eitaa logo
جهاد تبیین
19.1هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
7هزار ویدیو
337 فایل
جهاد تبیین *مطالبه گری* آرمانهای امام خمینی ره ، انقلاب شهداء عزیزمان ، منویات رهبر عزیزمان و ارائه تحلیل های روز سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و بین المللی بمنظور روشنگری و بصیرت افزایی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مکتب شهدا_ناصرکاوه
🔴 نمونه‌ای از هزاران یهودی مخفی ایرانی! ⭕️ «حسن جلالی عزیزیان» نویسنده‌ای است که در حوزه‌های مختلف اجتماعی، تاریخی، دفاع مقدس، مذهبی، سیاسی و… آثاری از خود به‌جای گذاشته است! اجازه دهید فقط عناوین برخی از کتب و مقالات ایشان را با هم مرور کنیم: 1. قصه‌های نماز 2. تاریخ آبادان در روزگار اسلامی 3. یاس زخمی 4. زندگی‌نامه‌ سیاسی شهید 5. یک کهکشان کبوتر: ستاد اولین یادواره شهدای شهر دالکی و حومه 6. واقعه حره 7. فرزندان چهارده و دو حکایت از زیارت عاشقان علیه السلام 15. دائرة‌المعارف اندیمشک 16. مرثیه‌ی عاشورا 17. عشق واقعی (پیرامون امام عصر (عج)) 18. ضیافت عشق: داستان زندگی و شهادت طفلان مسلم و … بله تنوع موضوعات قدری عجیب است اما عجیب‌تر این‌که نام‌برده به یک‌باره به سوئد می‌رود و نام واقعی (فرقه‌ای) خود «هارون وهومن» (Harun Vohouman) را فاش می‌سازد! کاشف به عمل می‌آید ایشان از «یهودیان مخفی مشهدی» بوده که عمری در میان مسلمانان رخنه کرده و با نام اسلامی و شیعی برایشان «تاریخ‌نگاری» (بخوانید: تاریخ‌سازی) می‌کرده است! وی در سال ٨٣ در سوئد اثر «جهودكشان» را منتشر می‌كند! در این کتاب علاوه بر ترویج «یهودیت» و «بهائیت»، در اقدامی عجیب، به رسول خدا (ص) نسبت راهزنی می‌دهد! در دفاع از بی‌گناهی! «علی‌محمد باب»، امیرکبیر را وحشی نام نهاده و می‌نویسد: در سال ١٢۶۶ ه.ق بود كه داغ ننگ ابدى بر پیشانى او زده شد و به دستور امیركبیر، سید على‌محمد شیرازى (باب) را از زندان چهریق بیرون آورده و در تبریز، وحشیانه و بدون هیچ دلیل و گناهى دار زد… آقاى وهومن در ذیل نام «عكا» در پاورقى کتابش «بهائیت» را دین الهی معرفی کرده و مى‌نویسد: بندر زیباى عكا كه در باستان سنت جین داكره نامیده شده و به همراه «حیفا»، به عنوان مركز جهانى دین (!!!) بهائیت شناخته شده و در سال ١٩٩٩ م ۴۴٨٠٠ نفر را در خود جاى داده است… پس از سال ٨٣ به یکباره چندین کتاب تاریخی با محوریت سفرنامه‌ها از «حسن جلالی عزیزیان» با نام جدیدش «هارون وهومن» منتشر می‌شود! با تأسف، سایت تبیان! (وابسته به سازمان تبلیغات) در مقاله‌ای ( 1391/06/04) در معرفی او می‌گوید: «هارون وهومن» پژوهشگر توانایى است که توانسته است سفرنامه‏‌هاى موجود در کتابخانه‏‌هاى رضوى مشهد، ملى تهران، ملک، کاخ موزه گلستان، مدرسه عالى ‏سپهسالار، مجلس شوراى ملى و سناى سابق، مرکز تحقیقات ایران و پاکستان در اسلام‏ آباد، مرکز احیاى میراث اسلامى و مسجد اعظم قم را به ‏صورت لوح فشرده‏ تهیه کند. قرار است مجموعه‏‌ «سفرنامه‏‌هاى خطى فارسى» که در بر گیرنده‏‌ ١٠٩ سفرنامه‏‌ خطى فارسى است که به زبان فارسى و در عصر قاجاریه (1343-1193ه.ق / 1925 -1779م.) نوشته شده است، در ١٩ جلد قطع وزیرى و در زمان ۵ سال (1391 -1387ه.