eitaa logo
مرکز فرهنگی فتوت/۱۳۸۰
96 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
5.6هزار ویدیو
9 فایل
موسسه عضو افتخاری می پذیرد. ارتباط با ادمین: @fotovat1380
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴روی دیگر تصمیم رفع فیلترینگ 👤 🔹دو اپلیکیشن رفع فیلتر شدند. تصمیم اجماعی شورای عالی فضای مجازی به جهاتی قابل دفاع است. یکی از اپ ها صرفا خدماتی است و دیگری فاقد ظرفیت لازم برای شبکه سازی گسترده و آثار مخرب الگوریتم های فنی و حقوقی دیگر پلتفرم ها است. 🔸اما روی دیگر این تصمیم عدم رفع فیلتر در دیگر پلتفرم هاست. توقف تصمیم گیری در این شورا، حکایت از خردمندی و پرهیز از شتابزدگی دارد. ✅درباره پلتفرم چند نکته حائز اهمیت است که در این متن صرفا به سه ملاحظه اساسی آن می پردازم. 🔹یکم. شناخت خطا از ماهیت پلتفرم برخی در یک تصور ساده اندیشانه تصور می کنند پلتفرم امتداد فنی رسانه های سنتی است. به همین دلیل وقتی سخن از پلتفرم می شود، نگران آزادی بیان می شوند. فارغ از اینکه همین گزاره نیز قابل بحث است و اساسا نام دیگر آزادی، رهایی نیست اما نکته کلیدی اینست که پلتفرم توسعه رسانه های سنتی نیست. پتلفرم مثل بخشی از جغرافیا و زندگی حقیقی مردم است. یعنی مردم از پلتفرم صرفا خبر دریافت نمی کنند، بلکه در آنجا زندگی می کنند. لذا احکام رسانه بر پلتفرم حاکم نیست. 🔸با این مقدمه کوتاه باید گفت که ما در ایندست پلتفرم ها دچار بی حاکمیتی هستیم. مثل اینکه در بخش هائی از کشور قانون حاکم نباشد یا قانون کشورهای دیگر حاکم باشد یا حاکمش جمهوری اسلامی نباشد. عوارض این خلاء حاکمیتی تکان دهنده است. ✅پلتفرم از دو طریق شبکه سازی و الگوریتم های فنی و حقوقی، ارزش ها و هنجارهایی می سازد که غیر از فرهنگ و هویت و حاکمیت مردم ایران است. این باگ پلتفرمی نه در ایران، بلکه همه دنیا را نگران کرده است و به همین دلیل است که بسیاری از کشورها از جمله آمریکا و اروپا نسبت به این بی حاکمیتی نگران و دست به کار محدودیت شده اند. 🔹دوم. برداشت غلط از امنیت یک تلقی رایج که بارها گفته شده اینست که فیلترینگ برای ایام آشوب است و وقتی آشوب نیست دلیلی برای محدودیت نیست. این خطا ناشی از این تصور است که اثر امنیتی پلتفرم را صرفا در ایام فتنه دیده اند. حال آنکه آشوب، نتیجه پلتفرم است و این ثمره پلتفرم و خروجی میدانی آنست که آشوب می شود. پلتفرم رسانه آشوب نیست و بلکه خالق آشوب است. 🔸آشوب ماهها در ذهن ساخته می شود و تنها طی چند روز به کف میدان می رسد. ما تلقی نادرستی و ناکافی از امنیت داریم. وقتی آشوب در ذهن شکل گرفت تنها یکی از آثارش ناامنی در خاک است. نامنی را دقیق ببینیم و از کف میدان رها و به ذهن ها رویم. ✅سوم. بی اعتنایی به پلتفرم داخلی توجه شود که پلتفرم با اپلیکیشن فرق می کند و از جایی که مخاطب سراغ اپ می رود، پلتفرم شکل می گیرد. برخی اثر محدودیت در شکل گیری پلتفرم های داخلی را توجه نمی کنند. بالاخره عده ای به هر دلیل ترجیح می دهند از پلتفرم های داخلی استفاده کنند. همین میزان اقبال ضروری است. 🔹در هر صنعتی و در همه جای دنیا اگر قرار باشد تولید بومی ایجاد شود باید مرزها کنترل شود. از این جهت محدودیت موجب شکل گیری پلتفرم بومی و توسعه دانش داخلی می شود. 💢هرچند این دست تصمیمات نباید یکطرفه باشد. نباید به نحوی از پلتفرم های داخلی حمایت شود که سرنوشت صنعت خودرو را پیدا کنند. حمایت از پلتفرم باید مشروط و محدود باشد. خلاصه تصمیم شورای عالی فضای مجازی از این سه منظر هوشمندانه و قابل تقدیر است.
🔴از سبزه میدان تا واشنگتن 👤 🔹 یکم. خبر دردناکی است. رئیس کل بانک مرکزی اعلام کرده است که نرخ ارز آزاد توسط یک سایت آمریکایی برای صرافان تعیین می شود. 🔸دوم. ما دو بازار تعیین کننده قیمت ارز داریم. بازار اصلی که ارز مبادله ای است و تامین کننده ارز مورد نیاز کشور است و بازار آزاد که به گفته بسیاری از مسوولین از جمله وزیر اقتصاد دولت شهید رئیسی کمتر از یک درصد معاملات است. ✅با این توضیح یک درصد بازار ارز کل اقتصاد را درگیر کرده است؛ آنهم نه بازار آزاد در میدان فردوسی و سبزه میدان، بلکه بازار دلالی و سوداگری ارز در فضای مجازی که از بیخ قیمت سازی است و حالا جناب فرزین اعلام کرده است که نبض آن در دست مزدوران مجازی آمریکایی است. 🔹یعنی یک قیمت گذاری غیرواقعی و تصنعی در فضای وهمی، کل اقتصاد و بلکه روح و روان مردم در فضای واقعی را درگیر کرده است. 🔸سوم. با این مقدمه یک سوال روشن وجود دارد. اگر ردپای تروریست های اقتصادی و مزدورهای امریکایی در فضای مجازی انقدر صریح و اشکار وجود دارد و تا چهارراه استانبول و سبزه میدان امتداد دارد، چرا ورود امنیتی به بازار نمی شود؟ خبر رئیس کل بانک مرکزی یعنی اینکه مهمتر از ابزار اقتصادی، اقدامات امنیتی لازمست. ✅دولت ضروری است صریحا اعلام کند که بازار غیررسمی ارز را به‌هیچ‌وجه تحمل نخواهد کرد. این کار برای جلوگیری از سفته‌بازی ضرورت دارد و دستگاه قضایی بی رحمانه با هرگونه تمردی از قانون در بازار ارز برخورد کند. 💢چهارم. و دست آخر اینکه وقتی مکرر گفته می شد که فکری برای حکمرانی مجازی کنید برخی عمق ماجرا را دقیق نشدند. اما امروز سطح اثرگذاری نقشه و مکر دشمن تا سر سفره های مردم پیش روی شان است بلکه عبرت گیرند.
