار و میخک تمام نشد اگر چه به فصل سی رسید، همانطور که یحیی در سطر آخر این کتاب نوشته «تراژدی نویسنده و همراهانش در زیر زمین زندان های اشغالی با فصل سی ام ادامه دارد». 🔸قهرمان رمان یحیی نیست، مردم فلسطین اشغالی اند، یحیی سنوار، آن اراده قوی را پیکربندی کرده است نه فقط برای مردم آن سرزمین، بلکه برای نمایش قدرت زندگی به مردم جهان. 🔸 قدرتی که سکانس پایانی ندارد، چون یحیی در آخرین لحظه حیات هم، دست از مبارزه برنداشت و این قدرت را به آینده پیوند زد. آری هم حماس زنده است و هم شورمندانه زندگی خواهد کرد. (وطن امروز)
https://tn.ai/3187727 این ارائه شنبه پنجم آبان صورت گرفت.
روان زخم استعمار ✍جعفرعلیان‌نژادی مناسب دیدیم در فهم خود از ابعاد بیانات روز گذشته رهبر معظم انقلاب پیرامون منطق مبارزه دائمی علیه استعمار و استکبار، به یافته‌های بی‌غرض و مرض امین معلوف یا همان نویسنده مسیحی لبنانی-فرانسوی، رجوع کنم. برای او که هیچگاه پاسخ متقنی در توضیح هویت عربی یا غربی‌اش، پیدا نکرد، تنها گلایه‌ها و اعترافاتی علیه خوی سلطه‌گر هویت غربی و خوی سلطه‌پذیر هویت عربی‌اش، باقی مانده است. او از این نظر نه خود را نه لبنانی و نه فرانسوی می داند، بلکه در عوض وقتی هویتش را باز می یابد که خوی سلطه‌گری غربی و انفعال عربی کنار گذاشته شده و این دو به نوعی همطرازی انسانی برسند. امیدی واهی که هیچگاه ممکن نشد. مساله ما با جریان استعمار و استکبار همین است. روح و روان امین معلوف هم رنجیده و زخمی است. او گلایه می کند که «اگر مصیبت اعراب این است که جایگاه شان را در میان ملت‌ها از دست داده اند و احساس می‌کنند دیگر نمی‌توانند آن را بازیابند، مصیبت غربی‌ها این است که به نقش جهانی بیش از اندازه بزرگ دست یافته‌اند که نمی‌توانند آن را تمام و کمال بر عهده بگیرند و نیز نمی توانند از مسئولیت‌هایش شانه خالی کنند.» معنای مصیبت عربی مشخص است، شکست‌های آنان در برابر رژیم موقت و رفتن به سمت ایده های سازگاری با باندتبهکار صهونیستی، توضیح دهنده این بی اعتباری است. اما تا آنجایی که به سویه هویتی فرانسوی‌اش مربوط می‌شود، مصیبت غربی‌ها، تضعیف سهم نسبی غرب در اقتصاد جهانی است که با پایان جنگ سرد شروع شد و پیامدهای وخیمی را برای آن جریان مدعی و سلطه‌گر ایجاد کرد. به بیان معلوف، مهم ترین پیامد، آن بود که از این پس قدرت های غربی به ویژه ایالات متحده، درصدد برخواهند آمد، آنچه را که دیگر ممکن نیست با برتری اقتصادی یا با اقتدار اخلاقی (نمایش اخلاقی و شعارهای حقوق بشری) حفظ کنند، با برتری قدرت نظامی دنبال می کنند. معلوف که 27 سال از عمر خود را در لبنان زندگی کرده است، به خوبی معنای این جملات را زیسته است و در بخش مهمی دیگری از متن کتاب خود، زخمی که از هویت غربی اش خورده است را چنین روایت می کند: «خطای صد ساله قدرت های غربی بر خلاف تصور قالبی این نیست که خواسته‌اند ارزش هایشان را به بقیه دنیا تحمیل کنند، بلکه درست عکس آن است: قدرت‌های غربی ارزش هایشان را در ارتباطشان با ملت‌های