eitaa logo
💕 جهاد زنان💕
404 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
39 فایل
مادر از هر سازنده‌ای سازنده‌تر و باارزش‌تر است. جهاد زن، خوب شوهرداری کردن، فرزند آوری و تربیت فرزندانی صالح است. آیدی پاسخ به سؤالات @n_khammar123
مشاهده در ایتا
دانلود
📜📖📜 📖📜 📜 🕊🥀 ↩️ خیلی فریاد می‌زدم؛ این خود عزیز ماست . این خود مصطفی ماست ، مصطفی چی شد ؟ مگر چه چیز عوض شده ؟ چرا باید سردخانه باشد ؟ اما کسی گوش نمی کرد . بالاخره آن شب اول در اهواز برایم خیلی درد بود. همه دورم بودند برای تسلیت ، اما من به کسی احتیاج نداشتم . حالم بدبود . خیلی گریه می کردم صبح روز بعد به تهران برگشتیم . برگشتن به تهران سخت تر بود . چون با همین هواپیمای c-130 بود که آخرین بار من و مصطفی از تهران به اهواز آمدیم و یادم هست که خلبان ها اورا صدا می کردند که "بیا با ما بنشین ." ولی مصطفی اصلاً من را تنها نگذاشت ، نزدیک من ماند. خیلی سخت بود که موقع آمدن با خودش بودم و حال با جسدش می رفتم . اصرار کردم که تابوتش را باز کنند ، ولی نکردند . بیشتر تشریفات و مراسم بود که مرا کشت . حتی آن لحظات آخر محروم می کردند .   وقتی رسیدیم تهران ، رفتیم منزل مادر جان ، مادر دکتر . بعد دیگر نفهمیدم دکتر را کجا بردند. من در منزل مادرجان بودم و همه مردم دورم . هرچه می گفتم، مصطفی کو ؟ هیچ کس نمی گفت . فریاد می‌زدم: از دیروز تا الان ؟ آخر چرا ؟ شما مسلمان نیستید ؟ خیلی بی تابی می کردم . بعد گفتند مصطفی را در سردخانه غسل می دهند گفتم: دیگر مصطفی تمام شد ، چرا این کارها را می‌کنید؟ و گریه می کردم . گفتند: می رویم اورا می آوریم. گفتم اگر شما نمی آورید خودم می روم سردخانه نزدیکش وبرای وداع تا صبح می نشینم . بالاخره زیر اصرار من مصطفی را آوردند و چون ما در تهران خانه نداشتیم بردند در مسجد محل ، محله بچه گیش ، غسلش داده بودند ، و او با آرامش خوابیده بود. من سرم را روی سینه اش گذاشتم و تا صبح در مسجد با اوحرف زدم . خیلی شب زیبایی بود و وداع سختی . تا روز دوم که مصطفی را بردند و من نفهمیدم کجا . من وسط جمعیت ذوب شدم . تا ظهر ، مراسم تمام شد و مصطفی را خاک کردند. آن شب باید تنها برمی گشتم . آن لحظه تازه احساس کردم که مصطفی واقعا تمام شد. در مراسم آدم گم است است، نمی فهمد.... ........ 📗از زبان همسرشان غاده 🌹به نیت شهید سردار سلیمانی و شهید چمران برای تعجیل در فرج امام زمان عج صلوات بفرستیم😊 صآحِب‌الزمآݩ‌دوستَٺ‌دآرَم🌸👇🏻 | @sahebzaman_dosetdaram | 📜 📖📜 📜📖📜
📜📖📜 📖📜 📜 🕊🥀 ↩️ آن شب باید تنها برمی گشتم . آن لحظه تازه احساس کردم که مصطفی واقعا تمام شد. در مراسم آدم گم است است، نمی فهمد.... همین که وارد حیاط نخست وزیری شد و چشمش به آن زیرزمین افتاد ، دردی قلبش را فشرد ، زانوهایش تا شد . زیر لب نجوا کرد: مصطفی رفتی ، پشتم شکست . و به دیوار تکیه داد . نگاهش روی همه چیز چرخید ، این دوسال چطور گذشت ؟ از این در چقدر به خوشحالی وارد می شد به شوق دیدن مصطفی ، حضور مصطفی ، و این جوانک های سرباز که حالا سرشان زیر افتاده چطور گردن راست می کردند به نشانه احترام؛ زندگی، زندگی برایش خالی شده بود ، انگار ریشه اش را قطع کرده بودند. یاد لبنان افتاد و آن فال حافظ . آن وقت ها او اصلاً فارسی بلد نبود . نمی فهمید امام موسی و مصطفی با هم چی می خوانند ؟ امام موسی خودش جریان فال حافظ را برای او گفت و بعد هم برایش فال گرفت . که : الا یا ایها الساقی ادر کاساً و ناولها، که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها. وقتی بعد از شهادت مصطفی از آن خانه آمدم بیرون، چون مال دولت بود، هیچ چیز جز لباس تنم نداشتم . حتی پول نداشتم خرج کنم . چون در ایران رسم است فامیل مرده از مردم پذیرایی کنند و من آشنا نبودم . در لبنان این طور نیست . خودم می فهمیدم که مردم رحم می کنند، می گویند این خارجی است ، آداب ما را نمی فهمد . دیدم آن خانه مال من نیست و باید بروم . اما کجا ؟ کمی خانه مادر جان بودم ، دوستان بودند . هرشب را یک جا می خوابیدم و بیشتر در بهشت زهرا کنار قبر مصطفی . شبهای سختی را می گذراندم . لبنان شلوغ بود . خانه مان بمباران شده بود و خانواده ام رفته بودند خارج . از همه سخت تر روزهای جمعه بود . هر کس می خواهد جمعه را با فامیلش باشد و من می رفتم بهشت زهرا که مزاحم کسی نباشم . احساس می کردم دل شکسته ام ، دردم زیاد ، و به مصطفی می گفتم: تو به من ظلم کردی .... ........ 📗از زبان همسرشان غاده 🌹به نیت شهید سردار سلیمانی و شهید چمران برای تعجیل در فرج امام زمان عج صلوات بفرستیم😊 صآحِب‌الزمآݩ‌دوستَٺ‌دآرَم🌸👇🏻 | @sahebzaman_dosetdaram | 📜 📖📜 📜📖📜
📜📖📜 📖📜 📜 🕊🥀 ↩️ از همه سخت تر روزهای جمعه بود . هر کس می خواهد جمعه را با فامیلش باشد و من می رفتم بهشت زهرا که مزاحم کسی نباشم . احساس می کردم دل شکسته ام ، دردم زیاد ، و به مصطفی می گفتم: تو به من ظلم کردی . از لبنان که آمدیم هرچه داشتیم گذاشتیم برای مدرسه .در ایران هم که هیچ چیز . بعد یک دفعه مصطفی رفت و من ماندم کجا بروم ؟ شش ماه این طور بود ، تا امام فهمیدند این جریان را . خدمت امام که رفتیم به من گفتند: مصطفی برای دولت هم کار نکرد . هرچه کرد به دستور مستقیم خودم بود و من مسول شما هستم . بعد بنیاد شهید به من خانه داد. خانه هیچی نداشت . "جاهد" یکی از دوستان دکتر، از خانه خودش برایم یک تشک ، چند بشقاب و... آورد تا توانستم با پدرم تماس بگیرم و پول برایم فرستادند . به خاطر این چیزها احساس می کردم مصطفی به من ظلم کرد . البته نفسانی بود این حرفم . بعد که فکر می کردم ، می دیدم مصطفی چیزی از دنیا نداشت ، اما آنچه به من داد یک دنیا است . مصطفی در همه عالم هست ، در قلب انسان ها . من و یادم هست یک بار که از ایران می آمدم ، در فرودگاه بیروت یک افسر مسیحی لبنانی با درجه بالا وقتی پاسپورتم را که به نام "غاده چمران" بود دید ، پرسید: نسبتی با چمران داری ؟ گفتم: خانمش هستم. خیلی زیر تاثیر قرار گرفت ، گفت: او دشمن ما بود ، با ما جنگید ولی مرد شریفی بود. بعد آمد بیرون دنبالم . گفت: ماشین نیامده برای شما ؟ گفتم: مهم نیست. خندید و گفت: درست است ، تو زن چمران هستی ! وگاهی فکر می کرد به همین خاطر خدا بیش تر از همه ، از او حساب می کشد ، چون او با مصطفی زندگی کرد ، با نسخه کوچکی از امام علی علیه السلام . همیشه به مصطفی می گفت: توحضرت علی نیستی . کسی نمی تواند او باشد. فقط حضرت امیر آن طور زندگی کرد و تمام شد. و مصطفی هم چنان که صورت آفتاب خورده اش باز می شد و چشم هایش نم دار ، می گفت: نه ، درست نیست ! با این حرف دارید راه تکامل در اسلام را می بندید . راه باز است . پیامبر می گوید هر جا که من پا زدم امتم می تواند، هر کس به اندازه سعه اش . همه جا مصطفی سعی می کرد خودش کم تر از دیگران داشته باشد ، چه لبنان ، چه کردستان ، چه اهواز . لبنان که بودیم جز وسایل شخصی خودم چیزی نداشتیم . در لبنان رسم نیست کفششان را در بیاورند و بنشیند روی زمین . وقتی خارجی ها می آمدند یا فامیل ، رویم نمی شد بگویم کفش در بیاورید . به مصطفی می گفتم: من نمی گویم خانه مجلل باشد ، ولی یک مبل داشته باشد که ما چیز بدی از اسلام نشان نداده باشیم که بگویند مسلمانان چیزی ندارند ، بدبختند. مصطفی به شدت مخالف بود، می گفت: چرا ما این هم عقده داریم ؟ چرا می خواهیم با انجام چیزی که دیگران می خواهند یا می پسندند نشان بدهیم خوبیم ؟ این آداب و رسوم ما است ، نگاه کنید این زمین چه قدر تمیز است ، مرتب و قشنگ ! این طوری زحمت شما هم کم می شود ، گرد و خاک کفش نمی آید روی فرش .   از خانه ما در لبنان که خیلی مجلل بود همیشه اکراه داشت ... ........ 📗از زبان همسرشان غاده 🌹به نیت شهید سردار سلیمانی و شهید چمران برای تعجیل در فرج امام زمان عج صلوات بفرستیم😊 صآحِب‌الزمآݩ‌دوستَٺ‌دآرَم🌸👇🏻 | @sahebzaman_dosetdaram | 📜 📖📜 📜📖📜
📜📖📜 📖📜 📜 🕊🥀 ↩️ از خانه ما در لبنان که خیلی مجلل بود همیشه اکراه داشت . ما مجسمه های خیلی زیبا داشتیم از جنس عاج که بابا از آفریقا آورده بود. مصطفی خیلی ناراحت بود و خودمان دو تا همه آن ها را شکستیم . می گفت: این ها برای چی ؟ زینت خانه باید قرآن باشد به رسم اسلام . به همین . وقتی مادرم گفت: شما پول ندارید من وسایل خانه برایتان می آورم . مصطفی رنجید ، گفت: مسئله پولش نیست. مسئله زندگی من است که نمی خواهم عوض شود.  ولی من مثل هر زنی دوست داشتم و ) ، مستضعف قاشق و چنگال دارد ، ولی ما نداریم . شما اگر پست نداشته باشید ، ما چیزی نداریم . همان زیرزمین دفتر نخست وزیری را که مال مستخدم ها بود به اصرار من گرفت . قبل از اینکه من بیایم ایران مصطفی در دفترش می خوابید. زندگی معمولی که هر زن وشوهری داشتند ما نداشتیم . مصطفی حتی حقوقش را می داد به بچه ها . می گفت: دوست دارم از دنیا بروم و هیچ نداشته باشم جز چند متر قبر و اگر این هم یک جور نداشته باشم بهتر است . اصلاً در این وادی نبود ، در این دنیا نبود مصطفی . در این دنیا نبود ، اما بیشتر از وقتی که زنده بود وجود داشت ، اثر داشت و چقدر غاده خوابش را می دید . دیشب خواب دید مصطفی در صندلی چرخ داری نشسته و نمی تواند راه برود . دوید ، گفت: مصطفی چرا اینطوری شدی ؟گفت: شما چرا گذاشتید من به این روز برسم ؟ چرا سکوت کردید ؟ غاده پرسید مگر چی شده ؟ گفت :برای من مجسمه ساخته اند .نگذار این کار را بکنند برو این مجسمه را بشکن ! بیدار که شد نمی دانست که مصطفی چه می خواسته بگوید . پرس و جو کرد و شنید که در دانشگاه شهید چمران از مصطفی مجسمه ای ساخته اند . می دانست در تهران هم یکی از خیابان های آباد وزیبا را به اسم مصطفی کرده اند . این ظاهر شهر بود و او خوشحال می شد ولی ای کاش باطن شهر هم این طور بود . گاه آدم هایی را در این خیابان ها می دید که دلش می شکست . می ترسید ، می ترسید مصطفی بشود یک نام و تمام ... ........ 📗از زبان همسرشان غاده 🌹به نیت شهید سردار سلیمانی و شهید چمران برای تعجیل در فرج امام زمان عج صلوات بفرستیم😊 صآحِب‌الزمآݩ‌دوستَٺ‌دآرَم🌸👇🏻 | @sahebzaman_dosetdaram | 📜 📖📜 📜📖📜
