⚘﷽⚘
#خاطرات_شهدا
محاصره شهید غیوری
سردارشهید علی غیوری رزمنده ای بود که سال ۶۱باشهیدان تقی رحیمی مقدم،شهبازی ازبچه های ایلام وجعفری بچه اصفهان وبرادرحاتمیان
بچه ایل خزل برای شناسایی به منطقه
حلاله وفصیل میمک رهسپار می شوند ،
که صبح ان روز درمحاصره گاردکماندویی دشمن قرار می گیرند،
شهید علی دراین نبرد ناجوانمردانه باوجود۸۹ فشنگ درکمر وخشاب،با دواسلحه کلاشینکف یکی دردست راست
روی حالت تک تیر ودیگری روی حالت رگباردردست چپ باگروهان کماندویی دشمن چنان مبارزه می کندونمی گذارد به پشت سنگی که کمین کرده نزدیک شوند
دراین عملیات شناسایی سه برادر رحیمی
مقدم،شهبازی ومصطفی جعفری به شهادت می رسندوبرادر علی حاتمیان
با جراحت سه گلوله دشمن زخمی
می شود.
که غیوری قهرمان بامقاومت بی نظیرخود۱۶ ساعت بادشمن جنگیدوخم به ابرو نیاورد.
ویک کماندوی زبده عراقی ودهها نفرازسربازان دشمن رابه هلاکت رساندو
شهید غیوری فردای آن روز زنده به پایگاه سپاه درسرنی صالح آباد برگشت .
《این حکایت از زبان خود شهید در دفتری
در۲۷صفحه نگاشته شده است》
شهید علی غیوری زاده
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#خاطرات_شهدا 📖
#ترڪیه_یا_سوریه 🔺
چند ماه قبل از شهادتش ،
برا سفر ڪاری رفتہ بود #ترڪیہ .
نماز هاش رو تو هتل نمی خوند .
یہ #مسجد اهل تسنن پیدا ڪرده بود و
نمازهاش را اونجا می خوند .
حتی برای نماز صبح هم ،
موقعی ڪہ بقیہ #مست
از #دیسڪوها بیرون میومدند ،
اون برای نماز بہ مسجد میرفت .
اونجا با چند نفر رفیق شده بود و
#هدایتشون ڪرده بود .
با یہ نفر از ڪشور هلند دوست شده بود و
دعوتش ڪرده بود بہ سمت #شیعہ شدن .
بهش گفتہ بود برو سرچ ڪن
و #نهج_البلاغہ رو پیدا ڪن بخون
ببین علی چی گفتہ و
بهش دعای ڪمیل رو یاد داده بود ...
🔴👈 انسان وقتی آماده پرواز باشہ فرق نمیڪنہ ڪجای این ڪره خاڪی باشہ ... باند پرواز مهم نیست ... #ترڪیہ یا #سوریہ
شهید مدافع حرم آلالله ...
#شهید_ایوب_رحیم_پور
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#خاطرات_شهدا
✍به #نماز خیلی اهمیت می داد ، با تعمق #قرآن می خواند ، با تصرع #مناجات می کرد و در دعا کمتر تقاضای مادی داشت .
او عاشق و دلباخته #خدا بود و در وصف این عشق ، سندی بهتر از جسد خونین او نیست .
💠در دفتر سپاه اتاقکی بود که او اغلب در آنجا مشغول #دعا بود ، خیلی #اشک می ریخت ، انگار دنبال گمشده ای می گشت .
هرگز سوز و اشک او را در مناجاتش فراموش نمیکنم ، #عبادات او خالصانه بود.....
#شهیدعلیرضا_نوبخت
📚امام سجاد و شهدا ، ص51
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#خاطرات_شهدا
یکدفعه در منطقه خواستیم از یک رودخانه رد شویم، زمستان بود و هوا به شدت سرد بود...
شهید پلارک رو به بقیه کرد و گفت: اگر یک نفر مریض بشود بهتر از این است که همه مریض شوند...
