eitaa logo
جهاد تبیین
19هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
6.5هزار ویدیو
320 فایل
جهاد تبیین *مطالبه گری* آرمانهای امام خمینی ره ، انقلاب شهداء عزیزمان ، منویات رهبر عزیزمان و ارائه تحلیل های روز سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و بین المللی بمنظور روشنگری و بصیرت افزایی
مشاهده در ایتا
دانلود
💢تحقیر باور و توان ملی . برای برخی باورپذیر نیست که زمان جنگ با عراق، ما حتی ناچار بودیم وارد کنیم چون هیچ گاه توان تولید نداشتیم. نداشتیم چون هیچ گاه به ما نفروختند به همین دلیل صدام براحتی شهرهای ما را میزد. ادوات ما کاملا وارادتی و وابسته به بود. سال دوم جنگ در ادوات دست نخورده ای داشتیم که بدلیل عدم حضور مستشاران نظامی آمریکایی توان و استفاده از آنها را نداشتیم . پس از انقلاب با ایران در میانه جنگ به تسلیحات نظامی برای مقابله نظامی با نیاز مبرم وجود داشت اما تنها راه برای ایران با چند واسطه آن هم با چند برابر قیمت در بازار سیاه بود . این قانونِ ثابت و هر ابرقدرت دیگر است که به زیردستان خود یاد نمی دهند تا همیشه وابسته بمانند درست مدلی که امروز در قبال ارتش یا اجرا می کنند. پیشرفته ترین ادوات نظامی را (البته نه همه ادوات) در ازای دریافت پول نفت به این کشورها می فروشند و هیچ گاه اجازه نمی دهند این کشورها به و حرکت کنند. امارات در جنگ یمن همراه با هواپیمای جنگنده، خلبان هم اجاره می کند و با وجود توافق با اسرائیل با مخالفت این پروژه فروش f35 توسط آمریکا به امارات به تعویق می افتد . اما نکته مهم عدم اعتقاد به جوانان خودمان است ایرانِ امروز نه تنها در بسیاری از زمینه های نظامی نیاز به وارادت اساسی ندارد بلکه توان صادرات سلاح های راهبردی را هم در اختیار دارد. برخی خودفروخته به خرید اسلحه و تجهیزات نظامی از آمریکا در پیش می کنند اما قدرت جوانان و متخصصان ایرانی در تولید تجهیزات فوق پیشرفته را نمی بینند . https://eitaa.com/joinchat/1903165495C56be1717e3
، 🍂 زن جهادی تدوین: نرگس اسکندری ┄┅┅┅❀🌴❀┅┅┅┄ 🔹 آموزش و پرورش از من خواسته بود یک تولیدی برای دوختن لباسهای رزمندگان برایش راه اندازی کنم. مدرسه شبانه باغ معین هم مکان آن بود. رفتم آنجا و دیدم میز برشی وجود ندارد. با خودم گفتم که پارچه هایشان را در مرکز ثقافیه¹ برش بزنم؛ اما ممکن بود کسی شک کند که من پارچه های برش زده را کجا و برای چه کسی می برم؟ این کار ضررش بیشتر از سودش بود. من زنی جهادی بودم و باید خودم کاری می‌کردم. چیزی جز صندلی آنجا نبود. نگاهم که به در چوبی اتاق افتاد فکرش از سرم گذشت. در را برایم از لولا درآوردند. دو صندلی زیرش گذاشتم و شد میز برش. کمی کوتاه بود و زمان برش کمرم را اذیت می‌کرد اما مانند ثقافیه، تعداد بالا برش نمی زدم. نهایتاً دویست تا بود. خیاط ها هم از خود آموزش و پرورش آمدند و تولیدی کارش را شروع کرد. ● عصمت احمدیان ¹.محلی فرهنگی در ایام انقلاب و دفاع مقدس در اهواز •┈••✾○✾••┈• کتاب مرواریدهای بی نشان ناصر کاوه برگرفته از کتاب: زنان جبهه جنوبی