📜#روایت | اردوی جهادی چهارمحال و بختیاری
#غسالخانه_شیاسی
به بهانه ی آموزش و تدریس ریاضی به اردوی جهادی رفته بودیم
آقا چشمتون روز بد نبینه، از راه که رسیدیم، گفتن چون دانش آموز نیست، شما از فردا راننده می شی...
راننده فرغون!
مسئولیت من در این چند روز این بود که سطل آب رو در میکسر بریزم تا بتن سیمان را جهت ساخت سقف امام زاده روستای شیاسی درست کنیم.
یک سطل تمیز و سالمی در دست خادم مسجد بود ولی ایشون اون سطل رو به ما نمی داد!
یک از بچه ها که از اهالی اونجا هم بود بهم گفت :《این سطله نوعه و داخلش شیر،ماست و این چیزا می ریزه واسه همین سطلو برای بنایی به ما نمی ده》
ولی خب هرجوری بود سطل رو ازش گرفتیم...⚔
بعد از نصف روز نگاهم به نوشته روی سطل خورد...😐
وقف غسالخانه شیاسی!😂
🎙سید محمد جواد حسنی تکیه
آموزش ریاضی ۱۴۰۰
#معاونت_جهادی
📜#روایت | اردوی جهادی چهارمحال و بختیاری
طبق پیش بینی های به عمل آمده قرار بر این بود در کمیته آموزشی فعالیت کنم
اما در جلسه کمیته آموزشی فهمیدم که تعداد دانشجومعلمانِ جهادگر در کمیته آموزشی بیشتر از تعداد دانش آموزاست😂
(به دلیل شروعِ فصل کشاورزی در اون منطقه نصف دانش آموزان برای کمک والدین خود ، مشغول کشاورزی بودند)
پس رفتیم کمیته عمرانی👌
شب شد و عملیات تقسیم جهادگران فرا رسید📃
من و یکی از دوستان گفتیم که هرجا نیرو نداشتید اسم مارو برای همونجا بنویسید(#نه_به_ریا📿) و این باعث شد که در بازه زمانی سه روزه ، در سه پروژه مختلف فعالیت کنیم...
سه روز آخر رو هم روی پشت بام امامزاده شیاسی طی کردیم.
مسئولیت من : بردن و اوردن فرغون و ریختن سیمان روی سقف😁
شوخی های اوسای بنا هیچوقت از ذهنم بیرون نمیره و خنده های زیر آفتاب واقعا خستگی رو از تنم بیرون میبرد.
🎙 علیرضا محمودی آموزش عربی ۱۴۰۲
با ما همراه شوید...
🔸https://eitaa.com/basij_pbi1
🔹http://zil.ink/basij_pbi
ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒ
گروه جهادی فاطمیون
@jahadi_fatemiyun
ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