ق) منتشر شود. حسن جلالی عزیزیان در پاییز ١٣٨۶ کتاب «بهائیان نور مازندران» را بر اساس سه نسخه‌ی خطی عصر قاجار تصحیح می‌کند! آری! یک «یهودی مخفی» که تا دیروز درباره‌ ، (عج) و نماز کتاب می‌نوشت، امروز در مظلومیت «بهائیان» و «یهودیان» قلم می‌جنباند! به نُسَخ خطی مهمترین منابع کشور دسترسی دارد! و عجیب‌تر این‌که با این کارنامه‌ی سیاه دوباره پای کتاب‌هایش به کشور باز می‌شود! به‌راستی در بین این همه مبارزان دوران ستم‌شاهی، یک یهودی-بهایی آنوسی چرا باید دست بر «شهید هاشمی‌نژاد» بگذارد و چرا باید در کتاب «بزرگان خامنه» به زندگی رهبر انقلاب بپردازد؟!! یک فرد غیر ترک (غیر آذری) مشهدی چرا باید کتاب تاریخ شهرستان مرند، جلفا و زنوز را بنویسد؟! وی که در کتاب «جهودکشان» بزرگترین «تحریفات» را انجام می‌دهد، با این همه کتاب‌های تاریخی که می‌نویسد به دنبال «انحراف» در چیست؟! یک‌بار دیگر عناوین کتاب‌های «هارون وهومن» را بخوانید تا یادتان نرود «نفوذی» یعنی کسی که فکرش را هم نمی‌کنی! به مخیّله‌ات هم نمی‌گنجد! ادامه یهودیِ مخفی در جمهوری اسلامی!👇 https://tabrizebidar.ir/1070211/ ارادتمند: ناصر کاوه 🔻
🕊🌹🌹🌹 ‍🕊 ♡بسم رب الشهدا♡ ✍دست برد سمت شبڪه هاے و دخیل بست. دلش مانند دستانش گره خورد به اے ڪه قرار بود حاجت روایش ڪند ، ✍😔بیقرارے میڪرد گویے در منجلابے فرو رفته ڪه هیچ راه نجاتے ندارد. و دقیقا حس میڪرد در منجلاب فرو رفته و ڪسے نیست تا دست دلش را بگیرد و او را از این منجلاب نجات دهد و تا منتهیٰ الیه آرزویش یعنے برساند. ✍دلش گرم بود به ، اربابے ڪه دلش نمی‌آمد نوڪرش بیش از این عذاب بڪشد ڪه درخواستش را خواند و امضاء زد و نام در زمره شهیدان ثبت شد. ✍به گمانم از همان اول مهدے ته قصه را خوانده بود ڪه زبانش با ڪلمه "شهیدم من" باز شد و تا آخرین لحظه سعے ڪرد شهید باشد تا شهید شود...❤️ 🍃مادرش اما نمی‌خواست شیرینے این را به ڪام پسرش تلخ ڪند ڪه به همه سفارش ڪرد: این لحظه براے پسرم خیلے شیرین است، مواظب باشید این شیرینے را به ڪامش تلخ نڪنید😔 مدافع💔 🌺به مناسبت سالروز   تاریخ تولد : ۱ مهر ۱۳۶۱ تاریخ شهادت : ۱۱ مرداد ۱۳۹۲ تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱۴۰۰ مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۲۶ ♥️مهدی به همراه تعدادی از دوستانش به دیدن آیت الله حق شناس رفته بودند که آیت الله از بین دوستانش، فقط به مهدی یک دستمال داده و گفته بود اشک هایی که برای امام حسین (ع) می ریزی را با این دستمال پاک کن و آن را نگه دار تا در کفنت بگذارند. به دوستانش هم گفته بود که احترام این آقا را خیلی داشته باشید. بار دیگر که به دیدن ایشان رفته بودند، آیت الله به محض این که مهدی را می بیند، گریه می کند... مهدی قبل از رفتن به سوریه، آخرین پیامکش را برای یکی از دایی هایش فرستاد: دایی! من رفتم. دستمال اشکهام رو با کمی تربت کربلا گذاشته‌ام لای قرآن روی طاقچه. اگه یه وقت طوری شد، آنها را بگذارید کنارم... یک ماه مانده بود به شهادتش، که من و مادرم را با خود همراه کرد. نماز صبح را در حرم سیدالکریم خواندیم و به بهشت زهرا و بر سر مزار شهدای گمنام رفتیم. می گفت هر حاجتی که دارید، از این شهدا بخواهید و هر وقت دلتان گرفت، سر مزار این شهدا بیایید... پنجشنبه دهم مرداد ماه بود که زنگ زد به برادرش و گفت سال خمسی ام رسیده. یه ماشین دربست بگیر و برو قم خمس من رو بده و برگرد. ۳۰۰ تومن هم به نانوایی لواشی بدهکارم اونم پرداخت کنید... خوابش را دیدہ بودند و از مهدی پرسیدہ بودند: راستش را بگو شب اول قبر که نکیر و منکر آمدند چطور شد؟... در جواب گفت: تا زخمهایم را دیدند, گفتند آفرین و رفتند... کتاب مدافعان حرم, ناصر کاوه خاطره ای از شهید‌ مدافع‌ حرم‌, مهدی‌ عزیزی