زیر سلطه پیوسته زیرپا گذاشته‌اند» معلوف نماینده یک روح رنجیده عربی است. در لبنان به دنیا آمده، در آنجا بزرگ شده، اما بدلیل همین انفعال عربی، حاضر شده گوشه‌ای از هویت خود را غربی بداند، بشرط آنکه دست از خوی سلطه‌گری بردارد، شرطی که بیشتر نوعی رویابافی و آرزوخواهی است. شاید بتوان گفت، سرگذشت هویت ایرانی قبل از انقلاب اسلامی نیز بی شباهت به این قصه پرغصه معلوف نیست، هویتی که می‌خواست با پذیرش سلطه غربی، ایرانی بودنش را حفظ کند، اما آنچه باقی می‌ماند، زخم تحقیر و حسرت در برابر تسلط فرهنگی و سیاسی غربی‌ها بود. ایرانی که روز به روز غربی‌تر می‌شد، با انقلاب اسلامی مسیر ساخت هویت خود را بازیافت. اسلام عزیز آن پاره دیگر هویت ایرانی بود که به او اضافه شد و به او راه عبور از تکنولوژی تحقیر غرب را آموخت. همان گمشده هویتی که اکنون ملت‌های عرب و ترک می‌جویند، اما دولت‌هایشان از آن می‌هراسند. ایران سرپا شد، با اینکه جای زخم استعمار هنوز باقی بود و رژیم سلطه‌گر غربی نیز ابایی از فشردن آن نداشت، حتی با تهدید نظامی، تحمیل جنگ، فشار اقتصادی، تحریم آگاهی و کارزار شناختی. منطق هوشمندانه مبارزه مستمر در دل زندگی مردم ایران را باید از همین سماجت ستیز غربی‌ها با ایران و ایرانیت جست، همان که در دنیای عربی ایجاد کرد، اما در این فضا با مقاومت روبه‌رو شد. الگویی که به مذاق ملت‌های منطقه نیز خوش آمد و در نمایش قدرت موشکی ما، بروز و ظهور کرد. مقاومتی که به غزه و لبنان رسید و اکنون واقعیتی جدید را پیش روی ملت‌های عرب و غیر عرب مسلمان قرار داده است: واقعیت رسوایی تمدنی معلوف به زیبایی با سویه هویتی غربی‌اش، این رسوایی تمدنی را روایت کرده است و نشان می‌دهد این واقعیت نه یک ادعا که یک حقیقت پیش برنده و حیاتی است: «برای غرب به مخاطره انداختن اعتبار اخلاقی اش به مثابه به خطر افتادن جایگاهش در دنیا و در بلندمدت به مخاطره انداختن امنیت، ثبات و شکوفایی اقتصادی‌اش است. دیروز گمان می‌کردند می‌توان بدون تنبیه شدن، بر سر ارزش‌های معامله کرد، امروز می‌دانیم همه آنها، حتی صورت حساب‌های خیلی قدیمی، بهایشان را می‌پردازند. مشمول مرور زمان شدن یک اختراع قضایی است، در حافظه ملت‌ها بخشودگی مرور زمان وجود ندارد. یا دقیق‌تر گفته باشیم: ملت‌هایی که از مدار فقر و فرودستی و درحاشیه‌ماندگی خارج می‌شوند، در نهایت می‌بخشند بدون آنکه هر آینه فراموش کنند. آنهایی که خارج نمی شوند، برای همیشه، بغض در گلو، کینه به دل باقی می‌ماند.»
قسمت آخر سازمان شبهه در فصل اول 🔹قسمت بیستم و پایانی فصل اول برنامه سازمان شبهه، امروز ۲۴ آبان ماه از ساعت ۱۶ الی ۱۷ روی آنتن شبکه رادیویی گفتگو می‌رود. 🔹این برنامه که طی بیست هفته اخیر و از اواخر اردیبهشت‌ماه، شروع شده بود، امروز قسمت پایانی خود را منتشر و پخش می‌کند. 🔹در سازمان شبهه، برنامه‌هایی برای یاری به مخاطبان در بالابردن سواد ضدشبهه، تولید شده بود. 🔹فصل جدید این برنامه در دو ماه آتی با درس‌گیری از تجارب فصل اول، تولید و پخش می‌شود.
