.
#میلاد_حضرت_زینب
در زمین و آسمان ها خیمه ی شادی به پاست
مٱذنه تا مٱذنه لبریز عطر ربناست
ذکر تعجیل قنوت استجابت آمده
سائلان مژده که حاجات همه امشب رواست
زینت گلخانه ی مولا شکوفا گشته و...
بیت حیدر با شمیم بنت زهرا آشناست
کهنه زخمی که میان سینه ها مانده هنوز
با صدور نسخه ی تکمیلی زینب دواست
معجزه در بین چشمانش تلاطم می کند
خاک با فیض نگاه دختر زهرا طلاست
نام زینب پنج نقطه نور ساطع می کند
یعنی این بانو خودش تلفیقی از آل عباست
در شب میلاد غرق رحمت اخت الحسین
بانی عیدی ما قطعا خود خون خداست
*بانویی که سفره ی الطاف خود را پهن کرد
خانه ی دل را برای عشق پاکش رهن کرد*
با وجود او غم و غصه به آخر می رسد
لطف مادر بیشتر از سوی دختر می رسد
ماهمه از سائلان فیض عام زینبیم
رزق ما از سفره ی بانو مکرر می رسد
دم به دم مشمول لطف دختر زهرا شود
سائلی که خاضعانه پشت این در می رسد
زودتر با دست پر از پیش زینب می رود
محضر او هر کسی با دیده ای تر می رسد
هیبت والای رفتارش به زهرا رفته است
واژه واژه از کلامش عطر مادر می رسد
ذوالفقار خطبه هایش باز قلع و قمع کرد
تا به میدان می رسد انگار حیدر می رسد
مطمئنم در شلوغی های روز واقعه
چادر بانو به داد اهل محشر می رسد
*مایه ی آرامش جان و دل بی تاب ماست
آسمان ها خاک پای خواهر ارباب ماست*
از ازل دستان این سائل دخیل زینب است
تا ابد محتاج لطف بی بدیل زینب است
هر کسی که شد حسینی مطمینا شاکرِ
نغمه ی انّا هدیناه السبیل زینب است
اولین گلبانوی دامان زهرا و علی
دومین زهرای این قوم و قبیله زینب است
هرکسی با نام زیبای کسی مٱنوس شد
بر لبان ما فقط ذکر اصیل زینب است
کوثر کوثر کویر عشق را سیراب کرد
ساغر ما جرعه ای از سلسبیل زینب است
در میان روضه های جانگداز کربلا
گریه هایم نذر آقای قتیل زینب است
*هر شب جمعه به یاد روضه های خواهری
گریه می بارم به یاد لحظه های آخری....*
که برادر جان من افتاده ای از پا چرا
مانده ای تنها میان دشتی از غم ها چرا
تکیه بر نیزه مزن ای تکیه گاه زینبین
روی خاک افتاده ای اینگونه بی سقا چرا
می روی و خیمه ها می ماند و لشکرکشی...
بی تو من می مانم و این قوم بی پروا چرا
بعد از این پنجاه سالی که کنارم بوده ای
می زنی حرف از جدایی با منِ تنها چرا
از سر تلّ با دوچشم خیسِ دریا دیده ام
بین گودال عطش..از خون تو...دریاچه را
آنقدر با چشم های نیمه باز خود مگو
"آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
زینت دوش نبی روی زمین جان می دهی
پاره پاره پیکرت پاشیده در صحرا چرا
*وای اگر در روزهای پر خطر زینب نبود
"کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود"*
#اسماعیل_شبرنگ
@masjedalmahdi
#مرگ_بر_آمریکا #استکبار_ستیزی
#مقاومت_اسلامی #ایران_مقتدر
تکلیف ما روشن شده در پای ایران
تکلیف ما آینده ی زیبای ایران
ما مجریان گفتمان انقلابیم
بر بام دنیا می درخشد جای ایران
تحریم و جنگ و فتنه بیش از پیش هستند
تسلیم محض روح نامیرای ایران
مظلوم وقتی در مصاف ظلم باشد
هر جا که فتحی هست ، هست امضای ایران
ما با جهاد از فصل ناکامی گذشتیم
دنیاست مات خیز رعدآسای ایران
شد زینت این سرزمین رسم شهادت
چشم جهان محو جهان آرای ایران
باید کنار هم بمانیم و بسازیم
روزی محقق می شود رؤیای ایران
روح عدالت با جهان بینی وحدت
شد گام دوم گام جانافزای ایران
در هسته ای، در علم نانو ، در پزشکی
بالا بماند پرچم بالای ایران
ما در مسیر علم مشغول شتابیم
می داند این را ملّت کوشای ایران
آری شهیدی که شهید پیشرفت است
روشن شده با علم او فردای ایران
