eitaa logo
کتابخانه رایگان (جهانِ کتاب) 📚
19.2هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
31 ویدیو
6.6هزار فایل
🌍جهانی از کتاب برای کتابخوان ها #داستان #رمان #تاریخی #فلسفی #روانشناسی 📮راه ارتباطی: @admin_ketabs استفاده از کتابها با ذکر منبع(لینک کانال)مجاز است. کتاب‌های این کانال از سایت‌های مختلف تهیه شده، اگر کتابی، حق مولف را سهوا رعایت نکرده،اطلاع دهید
مشاهده در ایتا
دانلود
📚کتاب 🖌نویسنده درباره کتاب: کارتین اپل گیت در کتاب پاستیل‌های بنفش داستان پسر نوجوانی را روایت می‌کند که درگیر نگرانی شدیدی درمورد وضعیت مالی خانواده‌اش است و برای جلوگیری از بی‌خانمان شدنشان به والدین خود کمک می‌کند. پدر جکسون زمانی که جکسون به کلاس اول می‌رفته است دچار بیماری ام‌اس می‌شود و پس از آن شغل خود را از دست می‌دهد. در آن ایام والدین جکسون با وجود تلاش‌های فراوان، موفق به پرداخت کرایه‌ی خانه نمی‌شوند و جکسون و پدر و مادر و خواهر بسیار کوچکش، رابین، برای مدتی آواره‌ی خیابان‌ها می‌شوند و در ماشین خود زندگی می‌کنند. جکسون با یادآوری خاطره‌ی تلخ آن ایام نگران تکرار ماجراست و این نگرانی باعث می‌شود که بار دیگر دوست خیالی خود را که مدت‌هاست از او بی‌خبر است ملاقات کند. «کرنشا»، گربه‌ای که پاستیل‌های بنفش دوست دارد، دوست خیالی جکسون است و در این ایام پر استرس بار دیگر به دیدار جکسون آمده است. جکسون که دوست دارد مثل دانشمندان رفتار کند ابتدا تلاش می‌کند او را نادیده بگیرد و برای حضورش توجیهی منطقی و علمی پیدا کند. ولی سرانجام دست از این کار می‌کشد و به مکالمه با کرنشا می‌پردازد. کرنشا برای کمک به او به ملاقاتش آمده و به جکسون توصیه‌ای مهم می‌کند: «واقعیت. تو باید واقعیت‌ها رو بگی دوست من»؛، توصیه‌ای که تا پایان داستان به کمک جکسون می‌آید. 📖 در کتابخانه‌ی مجازی «جهانِ کتاب». هم اکنون بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1381761456C452427ae59
📚کتاب 🖌نویسنده درباره کتاب: کارتین اپل گیت در کتاب پاستیل‌های بنفش داستان پسر نوجوانی را روایت می‌کند که درگیر نگرانی شدیدی درمورد وضعیت مالی خانواده‌اش است و برای جلوگیری از بی‌خانمان شدنشان به والدین خود کمک می‌کند. پدر جکسون زمانی که جکسون به کلاس اول می‌رفته است دچار بیماری ام‌اس می‌شود و پس از آن شغل خود را از دست می‌دهد. در آن ایام والدین جکسون با وجود تلاش‌های فراوان، موفق به پرداخت کرایه‌ی خانه نمی‌شوند و جکسون و پدر و مادر و خواهر بسیار کوچکش، رابین، برای مدتی آواره‌ی خیابان‌ها می‌شوند و در ماشین خود زندگی می‌کنند. جکسون با یادآوری خاطره‌ی تلخ آن ایام نگران تکرار ماجراست و این نگرانی باعث می‌شود که بار دیگر دوست خیالی خود را که مدت‌هاست از او بی‌خبر است ملاقات کند. «کرنشا»، گربه‌ای که پاستیل‌های بنفش دوست دارد، دوست خیالی جکسون است و در این ایام پر استرس بار دیگر به دیدار جکسون آمده است. جکسون که دوست دارد مثل دانشمندان رفتار کند ابتدا تلاش می‌کند او را نادیده بگیرد و برای حضورش توجیهی منطقی و علمی پیدا کند. ولی سرانجام دست از این کار می‌کشد و به مکالمه با کرنشا می‌پردازد. کرنشا برای کمک به او به ملاقاتش آمده و به جکسون توصیه‌ای مهم می‌کند: «واقعیت. تو باید واقعیت‌ها رو بگی دوست من»؛، توصیه‌ای که تا پایان داستان به کمک جکسون می‌آید. 📖 در کتابخانه‌ی مجازی «جهانِ کتاب». هم اکنون بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1381761456C452427ae59