eitaa logo
جهاد تبیین
19.1هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
7.1هزار ویدیو
337 فایل
جهاد تبیین *مطالبه گری* آرمانهای امام خمینی ره ، انقلاب شهداء عزیزمان ، منویات رهبر عزیزمان و ارائه تحلیل های روز سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و بین المللی بمنظور روشنگری و بصیرت افزایی
مشاهده در ایتا
دانلود
*در باب مطالبه گری و شاخصه های آن* مطالبه گری خواستن یک حق و پیگیری برای رسیدن به آن حق است و به عنوان یکی از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر نه تنها حق بلکه رسالت عموم مردم در راستای مقابله با فساد ، استقرار عدالت حداکثری و در نهایت تحقق تمدن نوین اسلامی در عصر کنونی است. اما چگونه است که گاه جریان مطالبه گری از مسیر اصلی خود منحرف شده و دچار افراطی گری و بی خردی می شود؟ چه می شود که تلاش برای اصلاح امور نظام و آرمان خواهی جای خود را به تخریب ، افترا و جوسازی های رسانه ای می دهد؟ و یا چطور ممکن است سیاست زدگی افراطی و تعصبات جناحی، زمینه ساز مطالبه گری هایی غیر عالمانه و به دور از انصاف شده و در این مسیر آبروهایی رفته و دیگر بازنگردد؟ پاسخ تنها یک چیز است: *" عدم آگاهی و یا عدم به کارگیری شاخص های مطالبه گری صحیح"* این که به محض دیدن یک ناکارآمدی یا بحران مدیریتی و به صرف ادعا و نقل قول یا شتیده ، آبروی کسی را به بازیچه بگیریم ، مصداق بی اخلاقی است. *پس تحقیق و تفحص و سنجیدن تمام جوانب ، شرط یک مطالبه گری عالمانه و منطقی است.* از آنجا که تخریب ، فضای گفتگو را مسدود می کند ، *توجه به اصل انصاف در پرسش گری و پرهیز از توام کردن مطالبه گری با پرخاش و بدگویی*، شاخصه دیگری در مطالبه گری است که رهبر انقلاب آن را متذکر شدند. نحوه بیان مطالبه به گونه ای که اعتراض به نظام تلقی نشود ، همراه کردن مطالبه گری و انتقاد و اعتراض با راه حل های خوب و قابل اجرا و استمرار در مطالبه گری تا حصول نتیجه نیز از شاخصه های دیگر مطرح شده از سوی رهبر انقلاب در دیدار با دانشجویان بودند. همان گونه که آمرین به معروف و ناهین از منکر ، مشفقانه موضوعی را مطرح کرده و خواستار انجام حق و یا ممانعت از انجام آن هستند ، مطالبه گری صحیح نیز همان معنا و مفهوم را دارد. و باتوجه به ماهیت مطالبه گری در جامعه اسلامی ، نقد سیاسی حاکمان و نهادهای سیاسی، مبتنی بر نُصح ، خیر خواهی و اخوت اسلامی می باشد. حال اگر مطالبه گری صحیح در جامعه ای نهادینه شود و عموم افراد فارغ از جایگاه و منافع خود ، در مسیر مطالبه گری صحیح و اصلاح حکمرانی گام بردارند ، آن جامعه مسیر تعالی را با سرعت افزون طی خواهد نمود. امید آن که رعایت آداب مطالبه گری به مطالبات انقلابی و نه خواهش های نفسانی منحصر باشد و در سایه همت مضاعف ، در راستای فراهم کردن بسترهای تحول در کشور و زمینه سازی تمدن نوین اسلامی ، توفیق یابیم. ✍احمد كناري نژاد https://eitaa.com/joinchat/1903165495C56be1717e3
