#نشر_حداکثری
📣 سریال #سوران؛ زندگی مجاهدانه راوی کتاب «عصرهای کریسکان» از امشب شبکه یک
✊ مردی که مبارزه برایش تمام نشد...
َ💬 «کُرد وطنش را نمیفروشد» سال ۹۹، به بهانه رونمایی از تقریظ حضرت آیتالله خامنهای بر کتاب #عصرهای_کریسکان رفته بودیم مصاحبه با #سعید_سردشتی؛ رزمنده #اهل_تسنن از شمالغرب ایران که حاضر نشده بود وطنش را بفروشد، سرباز استعمار شود و به آغوش حزب بعث برود. همین هم باعث شده بود که ضدانقلاب کینهاش را برای همیشه به دل بگیرد.
در دیداری که با #رهبر_انقلاب داشت، گفته بود: «افتخار دارم که سرباز عزیزان بزرگی مثل شهید چمران، باکری، بروجردی و صیاد شیرازی بودهام. همه رفتند و من ماندم. علتش چه بوده نمیدانم!» رهبری هم ایشان را جزو #احرار خواندند.
❗وی دو مرتبه توسط #گروهک_های_تجزیه_طلب اسیر شده بود تا بالاخره در ۱۳۷۴ آزاد شد. هم خودش و هم خانوادهاش مشقات زیادی کشيدند؛ اما از مسیر #انقلاب برنگشت. خودش روایت جالبی از آن دوران دارد: «اسیر شدم، ولی تسلیم نشدم!»
🎞️ حالا از قصه این قهرمان سریالی تولید شده به اسم #سوران و قرار است از امشب روی آنتن #شبکه_یک برود. چهارشنبهها و پنجشنبهها ساعت ۲۲:۱۵. تماشای آن را از دست ندهید! 🌷
☀️ادامه را در آدرس زیر مطالعه کنید👇
😀مردی که مبارزه برایش تمام نشد
https://farsi.khamenei.ir/others-report?id=49426
✳️ شادی روح این #شهید والامقام صلوات
ارادتمند: ناصرکاوه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلاس_درس_دشمن_شناسی(۳۵)
با #کومله و #دمکرات، بیشتر آشنا شوید
☀️هرکجا احساس کردید کسی طرفدار رژیم هست، خودتون خلاصش کنید!
برشی از سریال "#سوران"؛ روایتی از فعالیت گروهک تروریستی کوموله
ارادتمند: ناصرکاوه
🌷مردی که مبارزه برایش تمام نشد
☀️به بهانه پخش سریال #سوران ، از شبکه یک... روح امیر سعیدزاده (سعید سردشتی) راوی کتاب «عصرهای کریسکان»، آزاده و جانباز جنگ تحمیلی صبح ۲۹ دیماه ۱۴۰۰ به دوستان شهیدش پیوست. رهبر انقلاب در تقریظی که بر کتاب «عصرهای کریسکان» نوشته بودند راوی این کتاب را یک «جوان آزاده کُرد» توصیف کردند.
🌷 «کُرد وطنش را نمیفروشد. به کُردبودن خودم افتخار میکنم و از کُردِ ایرانی که تمامیت ارضی ایران را پاس بدارد هم دفاع و حمایت میکنم.» سال ۹۹، به بهانه رونمایی از تقریظ حضرت آیتالله خامنهای بر کتاب «عصرها کریسکان» رفته بودیم مصاحبه با امیر سعیدزاده یا همان سعید سردشتی؛ رزمنده اهل تسنن از شمالغرب ایران که حاضر نشده بود وطنش را بفروشد، سرباز استعمار و استکبار شود و به آغوش حزب بعث برود. همین هم باعث شده بود که ضدانقلاب کینهاش را برای همیشه به دل بگیرد؛ حتی در آن سال (۱۳۹۹) که روزهای بازنشستگیاش را میگذراند، مثل سالهای جنگ و مبارزه، تهدید و تطمیعش میکردند.
