📕📗📘📙
📙📘📗
📕📗
📙
#پارت_۳۵
#معرفت_النفس
۞﴾﷽﴿۞
➡️ آنچه گذشت...
انسان در عین نامحدودی، به هر چیزی نظر کند در همان حد محدود یا نامحدود می شود.
...............................................
تا اینجا روشن شد که اگر انسان به دنیا نظر کند، در عین نامحدودی وجودی که دارد اما چون به محدود نظر کرده، محدود می شود.
اگر به ملائکه و غیب نظر کند، چون به نامحدود نظر کرده، نامحدود می شود.
اما حد وجودی انسان، ملائکه نیست، بلکه بالاتر از آنهاست. ملائکه یک یا چند اسم از اسما الهی را می توانند بپذیرند اما برای انسان تمام اسما الهی قابل پذیرش است. پس تنها با نظر کردن به خداوند است که انسان می تواند تمام استعدادهایش را شکوفا کند. و بخاطر همین است که قرآن می فرماید شما انسان ها فقط با یاد خداست که آرام می شوید. پیامبران و امامان معصوم نمونه انسان هایی هستند که توانسته اند به صورت کامل به خداوند نظر کنند و باعث شود تمام اسما الهی در آنها تجلی کند و از این روست که ما آنها را امام خود قرار می دهیم تا ما هم بتوانیم با پیروی از آنان محل ظهور اسما الهی در عمل و گفتار شویم. یعنی هرکس حرف ما را شنید و یا عمل ما را دید، یاد خدا بیفتد. پیامبر اکرم(ص): "اگر کسی به من نگاه کند حق را نگاه کرده." البته که منظور پیامبر، نگاه کردن به گوشت و پوست آن حضرت نیست بلکه منظور، آن وجود غیبی آن حضرت است که به چنان درجه ای رسیده که محل ظهور کامل اسما الهی است.
در علما هم اسما و صفات الهی محل ظهور بوده مثل صفت "ممیت" خداوند. شخصی نقل می کرد که کنار آیت الله قاضی طباطبایی نشسته بودم که ناگهان ماری در نزدیکی ما بود. دیدم که آیت الله قاضی طباطبایی، اشاره به مار کرد و گفت: "مُت بِاِذنِ الله" و ناگهان مار از حرکت ایستاد و انگار واقعا مرده بود. شک داشتم و بعد از اتمام صحبت هایمان رفتم که مطمئن شوم آیا آن مار مرده است یا خیر که متوجه شدم واقعا مرده است.
حال با این انگیزه به زیارت امامان مشرف بشیم نه دیدن لوسترهای حرم😂 البته که برای سرگرمی ببینیم خوبه اما هدف اصلی زیارت را گم نکنیم.
قرآن کریم و پیامبر و امامان معصوم قصد دارند که ما را به آن جایگاه والای انسانی برسانند اما متاسفانه می بینیم در کشورهایی که انسان ها در آنجا به جایگاه نازله رسیده اند و حتی این موارد به فرهنگ تبدیل شده، قصد دارند با این حرکت الهی به وساطت قرآن، پیامبر و ائمه اطهار مخالفت کنند. حال خودتان قضاوت کنید که حقیقتا حق با کدام گروه است.
..............................................
💠برگرفته از کتاب ″ آشتی با خدا از طریق آشتی با خودِ راستین″ اثر جناب آقای اصغر طاهرزاده
✍🏻 •°مَـسیح°•
#ایستگاه_خودشناسی
☑️باما همراه باشید...
🆔@Jahaddism
📕📗📘📙
📙📘📗
📕📗
📙
#پارت_۳۶
#معرفت_النفس
۞﴾﷽﴿۞
➡️ آنچه گذشت...
ما می توانیم با نظر کردن به خداوند، محل ظهور اسما الهی در خود شویم، هم در گفتار و هم در عمل.
...............................................
از نظر فلسفی، انسان به هرچیزی نظر کند با صورت علمی و معنوی آن چیز متحد می شود. اگر به دنیا نظر کند، دنیا با انسان یکی می شود. اگر به عالم غیب نظر کند، عالم غیب با انسان متحد می شود و اگر به علیم مطلق نظر کند، علیم مطلق با او متحد می شود و می شود عالِم، عالمی که علم حقیقی دارد و به هر میزانی که نظر به علیم مطلق دارد، علم او بیشتر است. علمی که پیامبران و امامان معصوم دارند نیز به همین صورت است.