🔴چندنکته درباره پیام کوتاه رهبرانقلاب 👤 🔹پیام کوتاه رهبرانقلاب به همایش رسانه ملی بدین شرح است: " جناب آقای جبلی شما و این حضرات نقش بی‌بدیل رسانه و تبلیغ را در پیکارهای کنونی جهان-که بیش از همیشه است- می‌دانید. امروز پیروزی یک طرف را توانایی او در گرفتن و رساندنِ پیام و روایت او از واقعیت، رقم میزند؛ بسیار پیش و بیش از آنکه ابزارهای نظامی وارد میدان شوند و در آن اثر بگذارند. ما در این عرصه‌ی مهم باید دقت و تلاش و ابتکار خود را مضاعف کنیم. این پیام من به این همایش است." 🔸 و اما چند نکته: یکم. پیام رهبری انقلاب تنها به رسانه ملی نیست. حداقل اینکه همه رسانه ها و فعالان شبکه های اجتماعی مخاطب این پیام اند. این عمومیت را می توان از روح حاکم بر پیام به سادگی استنباط کرد. همچنین متن پیام دارای گزاره هایی است که جایگاه و قدرت رسانه را توضیح می دهد و از این منظر توجه بدان برای حاکمیت سیاسی و حکمرانی مجازی نیز بسیار با اهمیت است. ✅دوم. فرمودند" نقش رسانه در پیکار کنونی جهان...." این تعبیر به روشنی از جایگاه متفاوت رسانه امروز می گوید. رسانه تنها ابزار اطلاع رسانی نیست؛ گذشت ان روزگار. رسانه تنها ابزاری برای گفت وگو و شعار آزادی بیان و غیره هم نیست؛ البته این هست. اما حداقلی از ماجراست. رسانه امروز ابزار کلیدی و نقش آفرین در مناسبات و معادلات تعیین قدرت در جهان است. حرکت به سمت قدرت مردم یا شیطان. 🔹سوم. پیروزی در یک جبهه- و نه صرفا پیروزی در رسانه- را اینطور توضیح دادند: اول گرفتن پیام. دوم رساندن پیام و سوم روایت از واقعیت. 🔸گرفتن پیام: گرفتن پیام یعنی اول ارتقای انسانی و دوم رشد تکنیکی کسب پیام. ارتقای انسانی یعنی با سازوکار سنتی و گذشته خبرنگاری نمی شود پیام را کسب کرد. نه فقط رشد علم و مهارت خبری ، بلکه به هویت و خرد و هوش رسانه ای علی حده نیاز داریم. انسان های جامع و خودساخته ای که خودشان جزئی از دریافت پیام اند. توضیحش بماند بعد. ✅رساندن پیام: اما بخش دوم رساندن پیام است. رساندن پیام یعنی اولا قدرت دادن به پیام و ثانیا توسعه و رشد ابزارها و مدل های توزیع پیام. قدرت دادن به پیام یعنی روش هایی که پیام اقناعی را برای اصابت به ذهن و قلب مخاطب قوت و عمق ببخشد. اما توسعه و ارتقای توزیع متکی به شناخت و مسلط شدن بر دنیای جدید رسانه است. 🔹روایت از واقع: اما سوم فرمودند روایت از واقع. دریافت پیام و توزیع پیام یک سوی ماجراست. اما سوی دیگر ماجرا روایت از واقعیت است. می فرمایند قدرت در اختیار کسی است که توانائی روایت از واقعیت دارد. دیدن و خبر دادن از واقعیت کفایت نمی کند. بین دیدن و نگاه کردن تفاوت است. روایت از واقعیت یعنی درست دیدن و عمیق دیدن واقعیت. روایت از واقعیت یعنی دیدن لایه هایی از واقعیت که چشم ظاهربین آنرا فهم نمی کند. یعنی روایتی از واقعیت که جامع است. کلان است. عمیق است. راهبردی است. چنین روایتی چشم مسلح می خواهد که در غیر اینصورت روایت پیروزی در جبهه مقاومت را روایت شکست گزارش می کند؛ فرقی هم نمی کند که نیتش شر است یا خیر. 🔸چهارم. فرمودند رسانه پیشتر و بیشتر از ابزار نظامی عمل می کند. یعنی شرایط جنگ را ببینیم و متوجه باشیم که امروز درگیر یک جنگ ترکیبی هستیم که در این جنگ هیبریدی آنچه موثرتر است جنگ در حوزه رسانه و افکار عمومی است. به سخن دیگر در این جنگ ترکیبی همه اجزای نزاع در خدمت جنگ در ساحت ذهن است. آیا حقیقتا اینطور آماده و آرایش جنگی گرفتیم؟ ✅به تعبیر دقیقتر اگر در هر عرصه ای قوت پیدا کنیم، چه در عرصه نظامی و چه دیپلماسی و چه اقتصادی و چه هرچه اما اگر در عرصه رسانه منفعل باشیم و به جهت حکمرانی دچار ضعف شویم، میدان جنگ را واگذار کرده ایم. با این سخن آیا حکمرانی ما در عرصه فضای مجازی پیشتر و بیشتر از عرصه نظامی مجهز و آماده است؟ 🔹پنجم و در نهایت اینکه فرمودند دقت و تلاش و ابتکار. به این فهم عرصه امروز جهاد رسانه ای این سه رکن را توامان می خواهد. دقت یعنی علم و عقلانیت. تلاش یعنی اقدام جهادی. اساسا غیرجهادی در این عرصه نمی توان وارد شد و نتیجه گرفت. دست آخر ابتکار است. ابتکار یعنی هنر و خلاقیت. رسانه امروز به غایت به ساحت هنر نزدیک شده است و دیگر نمی توان با مدل خبررسانی گذشته اداره شود. امروز رسانه ای که قدرت خلاقیت و هنر نداشته باشد، حتما در این جنگ شکست می خورد. 💢خلاصه اینکه پیام رهبرانقلاب خطابش تنها به مدیران رسانه ملی نیست. همه خود را مخاطب آن بدانیم. هم در سطح سربازان و سرداران جهاد تبیین و هم در سطح حکمرانی سیاسی. ✨ 🌺 ✨ 🌺
