#حال_خوب
#معین_های_خوب_حسنا
#خاطره_ارزاق
😍برق چشمهاشون، لبخند روی لبشون،و پشت هم خاله گفتن هاشون نشون میداد که چقدر منتظرم بودن
🤩با خوشحالی در جابجا کردن وسایل کمکم کردن
مادر کنار در ایستاده بود و با گرمی دستم رو تو دستش گرفت و به سمت داخل کشید.
🧥پالتوها رد به بچه ها دادم .
چشماشون از شادی برق میزد، خیلی سریع باز کردن و تنشون کردن،
❤️از شادی شون قلبم تندتر میزد
همش تو دلم از خداوند تشکر می کردم که این فرصت رو به من داد که این خدمت کوچیک رو بکنم.
با شوخی و خنده با بچه ها،بسته ی فرهنگی رو بهشون دادم و بچه ها مشغول رنگ آمیزی شدن.
📄"میم مثل مادر" رو که براش خوندم چشماش پراز اشک شد.سوالاتم رو با اشک جواب می داد...
چی دوست داری یادبگیری؟
📖دوست دارم قرآن خوندن رو یاد بگیرم، بیسواد هستم، دوست دارم خوندن یاد بگیرم.
از شرایط زندگی و خانوادگیش برام گفت از سختی های مسیر زندگیش و...
می گفت و مینوشتم، شاید با مشورت دوستان حسنایی بتونیم گرهی از گره های یه مادر باز کنیم.
😔از مجموعه ی خیریه ای گفت که به محض اینکه شنیدن ۴تا بچه داره
ازکمک بهش منصرف شدن...
🍚بعد آروم درِگوشم گفت مدتها بود بچه هام دلشون برنج می خواست و نداشتیم.
گفتم خوب الهی شکر که الان دارید، نوش جونتون!
🤲و توی دلم برای خیِّرهایی که زحمت تهیه ی این بسته ها رو کشیده بودن دعا کردم.
تمام طول مسیر برگشت رو به اون ها فکر می کردم.
@jahadi_hosna