یکی یکی بچه ها را به دوش کشید و به طرف دیگر رودخانه برد...
آخر کار متوجه شلوار او شدیم که یخ زده بود و پاهایش خونی شده بود...
#شهید_سیداحمد_پلارک
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#خاطرات_شهدا
وقتی به ابراهیم می گویند
بیا برای شام با فرماندهان
نان و کباب بخور ،
او به آنان محل نمی گذارد و می گوید ،
همه ما بسیجی هستیم ،
وای به حال روزی که بین بسیجی و فرمانده تبعیض قائل شویم و غذای آنان متفاوت شود ،
آن موقع کار سخت می شود...
#شهیدابراهیم_هادی
#شهدا_شرمنده_ایم
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#خاطرات_شهدا
وقتی بهم گفت ،
ازت راضی نیستم ، انگار دنیا روی سرم خراب شده بود
پرسیدم ، واسه چی؟!
گفت ، چرا مواظب بیت المال نیستی !؟
میدونی اینا رو کی فرستاده ؟!
میدونی اینا بیت المال مسلموناس؟! ، همه ش امانته؟!
گفتم ، حاجی میگی چی شده یا نه؟!
دستش راباز کرد ، چهار تا حبه قند خاکی توی دستش بود ، دم در چادر تدارکات پیدا کرده بود...
#شهیدمهدی_باکری
#شهدا_شرمنده_ایم
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#خاطرات_شهدا
وقتی بهم گفت ،
ازت راضی نیستم ، انگار دنیا روی سرم خراب شده بود
پرسیدم ، واسه چی؟!
گفت ، چرا مواظب بیت المال نیستی !؟
میدونی اینا رو کی فرستاده ؟!
میدونی اینا بیت المال مسلموناس؟! ، همه ش امانته؟!
گفتم ، حاجی میگی چی شده یا نه؟!
دستش راباز کرد ، چهار تا حبه قند خاکی توی دستش بود ، دم در چادر تدارکات پیدا کرده بود...
#شهیدمهدی_باکری
#شهدا_شرمنده_ایم
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#خاطرات_شهدا
ﺩﺭ ﮔﯿﻼﻧﻐﺮﺏ ﭘﺎﯾﺶ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﺯﺍﻧﻮ ﻗﻄﻊ ﺷﺪ ، ﺑﻄﻮﺭی ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﭘﺎﯼ ﻣﺼﻨﻮعی ﺭا ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺖ !
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺕ ﮐﻮﺗﺎهی ، ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ به ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ !!
ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ یک ﭘﺎ ، ﺩﺭ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﺷﺮﮐﺖ کرﺩ !
ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻏﺮﺏ ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎی ﺑﻘﯿﻪ ﺑﺎﻻ می ﺁﻣﺪ !!
ﺑﻪ ﻧﻘﻞ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺶ ﺍﯾﻦ ﻋﮑﺲ ﺩﻗﺎیقی ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺗﺶ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺟﻔﯿﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ توسط ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﯼ ﺩﺷﻤﻦ ، ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﺳﺘﻮﻥ ﻧﯿﺮﻭﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺻﺎﺑﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ....
#شهیدابراهیم_حسامی
#شهدا_شرمنده_ایم
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
.
📖 #خاطرات_شهدا
#حضرت_زهرا_س
.
عملیات بیت المقدس بدجوری مجروح شد . ترڪش خورده بود بہ سرش ،
با اصرار بردیمش اورژانس .
میگفت : « ڪسی نفهمہ زخمی شدم . همینجا مداوام ڪنید ».
دڪتر اومد گفت : «زخمش عمیقہ ، باید بخیہ بشہ ».
بستریش ڪردند . از بس خونریزی داشت بی هوش شد .
یہ مدت گذشت . یڪدفعہ از جا پرید .
گفت : « پاشو بریم خط ».