🔴اگر اینجا لس آنجلس بود 👤 🔹فرض کنید خدای نکرده آتش سوزی مهیب آمریکا در ایران بود؛ آنگاه واکنش رسانه های وابسته به آمریکا و جارچی های وطنی و جماعت غرب پرست داخلی را حدس بزنید. 🔸هزاران هکتار در آتش سوخته است و چند ده میلیادرد دلار تا امروز خاکستر و ده ها نفر کشته و زخمی و دارایی مردم دود شده و در شهرسوخته ها حکومت نظامی شده است و گاردویژه ماموریت گرفته است تا اموال مردم غارت نشود و عکس و فیلم هائی از ناکارآمدی مدیریت بحران در اطفای حریق منتشر می شود اما رسانه ها و سلبریتی ها زبان به کام گرفتند. ✅کسی از کشته شدن و سوختن دارایی مردم خوشحال نمی شود. کسی برای مردم عادی در هیچ کجای دنیا آرزوی مرگ نمی کند. هلال احمر ایران به درستی برای کمک به مردم اعلام آمادگی کرده است، اما نمی شود به سوختن اقتدار توهمی و هیبت پوشالین آمریکا بی توجه بود ... 🔹برای اینکه رفتارکاریکاتوری رسانه های دشمن را ببینید فرض کنید این ماجرا خدای نکرده در ایران بود... 🔸یکم؛ تمام رسانه‌هایشان به‌خط می‌شدند تا شب و روز عکس‌ها و تصاویر را با جزئیات بازنشر کنند. اگر هم تصویری پیدا نمی‌کردند از عکس‌های گذشته یا ساختگی یا هوش مصنوعی استفاده می‌کردند. حالا حجم اخبار همین حادثه را در رسانه های مدعی آزادی ببینید. ✅دوم. ترامپ اعتراف کرده است میزان مهار آتش صفر است. بایدن شهر سوخته را به منطقه جنگی توصیف کرده است و نگران غارت اموال مردم شده است. اما هیچ رسانه آمریکایی مسوولین کشور را تحقیر و متهم به ناکارآمدی و تهدید به استعفا نمی کند. 🔹سوم. دارایی بخش قابل توجهی از سلبریتی های آمریکایی در آتش سوخته است اما کام از کام باز نمی کنند. اماا گر اینجا بود تمام سلبریتی‌ها باید به‌صف مي‌شدند. هر میزان هم لازم بود پول خرج می‌کردند . 🔸چهارم. از صفحات آشپزی و آرایشگری و پیج‌های فیتنسی و صفحات رقص و جادوگری و شومنی گرفته تا همه اینفلوئنسرها را به‌خط می‌کردند و سکه می‌دادند تا مطالب آنها را بازنشر کنند تا این احساس ایجاد شود که حاکمیت در کنترل بحران وامانده است و این وامندگی نیز ناشی از ناکارآمدی ساختاری چهل سال گذشت است. ✅پنجم.عده‌ای ساده‌لوح و خودحقیرپندار را هم تحریک می‌کردند تا دوزانو مقابل غرب نشسته و آب از دهانشان بریزد و انگشت حسرت و حیرت به دهان بگیرند و در مقابل کشور را متهم به ناکارآمدی و فساد و تباهی کنند. 🔹ششم. به گفته جرالد سلنته، کارشناس آمریکایی میلیارد ها دلار بودجه مردم آمریکا خرج نسل کشی در غزه می شود اما کسی در خیابان راه نمی افتد و شعار بدهد نه عزه نه اوکراین جانم فدای سوختگان .... 🔸هفتم. از فرصت استفاده و تمام گروه‌های آدمکش و تروریست و اراذل و اوباش را به‌صف می‌کردند تا می‌توانستند به اموال عمومی و دارایی شخصی مردم و کشور لطمه می‌زدند تا ترس و وحشت حاکم شود و مردم احساس کنند همه‌‌چیز از دست رفته است. ✅هشتم. 45 هزار نفر در غزه سلاخی شوند و کودکان و زنان را به آتش بکشند و طفلان معصوم در سرمای شهر و نبود غذا و دارو یخ بزنند اما در مقابل یک نفر در آتش لس آنجلس صدمه نبیند که عده ای شمع روشن می کنند و شام غریبان می گیرند. 🔹نهم. اگر در ایران باشد می شود ناکارآمدی دین در اداره کشور و اگر در آمریکا باشد کسی حق ندارد بگوید این چوب خداست برای حاکمانی که در غزه آتش جنایت بپا کردند. 🔸دهم. اگر در ایران باشد می شود یک نماد و نشانه از ضعف و ناکارآمدی ساختاری و اصلا کارخودشان است اما اگر در آمریکا باشد می شود حوادث طبیعی ناشی از آب و باد و خاک و جنگل. 💢 پنهان سازی واقعیت در غرب و آمریکا و ساخت تصویر دروغ از ایران پروژه مشترک دشمنان داخلی و خارجی مردم ایران است. این وقایع را از این منظر ببینید.