🔴 فرمول ضد تحریم 💬 🔹 سفیر اسبق ایران در ونزوئلا: روحانی، دوستان ایران را به یک لبخند اروپایی‌ها فروخت 🔸 انتشار تصاویر صف طولانی خودروهایی که در انتظار ورود به نخستین فروشگاه ایرانی در پایتخت ونزوئلا بودند، در کنار واکنش‌های متعددی که در روزهای گذشته مطرح شده پیام‌آور یک راه جدید و آغاز مسیری با نیت تقویت مناسبات اقتصادی میان بلوک تحریمی‌ها بود. ✅ تاسیس فروشگاه ایرانی «مگاصیص» در کاراکاس را می‌توان گامی رو به جلو در راستای پیگیری مجدد سیاست‌های ایران برای گسترش حوزه نفوذ در کشورهای آمریکای لاتین دانست. 🔹 روز هشتم مردادماه بود که خبر تاسیس این فروشگاه روی خروجی خبرگزاری‌های داخلی و خارجی قرار گرفت؛ خبری که از یک‌سو رسانه‌های ضدانقلاب سعی در وارونه‌نمایی آن و کلیشه‌سازی بر مبنای «کمک به محرومان ونزوئلا» کردند و از سوی دیگر رسانه‌های جهانی از آن به عنوان یک گام دیگر برای تقویت مناسبات ایران و ونزوئلا یاد کردند. 🔸 در همین زمینه عیسی رضایی، مدیرعامل شرکت اتکا که شرکت مگاصیص از زیرمجموعه‌های آن است، یکی از دلایل تاسیس این فروشگاه در ونزوئلا را این دانست که دست‌کم ایران می‌تواند با کشور‌های دوست خود که تحت تحریم قرار می‌گیرند مراودات تجاری داشته باشد، چون برخی از کالا‌های موجود در ایران مورد نیاز ونزوئلاست و برخی از اقلام موجود در ونزوئلا در ایران کاربرد دارد. ✅ تاسیس این فروشگاه که مساحت آن ۶ هزار مترمربع است و ۲ هزار و ۵۰۰ قلم کالای ایرانی را نیز در معرض فروش قرار داده است، آن هم تنها ۲ ماه پس از ارسال محموله بنزین ایران به ونزوئلا توسط ۵ نفتکش، پیامی آشکار برای آغاز سیاست‌های هجومی در مواجهه با تحریم‌های آمریکا دارد؛ 💢 سیاستی که شاید نشانی از آن را بتوان در نامگذاری این فروشگاه پیدا کرد. «مگاصیص» نام روستایی از توابع دشت آزادگان استان خوزستان است که در سال‌های دفاع‌مقدس بارها بین طرف ایرانی و عراقی دست به دست شد و نهایتا تبدیل به نمادی از مقاومت شهر به شهر مردم ایران در مقابل تجاوز دشمنانش شد. ➖➖➖➖➖➖➖ 📡 رصد بهترین تحلیل‌های روز 👇 https://eitaa.com/joinchat/1903165495C56be1717e3
📌پاسخ به شبهه رهبری که گفته اند من هیچکاره ام و وظائف رهبری را در نشانی لینک زیر قید کرده👇 ♦️پاسخ به شبهه ای در باره اختیارات رهبر معظم انقلاب حفظه الله: 1️⃣ایشان بالاترین مقام کشوری هستند، و شرعا و قانونا اختیارات زیادی دارند که ناشی از ولایت فقیه است، و جایی هم ایشان نفرموده اند، بنده هیچ کاره ام. ایشان در امور اجرایی کشور که مربوط به رییس جمهور است وارد نمی شوند و طبق قانون چنین اختیاری هم ندارند، مردم هم بیشترین اعتراض را نسبت به امور اجرایی دارند که در اختیار رهبری نیست و بر عهده رییس جمهور است. 2️⃣ انتخاب ۶ نفر فقیه شورای نگهبان بر عهده رهبر معظم انقلاب است، و ۶ نفر حقوقدان با انتخاب قوه قضاییه و رای نمایندگان مردم در مجلس انتخاب می شوند، البته شورای نگهبان هم آزاد نیست و تنها در چهارچوب اختیارات قانونی خود می تواند در انتخاب نمایندگان مجلس شورای اسلامی و خبرگان و نامزدهای رییس جمهوری دخالت کند، و مراقب باشد مصوبات مجلس بر خلاف قانون اساسی و اسلام نباشد. 3️⃣دولتها معمولا در انتخاب سه وزیر دفاع، خارجه و اطلاعات با رهبری معظم صحبت می کنند و از ایشان تایید می گیرند، البته برخی از دولتها در انتخاب برخی وزرا هم ممکن است مشورتی داشته باشند. در هر صورت نمایندگان مردم در مجلس باید به انتخاب همه وزیران رای اعتماد بدهند. 