🌷در دیداری که ۱۲ بهمن سال ۱۳۹۶ با رهبر انقلاب داشت، گفته بود: «افتخار دارم که در خدمت عزیزان بزرگی مثل شهید چمران، شهید باکری، شهید بروجردی و شهید صیاد شیرازی بودهام. سرباز همهشان بودهام. همه رفتند و من ماندم. علتش چه بوده نمیدانم!» سعید دو مرتبه توسط گروهکهای تجزیهطلب اسیر شده بود؛ یک مرتبه در سال ۱۳۵۹ و یک مرتبه هم بعد از جنگ. مرتبه اول را موفق به فرار شد، اما اسارت مرتبه بعدی سه سال و اندی طول کشیده بود تا بالاخره در ۱۳۷۴ آزاد شد. هم خودش و هم همسر و خانوادهاش در طول دوران اسارت مشقات زیادی را متحمل شدند؛ اما با همه اینها، از مسیر خودش برنگشت و در برابر دشمن کوتاه نیامد. خودش روایت جالبی از آن دوران دارد: «اسیر شدم، ولی تسلیم نشدم.»
🌷سعید در بمباران سال ۱۳۶۶، شیمیایی شد و بخش زیادی از سلامت ریههایش را از دست داد. همین هم باعث شده بود که در سالهای بازنشستگی و میانسالی، نقص ریوی آرامآرام تأثیرش خودش را نشان دهد و راه تنفس را برایش ببندد. حالا در کنار همسر صبورش که در تمام این سالها پابهپایش آمده بود، کپسول اکسیژن هم همراهش بود. سعید، در عملیات مرصاد علیه منافقین هم حضور داشت و حتی اسیر هم شد. بعد از جنگ هم کارش تمام نشده بود. سال ۱۳۶۷ و مرداد و پذیرش قطعنامه نقطه پایان جنگ تحمیلی بود، اما برای سعید جنگ هنوز ادامه داشت. همین هم باعث شد که دوباره اسیر بغض و کینه تجزیهطلبان تروریست شود، این مرتبه چند سال بعد از جنگ: «بعد از جنگ و اسارتم، یک جنگ داخلی به جنگ ما اضافه شد. نفوذیهای داخل هم به دشمن خارجی اضافه شدند. بنابراین، من جنگ را تمامشده تلقی نکردم و ادامه دادم.»
🌷مثل همه انسانهای دیگر، دوران خدمت رسمی سعید هم تمام شد و روزهای بازنشستگی او از راه رسید؛ اما جنگ هنوز برای سعید تمام نشده بود و کتاب «عصرهای کریسکان» گواه روشن این مدعاست. واقعیتها و خاطرات سعید فقط متعلق به خودش نبود که در سینه او بماند. باید آنها را بازگو میکرد. خودش آرزو داشت که این کتاب معبری باشد برای دیگرانی که دوست دارند در مسیر او و دیگر رزمندگانی قدم بردارند که دشمن را از خانه بیرون رانده بودند: «این کتاب یکی از مستنداتی است که من از راهم و از آن مسیری که در پیش گرفتم، عدول نکردم. همان مسیری را که شهدا رفتند، من هم دارم طی میکنم ... حرفهایی که من زدم همهاش واقعیت است و امیدوارم کتاب «عصرهای کریسکان»، معبری برای جوانان باشد که راه شهدا را بپیمایند، انشاءالله.»
🌷رزمنده اهل تسنن جبهههای نبرد که روحش صبح روز چهارشنبه ۲۹ دی ۱۴۰۰ به دوستان شهیدش پیوست، کسی نبود که برایش تفاوت مذهب باعث ندیدن واقعیت شود و دشمن اصلی را نبیند. مسئله سعید سردشتی، شاگرد مکتب امام خمینی رحمةاللهعلیه، مثل همه رزمندگان و مسلمانان، مبارزه اسلام و کفر بود: «این عقیده شخصی من است؛ حضرت ابراهیم علیهالسلام کعبه را بنا کرد. حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله اسلام را علنی کرد. امام حسین علیهالسلام آن را بیمه کرد و امام خمینی رحمةاللهعلیه جهانیاش کرد. این نظر من نسبت به امام خمینی رحمةاللهعلیه است؛ امّا حضرت آیتالله خامنهای سنگتمام گذاشتند. آقا در طول سکانداری بعد از رحلت امام واقعاً توانستند آنطور که باید اسلام را به دنیا بشناساند و اقتدار نظام جمهوری اسلام را به رخ بکشند. واقعاً توانستند و دشمن را به خاک مالیدند.»
🌷امیر سعیدزاده، به شهید سعید دیگر این سالها هم ارادت زیادی داشت: «حاجقاسم سلیمانی ستاره ژنرالهای دنیاست. من فکر نمیکنم در دنیا هیچ ژنرال نظامی بتواند بگوید که من مثل حاجقاسم سلیمانیام و شبیه ایشان نخواهد بود.»
ارادتمند: ناصرکاوه