💠 ویرانگران و ویران ساختن تا امروز، در جهان کم نبوده و دیری است که غم ها ادامه دارند...اما شیعه هرگز از یاد نمی برد و نخواهد برد؛ روزی را که دلِ بقیع شکست و در خاکِ مظلومیت غلتید و این جسارت از خاطرِ تاریخ هرگز پاک نخواهد شد تا روز ظهورِ یگانه آبادگرِ هستی، امام زمان علیه السلام که بیاید و ویرانه های هستی را به یک گوشه ی چشم خویش آباد سازد.@jahadetabein1401
🔴 فروش رسمی قلاده های جنسی در فروشگاه های اینترنتی مخصوصا دیجی کالا... 😱
🔹 آقایون مسئول ... کسی بیدار هست ...؟
🔹 فردا روز بجای سگ باید یه سری آدم رو که خودشون رو شبیه سگ کردن از تو خیابونا جمع کنید...🤷♂
#ارمغان_آزادی_غربی
#لبیک_یا_خامنه_ای
💎از فضای مجازی استفاده کنید، برای امیدآفرینی ، برای بصیرتآفرینی.
همه با هم همراه🤝 تا رفع فتنه👌
@jahadetabein1401
خاکریز اسارت
خاطرات طلبه آزاده رحمان سلطانی
قسمت سی وهفتم:یک روز شام ویک روز بصره
روز دوم ورود بچه ها به بصره و آشنایی من با اونا بود که بعثیا در باز کردن و گفتن همه بیاید بیرون. رمق و توانی برام نمونده بود. بچه ها همه رفتن بیرون و تا اومدم به خودم بجنبم در بسته شد و من جا موندم. هزار جور فکر و خیال تو سرم می چرخید. می گفتم نکنه بچه ها رو از اینجا بُرده باشن اردوگاه و بازم من اینجا تنها بمونم. بشدت ناراحت بودم که چرا منو نبردن. نکنه هنوز به قضیه اطلاعاتی بودنم شک دارن و میخوان بازم بازجوییای انفرادی رو شروع کنن. نکنه فهمیده باشن من روحانیم و بخوان حسابمو جداگونه برسن. همینجور فکرای مختلف به مغزم فشار میوورد. چند ساعت گذشت و من مثل سه روز اول تو اون اتاق با تنهایی خودم در خیالات مختلف غوطه ور بودم که با سر و صدای سربازای بعثی و بچه ها، خودمو جم و جور کردم. اولش فِک کردم یه عده اسیر جدید اوردن. ولی وقتی در باز شد دیدم همون رفقای خودم ولی با سر و وضعی بسیار آشفته و رقت بار و خونی.
مات و مبهوت بودم چه اتفاقی افتاده و بچه ها را کجا بردن. بعثیا که رفتند و در بسته شد، از یکی پرسیدم کجا رفتید و چه اتفاقی براتون افتاد. چرا اینجوری برگشتید. گفت خوش بحالت که جا موندی. چشمت روز بد نبینه. ما را بُردن و هر چهار نفر رو سوار یه ایفا کردن و تو شهر بصره با دستای بسته چرخوندن و تعدادی از خونواده های بعثی رو آورده بودن و هر کس هر چه دستش بود بطرفمون پرت می کرد. یکی با سنگ می زد.یکی با چوب و یکی آب دهان سمتون می نداخت. این سنتی بود که بعثیا از یزید و شامیان سنگدل آموخته بودن. بدجوری بچه ها زخم و زیلی شده بودن. اوضاع بشدت رقت انگیز شده بود. یه عده اسیرِ مجروح، گشنه و بی رمق و این همه مصیبت! واقعا تو اون لحظات غمِ خودم و زخما و همه گرفتاریام از یادم رفت. گاهی دیدن اینجور صحنه ها از خود قرار گرفتن در اون زجرآورتره. من چه بدبختی هستم چرا باید جا بمونم و در غم و درد این بچه ها شریک نباشم. تا چند لحظه قبل چه فکر می کردم و حالا چه دارم می بینم! همون وقتی که می گفتم خوش بحال بچه ها که بردنشون اردوگاه و ازین وضع خلاص شدن طفلکیا زیر رگبار سنگ و کلوخ بعثیا بودن.
پایان قسمت سی و هفتم .