4️⃣تعیین امامان جمعه با شورای سیاست گذاری ائمه جمعه است که زیر نظر رهبری معظم فعالیت می کند، اما انتخاب امامان جماعت کاری کوچک است که ربطی به رهبری ندارد و معمولا سازمان تبلیغات اسلامی این کار را انجام می دهد‌. 5️⃣قانون همه پرسی کمی ابهام دارد، ولی به نظر می رسد همه پرسی تقنینی با نظر رییس جمهور، یا ۱۰۰نفر از نمایندگان و رای مثبت دو سوم نمایندگان می تواند انجام شود. 6️⃣دوست و دشمن منصف عقیده دارند که رهبر فرزانه انقلاب به خوبی از پس انجام وظایف خود تا کنون برآمده اند. https://b2n.ir/262646 -------------------------- 📡 برای رصد تحلیلهای داغ و روز در کانال مطالبه گری آرمانها در پیام رسان داخلی ایتا 👇 https://eitaa.com/joinchat/1903165495C56be1717e3
🔴افشاگری بیسابقه روح الله مومن نسب : پشت پرده تحمیل برجام هسته ای ، اجرای یک برجام مجازی بود.... انتشار یادداشتی از در خبرگزاری فارس، که رسانه‌ها از انتشارش می‌ترسیدند! ⏪ به‌نام شبکه ملی اطلاعات، به کام اسراییل امروز به اذعان مسئولین کشور «بیش از ۸۰٪ از پهنای باند اینترنت کشور»، یعنی بیشتر از چهار پنجم گوشی‌ها، سیم‌کارت‌ها، کابل‌ها، دکل‌های مخابراتی، کارمندان وزارت ارتباطات و شرکت‌های مخابراتی و... برای توسعه کسب‌وکار استارتاپ‌های آمریکایی گوگل، اینستاگرام، واتس‌اپ، تله‌گرام و فیلترشکن‌ها، با پول ملت ایران، تقدیم به دشمنان این ملت شده است. تقدیم‌شان شده تا با سرعت و کیفیت بهتری سند ۲۰۳۰ را اعمال کنند؛ اطلاعات‌مان را بِبَرند، مردم‌مان را برده‌ی اطلاعاتی خودشان کنند و دقیق‌تر تحریم و بهتر تحقیرمان کنند. حتما کامل بخوانید👇🏻 🔗 http://fna.ir/eywj5j https://eitaa.com/joinchat/1903165495C56be1717e3
هدایت شده از درس اخلاق
🔴 درد بى درمان ❗️ اگر شما مخلصید، چرا چشمه هاى حکمت از قلب شما به زبانتان جارى نشده ، با این که چهل سال است به خیال خود، قربة إلى الله عمل مى کنید. با این که در حدیث وارد است که کسى که از براى خدا چهل صباح ، اخلاص ورزد، چشمه هاى حکمت از قلبش به زبانش جارى گردد ، پس بدان اعمال ما براى خدا نیست و خودمان هم ملتفت نیستیم و درد بى درمان همین جا است ... واى به حال کسى که با نماز و طاعتش ، وارد جهنّم شود. ( امام خمینی رحمة الله علیه ، چهل حدیث ، ص 43 و 44 ) 💬 👌😍👌  🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🌹کانال درس اخلاق🌹 ✨✨✨✨✨✨ 🆔 @dars_akhlaq
🔴‍ رمزگشایی از اظهارات نخست وزیر لبنان درباره انفجار بیروت 💬 🔹 انفجار مهیب عصر سه شنبه بیروت چنانچه در خبرهای اولیه عنوان شد، مربوط به آتش سوزی در یک انبار نگهداری مواد اولیه تولید اقلام محترقه بوده که با سرایت آتش به محل دپوی حدود ۲۷۰۰ تن نیترات آمونیوم، رخ داده است. 🔸 شب گذشته «حسان دیاب» نخست وزیر لبنان در اولین واکنش رسمی نسبت به وقوع انفجار بصورت کاملا هوشمندانه بر ضرورت بررسی علت وقوع انفجار تأکید کرد و گفت: نمی‌خواهیم که زود گمانه‌زنی کنیم، اما اجازه نخواهیم داد عاملان وقوع این فاجعه بدون مجازات باقی بمانند. ✅ اظهارات دیاب نشان می‌دهد که او این رخداد را دست‌کم از نقطه نظر زمینه‌های بروز آن، یک تصادف تلقی نمی‌کند و بر مجازات مسببین آن تاکید دارد. 🔹 به گفته برخی منابع لبنانی، در سال ۲۰۱۴ و در جریان جنگ داخلی سوریه برخی افراد از جمله «اشرف ریفی» رییس پیشین سازمان اطلاعات داخلی لبنان که از جریان معارضه مسلح ضد حکومت قانونی «بشار اسد» حمایت می‌کردند، ‌اقدام به ورود مواد اولیه لازم برای مواد منفجره کردند که این محموله‌های بزرگ کشف، توقیف و در بندرگاه انبار شد. 