🔴ایستگاه جدید ترور 👤 🔹واقعیت اینست که ترور علیه جمهوری اسلامی در دوران بلوغش بسر می برد. ترور امروز حجج الاسلام مقیسه و رازینی با ترور دهه 60 عمیقا متفاوت است. 🔸چند دوره ترور را باهم مرور کنیم: 1⃣یکم. ترور کور: ترورهای ابتدای دهه شصت، ترور کور بود. بی‌حساب آدم می‌کشتند؛ با هدف ناامن‌سازی و ایجاد رعب و دلهره. اما بعد از مدتی متوجه شدند حرکت انقلاب متوقف نمی شود. 2⃣دوم. ترور هدفمند: مدتی گذشت تا به ترور هدفمند رسیدند و مسوولین و رجال سیاسی را هدف گرفتند؛ به خیال شان اداره کشور مختل می شود. ترور نخست وزیر و نماینده ها و رئیس مجلس و رئیس جمهور و غیره از ایندست بود. خون ها ریختند آنهم چه خون های پاکی، اما بازهم متوجه شدند حرکت انقلاب متوقف به بزرگانش نیست. 3⃣سوم. ترور هوشمند: در سالهای گذشته به ترور نخبگان رسیدند. از دانشمندان هسته ای تا علمی و فرماندهان نظامی و غیره. به خیال شان قدرت نهایی این انقلاب صرفا در اختیار نخبگان علمی است. اینها هستند که موتور محرکه ایران قوی هستند. جنایت ها کردند، اما در نهایت از حرکت پرشتاب کشور حیرت زده واماندند. 4⃣چهارم. ترور بلوغ یافته: دشمن در نقطه بلوغ خود به ترور مومنین و مجاهدین رسید. ترور زائران مزار حاج قاسم و ترور در حرم امام و حرم رضوی و شاهچراغ و ترور جوانان بسیجی و .... دشمن متوجه شد قدرت اصلی این انقلاب فراتر از مسئولین و حتی نخبگان است و اصل این قدرت در اختیار جریان مجاهد و مومن است. هسته سخت نظام مومنین اند. کشتند و خون ریختند و اما طرفی نبستند. 5⃣پنجم. ترور نهایی: دست آخر به این نتیجه رسیدند که مومنین و مجاهدین پیشرو هستند اما قدرت این انقلاب در دل آحاد این مردم است. این مردم با همه تفاوت های شان اصل و اساس و ریشه قدرت در این کشور هستند. از اینرو طی سالهای گذشته هدف اصلی را متن مردم قرار دادند. علت اینکه از براندازی سیاسی عبور کردند و به تجزیه طلبی رسیدند نیز به همین دلیل است. اغتشاش 1401 را از این جهت مرور کنید. ✅اما چطور ممکن است مردم را ترور کرد؟ هیچیک از ترور های گذشته را کنار نگذاشتند؛ اما در هر دوره به میزان رشد مردم و کشور، شیوه ترور را ارتقا دادند و حالا ترور مردم را در دل ترور های ترکیبی دنبال می کنند. ترکیب ترور نرم و سخت. تکلیف ترور سخت روشن است اما برای حذف مردم باید ترور نرم را نیز در پیش می گرفتند که ترور ادراکی مردم است. اینجاست که یکی از روش های ترور نرم و ادراکی، ترور نمادین است. 6⃣ششم و ترور نمادین. ترورهای نمادین در ادامه ترور توده ها و متن مردم است. ممکن است سراغ مقیسه ها و رازینی ها روند اما هدف نهایی وفراترشان اثر ذهنی و ادراکی بر مردم است. دشمنی که در میدان دستش خالی است حالا نیاز دارد تا در اذهان مردم قدرت نمایی کند. اینجاست که سراغ بزرگانی میروند که حذف آنها اثر مضاعف و نمادین داشته باشند. 🔹رازینی و مقیسه نماد شجاعت و تقابل تمام عیار با جریان نفوذ و ضدانقلاب و جریان ضدامنیتی در طی چهل سال گذشته بودند. حذف آنها پیام روشن به کسانی است که از این مجاهدین قضائی زخم خوردند و یا در سایه هراس منفعل نشسته اند؛ حال آنکه دشمن بی اندازه به جولان این جاهلان نیازمند است. همین چند ساعت گذشته و پس از عملیات ترور را در رسانه های خارجی بررسی کنید و ببینید چطور پازل ترور را تکمیل می کنند تا مردم را نسبت به خادمان و حافظان امنیت بدبین کنند و با تشویق هشتگ آبدارچی، "اجتماعی سازی ترور" را کلید بزنند. 💢و اما کلام آخر؛ ارتقا و بلوغ ترور ترکیبی و و عملیات تخریبی دشمن یک سوی ماجراست. سوی دیگر قدرت مردم است. این قدرت ایران و انقلاب است که رشد و توسعه یافته است. فراموش نکنیم که پیچیده شدن رفتار دشمن به جهت عمیق تر شدن قدرت ایران و انقلاب است واگرنه دلیلی نداشت ترور کور دهه 60 به ترورهای مردمی و نمادین ارتقا یابد.
🔴پیش بینی رهبرانقلاب و ماجرای ایمان ما 👤 🔹حماس پیروز شد و رژیم صهیونیستی در مفتضح ترین حالت بی آبرو شد. حدود 50 هزار انسان بی گناه را قربانی کرد اما در نهایت و با خفت پای میز مذاکره با گروهی نشست که قرار بود نیست و نابود شوند . 🔸از ابتدا گفتند نابودی حماس و خلع سلاح حزب الله و آزادی اسرا و اشغال نوار غزه و چه و چه و حالا به هیچکدام از آن وعده ها نرسیدند. از آن سو روح سنوار شاد؛ چه رنگی بر تاریخ زد. حماس مردانه جنگید و امروز افسانه مظلومیت اسرائیل که عمری با توسل بدان جنایت می کرد، برای دنیا که هیچ و بلکه برای تاریخ به کلی فرو ریخته است. امروز از اسطوره وهیبت پوشالین و قدرت اطلاعاتی و دفاعی نیز خبری نیست. نقشه های شوم برای مردم منطقه نیز نقش بر آب شد. از آن سو اسرای حماس آزاد شدند که هرکدام بالقوه یک رزمنده مجاهد خواهند بود و از سوی دیگر بغض و کینه و انتقام در میان جوانان و نوجوانان داغ دیده غزه، هزار برابر جبهه مقاومت را قوی تر خواهد کرد. ✅اما سخن این متن اینجا نیست. چراکه چنین گفتن ها، امروز خیلی سخت نیست. همه چیز مقابل چشمان ما قرار دارد. امروز این حرف ها را کابینه و وزرا و رسانه های صهوینیستی می زنند و معترف اند. اما بیائید فراموش نکنیم؛ پیشتر چنین نبود. آنروزها که جنایت غصابان غزه چشم ها را پر کرده بود و اجازه دیدن مقاومت مجاهدان را نمی داد و امیدها ناامید بود و عده ای چه بسا ظاهرالصلاح به زمین و زمان طعنه می زدند و گزاف می گفتند. به یاد بیاوریم که آنروزها چه کسی با چشم باز صحنه را روایت می کرد و از پیروزی قطعی مقاومت می گفت؛ سخنرانی های رهبرانقلاب را مرور کنیم. 