هدایت شده از دوتا کافی نیست
#تجربه_من ۴۹۶
#فرزندآوری
#اشتغال
من به لطف خدا مادر ۴ فرزند هستم با توجه به اینکه کارمند هستم و هر روز بجز تعطیلات باید اداره باشم، قصد داشتم فقط دو تا بچه داشته باشم ولی خواست خدا چیز دیگه ای بود.
بچه دومم که ۴ ساله بود متوجه شدم که دو قلو باردار هستم، راستش خیلی ناراحت شدم و کلی گریه کردم، اما تسلیم خواست خدا شدم و پذیرفتم، اما متاسفانه بعد از دو ماه بچه ها به صورت خود به خودی سقط شدن...
یک سال و نیم بعد از این موضوع بچه سومم به دنیا اومد وقتی میخواستم برم اتاق عمل پرسنل بیمارستان ازم میپرسیدن که قصد نداری لوله هات رو ببندی؟ آخه سومین سزارینم بود و یکبار هم بخاطر سقط کورتاژ شده بودم و میگفتن که بهتره که لوله هات رو ببندی، راستش من هم از این پیشنهاد بدم نیومد و تماس گرفتم و با همسرم صحبت کردم ایشون استخاره کردن و خیلی بد بود بخاطر همین منصرف شدم.
سختی های سزارین سوم بیشتر از قبل بود ولی بعد از یک ماه بالاخره تموم شد، شکر خدا تونستم مرخصی بدون حقوق بگیرم و تقریبا" تا دو سالگی پسرم خونه موندم و نرفتم سر کار، تازه دو سه ماهی بود پسرم رو از شیر گرفته بودم که یکی از فامیلها زایمان کرده بود و من رفته بودم پیشش، یادمه که وقتی دیدمش به بچش شیر میده و یاد روایات دینی برای شیر دادن فرزند افتادم خیلی دلم خواست که یکبار دیگه خدا این فرصت رو به من عطا کنه، هر چند میدونستم که اصلا" شرایطش رو ندارم و نمیشه، جالبه که دو هفته بعد تستم مثبت شد و دوباره استرس و نگرانی و گریه...
راستش با یک پزشک متخصص زنان هم مشورت کردم برای سقط ولی ایشون هم گفتن که بپذیر و توکل به خدا نگهش دار، از اونجایی که به لطف خدا به مسائل دینی اهمیت میدم، تصمیم گرفتم که اول از همه با دفتر مرجع تقلیدم تماس بگیرم و ببینم شرعا " مجاز به این کار هستم یا نه ، آخه شنیده بودم که تا روح دمیده نشده یعنی تا چهار ماهگی اشکالی نداره ولی وقتی شنیدم که اینکار حرامه حتی اگه جنین یک روزه باشه دیگه منصرف شدم و تسلیم خواست خدا شدم.
به هر حال خیلی سخت بود فاصله کم بین دو تا بچه ، دو تا مرخصی زایمان نزدیک به هم از محل کار، صحبتهای سرزنش آمیز بقیه و ... ،
یادمه تنها کسی که بهم تبریک گفت و خوشحال شد خواهرم بود البته بقیه هم نگران سلامتی خودم بودن حتی پیش دکتر هم که می رفتم خیلی با اکراه سزارین چهارم رو قبول میکردن،
دقیقا" یک روز قبل از سزارینم متوجه شدم که بیمارستانی که قرار بود اونجا سزارین بشم شده سانتر کرونا و دیگه هیچ موردی رو اونجا بستری نمی کنند بجز کرونایی ها و من نمیدونستم که باید چیکار کنم ، متوسل شدم به امام رضا (ع) ، شرایط بسیار بد و نگران کننده ایبود ، بعد از کلی پرس و جو و بررسی بالاخره به لطف امام رضا دکتر دیگه ای پیدا کردم که قبول کرد صبح روز بعد من رو سزارین کنه، روز اول ماه رجب روز ولادت امام محمد باقر (ع) چهارمین هدیه خدا بدنیا اومد.
متاسفانه بخاطر عوارض سزارین اینبار دیگه مجبور شدم لوله هام رو ببندم و از فیض مادر شدن محروم شدم ولی میخواستم به مخاطبین کانالتون بگم که شاغل بودن نمیتونه دلیلی باشه برای بچه دار نشدن، من شکر خدا تونستم این بار هم مرخصی بدون حقوق بگیرم و تا ۱/۵ سالگی دخترم خونه باشم.
فرزندآوری به همراه اشتغال، سختی های زیادی داره ولی اگه کسی شرایط من رو داره اول باید هدفش رو از زندگی مشخص کنه و با آگاهی کامل اقدام کنه و رضایت خدا براش مهم باشه اینطوری تحمل سختی ها راحت تر میشه. البته همسرم خیلی همراه هستند و تمام سعی شون رو برای کمک به من و رفاه خانواده انجام میدن ...
یک خانم بسیار خوش اخلاق و معتقد هم هر روز که من سر کار هستم در منزل حضور دارن از ایشون خواستم که فقط وقتشون رو بطور کامل برای نگهداری و بازی بچه ها بذارن و بچه ها هم خیلی دوستشون دارن و از بازی لذت می برن ...