🔸 گروه‌هایی که این افراد به آنها وابسته‌اند به صورت تاریخی بر بندرگاه بیروت تسلط دارند و شاید به همین دلیل است که مواد منفجره خطرناک بدون رعایت استانداردهای ایمنی در بندر، انبار شده است. ✅ صرف نظر از اینکه صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها نقشی در این حادثه داشته‌اند یا نه، بیشترین نفع از این واقعه دلخراش نصیب آنها خواهد شد و به طور قطع اگر عمدی در کار پیدا شود حتما انگشت اتهام به سمت تل آویو می‌رود چون آنها ماه‌هاست بدنبال صدمات شدیدتر بر پیکر نحیف اقتصاد لبنان و معیشت مردم هستند. 💢 اگر سخنان حسان دیاب را در اشاره به وجود برخی پشت پرده‌ها مدنظر قرار دهیم باید به دنبال پاسخ به این سوالات باشیم که این بندر در اختیار کدام جریان سیاسی در لبنان است؟ وارد کننده ترقه و مواد محترقه چه کسانی هستند؟ چرا این مواد در کنار انبار نیترات آمونیم نگهداری شده است؟ مسئولیت این بی‌مبالاتی بر عهده کیست؟ و چرا رسانه‌های سعودی در همان ابتدا و بدون هیچ مستندی انگشت اتهام خود را به سوی حزب‌الله نشانه رفته‌اند؟ ➖➖➖➖➖➖➖ 📡 رصد بهترین تحلیل‌های روز 👇 https://eitaa.com/joinchat/1903165495C56be1717e3
✴️ *نگاهی به تفکرات انجمن حجتیه:* عقیده انجمن حجتیه چیست؟ و آیا امروزه این گروه فعال است؟ پاسخ اجمالی: انجمن ، مقارن با کودتای 28 مرداد سال 1332، توسط شیخ محمود ذاکر زاده تولایی حلبی، با انگیزه مبارزه با فرقه ، تاسیس شد. این انجمن از یک ساختار تشکیلاتی سراسری و کمیته های: تدریس، تحقیق، نگارش، ارشاد، ارتباط با خارج و کنفرانس ها، برخوردار بوده است. *عقاید انجمن :* 1. عقیده قشری و تحلیل ناروا پیرامون علائم و نشان های ظهور حضرت حجت. 2. اعتقاد به جدایی دین از سیاست!!! 3. با قیام و امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی مردم ایران و اعتقاد به این که هر ، (قبل از ظهور امام زمان(عج)) منجر به شکست می شود و تشکیل حکومت سد باب و حکومت جهانی است. این افکار در نهایت باعث شکست انجمن شد، چون انجمن که تا نزدیک انقلاب، راهپیمایی های مردم ایران و افکار امام خمینی(ره)را محکوم می کرد، با پیروزی انقلاب، تضعیف شد و تشکیلات آن حدود پنج شش ماه دچار تحیر و حیرت گردید و پس از آن یک دفعه تغییر موضع داد و به تدریج جلسات آن تعطیل شد و بر اثر فشار عده ای از اعضاء آن تغییر اساسنامه داد و در پی سخنرانی امام خمینی(ره) در 5 مرداد سال 1362 بطور رسمی اعلامیه تعطیلی داده است، هر چند به صورت غیر رسمی هنوز دارای فعالیت می باشد. ✴️ *عقاید انجمن حجتیه به طور مختصر :* 1. تحلیل ناروا درباره علائم و نشانه های حضرت حجت مثل حدیث:"خداوند دنیا را از عدل و داد پر می کند، همانطوری که پر از ظلم و جور شده باشد. لذا انجمن در بسیاری از نشریات خود تصریح کرد که یکی از نشانه های ظهور حضرت (ع) این است که در اثر شیوع گناه و فحشا انسان بدترین خلق خدا در روی زمین می شود و خداوند آنها را به سه بلا دچار می کند، جور سلطان، قحطی زمان، ستم حکام. 2. در ارتباط با رابطه و ، معتقد بودند: دین از سیاست جداست، عمده ترین محور تفکر سیاسی انجمن این بود که در زمان غیبت امام عصر (ع) ورود دین به عرصه ی سیاست اشتباه است، این تفکر هم در اساسنامه آنها آمده و هم در جلساتشان از آن تبلیغ می شد و هم شرط عضویت در انجمن بود و مخالفت با آن موجب اخراج از انجمن می شد. 3. در ارتباط با تشکیل حکومت دینی قبل از ظهور امام عصر معتقد بودند: امام زمان (عج) رضایت به تشکیل حکومت نمی دهد و هر حکومت دینی، منجر به شکست می شود و تشکیل حکومت سد باب مهدویت و جهانی است. 4. انجمن نسبت به مبارزه با هر حاکم ، معتقد است که در روزگار غیبت، ستیز و نبرد انسان منتظر، کمتر آشکار است. زیرا که باید نیروها و سلاح ها و امکانات و تجهیزات را برای آن جنگ بزرگ نگه داشت... پس نیازمند استتار و اختفا می باشد و از آن بالاتر نیازمند بردباری و شکیبایی است؛  ازاین جهت در ابتدا به شدت با نهضت امام خمینی (ره) مخالف بودند. و بعدا سکوت کرده و در ابتدای انقلاب ، بصورت تظاهر همراهی کردند. انجمن امروز هم در اندیشه برخی علمای و دانشگاهی وجود دارد . https://eitaa.com/joinchat/1903165495C56be1717e3
🔵 *در فضیلت امام علی ( ع) ، بمناسبت عید غدیر خم ، عید ولایت و امامت :* روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند. پس راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟" پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است. راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز" پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست. ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟ راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم. ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید ب من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس. راهب سه سوالش را مطرح کرد: 1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟ چه چیزاست که از آن خدا نیست؟ 2)ما هو شئ لیس عندالله؟ چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟ 3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟ آن چیست که خدا آن را نمیداند؟ پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند. راهب خطاب به آن سه نفر(ابوبکر و عمر و عثمان)گفت این ها شیخ ها و مردان بزرگی هستند اما متأسفانه به خود مغرور شدند و قصد بازگشت به روم کرد. سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع)رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند. پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع )میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند. ابوبکر خطاب به راهب گفت ، *آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس!* راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسیدنامت چیست؟ امام علی (ع) فرمودند: *نامم نزد یهودیان "الیا" نزد مسیحیان "ایلیا" نزد پدرم "علی" و نزد مادرم "حیدر" است.* پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟ امام (ع )فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم. پس راهب گفت ، *به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی*. پس به سوالاتم پاسخ بده و دوباره سوالاتش را مطرح کرد. امام علی (ع) پاسخ دادند: آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است. آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است. (فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا فلیس من الله ظلم لأحد و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک) *پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید* و گفت: "أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة" *به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری*، پس ماجرای تو با این قوم چیست؟ سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد. پیامبر(ص)فرمود:*هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)را نشردهد، "گناهان غیرحق الناس " اوبخشیده می شود*. 🌸نشر دهید. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 https://eitaa.com/joinchat/1903165495C56be1717e3
💥 ناگفته‌های تنها بازمانده ترور دیپلماتها و خبرنگار ایرانی در افغانستان:👇 🌿 خبرها می‌گویند شهر سقوط کرده است، مردم خانه‌ها را رها می‌کنند و هرکس به هر وسیله‌ای تلاش می‌کند جان خود و خانواده‌اش را نجات دهد. شبانه می‌گریزند. صدای توپ و رگبار است که بی‌وقفه و همه‌جا شنیده می‌شود. آمار کشته‌ها دقیق نیست و هرکس سر راه قرار بگیرد، هدف رگبار گلوله‌هاست. طالبان شهر را تصرف کرده است. 🌿 در روزهای منتهی به 17 مرداد 1377، اضطراب و انتظار سهم دیپلمات‌ها در سرکنسو لگری ایران در «مزار شریف» بود. آن زمان که درِ سرکنسولگری را به شدت کوبیدند، کسی باور نمی‌کرد که تا دقایقی بعد 9 دیپلمات و یک خبرنگار ایرانی در یکی از اتاق‌های زیرزمین به رگبار بسته شوند. 🌿 آن روزها که خشونت، تحجر و مرگ، مانند طاعونی افغانستان را درمی‌نوردید، انتشار خبر حمله به کنسولگری، ترور دیپلمات‌ها و یک خبرنگار ایرانی بسیار تکان‌دهنده بود. همه‌چیز به سرعت اتفاق افتاده بود. پول‌ها و ماشین‌های کنسولگری را با خود برده بودند. طالبان همان شب به کنسولگری برگشته و جنازه این هشت دیپلمات و یک خبرنگار را در محوطه پشتی کنسولگری، در چاهی در حیاط مدرسه سلطان راضی دفن کردند... 🌿 آنهایی که دیپلمات‌های ایران را به رگبار بستند، هرگز تصور نمی‌کردند این امکان وجود دارد که یکی از آنها زنده مانده باشند. «الله‌مدد شاهسون»، تنها بازمانده این حادثه تروریستی است. تیری به پایش خورده و از آنجا که زیر جسد ‎همکارانش مانده، جان سالم به در برده است. وقتی طالبان، ساختمان کنسولگری را ترک کردند، خود را به خیابان‌های آن شهر جنگ‌زده و پرهیاهو رسانده و دردمندانه سفری پرخطر را در مسیر سخت و کوهستانی افغانستان آغاز کرده است؛ با پای زخمی، پیاده و سواره، به سمت ایران...
💥 «از روزهای قبل از 17 مرداد، درگیری‌ها در اطراف ساختمان کنسولگری شدت گرفته بود. همه منتظر و نگران بودیم که هر لحظه طالبان بیایند. ناگهان حدود 10 نفر از آنها پشت ساختمان رسیدند. چنان در می‌زدند که نزدیک بود در کنده شود. آقای فلاح چون پنج سال بود که در افغانستان حضور داشت و تجربه‌های بیشتر و خوبی داشت، گفت که خودش در را باز می‌کند... 