🔹واقعیت اینست که آنچه گذشت، صحنه یک آزمون بزرگ بود. آزمونی برای ایمان فردی و اجتماعی مان. صادقانه سوال کنم؟ آنچه رهبری می دید را می دیدیم؟ به آینده مقاومت امید داشتیم؟ 🔸واقعیت اینست که با ایمان کورکورانه و تقلیدی و موروثی خو گرفتیم و برای مان مهم نبود خلا این ایمان کجا خودش را نشان می دهد. فکر کردیم ایمان به زبان است و یا در نهایت به عقل و قلب مان. امروز دیدیم حتی ایمان قلبی نیز به سنت های الهی کافی نیست. به تعبیر رهبرانقلاب، شیطان اول مومن قلبی و عقلی به حضرت حق بود اما بازهم زمین خورد. ✅رهبرانقلاب در سالگرد ارتحال امام به دو شاخص مکتب روح الله اشاره کردند و آنرا منشا همه معجزات انقلاب دانستند. ایمان و امید. فرمودند ایمان امام به ربوبیت و سنت هایش در نصرت اهل حق، ریشه حرکت انقلاب اسلامی است. 🔹شاید برخی از کنار آن گذشتیم. ایمان را صرفا و بیش از کتاب های معارف ندیدیم و حالا که خلا ایمان خودش را در صحنه زندگی و سیاست و جامعه نشان می دهد تازه متوجه شدیم نبود ایمان چقدر دردناک است. 🔸ایمانی که تقلیدی و کورکورانه باشد که هیچ؛ اساسا در چنین میدانی سپر خواهد انداخت. اما ایمان عقلی و قلبی نیز در این کارزار راه به جائی ندارد. چه بسیاری که حقانیت حماس و قدرت حزب الله و شجاعت یمن و غیره را دیدند و اما به پیروزی باور نداشتند و چه بسا زیر لب از خدا هم گلایه داشتند که تا کی و کجا باید این جنگ نابرابر ادامه یابد. ✅ایمان حقیقی اینجاست. ایمانی که با علم و آگاهی عمیق شده است و با قلب به باور رسیده است و البته با عمل به منصه ظهور کشانده شده و فزاینده شده است. تنها چنین ایمانی است که در این میدان تاب می آورد. 🔹عصر امروز عصر تجلی ایمان است. خلا ایمان بیش از گذشته به چشم می آید. عصر ایمان های سرسری و لقلقه زبان گذشته است. عصر ایمان های محفلی و گعده ای و صرفا سرسجاده تمام شده است. با ادعا و عنوان و ظاهر و ژست نمی توان در این راه ماند. عصر ایمان، عصر خالص سازی است. عصری که خیلی ها جا خواهند ماند و تنها مجاهدانی که در زندگی ایمان به خدا و سنت هایش را به بروز و ظهور کشاندند و در عمل نشان دادند، می توانند صحنه را درست ببیند و به مقاومت و پیروزی امید داشته باشند. 💢عصر امروز عصر ظاهر بینی نیست. عصر دیتا و اطلاعات و حتی تحلیل هم نیست؛ لازم است اما کافی نیست. در عصری بسر می بریم که تنها با قدرت ایمان می توان درست و غلط را تشخیص داد. این چند ماهی که گذشت ایمان بسیاری از مومنین محک خورد و امروز که روز پیروزی است باید توبه و انابه کنیم. مجاهدت سنوار برای ما هم درس ها داشت.
🔴درباره شرمندگی رهبرانقلاب 👤 🔹رهبرانقلاب پس از شنیدن گلایه های یک تولیدکننده از تعلل چهار ساله مسئولین فرمودند: "من شرمنده شدم" 🔸برداشت خطائی است اگر فکر کنیم این شرمندگی صرفا از باب ادب و اخلاق است و یا خواسته اند با اغراق، احساس مسئولیت بیشتر در مسوولین ایجاد کنند. خاطرم هست سالها پیش چنین عبارتی را برای یک جوان بیکار بکار بردند و فرمودند شرمندگی من از آن جوان بیکار که دست خالی خانه می رود از خود آن جوان بیشتر است. حتی فرمودند از این غم نظام شرمنده است. ✅اگر عمق این شرمندگی را دقیق تر کنیم، چه بسا درد و داغ آن بیشتر فهم شود و برای اصلاح وضع موجود تعصب و اهتمام بیشتری ورزیم. وقتی می گویند شرمنده شدم عین واقعیت است. به معنای حقیقی کلمه شرمنده شدند و اغراقی در آن نیست. از آنرو در دل این شرمندگی دو پیام همزمان مستتر است. 🔹اول اینکه وقتی خطائی وجود دارد و اهمالی صورت می گیرد، این خطا صرفا به پای این مسوول و آن یکی نیست. خطای او بپای همه نظام است. لذا در ماجرای اشتغال فرمودند نظام شرمنده است. رهبرانقلاب همه اجزای نظام را شوونی از ولایت می دانند. هرچند هر بخش مختار و پاسخگوی عملکرد خودش است اما وقتی یک بخش خطا و کم کاری می کند این خطا ناخواسته به پای همه نظام نوشته می شود. اگر هر مسوولی این بخش را عمیقا درک کند آنوقت در کار و جهاد درنگ نمی کند؛ خطا و خدای نکرده فساد که بماند. 🔸و اما دومی. او خود را مثل یک پدر مقابل خانواده شرمنده می بیند. فرمودند بلکه بیشتر از همان جوان بیکار...علت شرمندگی بیشتر نیز مسئولیت بیشتر است. بازهم اگر هر مسوولی بداند که غم و غصه مردم، به دردکشیدن نظام و امام امت منتقل می شود، برای خدمت وتلاش شبانه روزی سرازپا نمی شناسند. ✅خلاصه اینکه شرمندگی امام جامعه را اینطور بفهمیم. اساسا پدر چنین شانی دارد. او مثل هر پدری خطای فرزند را خطای خود می داند و با درد کشیدن فرزند درد می کشد. آنهم پدری که برای دنیا و آخرت فرزند، بر او دلسوزتر است. 💢 و اما سخن آخر؛ هر مسوولی به خود رجوع کند و ببیند در دل چنین شرمندگی مقابل کسری ها و درد مردم دارد؟ اگر ندارد نفس او مهیای برداشتن بارهای بزرگ نیست؛ خود و مردم را معطل نکند.