📜📖📜 📖📜 📜 🕊🥀 ↩️ می ترسید ، می ترسید مصطفی بشود یک نام و تمام . این که خواب مجسمه چمران را دیدم این است که، گاهی فکر می کنم اگر تمام ایران را به اسم چمران می کردند این دلم را خشک می کند؟ آیا این ، یک لحظه از لبخند مصطفی از دست محبت مصطفی را جبران می کند؟ هرگز ! اما وقتی دانشگاه شهید چمران مثل چمران را بپروراند، چرا . مصطفی کسی نیست که مجسمه اش را بسازند و بگذرند . این یک چیز مرده است و مصطفی زنده است . در فطرت آدم ها ، در قلب آن ها است . آدم ها بین خیرو شر درگیرند و باید کسی دستشان را بگیرد ، همانطور که خدا این مرد را فرستاد تا مرا دستگیری کند. در تهران که تنها بودم نگاه می کردم به زندگی که گذشت و عبور کرد . من کجا ؟ ایران کجا؟ من دختر جبل عامل و جنوب لبنان ؟ من همیشه می گفتم اگر مرا از جبل عامل بیرون ببرند می‌میرم ، مثل ماهی که بیفتد بیرون آب . زندگی خارج جنوب لبنان وشهر صور در تصور من نمی آمد. به مصطفی می گفتم: اگر می دانستم انقلاب پیروز می شود و قرار به برگشت ما به ایران و ترک جبل عامل است نمی دانم قبول می کردم این ازدواج را یا نه . اما آمدم و مصطفی حتی شناسنامه ام را به نام "غاده چمران" گرفت که در دار اسلام بمانم و برنگردم و من ، مخصوصاً وقتی در مشهد هستم احساس می کنم خدا به واسطه این مردم دست مرا گرفت ، حجت را برمن تمام کرد و ازمیان آتشی که داشتم می سوختم بیرون کشید ... ........ 📗از زبان همسرشان غاده 🌹به نیت شهید سردار سلیمانی و شهید چمران برای تعجیل در فرج امام زمان عج صلوات بفرستیم😊 صآحِب‌الزمآݩ‌دوستَٺ‌دآرَم🌸👇🏻 | @sahebzaman_dosetdaram | 📜 📖📜 📜📖📜
🌸➖🌸➖🌸 💍 اطاعت از امرخدا 💎😇 از نگاه دین، انسان اومده تا تمایلات خودش رو مدیریت کنه و تمایلات برتر خودشو انتخاب کنه و زندگیش باید بر اساس مبارزه با هوای نفس و پذیرش رنج‌ها و مبارزه با راحت طلبی باشه.🔸🙂 〰🍃〰🍃〰🍃〰 اگر کسی با این نگاه ازدواج کنه می‌تونه زندگی بسیار خوبی داشته باشه😍، چنین فردی ازدواج می‌کنه برای اینکه رنج‌های جدیدی رو بپذیره، برای اینکه بتونه مبارزه با نفس رو در سطح بالاتر و قوی‌تر انجام بده و انتخاب‌های برتر خودش را بیشتر کنه.💯😌✌️🏻 اما اگر کسی با نگاه دیگری جز این بخواد ازدواج کنه این مطالب برای او مفید نخواهد بود.❌🙁 برای کسی که با نگاه عمیق و دقیق دینی بخواهد ازدواج کنه، مهم‌ترین چیز در دنیاست؛ مهم‌ترین چیزی که برای آن تلاش می‌کنه، اجرای امر خداوند هست.☺️✋ 🔻امر خدا در مسئله ازدواج چیه❓🤔 💢 اینکه ازدواج کن.👉 اگر مورد خوبی هم برات پیش نیومد نباید امر خدا رو به تأخیر بیندازی.⏳❗️ اگر به خاطر امر خدا ازدواج کنی خداوند زندگیت رو سامان می‌ده؛ البته منظور این نیست که حتماً یک زندگی عالی و نورانی و یک همسر ایده‌آل نصیبت می‌شه،⚡️💍 بلکه با اطاعت امر خدا ظرفیت و تحمل تو بیشتر می‌شه و قدرت روحی تو برای زندگی و انتخاب‌های برتر بالاتر می‌ره.🤩👌🏻 اگر شما نگاه عمیقی به دین و امر خدا داشته باشید دیگه براتون مهم نیست که طرف مقابل شما چه کسی باشه.🤨 حتی اگر با یک فرد غیر مذهبی هم ازدواج کنید می‌تونید یک زندگی بسیار خوب داشته باشید.👏💯 🔅 ما در بین پیامبران و ائمه معصومین و علمای خودمان خیلی مواردی داشتیم که، همسران خوبی نداشتند ،اما با همون همسر تونستند زندگی خوبی بسازند.✔️💯 🔅 یا برای نمونه آسیه، همسر فرعون، که با بدترین انسان روی زمین تونست بهترین درجات رو کسب کنه✨✅ 🔰به کانال «جهاد زنان» در ایتا بپیوندید👇 💞 @jahadalmarah