🌿 خیلی سریع اتفاق افتاد؛ ما را به زیرزمین بردند و به تیر بستند. دوستانم جلوی چشمم کشته شدند. آن لحظه، لحظه مرگ و زندگی بود. بلافاصله مادرم را یاد کردم. گفتم مادر، من پیش شما می‌آیم. شهادتین را گفتم. آماده شدم. به شکمم نگاه می‌کردم و منتظر بودم هرلحظه تیر به آن برخورد کند. میز کاری در اتاق بود که من پای آن به زمین افتادم. سرم زیر میز قرار گرفته بود. شهید ریگی، سرکنسول وقت، روی پای من افتاده بود... 🌿 وقتی صدای پای مهاجمان را شنیدم که به سرعت از ساختمان خارج می‌شدند بلند شدم. شهید نوری هنوز زنده بود و ناله می‎کرد. گفت: شاهسون سوختم! خلاصم کن! به من کمک کن! دوستانم، همکارانم جلوی چشمم تکه و پاره شدند... 🌿 پایم به شدت خونریزی داشت. از ساختمان خارج شدم و به حسینیه‌ای پناه بردم که نزدیک کنسولگری بود. حدود چهل دقیقه بعد درحالی‎که از پنجره حسینیه که مشرف به ساختمان کنسولگری بود مراقب اوضاع بودم، دیدم که تازه طالبان به آن‎جا رسیدند و یکی از فرماندهان ارشد آنها که بعد‎ها معلوم شد «عبدالمنان نیازی» بوده است، با نیروهایش داخل ساختمان شد. جنازه‌ها را آنها به داخل چاه انداختند... 🌿 چند روز بسیار عذاب کشیدم. حسینیه دو طبقه داشت که طبقه پایین آن عَلَم‌خانه بود. آنجا کنار اتاقی که آرد را انبار کرده بودند، مخفی شدم. گاهی خانم‌ها به علم‌خانه می‌آمدند و دعا و گریه می‌کردند. من در آن انبار مخفی شده بودم. می‌گفتند که طالبان خانه به خانه جلو می‌روند و بخصوص به حسینیه‌ها حمله می‌کنند و متولیانش را می‌کشند. کنسولگری، راننده‌ای داشت که در نزدیکی همانجا زندگی می‌کرد و به او آقا سید می‌گفتیم. خانواده «آقا سید» بسیار ترسیده بودند. من سعی می‌کردم هم خودم را آرام کنم و هم آن خانواده را... 🌿 وقتی مردم به حسینیه می‌آمدند و در می‌زدند، من با وحشت خود را از لای وسایل به راهروی سمت پشت بام می‌کشاندم که اگر طالبان وارد شدند از آنجا فرار کنم. هنوز آثار روحی آن هراس‌ها را احساس می‌کنم.
خبرنگارومسئول دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در مزارشریف بود که در ۱۷مرداد۱۳۷۷ درکشتار دیپلمات‌های ایرانی در افغانستان شد. به همین مناسبت ۱۷مرداد را روزخبرنگار نامیدند. اقتضای جان چو ای دل آگهی است هرکه آگه تر بود جانش قوی است.
💥وقتی از ساختمان کنسولگری خارج شدم، بطور کامل لباس افغانی پوشیدم. راه که می‌رفتم در تمام طول مسیر کلام و زبان پشتو را مرور و تکرار می‌کردم تا بتوانم با لهجه خودشان صحبت کنم. من بچه دهاتی بودم و با فضای دهات هم آشنا بودم. غذا خوردن برای من مهم نبود. همراه الاغ‌سوارها می‌رفتم و خودم را طبیعی نشان می‌دادم. 🌿 من بیشتر مسیر همراه خانواده سید بودم؛ جز مسیر فرعی‌ای که تصمیم گرفتم از «سرپل» به سمت «بامیان» بروم. الاغی خریدیم و با آن ادامه مسیر را رفتم. به آنها گفتم در سرپل بمانند تا وضعیت «بلخاب» را بررسی کنم. من به اتفاق یکی از افراد این خانواده که الان در قم زندگی می‌کند، راه افتادیم. در طول مسیر بلخاب وقتی با طالبان برخورد کردیم، تصمیم گرفتیم دوباره به سرپل برگردیم و خانواده را از آنجا با یک کامیون به سمت میمنه حرکت دادیم و در نهایت به هرات رسیدیم... 🌿 19 روز طول کشید. 800 کیلومتر راه را پیمودم تا با تحمل انواع مشقات به مرز ایران برسم.من از اینکه درباره خودم حرف بزنم اکراه دارم، اما از آنجا که این داستان به من ختم می‌شود به اجبار از آن حرف می‌زنم. 17 سال است که از حادثه مزارشریف می‌گذرد؛ 17 سال است که به دلایل خاصی که وجود داشت، من را در انزوا گذاشتند. گرچه زندگی را دوست دارم و برای آن تلاش می‌کنم، اما با برخورد هایی که شد، آرزو کردم کاش من هم شهید می‌شدم. 