eitaa logo
کتابخانه رایگان (جهان کتاب) 📚🇮🇷
41.4هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
301 ویدیو
9.9هزار فایل
🌍جهانی از کتاب برای کتابخوان ها #داستانی #فلسفی #روان‌شناسی 📮پیشنهادات و تبلیغات: @admin_ketabs استفاده از کتابها با ذکر منبع(لینک کانال)مجاز است. کتاب‌های این کانال از سایت‌های مختلف تهیه شده، اگر کتابی، حق مولف را سهوا رعایت نکرده،اطلاع دهید
مشاهده در ایتا
دانلود
📚کتاب 🖌 نویسنده درباره کتاب: کتاب عروس فریبکار، رمانی نوشته ی مارگارت اتوود است که اولین بار در سال 1993 وارد بازار نشر شد. این رمان، یکی از پیچیده ترین و عجیب ترین آثار اتوود به حساب می آید. داستان کتاب که در تورنتوی معاصر می گذرد، حول محور زندگی سه زن شگفت انگیز می چرخد. راز، کاریس و تونی، همکلاسی های دوران دانشگاه بودند و هر سه، تجربه ی جذاب و گاهاً مخرب دوستی با دختری دلربا، اغواگر و باهوش به نام زینیا را در خاطرات خود داشتند. اکنون بیست سال از روزهای تحصیل در کالج می گذرد و آن ها در مراسم تدفین زینیا یکدیگر را ملاقات کرده اند. اما به هنگام ناهار و پس از اتمام مراسم، راز، کاریس و تونی متوجه حضور زینیا می شوند؛ سالم و سرحال و با افکاری شوم در سر. 📖 در کتابخانه‌ی مجازی «جهانِ کتاب». هم اکنون بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1381761456C452427ae59
📚 کتاب ✍️نویسنده 📝مترجم 📄تعداد صفحات: 475 صفحه 🔸 درباره کتاب: این رمان، یکی از پیچیده ترین و عجیب ترین آثار اتوود به حساب می آید. داستان کتاب که در تورنتوی معاصر می گذرد، حول محور زندگی سه زن شگفت انگیز می چرخد. راز، کاریس و تونی، همکلاسی های دوران دانشگاه بودند و هر سه، تجربه ی جذاب و گاهاً مخرب دوستی با دختری دلربا، اغواگر و باهوش به نام زینیا را در خاطرات خود داشتند. اکنون بیست سال از روزهای تحصیل در کالج می گذرد و آن ها در مراسم تدفین زینیا یکدیگر را ملاقات کرده اند. اما به هنگام ناهار و پس از اتمام مراسم، راز، کاریس و تونی متوجه حضور زینیا می شوند؛ سالم و سرحال و با افکاری شوم در سر. 📖 در کتابخانه‌ی مجازی «جهانِ کتاب». هم اکنون بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1381761456C452427ae59
📚 کتاب ✍️نویسنده 📝مترجم 📄تعداد صفحات: 475 صفحه 🔸 درباره کتاب: این رمان، یکی از پیچیده ترین و عجیب ترین آثار اتوود به حساب می آید. داستان کتاب که در تورنتوی معاصر می گذرد، حول محور زندگی سه زن شگفت انگیز می چرخد. راز، کاریس و تونی، همکلاسی های دوران دانشگاه بودند و هر سه، تجربه ی جذاب و گاهاً مخرب دوستی با دختری دلربا، اغواگر و باهوش به نام زینیا را در خاطرات خود داشتند. اکنون بیست سال از روزهای تحصیل در کالج می گذرد و آن ها در مراسم تدفین زینیا یکدیگر را ملاقات کرده اند. اما به هنگام ناهار و پس از اتمام مراسم، راز، کاریس و تونی متوجه حضور زینیا می شوند؛ سالم و سرحال و با افکاری شوم در سر. 📖 در کتابخانه‌ی مجازی «جهانِ کتاب». هم اکنون بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1381761456C452427ae59
مویرا زمانی گفته بود، جلوی احساس رو نمی‌شه گرفت، اما رفتار رو می‌شه کنترل کرد... سرگذشت ندیمه @Jahaneketab
📚کتاب 🖌نویسنده درباره کتاب؛ آفرد، شخصیت اصلی رمان سرگذشت ندیمه و ندیمه ای در جمهوری گیلیاد است. او در طول روز اجازه دارد یک بار خانه ی فرمانده را ترک کند و پیاده به خواربارفروشی هایی برود که در تابلوهایشان به جای به کار بردن کلمات، از تصاویر استفاده شده است چرا که زنان، دیگر اجازه ی خواندن را ندارند. او مجبور است که ماهی یک بار با فرمانده همبستر شده و دعا کند که از او بچه دار شود، چرا که در دوره ی افول زاد و ولد، آفرد و سایر ندیمه های همانند او زمانی ارزش پیدا می کنند که قابلیت باروری داشته باشند. آفرد سال های پیشین را به یاد می آورد: هنگامی که در کنار همسرش، لوک، زندگی خوب و عاشقانه ای را می گذراند؛ هنگامی که با دخترش بازی و از او مراقبت می کرد، هنگامی که شغلی داشت و پول خودش را درمی آورد و می توانست از دانش و سواد بهره گیرد. اما اتفاقات به شکلی رقم خورده اند که همه ی این سال های خوب به خاطراتی مبهم و در حال فراموشی تبدیل شده اند. @Jahaneketab
📚کتاب 🖌نویسنده درباره کتاب؛ آفرد، شخصیت اصلی رمان سرگذشت ندیمه و ندیمه ای در جمهوری گیلیاد است. او در طول روز اجازه دارد یک بار خانه ی فرمانده را ترک کند و پیاده به خواربارفروشی هایی برود که در تابلوهایشان به جای به کار بردن کلمات، از تصاویر استفاده شده است چرا که زنان، دیگر اجازه ی خواندن را ندارند. او مجبور است که ماهی یک بار با فرمانده همبستر شده و دعا کند که از او بچه دار شود، چرا که در دوره ی افول زاد و ولد، آفرد و سایر ندیمه های همانند او زمانی ارزش پیدا می کنند که قابلیت باروری داشته باشند. آفرد سال های پیشین را به یاد می آورد: هنگامی که در کنار همسرش، لوک، زندگی خوب و عاشقانه ای را می گذراند؛ هنگامی که با دخترش بازی و از او مراقبت می کرد، هنگامی که شغلی داشت و پول خودش را درمی آورد و می توانست از دانش و سواد بهره گیرد. اما اتفاقات به شکلی رقم خورده اند که همه ی این سال های خوب به خاطراتی مبهم و در حال فراموشی تبدیل شده اند. @Jahaneketab