□🌴□
ســــــــــــــــــــلام دلبـــــرهاے عسلے 😌
صبــــــــــح قشنگتوݩ بخیر باشہ..
خب وقتشہ ســــــــــرحال و قبراق پاشے
یہ سلام بہ خانوم زهرا"س" بده♥️
و بگو امروز میخوام بهترین باشم😎💪
سرحال و پرانرژی و حال خوب ڪن
نمیذارم اصلا اصلا اصلا
شیطون از بیحوصلگےمن
و حال بد من شاد بشہ😁
پنجره رو باز ڪن
یه نفس عمیــــــــــق بڪش😌
بگو الحمدللہ
بدون سرفه و نفس تنگے
میتونم نفس بکشم ..
یه چای دیشلمہ بذار
همسرے رو دوتا ماچ آبدار بڪن💋
موهاتو یه مدل جدید بزن 😎
برو جلو آینہ قدی
و بگو ..عزیزم امروز رو خدا بهت هدیه داده
و تورو دوباره به خانواده🌱
پس یه هدیہ مهربون باش
بعدم بایه یاعلے دیگه
بریم سراغ ڪارهامون 😍
برنامهریزی امروزت یادت نره ها
دونه دونه تیک بزن برو جلو💪
توقهرمان زندگےتے ..
اینو یادت نره
💞 @jahadalmarah
☆📎☆
#تربیتخداپسند 🌱
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حضرت زهرا سلام اللہ علیها
قضاوت بین بچه ها نمی کردن
اعضای خانواده باید باهم همدست باشن
درمانش چیہ ؟
شما باید با تکنیکی
حواس بچه ها رو پرت کنید
تا جایگاه قضاوت پیش نیاد
موضوع رو رها کنید
💞 @jahadalmarah
💜پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله:
🔸 «بهترین زنانتان زنی است که با محبت، فرزندآور و سازگار باشد، و بدترین آنان زنی است که لجباز باشد.»
مستدرک الوسائل، ج 14، ص 162
🌷عضو شوید 👈احیاء نسل مهدوی
هدایت شده از خادمــــان امام زمـــــان (عج) 📜
1_1677651736.mp3
12.21M
❌❌❌❌❌❌❌❌
با سلام و احترام
خواهشمندم همه این صوت را تا آخر گوش بدهند.
سخنران :حجه الاسلام وافی
🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴
ملتمسانه ملتمسانه ملتمسانه از همه تمنا داریم تا آخر گوش کنید ودر گروها ارسال بفرمایید
همه ما شرعا مسئولیم
😭 انتشار حداکثری
──┅═༅༅═❥✦༅✿༅✦❥═༅༅═┅──
🌐 کانال خادمان امام زمان
https://eitaa.com/joinchat/1723334719C00bdc13985
⁉️چطوری به همسرمون احترام بذاریم؟🤔
1⃣ نحوهی صدا زدن
🔶🔸لحن صدا زدن همسر و کلمهای که براش استفاده میکنیم، یه پیام به همراه داره. اگه همسرمون رو با لفظ «خانم» یا «آقا» و لحنی محترمانه صدا کنیم، پیامی کاملاً متفاوت داره با زمانی که اونو بدون پیشوند «آقا» یا «خانم» و با لحنی سبُک، صدا میکنیم.
🔸بعضیا صمیمیّت رو با خُرد کردن شخصیّت، اشتباه میگیرن و برا این کارشونم توجیه الکی میارن.❌
2⃣ شیوۀ درخواست کردن
🔷🔹هر درخواستی رو میشه با لحن تحکّمآمیز و آمرانه مطرح کرد، ولی چه قدر خوبه اگه همین درخواست رو با لحن دوستانه و همراه با خواهش بیان کنیم.😊
🔹مثلاً اگه تشنه هستیم، میتونیم به همسرمون بگیم: «یه لیوان آب بیار»، ولی نوع دیگهی درخواست اینه که بگیم: «عزیزم، اگه امکان داره یه لیوان آب به من بده».👍
✅ لحن تحکّمآمیز، غیرمحترمانه است ولی ادبیات خواهشی، پیام احترامآمیزی را به همراه دارد.😇
🔴 ادامه دارد...