💍 ازدواج 👩‍❤️‍👨 در مورد سن ازدواج و این‌که بهتره افراد در چه سنی ازدواج کنند، نکاتی روخدمت شما بزرگواران تقدیم می‌کنیم.😊🌱👇 ✅ این‌که دقیقا چه سنی برای ازدواج مناسبه خیلی سن مشخصی رو نمی‌شه گفت ،که مثلاً شما اگر در فلان سن ازدواج کنید دیگه خوبه. ❌ این موضوع بستگی به خیلی از مسائل داره. 💠این‌که هر شخص در چه فرهنگی ازدواج می‌کنه. 💠این‌که چه روحیاتی داشته باشه. 💠 چه طبع و مزاجی داشته باشه. 💠شرایط مالی و فرهنگی و خانوادگی فرد چطور باشه. همه اینها در اینکه سن ازدواج چقدر باشه دخیله👌☺️ 💢💢💢💢💢💢💢 ⚠️اما چند در این زمینه هست که اگر رعایت بشه خوبه👇 ✔️ اول از همه این‌که: هر چقدر سن ازدواج پایین‌تر باشه بهتره.😍 💯 اصلاً این طور نیست که بگیم، بگذاریم دختر و پسر سن‌ِشون به ۲۵ تا ۳۰ برسه تا به بلوغ عقلی برسند، تا کاملاً آماده برای یک زندگی مهم و اثرگذار برای چند ده سال بشن.... تا بتونن زندگی کنند و موفق باشند،....‌ واقعا این حرف‌ها درست نیست.❌ 💢درواقع اینطور نیست که یک دختر یا پسر با یک حجم زیادی از اطلاعات بخواد وارد زندگی بشه.📚🗞📰 زندگی یک زن و شوهر اطلاعات فراوانی نمی‌خواد.💕😌 ♥️ چندتا قاعده ساده نیاز هست؛ مثلاً این‌که مرد تا جایی که می‌تونه به زنش کنه و زن هم تا جایی که می‌تونه از شوهر صمیمانه داشته باشه🍃 🥰 این یه قاعده کلی و کوتاهه که اگر افراد رعایت کنند بهترین زندگی روخواهند داشت.💞 این طور نیست که ازدواج مثل شکافتن هسته اتم یا ساختن انرژی هسته‌ای باشه. ☺️ نباید ازدواج رو سخت بگیریم و فکر کنیم باید حتماً سن افراد بالا بره تا فهم ازدواج پیدا کنند. 🤔😏 ✅اتفاقاً بسیاری از موارد در سن بالا داریم که به شکست منجر شده.😩 🔴 اصلاً این طور نیست که اگر در سنین پایین ازدواج صورت بگیره، افراد بدبخت می‌شن و اگر در سن بالاتر باشه، مشکلی پیش نمیاد! 🔆 اتفاقاً اگر سن پایین باشه و فرهنگ جامعه یک مقدار از این وضعیتی که هست فاصله بگیره، زندگی‌ها خیلی بهتر و عالی‌تر خواهد شد.💖✔️ 🔷وقتی یک دختر و پسر در سن پایین ازدواج می‌کنند⭐️💍 مثل دو تا گِل نرم هستند که وقتی به هم برخورد می‌کنند کاستی‌های یکدیگر را پر می‌کنند و کم‌کم با هم یک زندگی خوب رو می‌سازند.🤗 🌹 🌸 می‌تونن حتی راحت‌تر اخلاقیات خود رو تغییر بدن. چون سن کمتری دارند، راحت‌تر می‌تونن با شرایط تغییر کنند.👍 🔰به کانال «جهاد زنان» در ایتا بپیوندید👇 💞 @jahadalmarah