لازمه ارتباط گیری با خداوند(علیم مطلق) انجام دستورات الهی است. اگر ما بتوانیم از دنیا منصرف شویم، در واقع به خداوند نظر داریم و نزد اوییم اما اگر توجه به دنیا داشته باشیم، موقع انجام دستورات الهی، مثل نماز، خداوند شخصیت اصلی ما را به ما نشان می دهد و می بینیم که موقع نمازخواندن، هرچه دغدغه دنیایی است مثل چک و قرض و خونه و کار و... به ذهن ما می آید. در واقع چون با آنها متحد شده ایم اینها همیشه با ما هستند. درست است که تمام موارد ذکر شده لازمه زندگی دنیایی است اما فراموش نکنید که انسانی که از دنیا منصرف شده و دل کنده و نظر به خداوند دارد، دنیا را برای زندگی کردن می خواهد نه برای پز دادن به بقیه. می شود با ارتباط گیری با خدا و انجام دستورات شریعت، قلب ما منور به انوار الهی بشود و واقعا عالِم شویم هرچند که ممکن باشد نتوانیم آن حس و حالات را با زبان بیان کنیم. برخی از رزمندگان دفاع مقدس قبل از عملیات خبر از شهادت خود می دادند و شهید هم می شدند اما اگر از آنها می پرسیدی از کجا می دانی، شاید جوابی برای گفتن نداشتند اما قلب آنها به راحتی آینده شان را درک می کرد.
انسانِ نامحدود، لازم نیست خود را بزرگ (ارتقا) کند بلکه نباید خود را کوچک کند.
...............................................
💠برگرفته از کتاب ″ آشتی با خدا از طریق آشتی با خودِ راستین″ اثر جناب آقای اصغر طاهرزاده
✍🏻 •°مَـسیح°•
#ایستگاه_خودشناسی
☑️باما همراه باشید...
🆔@Jahaddism
📕📗📘📙
📙📘📗
📕📗
📙
#پارت_۳۷
#معرفت_النفس
۞﴾﷽﴿۞
➡️ آنچه گذشت...
حد و حدود انسان به وسیله چیزهایی که به آنها نظر کرده، مشخص می شود. انسان نباید خود را در حد دنیا کوچک کند.
...............................................
اگر کسی نظرش را از امور دنیوی خارج کرد، خود به خود با خداوند در ارتباط است و اگر خدا اراده کند قلب او را منور به انوار غیبی می کند و چنان تغییراتی برای او ایجاد می کند که او را برای بعثت مهیا کند. حضرت محمد(ص) ۲۰ سال برای تزکیه به غار حرا می رفت و حالاتی داشت که حضرت علی (ع) می فرمود که وقتی برای حضرت غذا می بردم ایشان متوجه نمی شد. زمانی که حضرت محمد به پیامبری رسید، ایشان می فرمایند زمین و آسمان برایم تغییر کرد و چنان فشاری بر من وارد شد که می خواستم خودم را از کوه پرت کنم. وقتی به خانه برگشتند احوالاتشان را به حضرت خدیجه گفتند. حضرت جامه ای روی خود انداخت که آیه نازل شد " یا ایها المدثر قم فانذر " ای جامه برخود انداخته، برخیز و قومی که دچار کفر شده را انذار بده.
حضرت محمد می فرمود به هر طرف که نگاه می کردم حضرت جبرئیل را می دیدم.