#تا_ساحل_آرامش
#محسن_عباسی_ولدی
🌐http://ketabefetrat.com
@abbasivaladi
آمنوا یعنی 👈 ایمان به خودت بیار تا بتونی به الله ایمان بیاوری.
عملو الصالحات یعنی👈عملی انجام بده که متناسب با حرکت جاودانه تو باشه.
تواصوا بالحق یعنی👈 حق را بگو.
تواصوا باالصبر یعنی 👈به دیگران صبر و انرژی و قدرت بده.
#استاد_شجاعی
@jalasate_ostad🌸🍃
💜هنگامی که دیگران به درستی شما را درک نمیکنند،
خداوند شما را درک میکند.
او عاشقیــست که همواره شما را دلگرم مینماید.
بدون توجه به اینکه مرتکب چه خطاهایی شدهاید...
سایرین تنها لحظهای اظهار مهر میکنند،
و سپس شما را از یاد میبرند.
اما او هیچگاه رهایتان نمیکند.
خداوند هر روز خواهان عشق شماست...
همیشه به یاد داشته باشیم :
آنکه تسلیم خداوند است همه چیز تسلیم اوست. 💜
دوستان عزیز شبتون پر از یاد خدا🌙
عضو شوید👈 احیاء نسل مهدوی
9.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جنین به زندگی آدم وارد نمیشه مگر اینکه به پا قدمش بلایی که قرار بود به زندگی وارد بشه دور میشه
یا گره ای که به زندگی افتاده باز میشه
یا درهای رحمت و برکت خدا به زندگی باز میشه و یا هر سه با هم🥺
و متاسفانه موارد بسیار دیگه ای هم بوده که جان یک انسان بیگناه رو گرفتن و توهمین دنیا به بلاهای عظیمی دچار شدن
یا همسرشون فوت کرده
یا یه فرزند دیگه شون فوت کرده
یا به یه بیماری لا علاج دچار شدن
چون خون مظلومی به ناحق به زمین ریخته
به خانوادهی بزرگ ما بپیوندید☺️👇
http://eitaa.com/bano_sadeghy
در روبیکا هم همراهمون باشید💞👇
https://rubika.ir/banosadeghy
(حتما مطالب را با ذکر منبع نشر بفرمایید. متشکریم🌹)
💕 جهاد زنان💕
💚 قسمت بیستم #رمان_آموزشی ❣خانه مریم و سعید❣ دیگه حدودای ١١ بود که سعید و مریم و بچه ها از پارک بر
💚 قسمت بیستویکم
#رمان_آموزشی
❣خانه مریم و سعید❣
بچهها بعد از چند ماه توی پارک حسابی بازی کردند. دیگه نای قدم برداشتنم نداشتند. اون قدری خسته که سمت مسواکم نرفتند. مامان رو کرد به بچهها و با یه اخم ساختگی و شیرین گفت:
_مسواک فراموش نشه. دیشبم یادتون رفتا.😌
فاطمه جواب داد:
_مامان من حال ندارم. خیلی خستهام.
اما علی تندی پاشد و مسواک و پودر مسواکش رو برداشت و رفت سمت روشویی.
مریم جواب فاطمه رو داد که:
_باشه مامان جان اگه حال نداری فردا صبح بزن.
فاطمه هم با بیحالی تمام و لحن کشداری گفت:
_باشه من صبح مسواک میزنم.
محمد و میثم اما طبق معمول خستگی رو خسته کرده بودند. با اینکه به خاطر بازیهای بسیار توی پارک دیگه رمقی براشون نمونده بود اما بازم به روی خودشون نمیآوردند و توی اتاق در حال جست و خیز و ماشین بازی بودند. صدای خندهشونم رو به آسمون.😄
سعید لباساشو عوض کرد. اومد پیش بچهها. با صدایی رسا گفت:
_خب بچهها کی دوست داره من امشب براش قصه بگم؟
این پیشنهاد بابا گویی انرژی دوبارهای بود که در کالبد بچهها دمیده شد. جیغ همهشون رفت هوا:
_من...... من........ من........