آینده ای سبز از پی پیشینه ای سرخ
فردای ما زیباتر از "حالا"ی ایران
سایه نشین لطف بی حدّ رضاییم
بیمه کند این مُلک را آقای ایران
از فاتحان صبح فردای جهانیم
ما در سپاه مهدی صاحب زمانیم
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ
@masjedalmahdi
#حضرت_زهرا_س_مدح
#جمهوری_اسلامی_ایران #بصیرت
با یاد و نام #شهدا ی والامقام
#قدرت_مقاومت_ملت_ایران
زبان قاصر ما و بیان مدح این بانو
شبیه شاعری گُنگم زمان مدح این بانو
چه گویم ، وصف او وقتی به قرآن مُبین باشد
زمانی که ثناگویش امیرالمومنین باشد
چه بانویی که لبخندش نشاط قلب پیغمبر
وجود خیر او شان نزول سوره ی کوثر
رشیده ، طاهره ، عذراء ، سعیده ، عارفه ، نورا
علیمه ، فاطمه ، بُشری ، زکیّه ، ساجده ، زهرا
چه بانویی که بخشیده به عالَم نور عینش را
زده بر جان ما مُهر غلامیّ حسینش را
همان بانو که دامانش پناه اهل مکتب شد
همان مکتب که پرچمدار آن همواره زینب شد
همیشه نور می گیریم از این ایمان زهرایی
از این جمهوری اسلامی ایران زهرایی
**
منم از نسل باقرخان و سرداران ایرانی
منم از نسل دلواری و از نسل خیابانی
منم از پیروان مکتب پیر جمارانی
منم سرباز جان بر کف در این مُلک سلیمانی
گذشته رسم طاغوتی ، زمان خان و خان بازی
به جای کد خدا باید خدا از ما شود راضی
جهاد عرصه ی تبیین ، اصول امتحان ما
امید حضرت آقا به این نسل جوان ما
جوانانی که مشتاق امیرالمومنین هستند
همان هایی که در فتنه چو سدّ آهنین هستند
نشان عزم روح الله ، در ایران پاینده
که خون آرمان ها شد مسیر سبز آینده
اگر چه حاج قاسم نیست در پیکار با ظالم
ولی پیداست در دنیا خروش لشکر قاسم
یمن ، بحرین ، پاکستان ، دمشق و غزه و لبنان
جوانمرد حرم قاسم حضورش هست در میدان
اگر چه نقشه ی دشمن به رنگ وسوسه باشد
برای نوجوان ما یقیناً مخمصه باشد
خدا با فتنه ی دوران بگیرد آزمونش را
رجوعی کن به قرآن تا بدانی چند و چونش را
کسی که دل به شیطان داده بین راه می ماند
کسی که با خدا شد با ولی الله می ماند
طلوع روشن بهمن از آن پنجاه و هفت ما
شروع انقلاب ما شروع پیشرفت ما
چه غمگین گشته استکبار از این رشد جانانه
توان موشک و پهپاد و تأسیس رصدخانه
کووید ۱۹ آمد ، ولی با دیده ای روشن
در اوج دوره ی تحریم ما ، تولید شد واکسن
اروپایی که در سرما اسیر نفت و هیزم شد
به جای رفع این مشکل چرا دلسوز مردم شد؟!!
همان غربی که خود را نقطه ی پرگار می بیند!!
همان غربی که زن ها را فقط ابزار می بیند
ولی زن در نگاه ما شکوه جامعه باشد
در این دنیای بی احساس ، روح جامعه باشد
نباید خانه بی فرزند باشد جمعیت ، محدود !
نباید آسمان شهرمان باشد غبارآلود
دعای خیر این مردم زمان سخت و آسایش
برای رهبر دلسوز و مسئولان زحمت کش
نباید دل به دشمن بست این یعنی همان غفلت
نباید فکر دیگر بود غیر از همت و خدمت
جهاد فی سبیل الله یعنی حمله ی طوفان
رسیده فصل نابودی برای ابن جهانخواران
دوباره قصه ی موسی ، دوباره ماجرای نیل
رسیده مرگ آمریکا ، رسیده مرگ اسرائیل
نمانَد نامی از دشمن نشانی از سُعودی ها
شود نقش ِ بر آب این نقشه ی شوم یهودی ها
شهیدان می رسند از راه ، در دوران هم عهدی
هوای جمعه ی موعود یعنی می رسد مهدی
اگر سرمشق می گیری همیشه فاطمی باشی
بدان باید که سرباز جهاد دائمی باشی
سپاه سرخ حزب الله می آید کنار او
دعای خیر مادر هست ، در هر لحظه یار او
اگر در سینه دل داری و آن دل هست با مهدی
به عشق حضرت زهرا ، بگو لبیک یا مهدی
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ
@masjedalmahdi