#سبک_زندگی
#مبارزه_با_هوای_نفس
#داستان_راستان
#داستان
🌸 داستانی به نقل از مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی رحمه الله درباره ماجرای عالِمی که برای کنترل هوس خود، شاگرد کله پاچه ای شد!
🌷 یکی از علمای بزرگ هوس کله پاچه کرده بود، هر چه نفسش می گفت کله پاچه، این هم می گفت: فردا پس فردا؛ حالا هوا گرم است، بگذار خنک شود چشم! به نفسش وعده می داد.
دید رهایش نمی کند، رفت در یک شهری، عمامه و ابا و قبا را درآورد، یک پیراهن بلند پوشید. به کله پزی گفت: شاگرد می خواهی؟ کله پز هم نمی دانست که این مجتهد و آیت الله است و قبول کرد.
🔹یک چند ماهی کله پاچه جلوی مشتری ها می گذاشت ولی خودش لب نمی زد. مدام نفسش هجوم می آورد که یک لقمه از آن کله پاچه ها بخورد، ولی خودش می کشید عقب. (این ریاضت است)
🔹تا روز آخر دیگر ریاضتش تمام شد به اوستا گفت: که من زن و بچه ام را مدتی است ندیده ام، اجازه بده من مرخص بشوم اما دلم می خواهد با دست خودت یک دست کله پاچه بکشی بگذاری من بخورم و برم.
🔹اوستا هم یک دست کله پاچه با مخلفات کشید و جلویش گذاشت. مدتی نشست اینها را نگاه کرد و نخورد. هی نفس حمله می کرد. همینطور نگاه می کرد. هی چند دفعه ترمز کرد جلوی نفسش را گرفت ..
.
✅چنین فردی می تواند جلوی گناه توقف کند نه ما که یک عمر هرچه دلمان خواسته، کرده ایم. ما معلوم نیست اگر تنها گیر کنیم یک جا، بتوانیم جلوی خودمان را بگیریم، این جهاد است. ریاضت شرعی این است ...
📚 منبع: نقل از آیت الله مجتهدی تهرانی رحمه الله در خبرگزاری دانشجو
🍃
🦋🍃