حرص مریم حسابی در اومده بود.گفت:
_یه کم یواشتر🤨. همسایهها خوابند. آقا سعید پاشو برو تو اتاقِ بچهها تا بقیه هم زودتر بیان بخوابن.
شیطنت سعید اما گل کرده بود. با اینکه میدونست مریم از اذیت شدن همسایهها ناراحت میشه ولی باز رو کرد به بچهها و گفت:
_خب چه قصهای بگم براتون؟😜
دوباره فریاد بچهها بلند شد. هرکی شروع کرد بلند بلند پیشنهاد دادن.
فاطمه گفت:
_بابا قصه جنگل گلستان رو بگو.
علی گفت:
_بابا خاطره بگو.
محمد هم گفت:
_بابا قصه شنگول و منگول رو بگو.
مریم حسابی ناراحت بود😔. هم خیلی خسته بود هم این شیطنتهای سعید کلافهش کرده بود. ولی این رفتار سعید رو ندید گرفت. این طور مواقعی تغافل میکنه. برای اینکه ماجرا ادامه پیدا نکنه و سعید باز صدای بچهها رو در نیاره، پاشد رفت تو آشپزخونه و مشغول مرتب کردن ظرفها شد.
بچهها به قصهگویی بابا خیلی علاقه دارند. چون سعید خیلی با هیجان و شور و نشاط تعریف میکنه. از همه مهمتر اینکه حدود چهار ماهی میشد که بابا قصه نگفته بود. بچهها حسابی دلشون برای قصه گفتنای شبانه بابا تنگ شده بود.
علی انتهای اتاق میخوابه و محمد وسط اتاق. ابتدای اتاقم جای خواب فاطمهست. بین رختخواب بچهها بین نیم تا یک متر فاصلهست. تشک و پتوی هرکدوم هم جداگانه و مختص خودشه.
سعید رو به بچهها گفت:
_خب بیاید یواش با همدیگه تک بیاریم ببینیم که کی بگه چه قصهای بگم؟🙂
همه با هم با هیجانی زیاد دستاشونو بلند کردند و با هم خوندند:
_هرکی تک بیاره اون میگه بابا چه قصهای بگه.
قرعه به نام علی افتاد. قرار شد سعید یه خاطره از دوران کودکی خودش تعریف کنه تا بچهها کم کم خوابشون ببره.
تا همین چند ماه گذشته که سعید برای بچهها بیشتر وقت میذاشت و براشون قصه میگفت و باهاشون بازی میکرد، بعضا خاطرات کودکی و نوجوانیاش رو برای بچهها تعریف میکرد و با نشاط و هیجان یکسری الگوهای صحیح رفتاری رو از همین طریق به بچهها منتقل میکرد.
✅ الگوهایی مثل دوست شدن با بچههای خوب و مؤدب و دور شدن از بچههایی که حرفهای بدی میزنن و کارهای زشت میکنن. یا کمک کردن به مامان و بابا یا به موقع خوابیدن و خیلی کارهای دیگه. 🌸
اما مریم در شرایط روحی و جسمی مناسبی نیست و موعد تغییرات هورمونی ماهانهاش رسیده. درد دل و کمرش از یک طرف😣، شیطنتها و اذیتهای اینچنینی سعید هم از طرف دیگه قوز بالای قوز شده و حسابی مریم رو عصبی کرده...😡
اما سعید هنوز از شروع این شرایط ماهانه مریم اطلاعی نداره.
❤️ ادامه دارد...
💜 ارسال نظرات 👇
@Manamgedayefatemeh7
نویسنده: محسن پوراحمد خمینی
ویراستار: ح. علی پور
💞 @jahadalmarah