دقت بفرمایید، حضرت جبرئیل به "جان" پیامبر نازل شده نه جسم ایشان. در واقع کسی که از عالم مادی فراتر رفته، قلبش منور به انوار غیبی می شود. این حالت هم برای عارف هست و هم کسی که مبعوث می شود، منتها برای عارف، امور غیبی قلب او را نورانی می کند و برای کسی که مبعوث شده، نه تنها قلبش را نورانی می کند بلکه در او خیالات نورانی هم ایجاد می کند، در گوش او نیز صدا ایجاد می کند. خیالات هر کس منطبق بر "قلب" اوست. کسی که به فکر شکم است، تا صحبت از غذا می شود، در خیالاتش انواع غذا ها را می بیند. اما کسی که قلب او نورانی به انوار غیبی شده، خیالاتش هم عین حقیقت آن امور می شود. پس حضرت جبرئیل بر خیال حضرت تجلی کرده و در خیال حضرت، صورت جبرئیل شکل می گیرد. عنایت بفرمایید، ممکن است شما خواب باشید و کسی اطراف شما نباشد و ناگهان صدایی بشنوید و از خواب بیدار شوید، آن صدا از بیرون نیست اما حقیقت دارد، در واقع آن صدا از درون شما بوده. وحی نیز چنین است. حضرت جبرئیل موقع نازل کردن آیات قرآن بر "جان" پیامبر، اولا که صورت حضرت جبرئیل بر خیال حضرت متصور شده، دوما چون بر "جان" پیامبر بوده صدایی هم که داشته از جنس همان صداهایی بوده که از درون هست نه از بیرون. پیامبر تک تک آیات را می شنیده در صورتی که اگر کسی نزد حضرت باشد آنها را نمی شنیده. حال آن وحی ها به صورت کلمه درآمده و آن کلمات و الفاظ همان آیات قرآنی است که به زبان عربی در کتابی جمع گشته.
یک نکته:
اگر ما به جسم پیامبر احترام می گذاریم به این دلیل است که آن جسم دارای روحی است که توانسته پیامبر شود.
...............................................
💠برگرفته از کتاب ″ آشتی با خدا از طریق آشتی با خودِ راستین″ اثر جناب آقای اصغر طاهرزاده
✍🏻 •°مَـسیح°•
#ایستگاه_خودشناسی
☑️باما همراه باشید...
🆔@Jahaddism
📕📗📘📙
📙📘📗
📕📗
📙
#پارت_۳۸
#معرفت_النفس
۞﴾﷽﴿۞
➡️ آنچه گذشت...
در پارت گذشته، چگونگی دریافت و شنیدن حقایق عالم غیب را عرض کردیم. و این امر هم برای پیامبران و هم عارفان امکان پذیر است. در پارت فعلی، تفاوت بین پیامبران و عارفان را بیان می کنیم.
...............................................
هم پیامبران و هم عارفان، هر دو گروه با عالم غیب در ارتباطند و هر دو مطالبی از آن عالم را می شنوند. به عبارت دیگر، هردو گروه با اصلِ خود با اصل عالم(خدا) در ارتباط هستند. عارفان، حقایق غیبی ای که می شنوند را نمی توانند بیان کنند نه اینکه اجازه بیان نداشته باشند بلکه آن حقایق را قادر به بیان کردن نیستند، آنها به صورت لفظ در نمی آیند و حتی ممکن است صحت و سقم آن حقایق را نیز تایید نکنند مگر اینکه مطابق با کشفیات پیامبران باشد. اما این قضیه برای پیامبران متفاوت است. خداوند آنها را برای امر بعثت آماده کرده و وجودشان را نیز آماده پذیرش حقایق کرده. و زمانی که آن حقایق را می شنوند به امر الهی آن حقایق به صورت لفظ درآمده و در این صورت هرچه می گویند، آن حقایق هستند و از خود چیزی نمی گویند. پیامبر اسلام، سواد مکتبی نداشت اما زمانی که بر ایشان وحی می شد، آنها را نمی توانست بر جایی مکتوب کند که هرگاه آنها را فراموش کرد به مکتوباتش مراجعه کند، بخاطر همین آیات قرآن را مکرر تکرار می کرد تا از یادش نرود. آیه نازل شد و خداوند خطاب به پیامبر فرمود که آیات قرآن به گونه ای بر قلب او نازل می شود که هرگز معانی آنها و حتی لفظ آنها را فراموش نکند. پیامبر که آیات را می خواند،قلبش با حقایق آن آیات مرتبط بود و در همان حال الفاظ قرآن را بیان می کرد.
یکی دیگر از تفاوت ها بین عارفان و پیامبران این است که عرفا، ممکن است در حین ارتباط با عالم غیب، حرف هایی بزنند که در حالت عادی آن حرف ها را تقبیح کنند و به عبارتی از حالت تعادل خارج شوند. اما معصومین و پیامبران حتی در اوج ارتباط با عالم غیب، از حالت تعادل خارج نمی شوند.
