ִֶָ بِهرَسمِجَھِادِ!(:🇵🇸
-
#حاج_قاسم میگفت..
ازخدا یڪ چیز خواستم.!
خواستم ڪه خدایا اگر بخواهم به انقلاباسلامۍ خدمت ڪنم..
باید خودم را وقف انقلاب ڪنم..
از خدا خواستم اینقدر به من مشغله بدهد که حتۍ فڪر گناه هم نڪنم:)..!
ִֶָ بِهرَسمِجَھِادِ!(:🇵🇸
-
شما چهل روز دائم الوضو باشید
خواهید دید که درهای رحمت خداوند
چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد
نمازهای واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانید
خواهید دید که چگونه درهای خداوند در مقابل شما باز خواهد شد
سوره واقعه را هر شب یک مرتبه بخوانید خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمیگرداند
انسان اگر میخواهد به جایی برسد
با نماز شب میرسد
#شهیدسجادزبرجدی
ִֶָ بِهرَسمِجَھِادِ!(:🇵🇸
💔(:
یکے از دلایلے که شهید نمیشیم اینه:
تو هر کاری واڪنش همه رو در نظر
میگیریم اِلا واڪنش خدا.. :)💔
#شهیدانہ
ִֶָ بِهرَسمِجَھِادِ!(:🇵🇸
-ایدلغمگینمباش
کهمولایمانعلیست🤍.
ִֶָ بِهرَسمِجَھِادِ!(:🇵🇸
-
#شهیدانه
برعکس تولد سہ فرزند دیگرم
کہ همہ با سروصدا تبریک میگفتند
بعد از دیدنِ زینب همہ گوشھ
چشمشان تر میشود..
بغلش میکنم و آرام وصیتنامھ محمد را
کہ دیگر حفظ شدهام در گوشش زمزمه میکنم:
از طرف من رویِ فرزندانم را ببوس
و به فرزند چهارم بگو این سختیها
آسایشی بہ همراه خواهد داشت و دلتنگ بابا نباشد
زینب آرام میخوابد و من به عکس محمد
رویِ دیوار نگاه میکنم :)💔
همسر#شهید_محمد_بلباسی
ִֶָ بِهرَسمِجَھِادِ!(:🇵🇸
-
#عاشقانه_شهدا🙃🌿
از وقتۍ ڪاظم رفته بود لبنان
خبر؎ از او نداشتم
در فراق او افسردگۍ گرفته بودم و نحیف و لاغر شده بودم
مادرشوهرم به بهانه پیدا ڪردن ڪاظم مرا آورد اهواز ڪه از این حال و هوا بیرون بیایم
وقتۍ اتفاقی در خیابان پیدایش ڪردم
زبانم بند آمده بود و پایم بۍحس شده بود و دیگر توان راه رفتن نداشتم
خانه ڪه آمدیم و رنگ و رویم را دید خیلۍ ناراحت شد
محڪم مۍزد رو؎ پایش و سرش را تڪان مۍداد
وا؎ اڪرم! نگو مریض شدم ڪه دیوانهام مۍڪنۍ،مرا شرمنده مۍڪنۍ
من ڪیم ڪه به خاطر من ظالم خودت را به سختۍ مۍانداز؎؟!
تبخالۍ گوشه لبش بود
وقتۍ پرسیدم: حالا بگو لبت چه شده؟ اشڪش جــار؎ شد
اشڪهایم را با گوشه انگشتش پاڪ ڪرد
و سرش را انداخت پایین و گفت: در این مدت این همه سختۍ ڪشید؎ و قیافهات شبیه بیماران روانۍ شده،آن وقت تو نگران تبخال رو؎ لب منۍ!
حال و هـوایی داشت آن روز :)💔
همسر#شهیدڪاظمنجفیرستگاری