🔹همسرم اهل ابراز محبت نیست ده سال است که ازدواج کرده‌ام، همسرم اهل ابراز محبّت نیست، اهل بگو و بخند و رفت و آمد نیست. ما را هم بیرون نمی‌برد. وقتی از کار می‌آید، صحبتی در حد احوالپرسی معمولی دارد و بعد هم سراغ تلویزیون می‌رود؛ البته در مسائل مادی و کمک به دیگران خوب است و همه او را همسری نمونه می‌دانند؛ اما اصلاً محبّتش را بروز نمی‌دهد. امسال در روز زن، وضعیت مالی ایشان چندان خوب نبود؛ به همین دلیل هم گفتم که برای روز زن چیزی برای من نگیرد. وقتی آمد دیدم چیزی نگرفته. من ناراحت شدم و گفتم: حالا من گفتم چیزی نگیر؛ شما هم نباید چیزی بگیری؟ شما نمی‌توانستید با یک شاخه گل این روز را به من تبریک بگویید. ایشان با کلام هم این روز را به من تبریک نگفتند. از اول هم همین طور بود. من اهل جنب و جوش زیاد و حرف زدن و محبّت؛ ولی او کاملا با من متفاوت است. با بچه‌ها هم همین‌طور است. مدتی است من هم مثل خودش شده‌ام، حرف نمیزنم؛ امّا حالا او هم مثل من دارد اذیت می‌شود. ✅ اول: توجه به صفات خوب در پرسش این خواهر محترم بنده به دنبال این بودم که از صفات دیگری سخن به میان بیاید که از نظر این خانم بد باشد؛ اما ظاهرا جز این صفت چیز دیگری وجود نداشت که نگفتند؛ البته نمی‌خواهم بگویم که این صفت خوب است یا که کم بد است. این‌که مرد نتواند به نیاز محبّتی همسرش پاسخ دهد، خیلی هم بد است؛ امّا می‌خواهم بگویم که شما باید قدر صفات خوب همسرتان را بدانید و شکر آن را به جا بياوريد. مثلا اینکه همسرتان بخیل نیست و دست و دل باز است، صفت بسیار خوبی است. شما می‌دانید انسان سخاوتمند در نزد خداوند چه جایگاهی دارد؟ رسول خدا(ص) فرمود: همانا سخاوت درختی از درختان بهشتی است که شاخه‌هایی آویزان در دنیا دارد. هر کسی که سخاوتمند باشد به شاخه‌ای از این شاخه‌ها چنگ زده و همین شاخه او را به بهشت سوق می‌دهد. بخل هم درختی از درختان جهنم است که شاخه‌هایی از آن در دنیا آویزان است. پس هر کس بخیل باشد، به شاخه‌ای از شاخه‌های آن چنگ زده و همان شاخه او را به سوی آتش می‌کشاند.(بحارالانوار، ج۸، ص۱۷۱) اگر همسر شما سخاوتمند است، باید عاقل و دارای همت بلند هم باشد؛ چرا که امیر مؤمنان علی(ع) فرمود: سخاوت میوهٔ عقل است. امام صادق علیه‌السلام هم فرمود: سخاوت از اخلاق انبیاء و ستون ایمان است. هیچ مؤمنی نیست؛ مگر بخشنده است و تنها کسی بخشنده است که از یقین و همت والا برخوردار باشد؛ زیرا که بخشندگی پرتو نور یقین است. هر که هدف را بشناسد بخشش بر او آسان شود. (بحارالانوار، ج۶۸، ص۳۵۵) اگر خدای ناکرده همسر شما بخیل بود چه می‌کردید؟ امیر مؤمنان علی(علیه‌السلام) فرمود: بخل در بر دارندهٔ بدی‌های همهٔ عیب‌ها و افساری است که بخیل به وسيلهٔ آن به سوی هر بدی کشانده می‌شود.(همان، ج۷۰، ص۳۰۷) این‌ها صفات کمی نیست. باید قدر این‌ها را دانست و شکر آن‌ها را به جای آورد. تازه این یکی از صفات خوب همسرتان بود. بنده مطمئنم که صفات خوب دیگری هم دارد که باید قدر آن‌ها را دانست و شکرشان را به جای آورد. ... 🔰به کانال «جهاد زنان» در ایتا بپیوندید👇 💞 @jahadalmarah
💕 جهاد زنان💕
🔹همسرم اهل ابراز محبت نیست ده سال است که ازدواج کرده‌ام، همسرم اهل ابراز محبّت نیست، اهل بگو و بخند