قسمش دادم . گفتم : « آخہ تو ڪه بی هوش بودی ، چی شد یهو از جا پریدی »؟
گفت : « بهت میگم بہ شرطی ڪه تا وقتی زنده ام بہ ڪسی چیزی نگی .
« وقتی توی اتاق خوابیده بودم ، دیدم خانم فاطمه زهرا (س) اومدند داخل .»
« فرمودند : «چیہ ؟ چرا خوابیدی ؟»
عرض ڪردم : « سرم مجروح شده ، نمیتونم ادامہ بدم ». حضرت دستی بہ سرم ڪشیدند و فرمودند : « بلند شو ، بلند شو ، چیزی نیست . بلند شو برو بہ ڪارهات برس . » بہ خاطر همین است ڪه هر جا ڪه میروید حاج احمد ڪاظمیحسینیہ فاطمه الزهرا (س) ساختہ است
.
👈« سردار عشق و شهید عرفہ » 🌷 #شهید_حاج_احمد_کاظمی
سالروز_شهادت
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#خاطرات_شهدا
✅شهدا زنده اند ونزد خداوند روزی می خورند وبر احوال ما واقفند 👇
خاطره ای از زبان همسر شهید
🔹 اولین سال بعد از #شهادت شوهرم زمستان سرد شده بود و خلاصه اولین برف زمستان بر زمین نشست. یک شب پدر شوهرم آمد، خیلی نا آرام گفت: عروس گلم، ناصر به تو قول داده که چیزی بخره و نخریده؟ گفتم: نه، هیچی
🔸خیلی اصرار کرد. آخرش دید که من کوتاه نمیآیم، گفت: بهت قول داده زمستون که میاد اولین برف که رو زمین میشینه چی برات بخره؟چشمهایم پر از اشک شد، گریهام گرفت، گفت: دیدی یک چیزی هست، بگو ببینم چی بهت قول داده؟
🔹گفتم: شوخی میکرد و میگفت بذار زمستون بشه برات یک پالتو و یک نیم چکمه میخرم. این دفعه آقا جون گریهاش گرفت، نشسته بود جلوی من بلند بلند گریه میکرد؛ گفت: دیشب ناصر اومد توی خوابم بهم پول داد گفت: به خانومم قول دادم زمستون که بشه براش یک چکمه و یک پالتو بخرم. حالا که نیستم شما زحمتش رو بکش...
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#خاطرات_شهدا 💌
مهدی از من کوچکتر بود.
عاشق شهادت بود. 💌
هر وقت به سوریه میرفت، میگفت که «دعا کنید شهید شوم» .📿
به او میگفتم مهدی اینقدر دعا نکن زود شهید شوی، بگذار کمی سنت بالاتر برود تا ما اعضای خانواده تو را خوب دیده باشیم و بعد شهید شوی🙂
آخر سر هم براتش را از امام رضا (ع) گرفت.
مشهد به زیارت امام رضا (ع) رفت و دیگر نیامد تا ما ببینیمش.
رفت به سوریه و خبر شهادتش آمد🕊.
.
شهید راه نابودی اسرائیل
.
ولادت :۱۳۶۱/۱۰/۰۸
شهادت : ۱۳۹۷/۰۱/۲۰
پایگاه هوایی T4، سوریه
حمله موشکی اسرائیل
#شهید_مهدی_لطفی_نیاسر 🍃🌸
#شهدا_رو_یادکنیم_باذکر_صلوات ✨
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
⭕️ #خاطرات_شهدا
🔰هر وقت خونه بود،توی بچه داری کمکم
میکرد از شستن بچه گرفته تا پهن کردن لباسهاش روی بند،خلاصه از هیچ کمکی دریغ نمیکرد هیچ وقت هم سخت گیری نمیکرد که چیزی بخرم یا نه...البته من هم اهل ریخت و پاش نبودم عبدالله هم این رو میدونست.....
📚راوی: #همسرشهید
#شهیدعبدالله_میثمی
#یادش_باصلوات
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie