فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
𖧧 . .🦋
چَشمهاییکشهید
حَتیازپشـتِقابِشیشِهای؛
خیرهخیرهدنبالِتوست
کهبهگناهآلودهنشوی..
بهچَشمهایشانقسم،
تورامیبینند...!
ـــــ ــ روزتون شہدایی . .𓏲࣪
#کلیـپ #شهیدجھادمغنیھ(:
'📷🥀'
ما گمشدگانیم که اندر خم دنیا
تنها هنر ماست که مجنون حسینیم !
#اربعین|#محرم|#امام_حسین✨
『 @jahadesolimanie 』
enc_17152964040554677736000.mp3
2.89M
ماهِمن…ماهِحرمابالفضل♥️
•پیامکیانی🎙'!
#عشقِعلیهالسلامِمن🥀
[🪴🔗]
.
.
همه چی درست میشه ( :
شاید امروز نه ، ولی …
🖤⃟🎡|#بهرنـگامیـد
『 @jahadesolimanie 』
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋
#بدون_تو_هرگز 26
رگ یاب!
🔷 اون شب علی مثل همیشه دیر وقت و خسته اومد خونه ...
رفتم جلوی در استقبالش ... 😊
✅ بعد هم سریع رفتم براش شام بیارم ...
دنبالم اومد توی آشپزخونه ...
- چرا اینقدر گرفته ای؟
💢 حسابی جا خوردم ... من که با لبخند و خوشحالی رفته بودم استقبال!! ...
با تعجب، چشم هام رو ریز کردم و زل زدم بهش...😒
خنده اش گرفت ...
- این بار دیگه چرا اینطوری نگام می کنی؟ 😊
- علی ... جون من رو قسم بخور ... تو ذهن آدم ها رو می خونی؟ ...🙄
صدای خنده اش بلندتر شد ... نیشگونش گرفتم ...
- ساکت باش بچه ها خوابن 😒
🔸صداش رو آورد پایین تر ... هنوز می خندید!
- قسم خوردن که خوب نیست ... ولی بخوای قسمم می خورم ...
نیازی به ذهن خونی نیست ... روی پیشونیت نوشته 🙂
🔸 رفت توی حال و همون جا ولو شد ...
- دیگه جون ندارم روی پا بایستم ...
با چایی رفتم کنارش نشستم ...
🔷 راستش امروز هر کار کردم نتونستم رگ پیدا کنم ... آخر سر، گریه همه در اومد ...
دیگه هیچکی نذاشت ازش رگ بگیرم ... تا بهشون نگاه می کردم مثل صاعقه در می رفتن...
- اینکه ناراحتی نداره ... بیا روی رگ های من تمرین کن😌
- جدی؟
لای چشمش رو باز کرد ...
- رگ مفته ... جایی هم که برای در رفتن ندارم ... 😊
و دوباره خندید ... منم با خنده سرم رو بردم دم گوشش ...
- پیشنهاد خودت بود ها ... وسط کار جا زدی، نزدی؟!
و با خنده مرموزانه ای رفتم توی اتاق و وسایلم رو آوردم...
📝(نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀
「➜•ᴊᴀʜᴀᴅᴇsᴏʟɪᴍᴀɴɪᴇ 」
‧⊰🥀‧🕯⊱‧
روزبیستوسومچلهزیارتعاشورا بهنیابتاز ‧⌯شهیدحجتاللهرحیمی⌯‧ ‧ امامجعفرصادق‧ع‧ : بِانفاقِ الـمُهجِ یَصِلُ العَبدُ الی حَبیبِه. تنها با شهادت و ریختن خون بنده است که او به وصال (معبود و) محبوب خود خواهد رسید. Ⅰمستدرک،ج¹¹،ص¹⁴Ⅰبهامیدگوشهچشمی(: ➺❘𝕛𝕒𝕙𝕒𝕕𝕖𝕤𝕠𝕝𝕚𝕞𝕒𝕟𝕚𝕖❘‧‧
دست های گشاده 08.mp3
15.21M
#دستهای_گشاده 8
دیدیـن بعضی از آدمها
دلِ بزرگی برای بخشیدن دارند؟
بهترین هدیـ🎁ـه ها رو میدن!
از لبخند دیگران لذت می برند!
دستاشون بـازِ بـازه...
اینا به خدا نزدیکترند
「➜•ᴊᴀʜᴀᴅᴇsᴏʟɪᴍᴀɴɪᴇ 」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمل روزانه آیت الله بهجت(رحمت الله علیه)
#زیارت_عاشورا_بخوانیم
#چله_زیارت_عاشورا
𖧧 . .
اگر از دولتِ وصلِ تو مرا نیست نصیب،
گه گاهی به نگاهی دلِ من را
دَریاب . . | ♥️
ـــــ ــ روزتون شہدایی . .𓏲࣪
#شهیدجھادمغنیھ(: ִֶָ
26.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
'🌦🥀'
#باباسیدمهدےجان♥️
دیگر از شبزدگیهای بلاهای روزگار، هراسی ندارم؛
وقتی نور یاد تو ،
کلبهٔ دلم را روشن کرده است .
🥀⃟☂|#صـاحبنـا✨
『اللّٰھُمَعجلْلِّوَلیڪَالفࢪَج』
'📷🥀'
عاشقت دور از حرم
احساس غربت میکند ،
باز با عکس حرم یک
گوشه خلوت میکند …
#اربعین|#محرم|#امام_حسین✨
『 @jahadesolimanie 』
enc_16911693192848028921465.mp3
2.02M
دلُودلداریااباعبدالله…
•سجادمحمدی🎙'!
#عشقِعلیهالسلامِمن🥀
‧⊰🥀‧🕯⊱‧
روزبیستوچهارمچلهزیارتعاشورا بهنیابتاز ‧⌯شهیدمحمدرضاتورجیزاده⌯‧ ‧ امامزینالعابدین‧ع‧ : ما مِن قَطرةٍ أحَبُّ الیَ اللهِ عزَّوجلَّ مِن قَطرةِ دَمٍ فی سبیلِ الله. ریختن هیچ قطرهای نزد خدا محبوبتر از قطرة خونی که در راه خدا ریخته شود نیست. Ⅰوسائل،ج¹¹،ص⁸Ⅰبهامیدگوشهچشمی(: ➺❘𝕛𝕒𝕙𝕒𝕕𝕖𝕤𝕠𝕝𝕚𝕞𝕒𝕟𝕚𝕖❘‧‧
(🌱)
حجاب
نشانهی عشق حسین است !
☂⃟🖤|#حجاب🍃
🧕⃟🖤|#فاطمیات🌿
ـ ـ ـ ـ ــــــــــــــ ـ ـ ـ ـ
「➜•ᴊᴀʜᴀᴅᴇsᴏʟɪᴍᴀɴɪᴇ」
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋
#بدون_تو_هرگز 27
"حمله زینبی"
🔸 بیچاره نمی دونست ... بنده چند عدد سوزن و آمپول در سایزهای مختلف توی خونه داشتم ...
با دیدن من و وسایلم، خنده مظلومانه ای کرد و بلند شد، نشست ...
از حالتش خنده ام گرفت ...
- بزار اول بهت شام بدم ...
وسط کار غش نکنی مجبور بشم بهت سرم هم بزنم ... کارم رو شروع کردم ...
یا رگ پیدا نمی کردم ... یا تا سوزن رو می کردم توی دستش، رگ گم می شد ...
✅ هی سوزن رو می کردم و در می آوردم ... می انداختم دور و بعدی رو برمی داشتم ... نزدیک ساعت 3 صبح بود که بالاخره تونستم رگش رو پیدا کنم ...
ناخودآگاه و بی هوا، از خوشحالی داد زدم ...
- آخ جون ... بالاخره خونت در اومد ... یهو دیدم زینب توی در اتاق ایستاده ... زل زده بود به ما ...
با چشم های متعجب و وحشت زده بهمون نگاه می کرد ... خندیدم و گفتم ...
- مامان برو بخواب ... چیزی نیست ... انگار با جمله من تازه به خودش اومده بود ...
- چیزی نیست؟ ... بابام رو تیکه تیکه کردی ... 😒
🔸اون وقت میگی چیزی نیست؟ ...
تو جلادی یا مامان مایی؟ ...
و حمله کرد سمت من ... علی پرید و بین زمین و آسمون گرفتش ... محکم بغلش کرد...
- چیزی نشده زینب گلم ... بابایی مرده ... مردها راحت دردشون نمیاد ...☺️
🔷سعی می کرد آرومش کنه اما فایده ای نداشت ... محکم علی رو بغل کرده و برای باباش گریه می کرد ...
💢 حتی نگذاشت بهش دست بزنم ... اون لحظه تازه به خودم اومدم ... اونقدر محو کار شده بودم که اصلا نفهمیدم ... هر دو دست علی ... سوراخ سوراخ ... کبود و قلوه کن شده بود .
(نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀
「➜•ᴊᴀʜᴀᴅᴇsᴏʟɪᴍᴀɴɪᴇ 」
دست های گشاده 09.mp3
13.25M
#دستهای_گشاده 9
هَـوَس های بزرگ داری؟
دلت میخواد با خدا رفیـ💞ـق بشی؟
دلت میخواد آرام و سبک زندگی کنی؟
راه میانبُرِش اینـه:
از دلبستگی هایی، که به زمین زنجیرِت کردن؛ بگذر
「➜•ᴊᴀʜᴀᴅᴇsᴏʟɪᴍᴀɴɪᴇ 」