✅ دوم: توجه به چرایی این روحیه این نکته را بپذیرید که برخی محبّت کردن را یاد نگرفته‌اند؛ یعنی مثلا در محیط خانوادگی آنها ابراز محبّت کردن به گونه‌ای که مطلوب شما است رایج نبوده است. بنده نمی‌خواهم بگویم محبّت زبانی ارزشی ندارد؛ ولی متأسفانه برخی از خانواده‌ها فرهنگ این نوع محبّت کردن را به فرزندانشان یاد نداده‌اند. اگر این نکته را بپذیریم، آن وقت است که محبّت نکردن همسر برای ما این اندازه سنگین نخواهد بود. میان کسی که یاد گرفته محبّت زبانی کند و نمی‌کند، با کسی که او را این گونه تربیت نکرده‌اند که محبّت زبانی کند، تفاوت از زمین تا آسمان است. ✅ سوم: مدیریت رفتار بر اساس روحيهٔ همسر کسانی که رفتارهای محبّت‌آمیز را یاد نگرفته‌اند فکر می‌کنند وقتی کسی به آنها می‌گوید که نمی‌خواهم فلان کار را برایم انجام دهی، از ته دل می‌گوید. آنها با این حرف باورشان می‌شود که واقعا او نیازی به این محبّت ندارد. چرا وقتی او می‌خواهد در روز زن هدیه‌ای بخرد می‌گویید: نمی‌خواهم چیزی بگیری؟ او با توجه به حرف شما خیال می‌کند که واقعا چیزی نمی‌خواهید. به این چیزی هم که شما می‌گویید فکر نمی‌کند که مثلا می‌تواند با خریدن یک شاخه گل در روز زن به شما محبّت کند. بنده با کسانی که یاد نگرفته‌اند چگونه به همسرشان محبّت کنند برخورد کرده‌ام. همسر شما اولین آنها نیست. گاهی هم خدای ناکرده ممکن است از این حرف شما بوی عدم صداقت به مشام او برسد. او پیش خودش فکر می‌کند که چرا همسرم به من گفت چیزی نمی‌خواهم؛ ولی حالا به او اعتراض می‌کند که چرا چیزی نگرفتی؟ 🔰به کانال «جهاد زنان» در ایتا بپیوندید👇 💞 @jahadalmarah
💕➖💕➖💕➖💕➖ 💍 😓 🔷برخی از دوستان گله می‌کنند که در این شرایط واقعا چطور می‌توان در سن پایین ازدواج کرد و اصلاً ممکن نیست و نمی‌شود و از این دست حرف‌ها‌ی ناامید کننده .... ❌ 🔺 در این مورد چند خدمت شما بزرگواران عرض می‌کنیم. 1⃣ یکی اینکه واقعاً خداوند متعال اینطور نیست که بخواد انسان روبه خاطر ازدواج نکردن عذاب کنه.😊👌 🔴 اگر کسی شرایطش رو داره، امکاناتش رو داره، یا می‌تونه شرایط ازدواج رو برای خودش فراهم کنه..... 🤔 اما اگر به هر دلیلی ازدواج نمی‌کنه و تن به رنج ازدواج نمی‌ده، 👈 در این صورت چنین آدمی مقصره که تمایلات پست خودش رو انتخاب کرده و به هوای نفس خودش رجوع کرده .📛 💢 گاهی یک نفر تمام تلاش خودش رو می‌کنه، اما شرایط ازدواج به موقع و تشکیل زندگی براش مهیا نمی‌شه؛ در این صورت این تقدیر خداونده.🍃☺️ در هر صورت برای مؤمن در دنیا بن‌بست وجود نداره.🚫 اینطور نیست که انسان بخواد ناراحت شه و از زندگی ناامید شه.😩 اولین کاری که شیطان😈 با انسان می‌کنه اینه که ناامیدش کنه😩 چون وقتی انسان ناامید بشه دچار هزاران گناه دیگه هم می‌شه.🌀 👌پس اولین چیزی که انسان باید مراقب باشه اینکه در هیچ صورتی امید خودش رو از دست نده.😍 🔰به کانال «جهاد زنان» در ایتا بپیوندید👇 💞 @jahadalmarah
🔴 من سه ماه است که عقد کرده‌ام؛ اما اصلا از ازدواجم راضی نیستم. همسرم خواهر دامادمان می‌باشد و واسطه ازدواجمان هم خواهرم بود. به قدری برادر و خواهرهایم از او تعریف کردند که من گفتم حتما مورد خیلی خوبی است؛ اما الآن حتى از قیافه‌اش هم خوشم نمی‌آید؛ البته ناگفته نماند که خانوادهٔ خوبی هستند؛ اما من از او خوشم نمی‌آید. وقتی به جدایی هم فکر می‌کنم، می‌بینم نمی‌شود 💠 اول: توجه به مرحله‌ای که در آن هستید فراموش نکنید که شما یک مرحله در ازدواج پیش رفته‌اید. اگر در مرحله‌ی خواستگاری بودید، تصمیم‌گیری بسیار آسان‌تر بود؛ اما الان دربارهٔ یک زندگی شکل گرفته می‌خواهید تصمیم بگیرد. از سویی دیگر هم نباید فراموش کنید که هنوز عروسی نکرده و در دوران عقد هستید. توجه به این نکتهٔ مهم اندکی کار شما را آسان می‌کند؛ چرا که تبعات جدایی در دوران عقد، کمتر از جدایی پس از آغاز رسمی زندگی مشترک می‌باشد. 