این روزها چنین فکر می کنم که خدا به عنوان صاحب و مالک زمان، اساسی ترین آزمونش را با گذاردن ما در حصار زمان می گیرد. این گونه اگر نگاه کنیم، تلاش انسان برای غلبه بر زمان، یعنی نزدیک شدن به خدا. انسان هایی می توانند اینچنین زندگی کنند، بدون زمان یا برزمان. اما برای ماها که در حصار لحظات و ثانیه ها واقع شده ایم، «صبر» در عمیق ترین معنای خود، تنها گاه گاهی لذت چشیدن بی زمانی را ارزانی می دارد. صبر در این معنا تنها به معنای توان صبوری نیست، بلکه درک حقایقی است که در قاموس هستی نهاده شده. کسی که چشم حقیقت بین دارد، صبرش با زمان سنجیده نمی شود. صبر برای او تحمل بار حقیقت است. من رهبر انقلاب را در چنین وضعی می فهمم، او حقیقت را می بیند، وعده های حقیقی را لمس می کند. بیانش تنها از جنس باور نیست، بلکه اولا و به طریق اولی از جنس شهادت است. می بیند و می گوید. عبور از اسارت تاریخی زمان، تنها با صبر ممکن می شود. صبر در همه اشکال و ابعادش، کلید این آزادی است. آری سرانجام لحظه نابودی طاغوت زمانه می رسد. دیر یا زود در این منطق معنا ندارد، این سقوط اتفاق افتاده، تنها باید برای رسیدن به مقام صبر تلاش کرد. مطمئن باشیم...
متن کامل این ارئه به همراه ویدیوی ۴۰ دقیقه‌ای آن را در لینک زیر دنبال فرمایید: https://tn.ai/3210953
صوت کامل این ارائه را از طریق لینک ذیل دنبال فرمایید. این فایل در کانال تلگرام گفتینو بارگذاری شده است: https://t.me/Goftino_channel/133
Pages from خروجی نهایی نهایی شماره 32.pdf
1.82M
🔸 فایل پی‌دی‌اف بالا، مربوط به یادداشت بلندی است که چندی پیش در شماره اخیر نشریه عصر اندیشه به سردبیری دکترروح‌الامین‌سعیدی منتشر شد. عنوان این یادداشت بلند «مردمِ مردم سالاری» است. این یادداشت «جستاری در نحوه حدوث، وقوف و نفوذ مردم در جمهوری اسلامی است». در صورت تمایل و فرصت مطالعه فرمایید.
🔸در این روزها و شب‌ها که اختصاص به بانوی دو عالم دارد، به نحو غریبی در یاد شهید رئیسی عزیز هستم. 🔸سیر بی‌مکث و بی‌شکیب وقایع، فرصت تأمل و نگاه به عقب و هضم غُصه فقدان او را به ما نمی‌دهد. این حق ما نیست. 🔸واقعاً روزگار، حق سوگواری عمیق و تسلابخشِ رئیسی عزیز را به ما بدهکار است. این‌چیزها، آدم‌ها را پیر می‌کند. 🔸در عمق جان، حسرت و اندوهی باقی می‌گذارد که هرازچندگاهی سرباز می‌کند. لابد بی‌خود نیست که در عزای شهادت مادر هم، دل یاد او می‌کند. 🔸از آن بالا بالاها به ما بگو چطور در این زمان تنگ شده، فقدانت را تاب بیاوریم. از همین گفته‌هایی که نشان می‌دهد شما و حاج‌قاسم چه بسا پرتلاش‌تر به فکر مردم و ایرانید... 🔸رئیسی تبدیل به خاطره و تاریخ و قاب عکس نمی‌شود، به گمانم هوای ما را دارد، میراث او ماندگار است و از حالا منتظر آثارش هستیم. 🔸یادت را فراموش نمی‌کنیم، فراموشمان نکن. برای این دولت و‌‌ این مردم و این نظام و این امت، دعا کن و بیشتر به یادمان بیا...