‹ بِهرَسمِجَھِادِ🇵🇸 ›
'.🤍✨.'
خونه ما نزدیک ازگُل بود ...
وشب ها موقع برگشتن
از باشگاه جودو '
باهم میرفتیم سوار ماشین؛
میشدیم علی آقا نمیذاشت،
کسی دست تو جیبش کنه...!
میگفت بزرگ تر اینجاست'
دست تو جیبت نکن . . . !
#داداش_علے
‹ بِهرَسمِجَھِادِ🇵🇸 ›
'.🤍🌿.'
رسم خوبی داشتیم، ماه رمضانها بعضی شبها..
چند تا از مربیها جمع میشدیم ،
افطاری میرفتیم خونهی دانش آموزان . .
یه بار تو یکی از شبها، توی ترافیک
گیر کردیم، اذان گفتند، علی گفت:
وحید بریم نماز بخوانیم وقت نمازه،
من گفتم: ۵ دقیقه بیشتر نمونده علیجان
بزار بریم اونجا، میخونیم ...
نشون به اون نشون که یک ساعت و
نیم بعد رسیدیم به خونهی بنده خدا،
از ماشین که پیاده شدیم،
علی زد رو شونم و گفت :
کاری موقع نماز اول وقت؛
انجام بشه ابتر میمونه . . . !
#داداش_علے
‹ بِهرَسمِجَھِادِ🇵🇸 ›
{🤍}
یھ رفیقیبرایِخودتانتخابکن ،
کههروقتکنارشبودینتونیگناهکنی
خجالتبکشیوبهحرمتپاكبودن
کارهایِرفیقتدستبهگناهنزنی . . . !
#شھیدعلےخلیلے
#داداش_علے🕊
‹ بِهرَسمِجَھِادِ🇵🇸 ›
'.🕊🌿.'
ای که مرا خواندهای
راه نشانم بده....
-خیلی به دعات محتاجیم علی آقا . . . !
#داداش_علے