...............................................
💠برگرفته از کتاب ″ آشتی با خدا از طریق آشتی با خودِ راستین″ اثر جناب آقای اصغر طاهرزاده
✍🏻 •°مَـسیح°•
#ایستگاه_خودشناسی
☑️باما همراه باشید...
🆔@Jahaddism
📕📗📘📙
📙📘📗
📕📗
📙
#پارت_۳۹
#معرفت_النفس
۞﴾﷽﴿۞
➡️ آنچه گذشت...
در پارت قبلی، عرض کردیم که هم پیامبران و هم عارفان با عالم غیب در ارتباطند و حقایقی را درک می کنند اما بین این دو گروه تفاوت هایی وجود دارد که عرض کردیم.
...............................................
از برکات نبوت و شریعت این است که انسان می تواند با آن "وجود" خودش را سیراب کند و اگر از آن بهره نبرد خود را با سرگرمی های پوچ مشغول می کند، مثلا بیهوده تلویزیون می بیند که فقط سرگرم باشد یا خود را در حد شکم و شهوت و غضب پایین می آورد اما هیچکدام از اینها او را قانع نمی کند. برنامه هایی که بشر برای بشر به وجود می آورد باعث می شود انسان در نهایت دچار پوچی ۷۰،۸۰ ساله شود اما اگر انسان از دست بشر خلاص شود و خود را به دست پیامبران بسپارد "وجود"ش سیراب می شود.
بشر به بشر می گوید حواست باشد که در دنیا کمتر ار بقیه نداشته باشی و وقتی وجود او حریص شود و دچار پوچی شود در واقع در جهنم به سر می برد. مگر جهنم غیر از این است؟؟!! اما پیامبران می گویند حواست باشد تقوا داشته باشی و هر کس به میزان تزکیه ای که دارد می تواند از وحی الهی، قرآن، استفاده کند. لزوما حافظان قرآن، قاریان قرآن با حقیقت قرآن مرتبط نیستند بلکه کسانی که تقوا داشته باشند می توانند از حقیقت قرآن بهره مند شوند.
...............................................
💠برگرفته از کتاب ″ آشتی با خدا از طریق آشتی با خودِ راستین″ اثر جناب آقای اصغر طاهرزاده
✍🏻 •°مَـسیح°•
#ایستگاه_خودشناسی
☑️باما همراه باشید...
🆔@Jahaddism
📕📗📘📙
📙📘📗
📕📗
📙
#پارت_۴۰
#معرفت_النفس
۞﴾﷽﴿۞
➡️ آنچه گذشت...
حقیقت انسان، منِ اوست که محدود به مکان و زمان نیست و اگر به جایی توجه کند خود را در همانجا احساس می کند.
...............................................
تا به حال شده که از خود بپرسید، چه کسی با این چشم می بیند؟ چه کسی با گوش می شنود؟ و...
قطعا "منِ" انسان است که به وسیله گوش می شنود و به وسیله چشم می بیند. در یک لحظه، انسان هم می بیند، هم می شنود و هم حرف می زند و هم دستش را تکان می دهد و... . اما اگر از او بپرسید چه کسی این کارها را کرد، می گوید من دیدم، من شنیدم، من حرف زدم، من دستم را تکان دادم و... . اینها به این گونه نیست که بخشی از "منِ" انسان، در چشم، بخشی در گوش و... باشد بلکه تمام روح انسان در چشم، تمام آن در گوش، تمام آن در زبان و... است. مثل هوا نیست. هوا در همه جای اتاق هست، اما اتم ها و مواکول های اکسیژن طرف راست اتاق با اتم ها و مولکول های طرف چپ اتاق از یک جنس هستند اما همانها نیستند و با هم فرق می کنند چون ماده است و ماده محدود به مکان. اما "نفس" یا "منِ" انسان چون مجرد است محدود به مکان نیست و تمام آن در چشم و تمام آن در همان زمان در گوش حضور دارد. روح انسان در چشم با صفت بینایی ظهور می کند و در گوش با صفت شنوایی.
نکته فوق یکی از حقایق غیبی است که "مجرد"، محدود به مکان و زمان نیست.