🔴درباره فرزندان خمینی 👤 🔹چرا محمدالضیف و حسن السنوار و دیگر مجاهدان عالم فرزندان حقیقی خمینی هستند؟ این تعبیر بیش از این یک برداشت ذوقی باشد یک حقیقت است. به واقع مجاهدان عالم فرزندان خمینی هستند. باید رابطه امام و مجاهدین عالم را توضیح داد. 🔸یک قیام داریم یک اقامه. قیام بلند شدن است و اقامه بلند کردن. رهبرانقلاب درباره اقامه نماز اینطور توضیح می دهند که اقامه نماز به معنی نماز گزاردن و نماز خواندن نیست. بلکه نماز به پا داشتن است. یکبار یک نفر برای خدا قیام می کند. یکبار برای خدا دیگران را هم به قیام دعوت می کند. امام خمینی پیش از انقلاب هم خود قیام کرد و هم دیگران را دعوت به قیام کرد. ✅اما از اقامه بالاتر هم داریم. اینکه همواره اهل قیام بمانیم. اهل قیام ماندن فرهنگ سازی می خواهد. یعنی فرهنگ قیام را ایجاد کردن. خروجی فرهنگ سازی، جامعه سازی است و راه جامعه سازی نیز تنها و تنها نظام سازی است. اگر نظام متکی بر فرهنگ استقامت و پایداری ساخته شود، فرهنگ مقاومت حاکم و جامعه مجاهد ساخته می شود. 🔹امام بعد از انقلاب به مردم می گوید " رفیق نیمه راه نباشید." می فرماید شما انقلاب کردید. اما اینطور نیست که برویم سراغ کارمان. در رأس امور این است که ما این امر الهی را که فَاسْتَقِمْ کَما امِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ این امر الهی را ما اجرا کنیم." امام جای دیگر با روایتی از پیامبر توضیح می دهند که این آیه رسول خدا را پیر کرد و بعد به نقل از استاد خود آیت الله شاه آبادی علت پیر شدن پیامبر با این آیه را توضیح می دهند :" این آیه در سوره های دیگر هم هست، ولی چرا رسول خدا می فرماید‏ سورۀ هود مرا پیر کرد؟ برای اینکه یک جمله اضافه می کند و آن جمله «من تاب معک»‏ است" یعنی هم رسول خدا باید استقامت کند و هم جامعه را به استقامت همراه کند. امام توضیح می دهد که چه بسا در قیامت از پیامبر درباره استقامت امتش سوال کنند. 🔸بازگردیم به ابتدای متن. از اقامه مهمتر اینست که فرهنگ مقاومت را ایجاد کنیم تا استقامت همواره زنده بماند و برای ایجاد فرهنگ مقاومت هیچ راهی نیست جز ایجاد ساختارهایی نیست که قیام کننده و مجاهد تربیت کند و این یعنی نظام سازی. یعنی حکومت اسلامی. 💢اینجاست که روشن می شود چرا محمدالضیف فرزند خمینی است. انقلاب ما تجلی فاستقم کماامرت و من تاب معک است. البته در ابتدای راهیم اما هرجای عالم مجاهدی قیام کرد و بر ظلم تاخت و از مظلوم دفاع کرد تربیت یافته مکتب خمینی است.
🔴لحن قاطع رهبرانقلاب درباره مذاکره 👤 🔹رهبرانقلاب درباره مخالفت با مذاکره لحن قاطعی داشتند. روشن و شفاف و صریح با یک استدلال بسیار ساده؛ دلیل مخالفت: تجربه. اما چرا؟ این مخالفت یک منطق با اهمیت دارد؛ همان دلیلی که یکبار بخاطر آن در مذاکره با آمریکا همراهی کردند. 🔸اجازه دهید به گذشته برگردیم. سالها پیش وقتی بحث مذاکره در دولت وقت مطرح شد رهبرانقلاب یک جمله تاریخی دارند. فرمودند که به مذاکره خوش بین نیستم، اما اجازه دادند تیم مذاکره کننده با منطق و مدل خودش عمل کند؛ با همان مدل دیپلماتیک و همان زبان دنیا و حتی همان خنده ها و قدم زدن ها و .... اینکه چه میزان برجام مطابق خط قرمزهای رهبری انقلاب پیش رفت مساله دیگری است. ✅اما اصل موضوع اینست که مذاکره در سایه همراهی رهبری انقلاب پیش رفت. بااین حال ثمره اش چه شد؟ طرف مذاکره که در طول چانه زنی های دیپلماتیک هم زورگو بود و هم زیاده خواهی داشت و هم نتیجه نهائی را به نفع خودش رقم زده بود، در عمل به همان تعهد حداقلی نیز پایبند نماند و زیر توافق نامه زد و عهد شکنی کرد و از این قلدری نیز هیچ گاه پشیمان نشد. 🔹امروز از آن ماجرا چند سالی گذشته است و حالا همراهی رهبر انقلاب به مخالف صریح و روشن تبدیل شده است. اما چرا؟ 🔸یک روز با مذاکره موافقت کردند برای رشد جامعه و امروز مخالفت کردند برای تثبیت همان رشد عمومی. ✅آنروز که برخلاف پیش بینی خود به مذاکره مجوز دادند قصدشان یک تجربه تاریخی بود و امروز که با مذاکره مخالفت می کنند غرض نهائی صیانت از همان تجربه تاریخی است. 🔹آنروز که از نظر خود عدول کردند، به افکار عمومی احترام گذاشتند و امروز که افکار عمومی با آن تجربه شکل گرفته است باز هم به احترام افکار عمومی مخالفت می کنند. 💢مساله دولت ها و جریان های سیاسی نیستند؛ مساله مردمند. مخالفت امروز، ادامه همراهی دیروز است و این اصلی است که دغلبازان سیاسی و مکاران غربزده و کاسبان آمریکاپرست نمی فهمند اما مردم هوشیارند.
