🌿…
#یڪمحڪایت
روزی همسر ملانصرالدین از او پرسید:
فردا چه می کنی؟
گفت: اگر هوا آفتابی باشد به مزرعه می روم و اگر بارانی باشد به کوهستان می روم و علوفه جمع می کنم.
همسرش گفت: بگو ان شاءالله
گفت: ان شاءالله ندارد فردا
یا هوا آفتابی است یا بارانی.
از قضا فردا در میان راه راهزنان رسیدند
وبعلت نداشتن پولی در جیب هایش او را
کتک مفصلّی زدند.
ملانصرالدین نه به مزرعه رسید
و نه به کوهستان و مجبور شد به خانه بازگردد.
وقتی به در خانه کوبید
همسرش گفت: کیست؟
او جواب داد: ان شاءالله منم...!!
🔰به کانال «جهاد زنان» در ایتا بپیوندید👇
💞 @jahadalmarah