با درک نکته مربوط به من و تن، می توان حضور خداوند را در عالم هستی فهمید. امور حقیقی شدت و ضعف دارند اما امور غیر حقیقی نه. مثلا علم یک امر حقیقی است و واقعا حقیقت دارد، پس می توان گفت فلان شخص نسبت به آن یکی عالم تر است اما میز حقیقتی ندارد و نمی توان گفت این میز نسبت به آن میز، میزتر است چون این میز و آن میز همان چوب است و حقیقتی ندارد. امور مجردی هم از امور حقیقی است. و می توان گفت خداوند نسبت به انسان و ملائکه، مجردتر است. ملائکه با توجه به تجردی که دارند اما نمی توانند تمام صفات الهی را داشته باشند. انسان، همانطور که در پارت های گذشته عرض کردیم، اگر به جایی توجه کند حدِ "منِ" خود را در حد همان چیزی که به آن توجه کرده قرارداده است. پس هم ملائکه و هم انسان با توجه به تجردی که دارند اما یک محدودیت این چنینی هم دارند اما خداوند چون مجرد مطلق است اگر به جایی توجه کند باعث نمی شود که از جای دیگر غافل شود و هم زمان در همه جا به صورت کامل حضور دارد.
انسان برای ارتباط گیری با خدا فقط باید از امور غیر خدایی غافل شود، در این صورت نزد خداوند است.
...............................................
💠برگرفته از کتاب ″ آشتی با خدا از طریق آشتی با خودِ راستین″ اثر جناب آقای اصغر طاهرزاده
✍🏻 •°مَـسیح°•
#ایستگاه_خودشناسی
☑️باما همراه باشید...
🆔@Jahaddism
📕📗📘📙
📙📘📗
📕📗
📙
#پارت_۴۱
#معرفت_النفس
۞﴾﷽﴿۞
این پارت را در قالب چند نکته بیان می کنیم:
1⃣ حضرت علی(ع) روایتی دارند و آن "مَن عَرَفَ نَفسَه فَقَد عَرَفَ رَبَّه، هرکس خود را شناخت، خدای خودش را نیز می شناسد." است که موضوع اصلی پارت های گذشته پیرامون همین روایت بود. رابطه خدا با عالم هستی شبیه رابطه من با تن است. منِ انسان در تمام تن حاضر است اما در هر عضوی با صفات خاصی ظاهر می شود. مثلا نفس انسان در چشم حاضر است اما خود را با صفت بینایی ظاهر می کند. پس دیدن مربوط به قوه ی بینایی نفس است نه خود نفس. خداوند نیز در تمام عالم حاضر است اما با صفات و اسما خود ظاهر می شود. هر مخلوقی مظهر اسما و صفات الهی است.
2⃣ اگر کسی بخواهد عالم کثرت را آیینه جمال حق ببیند، باید ابتدا از نظر عقلی، معنا و تفاوت ظهور و حضور خداوند را بفهمد و از آن مطمئن شود و سپس از راه اصلاح نفس و تزکیه، نظر خود را از عالم کثرت منصرف کند.
3⃣ اگر منِ انسان اراده کند که دست بالا بیاید، دست ما بالا می آید. اراده کند راه برویم، پاها شروع به راه رفتن می کنند. در یک کلام، تن در قبضه روح است. به همین ترتیب، عالم در قبضه خداست. و اینجا معنای این جمله که " اگر همه عالم به همدیگر کمک کنند تا یک نفر را خوار کنند و خداوند نخواهد، او خوار نمی شود و اگر همه عالم سعی کنند یک نفر را عزیز کنند و خداوند نخواهد، عزیز نمی شود." یعنی چه! و تدبیر عالم توسط خداوند به این شیوه است.
...............................................
💠برگرفته از کتاب ″ آشتی با خدا از طریق آشتی با خودِ راستین″ اثر جناب آقای اصغر طاهرزاده
✍🏻 •°مَـسیح°•
#ایستگاه_خودشناسی
☑️باما همراه باشید...
🆔@Jahaddism
📕📗📘📙
📙📘📗
📕📗
📙
#پارت_۴۲
#معرفت_النفس
۞﴾﷽﴿۞
...............................................