‍ 🔴درباره این عکس و راه پیمائی امسال 👤 🔹راه پیمائی تماشایی امسال چشم ها را کشید و خیره کرد. اما این مردم مگر دلار 90 هزار تومانی را ندیدند؟ گلایه از گرانی ها نداشتند؟ 🔸خیلی ها با اظهار لطف و محبت به مردم ایران نوشتند: مردم علیرغم اعتراض به وضعیت اقتصادی بازهم به خیابان آمدند و از نظام و انقلاب حمایت کردند. حرف درستی است. ذهن من هم درگیر همین حرف ها بود. اینکه مردم آنقدر بصیرت دارند و هوشیارند که میان نظام و انقلاب با عملکرد مسئولین فرق و تفاوت قائلند. ✅اما عکسی از یک پیرمرد اصفهانی در راه پیمائی دیدم که یک متن ساده در دست داشت و رشته افکارم را بهم ریخت. نوشته بود: "قیمت ارزاق عوض شده، رزاق که عوض نشده" 🔹جمله پیرمرد یک تکانه عارفانه بود. پیرمرد با معرفت به امری فراتر از هوشیاری ذهنی و اندیشه ای توجه داشت. 🔹بله مردم ما بین نظام و انقلاب با مسئولین و عملکردشان تفاوت قائلند. اصل، انقلاب است و نقص و ضعف اقتصادی فرع ماجرا. یک نظام اسلامی داریم که غیر از دولت است و صیانت از آن فراتر از کم و کسری هاست. اما پیرمرد به امری فراتر از همه اینها توجه دادند و آنهم ایمان است. 🔸ایمان غیر از اندیشه و ذهنیات است. فراتر از خردورزی است. ایمان توجه توحیدی به دنیا است؛ فهم و درک امتداد توحید در متن زندگی است. ایمان نشاندن نظام های اندیشه ای و اعتقادی در قلب است. ✅رسوب ایمانی در قلب، تنها زمانی میسر است که باورهای معرفتی و اندیشه ای بکار بسته شود؛ به عمل بستن و تکرار و تکرار آنها.... اینجاست که وقتی به قیمت ارزاق می رسد توجهش از رزاق برنمی گردد. 🔹مردم ما اندیشه توحیدی انقلاب را نزدیک نیم قرن در عمل بکار بستند و امروز از میوه ایمانی آن بهره می برند. مردم ما بصیرت و هوشیاری دارند اما بالاتر از آن ایمان دارند. دقیقتر اینکه بصیرت شان نیز از سر ایمان شان است. عصر، عصر ایمان است. عصر دانائی گذشته است. هرکس داناست و علم و هوش دارد، معلوم نیست تا پایان این راه همراه باشد. 🔸مردم غزه را ببینیم و هیچگاه این افسانه تاریخی را فراموش نکنیم. آنچه این افسانه رویایی را روی زمین محقق ساخت ایمان مردم بود. 💢عکس دستنوشته پیرمرد را که دیدم احساس کردم اساسا این تعبیر که مردم علیرغم گرانی دلار به راه پیمائی آمدند، کافی نیست و حق مطلب را ادا نمی کند. اساسا مقایسه ایندو کسر شان مردم است. مردم آمدند چون مومن اند. چون ایمانی اند. چون رزاق را می بینند نه ارزاق... قدر این مردم را بدانیم و کم نگذاریم.
🔴اوباش؛ فتنه آینده 👤 🔹قتل یک دانشجوی مظلوم توسط زورگیر و قمه کش خیابانی در کنار تلاش شیاطین وطن فروش برای آشوب در ایران معنا دارست و نباید به سادگی از کنار آن گذشت. بدون شک این پرونده بسته نمی شود و صدالبته مطالبه مبارزه با اوباش باید مورد توجه و با جدیت بیشتری دنبال شود. 🔸اما بزودی مساله اوباش در ایران تبدیل به مساله جدی تری خواهد شد که فراتر از جیب بری و کیف قاپی است. اما چرا؟ ✅فتنه آینده در تولید جهل یا توقف ذهن است. یعنی چی؟ اساس جریان های شیطانی در تولید جهل است. چون مردم اگر آگاه شوند علیه ظلم قیام می کنند. ازاینرو فضای مجازی با همه آسیب هایی که بر آن فهرست می شود دارای قدرت آگاهی بخشی در توده هاست. از این جهت فراتر از ایران، فضای مجازی وبال جریان سرمایه دار جهانی شده است. چون آگاهی عمومی در همه جای دنیا به واسطه افول انحصار رسانه های مرجع و شکست سانسور و رشد شبکه های مردمی در حال افزایش است. به موازات رشد آگاهی ها، جریان فتنه در هرجای دنیا عرصه را بر خود تنگ می بیند و دست به تولید جهل می زند. تولید جهل چطور میسر است؟ با دروغ آفرینی و اشتباه پراکنی های دستی و الگوریتمی؛ جزئیاتش بماند. اما خط همین است. 🔹اما آیا تولید جهل صرفا و تنها با پمپاژ دروغ و قلب حقیقیت ممکن است؟ خیر. چون خورشید هیچ گاه پشت ابر نمی ماند و هرکس مقابل حقیقت صف آرائی کند با سیلی واقعیت بیدار می شود. 🔸اینجاست که نقشه دروغ و تحریف باید با روش دیگری تکمیل شود و آنهم پروژه "میخکوب ذهنی" و "تخته بند کردن شناختی" است. ✅پروژه میخکوب ذهنی چیست؟ پروژه ای که موجب کپ کردن ذهن می شود. یعنی قدرت تحلیل ذهن را می گیرد. چشمان فرد را چنان پر می کند که امکان تحلیل ساده از او گرفته می شود. مثل آدمی که ترسیده است. دقت کردید آدم وحشت زده حتی نمی تواند از داشته های علمی و تجربی خود استفاده کند؟ گرگ را می بیند و می داند درنده است اما بجای فرار، می ایستد. 🔹پروژه میخکوب ذهنی باعث می شود عده ای بترسند و از میدان خارج شوند. یعنی دشمن برای جلوگیری از رشد آگاهی ها مجبور می شود دست به تولید وحشت بزند. 🔸اما این پروژه چطور شکل می گیرد؟ با حضور اراذل و اوباش. نقش اراذل اوباش خون ریختن است. خون ریختن چشم ها را پر می کند. ✅ اغتشاشات 1401 را خاطرتان هست؟ ضعیف ترین حضور مردمی را در اغتشاشات 1401 داشتیم. اما نقش اوباش خیابانی چنان بود که خیلی ها باورشان شده بود خبری است. عده ای قلیل با آتش پراکنی گسترده؛ مثل آب خوردن آدم می کشتند. شهید عجیمان را زمانی سلاخی کردند که اغتشاش به روزهای پایانی اش نزدیک شده بود. تا مجدد آتش اغتشاش در فضای مجازی زنده بماند. 🔹در فضای مجازی نیز در فتنه 1401 یکی از پروژه های ضدانقلاب همین نقش ترول ها و زامبی های مجازی بود تا با فحاشی و تهدید به آدم کشی، فراتر از الگوریتم های فنی و حقوقی شبکه های اجتماعی و سانسور ساختاری، مارپیچ سکوت اجباری را رقم بزنند. 🔸حتی در ابعاد جهانی نیز رژیم منحوس صهوینستی با همین نقشه شناختی بر سر زن و بچه غزه آتش می ریخت. تا شکست خودش مقابل حماس و مقاومت را بپوشاند. از چه طریق؟ کپ کردن ذهنی. حتی در ایران عده ای غافل باور کردند که قدرت نزد اسرائیل است. چرا؟ چون بیشتر خون میریزد. خلاصه در ابعاد جهانی هم فتنه آینده نزد اوباش جهانی است. 💢آقایان مسئولی بهوش باشید. ماجرا تنها خفت کردن و زورگیری نیست. مساله اصلی اینست که قمه کش ها اینبار برای نقشه مهمتری اجیر می شوند؛ برای ریختن خون دانشجو و زنان و هر مظلوم دیگری.... تا با امتداد آن در فضای مجازی موجب کپ کردن ذهنی و تولید و توزیع جهل شود. تا مانع نقش آفرینی آگاهی ها شوند و در نتیجه این کپ کردن ذهنی که الگوریتم های فنی شبکه اجتماعی نیز به کمک آن می آید، مانع روشنگری شوند و به خیال خام مردم را به خیابان بکشند.
