سقوط مقاومت سوریه و نقش بشار اسد
#تحلیل_اختصاصی
#تحلیل_مهم
بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، سرد شد، متزلزل شد و حتی به سمت غرب متمایل شد اما تا آخرین لحظه به آرمانهای مقاومت خیانت نکرد.
اما دستگاههای رسانهای و استراتژیهای سیاسی دشمنان او را بهعنوان یک خائن جلوه دادند. این تاکتیک برای تخریب محور مقاومت و نابودی ایمان به آرمان فلسطین طراحی شده بود. هدف این بود که روحیه مقاومت در منطقه نابود شود و مؤمنان به این آرمان احساس کنند همه چیز بیمعنی و فریب است.
دقت کنید صدام و قذافی سقوط کردند اما رسانه های غربی یاد و نام او را به عنوان یک عنصر مقاومت برگرفته از ناسیونالیسم عربی در اذهان مردم زنده نگه داشتند اما بشار اسد با اینکه زنده هست امروز دستگاه های رسانه ای نام وی را به عنوان خائن استفاده میکنند و متاسفانه در ایران هم این موج رسانه ای به شدت فعال است.
درواقع برخلاف تبلیغات گسترده، بشار اسد از جنگ با اسرائیل اجتناب نمیکرد. او به مقاومت اعتقاد داشت و در برابر نفوذ خارجی ایستادگی میکرد. یکی از بزرگترین اقدامات او جلوگیری از فساد گسترده داخلی بود. فساد، که از طریق ارتباطات مقامات نظامی، اطلاعاتی و بوروکراتیک با کشورهای خلیج فارس و نفوذ غربی تقویت شده بود، تهدیدی جدی برای حاکمیت سوریه محسوب میشد اما واقعا زورش نمیرسید. کسانی را که در سالهای اول حکومت خودش کنار گذاشت بعدا در سال 2011 به بعد به عنوان دشمن مردم سوریه با تروریست ها همکاری کردند.
او تا زمان شهادت شهید هنیه کاملا سعی میکرد همه چیز را در پازل مقاومت مدیریت کند به عنوان مثال ارتش سوریه از ماه جولای همان سال، انتقال نیروهای کمکی به مناطق جنوبی کشور را آغاز کرد. بر اساس گزارشهای موثق، در اوایل آگوست، تنها یک روز پس از شهادت شهید هنیه ، تجهیزات نظامی سنگینی به مناطق نزدیک مرز اسرائیل ارسال شد. لشکر چهارم گارد جمهوریخواه، به فرماندهی ماهر اسد، همراه با چندین واحد زرهی و توپخانه به این مناطق منتقل شدند.
اما ما با استراتژی اسرائیل روبرو بودیم یعنی : ترور و تضعیف مقاومت
اسرائیل بهخوبی میدانست که ارتش سوریه، با تجهیزات مدرن و سامانههای موشکی بالستیک، میتواند تهدیدی جدی در جنگ مستقیم باشد. به همین دلیل، پیش از رسیدن نیروهای کمکی ایران و متحدانش، اقدام به ترور شهید هنیه و حملات گسترده به زیرساختهای نظامی سوریه کرد.
این حملات نه تنها برای تضعیف توان نظامی سوریه طراحی شده بودند، بلکه هدف اصلی آن ایجاد بحران در هماهنگی میان محور مقاومت، شامل ایران، حزبالله و سوریه، بود. همزمان، شخصیتهای برجستهای مانند سید حسن نصرالله و یحیی سنوار را نیز تحت تهدید مستقیم قرار گرفتند.
اما واقعیت پشت پرده یک کودتای نرم علیه اسد بود که در سوریه شکل گرفت
در کنار تهدیدات خارجی، اسد با خیانت داخلی مواجه شد. بسیاری از مقامات نظامی و اطلاعاتی سوریه، با ارتباطات پنهانی با کشورهای ثروتمند خلیج فارس و وعدههای غرب، به اسد خیانت کردند. این خیانت زمانی به اوج رسید که در پاسخ به حملات اسرائیل، حتی وقتی بشار اسد دستور حمله داد، اقدامات مؤثر نظامی سوریه با موانع داخلی روبهرو شد.
اسد احتمالاً در جریان یک کودتای نرم گروگان گرفته شد و در تبادلهای پشتپرده به روسیه انتقال یافت. این روند، با حذف نیروهای وفادار به مقاومت و تسلیم کشور به تروریستهای تحت حمایت غرب، تکمیل شد.
اینجاست که به استراتژی جدید محور غرب به رهبری آمریکا علیه محور مقاومت میرسیم و آن چیزی نیست بجز نابودی ایدهها، یا نابودی فرهنگ مقاومت
تاریخ نشان داده است که ارتشها ممکن است شکست بخورند، اما ایدهها پابرجا میمانند. اسرائیل و متحدانش این واقعیت را درک کرده و به جای تمرکز بر نابودی نظامی، بر تخریب ایدئولوژیک و روانی حلقه های ضعیف مقاومت تمرکز کردند. تبلیغات گسترده، خیانت داخلی و ایجاد حس بیمعنایی در مبارزات، مقامات حزب بعث و فرماندهان ارشد سوریه را به مقاومت ناامید کرد.
شما تاثیر این اقدامات را در داخل کشور خودمان هم میتوانید ببینید. برخی از مخاطبان دلسرد شدند. موج رسانه ای افرادی مانند علیزاده لندنی و هیات همراه در کنار تلاش بسیار گسترده لیبرال های داخلی در رسانه ها این خیانت را در ایران رقم زدند.
دقت داشته باشید که سقوط مقاومت سوریه نتیجه حملات نظامی نبود، بلکه پیامد یک استراتژی چندلایه بود که شامل خیانت داخلی، کودتای نرم و جنگ روانی گسترده بود. بشار اسد، که زمانی نمادی از مقاومت در برابر اسرائیل و غرب به شمار میرفت، بهگونهای به تصویر کشیده شد که گویی به آرمان مقاومت خیانت کرده و فرار کرده است. این هدف اصلی جنگ رسانه ای امروز دشمن است که بشار اسد با این برچسب در اذهان باقی بماند. رهبر ایران هم در سخنرانی اخیر خود با هوشمندی اشاره ای به این موضوع کرد که نباید بشار اسد اینگونه به تصویر کشیده شود.ادامه👇👇👇👇