🚨 خداوند در قرآن کریم می فرماید: " ...نَسُواالله فَاَنسَاهُم اَنفُسَهُم اُولئِکَ هُمُ الفَاسِقُون " کسانی که خدا را فراموش می کنند خداوند کاری می کند که خودشان را فراموش کنند و دیگر به فکر رستگاری خود نباشند.
اگر در یک بیابان پر از ریگ قرار بگیرید و بخواهید به تک تک ریگ ها نگاه کنید، اگر به یک ریگ نگاه کردید یک ریگ هم آنطرفتر است که به آن نگاه نکردید، ریگ دیگر در طرف دیگر است. در واقع شما به جای اینکه به یک چیز توجه کنید و متمرکز شوید، دچار ذهنی غیر متمرکز خواهید شد.
در عالم کثرت اگر شما به چیزی نظر کردید، چیزهای دیگری هم هستند که باید به آنها توجه کنید و در نتیجه نمی توانید به یک موضوع متمرکز شوید. وقتی چنین اتفاقی رخ دهد، اصطلاحا شما "خود" را گم کرده اید. شما دیگر "خود" واحد نیستید و "خود" پراکنده هستید. چنین آدمی دیگر نمی تواند مسائل را از دید درست بنگرد چون آن چیزی که باید به وسیله آن مسائل را بنگرد، از دست داده.
نگاه و دید ما نسبت به مسائل از دید "خود" صورت می گیرد. اگر ما به گونه ای رفتار کردیم که این "خود"، تغییر کرد، دیدگاه ما نیز تغییر خواهد کرد. این موضوع را با یک مثال توضیح می دهم:
اگر ما دچار "خودِ خودخواه" شویم، از دید خودخواهی به قضایا نگاه می کنیم. مثل کودکی که دوستش را با این قصد انتخاب می کند که اگر با او دعوایش شد، بتواند او را کتک بزند.
اما اگر ما دارای "خودِ متعالی" شویم، اگر قصد انتخاب لباسی داشته باشیم با این هدف انتخاب می کنیم که علاوه بر زیبایی و آراستگی، ما را از سرما یا گرما حفظ کند و بپوشاند نه اینکه فقط و فقط قشنگ باشد و کاری به حفظ سرما یا گرما و نوع پوشش نداشته باشیم.
شما با خود فکر کنید که کسانی که به دنبال مُد هستند، دارای چه نوع "خودی" هستند؟🧐
"خود" واحد و یگانه یا "خود" پراکنده؟؟🧐
آیا دارای "خود متعالی" هستند یا خیر؟؟؟🧐
...............................................
💠برگرفته از کتاب ″ آشتی با خدا از طریق آشتی با خودِ راستین″ اثر جناب آقای اصغر طاهرزاده
✍🏻 •°مَـسیح°•
#ایستگاه_خودشناسی
☑️باما همراه باشید...
🆔@Jahaddism
📕📗📘📙
📙📘📗
📕📗
📙
#پارت_۴۳
#معرفت_النفس
۞﴾﷽﴿۞
آنچه گذشت...
در پارت قبل عرض کردیم که اگر به هرچیزی غیر از "خود" نظر کردیم، باعث می شود که دارای ذهنیتی غیر متمرکز شویم و به اصطلاح، "خود" را گم کنیم.
...............................................
شخصی، الاغ خود را گم کرد. با دوستش مشغول پیدا کردن الاغ شدند که توانستند پس از گشتن بسیار، آن را بیابند. در راه برگشت، صاحب الاغ گفت بگذار این کوچه را هم بگردم ببینم الاغم آنجا نیست!!😳
دوستش گفت، هدف پیدا کردن الاغت بود که به آن رسیدیم، دیگر برای چه دنبال الاغت می گردی؟ تو که آنرا پیدا کردی!!!!!!🤨
مثال بالا جهت روشن شدن موضوع گم کردن "خود" است. صاحب الاغ، الاغ پیدا کردن را جز شخصیت خود کرده بود در حالی که بعد از یافتن آن باید به زندگی خود ادامه می داد.
