eitaa logo
کتابخانه رایگان (جهانِ کتاب) 📚
19.5هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
32 ویدیو
6.6هزار فایل
🌍جهانی از کتاب برای کتابخوان ها #داستان #رمان #تاریخی #فلسفی #روانشناسی 📮راه ارتباطی: @admin_ketabs استفاده از کتابها با ذکر منبع(لینک کانال)مجاز است. کتاب‌های این کانال از سایت‌های مختلف تهیه شده، اگر کتابی، حق مولف را سهوا رعایت نکرده،اطلاع دهید
مشاهده در ایتا
دانلود
📚کتاب 🖌 نویسنده درباره کتاب: کتاب «خانه ای برای شب» نوشته «نادر ابراهیمی» است. در قسمتی از کتاب می خوانیم: «زمانی، خسته، بیشه‌ای دید که از چار سوی باز گفت: "دنیا از آن کسانی است که می‌جویند و می‌یابند" با غرور، خسته و درمانده بر دوشاخۀ بید مجنونی فرو خفت. اما آنجا سنجاب‌های دیگری به رنگ دیگر می‌زیستند و سنجاب چون بیدار شد خود رادر حلقۀ ایشان دید "آه! عزیزان من! مرا از جنگل بزرگ رانده‌اند، باور کنید. تنهایی، سنجابی خیالی چون مرا نیز از پای درآورده است. اگر بخواهید سرسختی سنجاب‌ها را فراموش کنم، برایتان هفت بار که نخستین پرتوی نور از آسمان بتابد، هفت روز که شب شود و هفت بار که فانوس آسمان بیاویزد، گریه خواهم کرد. مرا قبول کنید و برایم در میان خود جایی باز کنید، جای بسیار کوچکی..." چون هیچکس جوابی نداد، دوباره گفت: "بله جای بسیار کوچکی... " و ریز لب زمزمه کرد "من، بیشۀ شما را آبادتر خواهم کرد" آنگاه یکی از ایشان پاسخ داد "ای سنجاب هرزه‌گرد! – و سنجاب هرگز تا آن زمان چنین کلمه‌ای را نشنیده بود- بدان که بیشه‌های باز، فرزندان خلف جنگل‌های بسته‌اند، چه روزگاری پیش، بیش دنیا آب بود و کم دنیا جنگل..."». 📖 در کتابخانه‌ی مجازی «جهانِ کتاب». هم اکنون بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1381761456C452427ae59
📚کتاب 🖌 نویسنده درباره کتاب: کتاب «خانه ای برای شب» نوشته «نادر ابراهیمی» است. در قسمتی از کتاب می خوانیم: «زمانی، خسته، بیشه‌ای دید که از چار سوی باز گفت: "دنیا از آن کسانی است که می‌جویند و می‌یابند" با غرور، خسته و درمانده بر دوشاخۀ بید مجنونی فرو خفت. اما آنجا سنجاب‌های دیگری به رنگ دیگر می‌زیستند و سنجاب چون بیدار شد خود رادر حلقۀ ایشان دید "آه! عزیزان من! مرا از جنگل بزرگ رانده‌اند، باور کنید. تنهایی، سنجابی خیالی چون مرا نیز از پای درآورده است. اگر بخواهید سرسختی سنجاب‌ها را فراموش کنم، برایتان هفت بار که نخستین پرتوی نور از آسمان بتابد، هفت روز که شب شود و هفت بار که فانوس آسمان بیاویزد، گریه خواهم کرد. مرا قبول کنید و برایم در میان خود جایی باز کنید، جای بسیار کوچکی..." چون هیچکس جوابی نداد، دوباره گفت: "بله جای بسیار کوچکی... " و ریز لب زمزمه کرد "من، بیشۀ شما را آبادتر خواهم کرد" آنگاه یکی از ایشان پاسخ داد "ای سنجاب هرزه‌گرد! – و سنجاب هرگز تا آن زمان چنین کلمه‌ای را نشنیده بود- بدان که بیشه‌های باز، فرزندان خلف جنگل‌های بسته‌اند، چه روزگاری پیش، بیش دنیا آب بود و کم دنیا جنگل..."». 📖 در کتابخانه‌ی مجازی «جهانِ کتاب». هم اکنون بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1381761456C452427ae59