💕 جهاد زنان💕
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 بسم الله الرحمن الرحیم رهـایے از شـب قسمت_18 کامران با یک نفس عمیق کنارم ن
* 🍃🌹﷽🌹🍃
رهـایے از شـب🌒
#قسمت_19
با خجالت سلام کردم و او با همان حالت تعحب و سوال منو به داخل خانه هدایتم کرد. خانهی ساده و مرتب اونها منو یاد گذشتههایم انداخت. دور تا دور پذیرایی با پشتیهای قرمز رنگ که روی هرکدام پارچهی توری زیبا و سفیدی بصورت مثلثی کشیده شده بود مزین شده بود. مادرش مرا به داخل یک اتاق که در سمت راست پذیرایی قرار داشت مشایعت کرد. فاطمه به روی تختی از جنس فرفوژه با پایی که تا انتهای ران در گچ بود، تکیه داده بود و با لبخند سلام صمیمانهای کرد. زیر چشمانش گود رفته بود و لبانش خشک بنظر میرسید. دیدن او در این وضعیت واقعا برایم غیر قابل هضم بود. بازهم بخاطر شوکه شدنم نفسم بالا نمیآمد و به هن هن افتادم. بیاختیار کنار تختش نشستم و بدون حرفی دستهای سردش رو گرفتم و فشار دادم. هرچقدر فشار دستانم بیشتر میشد کنترل بغضم سختتر میشد.
مادرش از اتاق بیرون رفت و فاطمه مثل همیشه با خوشرویی و لحن طنزآلود گفت:
-بیادب سلامت کو؟! قصد داری دستم رو هم تو بشکنی؟! چرا اینقدر فشارش میدهی؟! فکر میکردم دیگه نمیبینمت. گفتم عجب بیمعرفتی بود این دختره!!رفت و دیگه سراغی از ما نگرفت!
چشمم به دستانش بود. صدام در نمیآمد:
-خبر نداشتم! من اصلن فکرش هم نمیکردم تو چنین بلایی سرت اومده باشه.
خندهای کرد و گفت:
-عجب! یعنی مسجدیها هم در این مدت بهت نگفتند من بستری بودم؟!
سرم را با تأسف تکان دادم!
چه فکرها که دربارهی او نکردم! چه قدر بیخود و بیجهت او را کنار گذاشتم دربارهاش قضاوت کردم سرم را بالا گرفتم و آب دهانم را قورت دادم: من از آخرین شبی که باهم بودیم مسجد نرفتم.
گرهای به پیشانیاش انداخت و پرسید:
-چرا؟!
سرم دوباره پایین افتاد.
فاطمه دوباره خندید: چیشده؟!
چرا امروز اینقدر سربزیر و مظلوم شدی؟
جواب دادم: از خودم ناراحتم. من به تو یک عذرخواهی بدهکارم.
با تعجب صدایش را کمی بالاتر برد:
-از من؟!!!!!
آه کشیدم.
پرسید:
-مگه تو چیکار کردی؟! نکنه تو پشت فرمون نشسته بودی و ما رو اسیر این تخت کردی؟ هان؟
خندیدم! یک خندهی تلخ!!!
چقدر خوب بود که او در این شرایط هم شوخی میکرد. سرم را پایین نگاه داشتم تا راحتتر حرف بزنم.
-فکر میکردم بخاطر حرفهام راجع به چادر از من بدت اومد و دیگه نمیخوای منو ببینی!
او با تعحب گفت:
-من؟؟؟؟؟ بخاطر چادر؟!
و بعد زد زیر خنده!!!