خاکریز اسارت
خاطرات طلبه آزاده رحمان سلطانی
قسمت سی وهشتم:فریب کاری بعثی ها
زمانی که بچه ها زیر وحشيانه ترین شکنجه ها بودن ، زمانی که اونها رو در بصره مثل برده های قدیم می چرخوندن و سنگ و چوب بر سر و صورتشان می بارید و آب دهان تو صورتشون مینداختن ، هیچ دوربینی نبود که این صحنه ها رو به تصویر بکشه، اما همینکه جرعه آبی و لقمه نونی میدادن ، باید تمام دنیا می فهمیدن.
بعد از اون وحشیگری و نمایش مظلومیت فرزندان خمینی و هتک حرمت شیر بچه های علوی در بازار مکاره بصره، حالا نوبت اجرای یه نمایش مضحک و به تصویر کشیدن انسان دوستی، مهر و عاطفه بعثی ها بود که با لنز دوربین بدنیا نشون بدن چقد انسانیت دارن و چجوری با اسرا خوشرفتاری می کنن.
ساعاتی وضع و اوضاع آروم بود و خبری از بگیر و ببند و زدن نبود تا اینکه دوباره در اتاق زندان وا شد و تعدادی سرباز با مقداری صمون و مربای هویج وارد شدن و بین بچه ها تقسیم کردن. می گفتن نترسید و راحت باشید و غذاتونو بخورید. همینکه بچه ها مشغول خوردن شدن دوربین فیلمبرداری وارد شد و از زوایای مختلف شروع کردن فیلم و گزارش تهیه کردن.
تازه فهمیدیم چرا یهوئی انسانیتشون گُل کرده و بعد از چند روز گشنگی کشیدن لقمه نونی به ما دادن. حیف بود این همه کرَم و جوانمردی در تاریخ گم بشه. یجوری باید رحم و شفقت بعثیا با اسرای ایرانی به گوش تموم مردم دنیا و نسلای بعدی میرسید که یه وقت کسی تو بورکینافاسو پیدا نشه و بگه بعثیا با اسرای ایرانی بدرفتاری میکنن.
تا جایی که یادم میاد این تنها خوردنی بود که بعثیا در طول سه شبانه روزی که بچه ها اومده بودن و تو زندان بصره بودیم به ما داده شد و نه قبل و نه بعدش دیگه خبری از نون و مربا و چیز دیگه ای تا زمان انتقالمون به بغداد نشد.
پایان قسمت سی و هشتم
@jahadetabein1401
:
#خانومها_بخوانند
همه مردها نفوذ پذیرند
اگر به هر دری میزنید نمیتوانید به قلبش وارد شوید، شیوه اشتباهی را در پیش گرفته اید...
با خود خلوت کنید و به رفتارتان فکر کنید.
@banoyekarime
📌5 راز که نباید به هیچکس بگویید :
▪️عکس های شخصی
▫️مشکلات مالی
▪️جزئیات دعوای زن و شوهری
▫️رابطه زناشویی
▪️همسر شما چه فکری راجع به آنها میکند.
👈 راز همیشه هم چیز بدی نیست.آن هارا بین خودتان حفظ کنید و نگذارید استرس خارجی به آن وارد شود.و به این ترتیب رابطه بین شما و همسرتان عمیق تر میشود.دوستان و خانواده شما لازم نیست همه چیز را راجع به رابطه شما بدانند.بعضی چیز ها بهتر از ناگفته بماند.
🙋♀
وقتی یه مرد میگه :
الان نمیخوام حرف بزنم ،
یعنی : الان نمیخواد حرف بزنه
وقتی یه زن میگه:
الان نمیخوام حرف بزنم،
یعنی: باید همین الان
بیای،بپرسی چته و
حرف بزنیم
🙋♀
#سیاستهای_رفتاری
🍃 گفتن جملهی «معذرت ميخوام» هم درست مثل جملهی «دوستت دارم» اندازه و جايی دارد!
👈 از به زبان اوردنش نه خيلی اجتناب كنيد و نه بيش از حد استفاده كنيد! اگر بيشتر از حد معمول، بابت كارهای نكرده عذر بخواهيم كاملا محسوس خودمان را به دست خودمان گناهكار كردهايم!
👈 و اگر هم بابت كارهای خطايی كه كردهايم عذر خواهی نكنيم، قطعا آدمهای زيادی را در راهِ اين خودخواهی و غرور از دست میدهيم!
👈 اشتباه از هركسی ممكن است سر بزند؛ اما مهم اين است كه برای جبرانش چه كاری انجام دهيم!
👈 خيلی از اطرافيان ما تنها منتظر يک عذرخواهی از سوی ما هستند تا راه را برای برگشتمان بازكنند و دلشان صاف شود!