گاها" هم پیش میاد که خسته و کم انرژی بشم ولی الطاف الهی همیشه شامل حالم بوده و تمام زندگیم لطف خداست اونقدر که هر چقدر هم شکر کنم باز هم کمه
یک نکته ای که میخواستم یادآوری کنم اینه که مخاطبان کانالتون سعی کنن دستورات دینی رو در همه موارد زندگی و خصوصا" مسایل زناشویی رعایت کنن تا زندگی پربار و با برکتی داشته باشن از همون شب اول ازدواج که عروس وارد منزل خودش میشه و اعمالی که باید انجام بشه ، توسل به ائمه معصومین هم واقعا" موثر در زندگی ما بود ، توفیق زیارت حرم حضرت زینب (س) در اولین سال ازدواجمون نصیبمون شد و در بارداری دوم و چهارمم هم توفیق زیارت کربلا.
من و همسرم بخاطر داشتن همه بچه هامون و بخصوص این دختر کوچولوی خدا خواسته مون خدا رو شاکر هستیم لطفا " برای صالح شدن و عاقبت بخیر شدن همه بچه ها دعا کنید، ان شاالله که بتونیم این امانت های الهی رو خوب تربیت کنیم.
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_من ۵٠۶
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#مادری
#اشتغال
#تحصیل
من استاد دانشگاه هستم، فوق تخصص یک رشته عالی... امروز عضو کانالتون شدم، حدود دو ساعت هست که مشغول خواندن مطالب کانالتون هستم، بغض گلوم رو فشار میده ولی در کتابخونه هستم و نباید گریه کنم.
به خاطر موفقیت های تحصیلی و درس دیر ازدواج کردم، در سن ۳۴ سالگی، آن هم با اصرار مادرم...
دوره فوق تخصصم مصادف شد با عقدم، متاسفانه علی رغم اصرار همسرم قبول نکردم بچه دار بشوم. 😢😢😢
همسرم ولایی و معتقد هستن... اصرار به دوره عقد کوتاه و بچه دار شدن داشتن که متاسفانه به خاطر دوره فوق تخصص قبول نکردم.
واقعا اشتباه کردم نمی فهمیدم زمان مثل برق و باد میگذره و جبران ناپذیر هست، بعد از فوق شروع به اقدام کردم که کمی طول کشید و خداوند متعال دختر گلم رو سه سال پیش بهمون هدیه داد... البته واقعا تو محیط کار اذیت شدم همه میگفتن شما باید دو سه سالی کار کنید بعد بچه...
وقتی دخترم دو سالش بود در حالی که در سونوگرافی تخمک مناسبی نداشتم، خدای مهربون پسر گلم رو بهمون هدیه داد. ولی چه بارداری ای بود!!! انواع مشکلات رو داشتم و تا یک هفته به زایمان از صبح تا عصر سر کار بودم.
خیلی مشکل بود دیابتی بودم و انسولین زدن یک طرف، دردهای استخوانی و خارش یک طرف، سرزنش اطرافیان یک طرف
ولی گذشت و کوچولو به دنیا اومد، فقط یک ماه مرخصی داشتم و از روز اول هم تذکر گرفته ام که مواظب باش😂😂😂 همه همکاران یک فرزند دارند و من عیالوار هستم!
در آستانه چهل سالگی بابت سال های از دست رفته حسرت می خورم، بابت فرزندانی که می توانستم داشته باشم. فکر می کردم شرایطم با گذر زمان پایدار می شود ولی متاسفانه این طور نیست و هر زمانی مشکلات خودش را دارد، الان با این حجم از کار و دانشجو و کلاس و بیمار مادر خوبی نیستم😔😔😔
دوستان من، موفقیت های تحصیلی با کوشش بیشتر بعد از ازدواج و بچه دار شدن قابل به دست آوردن هست ولی بهترین سال های عمر و سلامتی از دست می روند... جوانترین اسپرم ها و تخمک هایتان را از دست می دهید و به جایش تن به قواعد غلط به زور دیکته شده می دهید
واقعا بغض دارم، برای فرزند بعدی حتما مشکلات جسمی متعدد خواهم داشت و حتما از سوی محیط کارم توبیخ می شوم. اما الان واقعا حتی اگه تمام جایگاهی رو که دارم از دست بدم، میخوام برای بارداری اقدام کنم و به اون دو تا فسقلی برسم. روی مرز ایستادم و ممکنه دیگه فرصتی نداشته باشم.
مادران هیئت علمی دانشگاه از حقوق طبیعی یک مادر حتی بعد از زایمان محروم هستند... بویژه از یک زن پزشک پذیرفته نیست که باردار بشود، دوست صمیمی من در چهل سالگی برای دومین بار، باردار شده و انواع توهین ها را در یکی از بهترین دانشگاه ها دریافت کرده که شما ما رو معطل گذاشتی، حالا کی رو بیاریم که یکی دو ماه شما رو پوشش بده تا برگردی!!!
دوستانی دارم که ۹ روز و ١٠ روز مرخصی زایمان رفته اند...بعد از سزارین
راستی مادر من فرهنگی هستن و پنج فرزند دارن، ایشون همیشه میگن تنها کاری که تو زندگی ازش پشیمون نیستم بچه دار شدن و بزرگ کردن اون ها بوده..
و تنها کاری که ازش پشیمون هستن اینه که چرا به حرف آشنایان و فامیل گوش دادن و قرص ضدبارداری رو بعد از پنج تا بچه خوردن، میگن میتونستم ده تا بچه داشته باشم😍😍😍
دوستان عزیز دعایم کنید، ان شاالله خداوند به من و همسرم لیاقت بدهد فرزندان بیشتری داشته باشیم
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1