گاهی ما می دانیم که "خود" را گم کرده ایم اما جهت یافتن "خود" تلاش نمی کنیم یا شاید راه پیدا کردن آنرا نمی دانیم. چنین شخصی، دارای یک شخصیت ناپایدار است زیرا همیشه دنبال "خود" های مختلف است نه "خود" حقیقی.
💡راه پیدا کردن "خود"، همان مطالب پارت های گذشته است. یعنی نظر کردن به "خود". وقتی "خود" حقیقیمان را یافتیم باید آنرا سکوی پرشی جهت درک حقایق عالم کنیم. چون هرکس از دید "خود" می تواند به مسائل نگاه کند، اگر "خود" را نیابد، از دید دروغین به مسائل می نگرد ولی اگر "خود" حقیقی اش را یافت، از دید درست مسائل را نگاه می کند و می تواند به عالم ملکوت نظر کند یعنی باطن هرچیزی را می بیند.
✅ انسان(من)، فقط و فقط هست!
..............................................
💠برگرفته از کتاب ″ آشتی با خدا از طریق آشتی با خودِ راستین″ اثر جناب آقای اصغر طاهرزاده
✍🏻 •°مَـسیح°•
#ایستگاه_خودشناسی
☑️باما همراه باشید...
🆔@Jahaddism
📕📗📘📙
📙📘📗
📕📗
📙
#پارت_۴۴
#معرفت_النفس
۞﴾﷽﴿۞
➡️ آنچه گذشت...
در پارت گذشته عرض کردیم اگر جهت دید خود را سمت کثرت ها بیندازیم، ما را از "خودِ حقیقی" دور کرده و در این صورت دارای "خودِ دروغین" می شویم.
...............................................
جانِ ما(روح ما)، چون مجرد است دارای وجودی واحد است. دنیا و علاقه به آن، می شود کثرت و هم سنخ با جانِ ما نیست. البته داشتن دنیا و در پی آن بودن بستگی به نیت ما دارد. مثلا اگر فرش داریم که روی آن بنشینیم، علاقه به فرش محسوب نمی شود اما اگر با این فرش، پُز دادیم این علاقه به فرش به حساب می آید. علاقه به فرش یک نمونه از علاقه به دنیاست و شما می توانید آن را تعمیم دهید. چون دنیا از سنخ جان ما نیست، اگر غرق در علاقه به آن شدیم، دارای "خود" ی می شویم که دروغین است و کم کم خودش را جای "خود" حقیقی جا می زند. در این صورت، به اصطلاح "نه خود" جای "خود" قرار می گیرد.
برای اینکه چنین اتفاقی نیفتد، باید از علاقه به دنیا دور باشیم که در این صورت دارای "خودِ حقیقی و راستین" می شویم. و همانطور که در پارت های قبلی توضیح دادیم، آنچه از دریچه "خودِ دروغین" دیده می شود، دروغین است و آنچه از دریچه "خودِ حقیقی" دیده می شود، راستین و حقیقی است.
جنس خداوند از جنس "خود" انسان است، یعنی هر دو واحد هستند. برای اینکه با خدا آشتی کنیم باید با "خود" آشتی کنیم و از کثرت ها فاصله بگیریم و با "خود" واحد مرتبط باشیم.
❓چگونه می توان از "خودِ دروغین" فاصله بگیریم و به "خودِ راستین" برسیم که نتیجه آن آشتی با خداست؟
✅ جواب سوال فوق یک کلمه است، عبادت. و عبادت همان دستورالعمل هایی است که خداوند از طریق پیامبرانش به مردم ابلاغ کرده.
❓ آیا خواندن کتاب و خواندن همین پارت های معرفت النفس، مصداق عبادت است؟
✅ جواب این است که بستگی به نیت ما دارد. اگر به این نیت باشد که حقیقت برایمان روشن شود و بتوانیم از این طریق به "خودِ راستین" برسیم، عبادت به حساب می آید اما اگر با این نیت که صرفا وقتی بگذرانیم و ... عبادت محسوب نمی شود.
🚨 و چه کسانی هستند که قرآن و مطالب این چنینی را می خوانند اما دارای "خودِ واحد" نشده اند‼️
...............................................
💠برگرفته از کتاب ″ آشتی با خدا از طریق آشتی با خودِ راستین″ اثر جناب آقای اصغر طاهرزاده
✍🏻 •°مَـسیح°•
#ایستگاه_خودشناسی
☑️باما همراه باشید...