🔴فراتر از تراموا... 👤 🔹نخستین بسته حمل و نقل عمومی شامل 180 دستگاه اتوبوس برقی، 1700 تاکسی برقی شاسی و خط یک تراموای هوشمند افتتاح شد. بسته های دوم و سوم در راه است. مثلا این 180 دستگاه اتوبوس برقی از 3 هزار دستگاهی است که بزودی به خیابان می رسند. 🔸این آمار را وقتی در مقایسه با گذشته ارزیابی کنیم معنادارتر می شود. به عنوان مثال در همین یک مورد اتوبوس ها، سه سال پیش تهران 1800 اتوبوس داشت که هزار دستگاه غیرفعال و تنها 800 مورد مسافر جابجا می کرد. و حالا ظرف این سه سال 2100 دستگاه اتوبوس فعال شده است که بزودی به 3400 دستگاه می رسد. یا نمونه دیگر واگن های مترو است که با اجرای طرح تحولی در مدیریت شهری به اندازه 25 سال گذشته واگن وارد چرخه می شود. ✅اما واقعیت اینست که اهمیت ماجرا به این اعداد و ارقام نیست. نکته با اهمیت اینست که این طرح دارای یک پیوست هویتی است که باعث می شود حمل و نقل عمومی تهران به قبل و بعد از افتتاح تقسیم شود. 🔹کدام پیوست؟ 1⃣یکم. طرح تحول حمل و نقل شهری برپایه یک تحول درون زا است. تحول درون زا به این معناست که جلوه ای از مردم سالاری دینی است. طرح " من شهردارم" از همین جهت اهمیت دارد که به مردم سالاری دینی و مشارکت دادن مردم به تعیین سرنوشت خود مرتبط است. از اینرو طرح تحول حمل و نقل شهری به عنوان تحقق مهمترین مطالبه عمومی مردم در شهر تهران حائز اهمیت است. 2⃣دوم. طرح تحولی حمل و نقل شهر تهران دارای چند پیام روشن مدیریتی است. اول از همه تحقق شعار "ما می توانیم" است. توجه کنیم که سالها مدیریت شهری تهران به بهانه تحریم و بی پولی حتی یک دستگاه اتوبوس یا واگن نتوانسته بود به سیستم حمل و نقل عمومی شهر اضافه کند. دوم نیز معنای واقعی و راستین وفاق است. اینکه شهرداری تهران در کنار شورای شهر و دولت و دیگر دستگاه ها بتواند به مردم خدمت کند. وفاق حقیقی یعنی همین. کنار هم باشیم برای کار بیشتر و خدمت بیشتر به مردم. انقلابی گری یعنی خدمت به مردم ولاغیر. این نگاه می تواند شهر را با سرعت مضاعف، بجهت کالبدی و معنائی متحول سازد. 3⃣سوم. فصل جدید حمل و نقل عمومی دارای یک تحول فناورانه و دانش بنیان است که شاخص آن برقی سازی است. به سخن دیگر مدیریت شهری با ارتقای کمی و کیفی این ناوگان هم حمل و نقل عمومی را ارتقا بخشیده است و هم پاک سازی زیست محیطی شهر. با این هدف تلاش کرده است برق لازم برای این ناوگان را با طرح های دانش بنیان، خارج از مدار برق خانه ها و صنعتی ها و مثلا از زباله های شهر تامین کند. 4⃣چهارم و در نهایت اجرای ایندست طرح ها تلاش برای تحول روحی و انسانی در شهر است. مهمترین رکن برای یک جامعه معنوی توجه به انسان هائی است که دارای کرامت نفس و تعالی روحی اند. مدیری می تواند در این راه قدم بردارد که با اقداماتش به مردم و جامعه خود حس کرامت ببخشد. به همین دلیل است که گفته می شود حاکم نه تنها خدمت رسان صرف و بلکه باید خدمتگذار باشد. یعنی مردم با تمام وجود حس کنند عده ای به اسم مدیر برای آنها خادمی می کنند. این حس کرامت انسانی است که اولا منتج به مسئولیت پذیری و مشارکت می شود و در نهایت کمک می کند هویت معنوی و انسانی شهر ارتقا یابد. طرح تحولی حمل و نقل عمومی یک طرح ضدتبعیض و عدالتخواه است که خاصه به اقشار متوسط و ضعیف جامعه عزت نفس می بخشد. 💢این طرح تنها یک جلوه و رشته از خدمات متعالی و متکی به این تحول 4 گانه است و هنوز تا تحقق مدیریت شهری الگو و شهر الگو و شهروند الگو راه بسیار است.