🌿 شهادت این عزیزان تلخ بود، اما این که یک نفر به هر حال توانست از آن ماجرا خود را نجات دهد، شیرین بود. صحنه‌ها را که با خود مرور می‌کنم، می‌بینم بی‌شک این واقعه معجزه بود. 800 کیلومتر پیاده و سواره در آن شرایط آمدم تا خود را به مرز رساندم. ضعفی نشان ندادم. گله‌ام هم از همین است. 🌿 من از دو ماه قبل از آن، درباره وضعیت آنجا با تهران مکاتبه کرده بودم و گفته بودم که شرایط در مزار این‌گونه است. در مزارشریف حجم کار آنقدر زیاد بود که از تاریک‌های صبح بیدار می‌شدم. فهمیدم که لشکر بلخ سقوط کرده و طالبان فرمانده‌هان این لشکر را خریده‌اند و وزیر کشور وقت افغانستان به فرمانده این لشکر گفته بود که هلی‌کوپتری می‌فرستند که از آن طریق از مزار خارج شود. این را که شنیدم، مسأله را تمام‌شده می‌دانستم. فوری فایل‌ها و اسناد محرمانه را مخفی کردم. بچه‌ها را از خواب بیدار کردم و گفتم مزار سقوط کرده است. به شهید صارمی هم برای مخابره اخبار کمک کردم. به سرعت برخی از اسناد را منهدم و برخی دیگر را در جاهای ویژه مخفی کردم... 🌿 نوع کار من طوری بود که مسائل زیادی را می‌دانستم. وقتی شهید ریگی که سرکنسول بود به من می‌گفت باید بمانی، من به آن عمل می‌کردم، وگرنه شرایط طوری بود که می‌خواستم وسایلم را جمع کنم و به تهران برگردم. به من گفتند باید بمانی؛ ماندم، اما تهدیدات را به آنها گفتم... 🌿 بعد از اینکه حادثه پیش آمد، تشخیصم این بود که این اقدامی از سوی پاکستان است، چون قبل از آن، از تهران به ما می‌گفتند ما شما را به پاکستانی‌ها سپرده‌ایم که حافظ شما باشند. وقتی ترکیب این گروه آمدند، معلوم بود که گروهی جدا از طالبان هستند. مأموریتی داشتند، انجام دادند و سریع آنجا را ترک کردند. وقتی یکی از مهاجمان پرسید "آیا می‌توانم با پاکستان تماس بگیرم؟" به آن‌ها شک کردم. همان‌جا مطمئن شدم که کار پاکستان است. وقتی به وزارت خارجه رسیدم هم این موضوع را اعلام کردم. آقای بروجردی که آن زمان نماینده ویژه ایران در امور افغانستان بود، تازه به این موضوع اعتراف کرده که این کار از سوی پاکستان بوده است!.. 🌿 علاءالدین بروجردی پیش از این در مصاحبه‌ای به ایرنا گفته بود: به نظر می‌رسد نیرویی فراتر از طالبان یعنی تشکیلات سازمان استخبارات ارتش پاکستان (آی.اس.آی) در انجام این عمل وحشیانه دخالت داشته است... 🌿 امروز از هر جهت که فکر می‌کنم، می‌بینم برای عملکردم در آن روزها و مسائل پس از آن، سربلندم. هیچ جای ابهامی در عملکرد من نیست و به همه سوالات پاسخگو بوده و هستم و آنچه آن روزها گفته‌ام، هیچ تفاوتی با آنچه که امروز می‌گویم ندارد. برای خودم متأسفم که قدر ما را ندانستند. کار، کار بزرگی بود. نه فقط درباره من، بلکه درباره هر ایرانی دیگر، این ظلم است... 🌿 همه اعضای سفارت، شخصیت‌های بزرگی بودند.شهیدان آقای ناصری، آقایان فلاح و باقری شخصیت‌های کمی نبودند. همه آنها انسان‌های بسیار شریف و عزیزی بودند. شهید صارمی را خیلی دوست داشتم. انسان بزرگی بود. عادت ندارم از کسی بیهوده تعریف کنم. اما شهید صارمی انسان برجسته‌ای بود... راوی: الله‌مدد شاهسون تنها بازمانده ماجرا...