👈 و با همين يك جملهٔ ساده و استفادهی به موقع از آن ميشود هزاران رابطه را زنده كرد!
✅ پس از گفتنش هراس نداشته باشيد؛ چرا كه نگفتنش ميتواند ضررهای بيشتری را بار اورد!
🙋♀
#خانومها_بخوانند
❌هیچگاه همسر خود را تحت #فشار نگذارید و از او درخواست های ناشدنی نخواهید.
🔵 مردی که زیر بار فشار حرفهای همسرش باشد، دست به #دروغ گویی می زند و به همسرش وعده هایی می دهد که خودش هم میداند از عهده آن بر نمی آید، اما به خاطر #ساکت کردن همسرش و جلوگیری از #کشمکش محبور به دروغ گفتن می شود.
🙋♀
التماس دعا يعني چه؟
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻮسی ﻓﺮﻣﻮﺩ :
ﺑﺎ ﺯﺑﺎنی ﺩﻋﺎ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍی
ﺗﺎ ﺩﻋﺎﻳﺖ ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ ﺷﻮﺩ !
ﻣﻮسی ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ : ﭼﮕﻮﻧﻪ؟
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ :
ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﮕﻮ ﺑﺮﺍﻳﺖ ﺩﻋﺎﻛﻨﻨﺪ
ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍی!
( و این است فلسفه ی التماس دعا)
التماس دعا
@jahadetabein1401
هدایت شده از m@rzieh.Ahmadzadeh
☄محصولات بابهترین کیفیت ومناسب ترین قیمت☄
🟢کامل ترین مجموعه ادویه جات تازه ساب خوزستان با ترکیباتی خاص و بی نظیر🥰
🟡شیرینی جات تازه وخوشمزه
🟢لواشک خونگی وتنقلات
🟣پفک طبیعی و مقوی
🟡حبه میوه وحبه خرما
🟢چای ممتاز ایرانی ارگانیک
🟣زرشک و آلوبخارا درجه یک
🟡زعفران و هل درجه یک
🔺️ارسال همه روزه به سراسر کشور از اهواز🔺️
✅سالم ، ارگانیک،طبیعی✅
💠افتخار ما فروش محصولات سالم💠
👇پارنوشاپ👇
https://eitaa.com/joinchat/2809462982C7a296cc838
نام و نام خانوادگی: خانم احمد زاده
نوع محصولات تولیدی:فروشنده ادویه جات درجه یک خوزستان وانواع تنقلات سالم ازجمله سویق پفی ، چیپس خونگی ، لواشک خونگی ،آلو بخارا ترشحات خانگی،..
شماره تماس:
+989166162467
مدرک تحصیلی:
کارشناس مترجمی زبان انگلیسی
چند نفر در زیر مجموعه شما مستقیم و غیر مستقیم مشغول به فعالیت هستند؟!
در قسمت تولیدات ترشی و چیپس خانگی دو نفر مشغول به فعالیت هستند
آدرس کانال یا پیجتون:
@parnoushopp
نام کابری:
@parnoushop
نام شهر و استان:
ارسال محصولات از اهواز به سراسر کشور
@Black_girl_81
@jahadetabein1401
#جهاد_تبیین
#جهاد_تبیین_۱۴۰۱
#مهار_تورم_رشد_تولید
#تولید_ایرانی_🇮🇷
بسم الله الرحمن الرحیم
#پویش_کار_برای_ایران
با عنایات و استعانت از خداوند متعال،با همراهی شما عزیزان و سروران گرامی هدف و مسیری را انتخاب کرده ایم تا با کمک و یاری هم آنرا بپیمائیم.
در این پویش با هم هستیم تا با حل مشکلات اقتصادی در حد و توان خودمان به رونق #اقتصاد و #معیشت مردم عزیزمان کمک کنیم.
نیک میدانیم که طی این مسیر بدون در نظر گرفتن واقعیات و وعده های توخالی میسر نخواهد بود.
اهمّ برنامه ها :
#فروش_داخلی
#صادرات_به_عراق_و_لبنان
#اعزام_نیروی_کار_متخصص
با ما همراه باشید.
شماره همراه جهت هماهنگی :
+989914781591
جناب آقای محمد نژاد
#ایران
#عراق
#لبنان
#اسلام
#محور_مقاومت
#اقتصاد_مقاومتی
#اقتصاد_اسلامی
#مهار_تورم
#رشد_تولید
@jahadetabein1401