💠 دوم: توجه به تبعات تصمیم‌گیری حساسیت این تصمیم‌گیری به جهت اینکه زندگی خواهرتان به آن وابسته است بیشتر می‌باشد، شاید دلیل نگرانی شما هم همین باشد که فکر می‌کنید اگر جدا شوید، ممکن است به زندگی خواهرتان آسیب جدی وارد شود؛ اما در عین حال به هیچ وجه در تصمیم‌گیری، اشتباه اول خود را تکرار نکنید. شما به خاطر خواهرتان قبول کردید؛ اما نمی‌توانید به خاطر خواهرتان ادامه دهید. مطمئن باشید که تصمیم به جدایی پس از عروسی، تبعات بیشتری برای شما، همسرتان و خواهرتان خواهد داشت. حواستان باشد که اگر جدا نشوید؛ اما زندگی پر از تنشی را با همسرتان داشته باشید، باز هم به زندگی خواهرتان لطمه خواهد خورد؛ البته این لطمه‌ها در صورتی است که فرهنگ خانوادگی همسر خواهر شما به گونه‌ای باشد که نتوانند میان زندگی شما و خواهرتان تفاوت قائل شوند. برخی از خانواده‌هایی که به قول امروزی‌ها بده بستان داشته‌اند، تنش‌های هر کدام از این دو زندگی را به دیگری سرایت می‌دهند؛ اما برخی هم این‌طور نیستند. اگر خانواده همسر شما از کسانی هستند که اجازه نمی‌دهند مشکلات زندگی شما به زندگی خواهرتان سرایت کند تصمیم‌گیری آسان‌تر خواهد شد. 🔰به کانال «جهاد زنان» در ایتا بپیوندید👇 💞 @jahadalmarah
🔴 عدم ایجاد علاقه، یک هفته پس از عقد ما برای برادرمان به صورت رسمی به خواستگاری رفتیم و دختری را برایش انتخاب کردیم. مراحل خواستگاری یکی پس از دیگری طی شد؛ اما تا پیش از عقد به جز یکبار گفتگوی حضوری نیم ساعته، اینها فقط به صورت تلفنی با هم ارتباط داشتند؛ آخر برادرم در عسلویه کار می‌کند و بیست و سه روز سر کار است و هفت روز مرخصی دارد. حالا یک هفته‌ای است که از عقد می‌گذرد؛ اما همسر او می‌گوید مهر برادر شما به دل من نیفتاده و من او را دوست ندارم. شما عجله کردید و نگذاشتید ارتباط بیشتری داشته باشیم تا من بتوانم تصمیم بگیرم. من می‌خواهم بدانم که آیا حرف این خانم، نشانگر اضطرابی است که همهٔ دخترها در ابتدای ازدواج دارند یا اینکه باید ما آن را جدی گرفته و رویش حساب باز کنیم؟ 🔹اول: محبّت، پایهٔ زندگی همان طور که بارها گفته‌ایم یکی از پایه‌های اصلی زندگی مشترک، محبّت میان زن و شوهر است. در فرهنگ مردم ما از این محبّت با عنوان به دل نشستن یاد می‌شود، بدون این محبّت واقعا نمی‌توان به راحتی زندگی را تحمل کرد. پس نباید به راحتی از کنار آن گذشت. 🔹 دوم: علاقه یا عشق؟ اگر منظور این خانم از به دل ننشستن آن است که همسرش را دوست دارد؛ اما عاشقش نیست، نباید برای ایجاد این علاقهٔ شدید عجله کرد. روزهای اول عقد را نمی‌توان ملاک مطمئنی برای قضاوت قرار داد. معمولا وقتی این محبّت وجود داشته باشد، در طول دوران عقد زیاد می‌شود؛ البته در صورتی که دو طرف کفو هم باشند که هر چه هم‌سویی خود را در مسائل مختلف با همسرشان می‌بینند، محبّت‌شان نسبت به هم زیاد می‌شود. با توجه به اینکه مدت زمان زیادی از عقد این دو جوان نمی‌گذرد و در این مدت کوتاه نیز ارتباط زیادی با هم نداشته‌اند، انتظار عشق و علاقه آن چنانی کمی دور از واقع به نظر می‌رسد. 🔰به کانال «جهاد زنان» در ایتا بپیوندید👇 💞 @jahadalmarah