🆔@Jahaddism
📕📗📘📙
📙📘📗
📕📗
📙
#پارت_۴۵
#معرفت_النفس
۞﴾﷽﴿۞
➡️ آنچه گذشت...
در پارت قبل "خودِ دروغین و خودِ راستین را توضیح دادیم و عرض کردیم شرط ارتباط و آشتی با خدا، خودِ راستین است.
...............................................
آشتی با خدا را باید از دو جنبه مورد توجه قرار داد: اولا آن معارف را بدانیم و ثانیا به آنها جامه عمل بپوشانیم تا بتوانیم از "ناخود" به "خود" برسیم.
در پارت های ابتدایی توضیح دادیم که مرد و زن بودن مربوط به بدن ماست. یعنی بدن من نسبت به آن زن، مرد است. یا مثلا فلان ماشبن مدل ۱۴۰۱ است و فلان کاشین مدل ۹۹، فرقشان چیست، این است که مثلا آهن های مدل ۱۴۰۱ نسبت به مدل ۹۹، کج و کوله تر است😂 وگرنه این کج تر بودن یا برجسته بودن چراغ ها نشان از برتری این نسبت به آن ندارد چون هر دو یه کار می کنند (بحث ما کیفیت ماشین ها نیست.). پس تمام چیز هایی که مربوط به غیر از "من" می شود، تماما نسبت است. مثل مدل ماشین، ثروت و... و این نسبت ها حقیقتی ندارد و تنها چیزی که نسبت نیست و حقیقی است، رابطه "من" و خداست. هرکس برای اینکه بتواند با خدا مرتبط شود باید نظر بر روی این نسبت ها نداشته باشد. برای ارتباط با خدا، باید از طریق هستی ای که خدا به ما داده سیر کنیم و آنرا رشد دهیم. برای اینکار من باید استعداد های مربوط به خودم را رشد دهم. قرار نیست که من از طریق هستی شما با خدا مرتبط شوم بلکه فقط از طریق هستی خودم می توانم اینکار را انجام دهم. خداوند هستی ای به من داده که دوست داشته از طریق آن با او مرتبط شوم و برای شما هستی ای قرار داده که دوست داشته با آن با او مرتبط شوید. اگر از هستی خود ناراضی باشید، دچار "ناخود" می شوید.
اگر ما "خود" را رشد ندهیم، روح ما دچار ظلمت می شود و موجب خسارت در روز قیامت خواهیم شد.
⛔️ اینقدر چشم ما به زندگی دیگران نباشد.❗️
...............................................
💠برگرفته از کتاب ″ آشتی با خدا از طریق آشتی با خودِ راستین″ اثر جناب آقای اصغر طاهرزاده
✍🏻 •°مَـسیح°•
#ایستگاه_خودشناسی
☑️باما همراه باشید...
🆔@Jahaddism
📕📗📘📙
📙📘📗
📕📗
📙
#پارت_۴۶(پایان)
#معرفت_النفس
۞﴾﷽﴿۞
➡️ آنچه گذشت...
باید با رشد و تکامل "خود"، به خدا برسیم...
...............................................
اگر از "خود" غفلت کنیم دچار پوچی خواهیم شد. و از آنجا که پس از مرگ با "خود" رو به رو می شویم و مسیر ابدی در پیش داریم، با "خودِ" پوچ رو به رو شده و تا ابد دچار ناامیدی و پوچی می شویم. چنین حالتی مثل این است که مدام در حال مردن باشیم ولی نمیریم. شرح حال کافران را قرآن اینگونه بیان می کند:
" ثُمَّ لَا یَمُوتُ فِیهَا وَ لَا یَحیَی
وقتی در آتش قرار می گیرند نه می میرند و نه زنده می شوند."
✅ راه نجات از این ندامت ابدی، آشتی با خدا از طریق آشتی با خودِ راستین است.
...............................................
💠برگرفته از کتاب ″ آشتی با خدا از طریق آشتی با خودِ راستین″ اثر جناب آقای اصغر طاهرزاده
✍🏻 •°مَـسیح°•
#ایستگاه_خودشناسی
☑️باما همراه باشید...
🆔@Jahaddism