eitaa logo
✨جهاد تبیین ✨
532 دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
20.8هزار ویدیو
316 فایل
«جهاد تبیین» یک فریضه‌ی قطعی و یک فریضه‌ی فوری است و هر کسی که میتواند[باید اقدام کند].» با ما بیائید. شادی روح استاد افشاری صلوات اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجه ارتباط با مدیرکانال: @Spouladi313
مشاهده در ایتا
دانلود
تصویری بر دیوار شهر 🌸حالا چندین سالی است که از مفقودی ابراهیم می گذرد. یکی از یادبودهای ابراهیم ترسیم چهره وی در سال ۱۳۷۶ زیر پل اتوبان شهید محلاتی بود.کار ترسیم چهره ی ابراهیم را سید انجام داده بود. سید می گوید: من ابراهیم را نمی شناختم وبرای کشیدن چهره ابراهیم چیزی نخواستم.اما بعداز انجام این کار به قدری خدا به زندگی ام برکت داد که نمی توانم برایت حساب کنم و خیلی چیزها هم از این تصویر دیدم. همون زمانی که این عکس رو کشیدم ، نمایشگاه جلوه گاه راه افتاد. یک شب جمعه ای بود. خانمی پیش من اومد وگفت: آقا، این شیرینی ها برای این شهید ، همین جا پخش کنید. فکرکردم از فامیل های ابراهیم هستند، پرسیدم: شما شهید هادی را می شناختید؟ گفت: نه، تعجب من رو که دید ادامه داد: خونه ما همین اطرافه، من در زندگی مشکل سختی داشتم. چند روز پیش وقتی شما داشتید این عکس رو ترسیم می کردید از اینجا رد می شدم. خدا را به حق این شهید صدا کردم وقول دادم اگر مشکلم حل شود نمازهایم را اول وقت بخوانم. بعد هم برای این شهید که اسمش رو نمی دانستم فاتحه ای خوندم. باور کنید خیلی زود مشکل من برطرف شد وحالا اومدم که از ایشون تشکر کنم. 📚 کتاب سلام بر ابراهیم ۱ 🌹 شهید ابراهیم هادی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63 به جهاد تبیین منبع خبری در ایتا بپیوندید.👇 ╭═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╮ 🌍 @jahad_org ╰═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╯
🔮 شفای زهرا 🍀 تنها فرزندم زهرا و تنها يادگار حاج مهدي در تب مي سوخت و تلاش هايم براي پايين آوردن دماي بدنش اثري نداشت. 😔😔 نگران بودم. اگر بلايي سرش مي آمد، خودم را نمي بخشيدم.😭 بالاي سرش نشستم و قدري قرآن خواندم. در همين حال به یاد قسمتي از پارچه اي كه روي جنازه ي همسرم انداخته بودند و چند نفر با خواست خدا به وسيله ي تبرك جستن به آن پارچه شفا يافته بودند، افتادم.😍😍 پارچه را آوردم و كنار زهرا خوابم برد. در عالم رؤيا ديدم حاج مهدي در كنار بستر زهرا نشسته و او را بغل گرفته است. او مرا از خواب بيدار كرد و با لبخندي گفت: «چرا اين قدر ناراحت هستي؟»😊😊 گفتم: «زهرا تبش پايين نمي آيد، مي ترسم بلايي سرش بيايد.» حاج مهدي گفت: «ناراحت نباش. زهرا شفا پيدا كرده و ديگر تب ندارد.»☺️☺️ از خواب بيدار شدم. به اطرافم نگاه كردم. كسي نبود. دست بر پيشاني زهرا گذاشتم، تب نداشت. آري او شفا يافته بود.🙏😍😊 "" شادی روح شهدا صلوات "" راوي : 🌹 همسر به جهاد تبیین در ایتا بپیوندید.👇 ╭═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╮ 🌍 @jahad_org ╰═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╯
🔮 شفای زهرا 🍀 تنها فرزندم زهرا و تنها يادگار حاج مهدي در تب مي سوخت و تلاش هايم براي پايين آوردن دماي بدنش اثري نداشت. 😔😔 نگران بودم. اگر بلايي سرش مي آمد، خودم را نمي بخشيدم.😭 بالاي سرش نشستم و قدري قرآن خواندم. در همين حال به یاد قسمتي از پارچه اي كه روي جنازه ي همسرم انداخته بودند و چند نفر با خواست خدا به وسيله ي تبرك جستن به آن پارچه شفا يافته بودند، افتادم.😍😍 پارچه را آوردم و كنار زهرا خوابم برد. در عالم رؤيا ديدم حاج مهدي در كنار بستر زهرا نشسته و او را بغل گرفته است. او مرا از خواب بيدار كرد و با لبخندي گفت: «چرا اين قدر ناراحت هستي؟»😊😊 گفتم: «زهرا تبش پايين نمي آيد، مي ترسم بلايي سرش بيايد.» حاج مهدي گفت: «ناراحت نباش. زهرا شفا پيدا كرده و ديگر تب ندارد.»☺️☺️ از خواب بيدار شدم. به اطرافم نگاه كردم. كسي نبود. دست بر پيشاني زهرا گذاشتم، تب نداشت. آري او شفا يافته بود.🙏😍😊 "" شادی روح شهدا صلوات "" راوي : 🌹 همسر جدیدترین اخبار در جهاد تبیین 👇 ╭═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╮ 🌍 @jahad_org ╰═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╯